چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

بی اعتمادی تاریخی و ضرورت همکاری استراتژیک


بی اعتمادی تاریخی و ضرورت همکاری استراتژیک

آنچه در این عرصه شاهد هستیم تلاش امریکا از یک سو برای گسترش هژمونی خود در جهان است که با توجه به ناکامیابی های پی در پی نتوانست در قالب نظم نوین جهانی شکل پذیرد

روابط روسیه و چین که هم اکنون در قالب همکاری استراتژیک میان دو کشور جریان دارد، از دو واقعیت در عرصه سیاست بین الملل حکایت می کند ؛ ابتدا اینکه وضعیت معاصر بین الملل در چارچوب نظم مشخصی قابل تعریف نیست و جنبشی که پس از فروپاشی شوروی و زوال نظم پیشین در حوزه روابط بین الملل شکل گرفت هنوز به سکون نرسیده و قاعده یی نیافته است.

آنچه در این عرصه شاهد هستیم تلاش امریکا از یک سو برای گسترش هژمونی خود در جهان است که با توجه به ناکامیابی های پی در پی نتوانست در قالب نظم نوین جهانی شکل پذیرد. از سوی دیگر کوشش کشورهای بزرگی چون روسیه، چین، هند، ژاپن و همچنین جهان اسلام را شاهد هستیم که به دنبال افزایش نقش خود در سیستم بین المللی هستند. از این صفحه شطرنج بازی بین الملل گاهی به نظام چند قطبی تعبیر می شود.

واقعیت دوم حاکمیت و اولویت قواعد ژئوپولتیک بر عوامل تاریخی و فرهنگی است. اگر چه عوامل نوع دوم دارای تاثیرات دراز مدت تری هستند اما قابل انکار نیست که در برهه های تاریخی مشخص این منافع و دوستان و دشمنان مشترک است که کشورها را در یک صف یا در صفوف متقابل قرار می دهد. قواعد حاکم بر سیاست بین الملل در این گونه موارد اگر چه برای کوتاه مدت، ذهنیت های پیشین را تحت الشعاع قرار می دهد.

در ذهنیت تاریخی روس ها و چینی ها نوعی بی اعتمادی متقابل نسبت به یکدیگر دیده می شود به ویژه در ذهنیت روس ها، چین همیشه همسایه یی تلقی می شود که سایه آن بر سر مرزهای شرقی روسیه در سیبری و خاور دور سنگینی می کند اما در جهان متغیر کنونی و در شرایط مقابله با برتری جویی ایالات متحده روابط روسیه و چین شکل همکاری استراتژیک به خود گرفته و در مسیر تقلیل اختلافات و توسعه مناسبات و برجسته کردن دیدگاه های مشترک حرکت کرده است.

روابط دو کشور در پانزده ساله اخیر سه دوره دارد. تا سال ۱۹۹۶ روابط دو کشور سیر صعودی مناسبی داشت و از آن به عنوان روابط دوستانه یاد می شد. برای اولین بار در سال ۱۹۹۶ بوریس یلتسین رئیس جمهور وقت روسیه از روابط دو کشور به عنوان همکاری ساختاری و بنیادین یاد کرد. از سال ۲۰۰۱ به بعد نیز دو کشور از روابط شان به عنوان همکاری استراتژیک یاد کردند.

معنی روابط استراتژیک این است که دو کشور در اتخاذ مواضع شان در سطح بین الملل یا در شرایط ایجاد تغییرات اساسی در رویکردهای اقتصادی شان نه تنها منافع خود بلکه منافع شریک استراتژیک خویش را در نظر بگیرند. شاید زمان بیشتری نیاز است تا دو کشور چین و روسیه به تمام معنا شریک استراتژیک یکدیگر تلقی شوند اما مواضع دو کشور طی سال های اخیر به هم نزدیک شده است هرچند به صورت عملی رقابت میان دو کشور در حوزه آسیای مرکزی و بحث انتقال انرژی این منطقه جریان دارد. نظرسنجی انجام شده در سال ۲۰۰۵ در روسیه در مورد چین نشان می دهد که نزدیک به پنجاه درصد از مردم روسیه چین را کشور دوست یا نزدیک خود می دانند اگر چه سی درصد از مردم هنوز نسبت به چین بی اعتمادند. تحلیلگران روابط دو کشور معتقدند مهم این است که روسیه و چین در حال حاضر در سایه تهدیدات مشترک فرصت های همکاری فیمابین بیشتری را فراهم می کنند. در همین راستا در چین سال ۲۰۰۶، سال روسیه و به صورت متقابل در روسیه سال ۲۰۰۷، سال چین اعلام شد.

یکی از زمینه های اصلی همکاری میان دو کشور موضوع انرژی است. خریدهای نظامی چین از روسیه نیز دیگر عرصه اصلی همکاری میان دو کشور طی سالیان گذشته بوده است. چین هم اکنون مشغول تنظیم قوای نظامی خود با خرید عمده یی است که طی یک دهه از روسیه انجام داده است. اگر چه چین و روسیه تاکید می کنند همکاری هایشان به ویژه در چارچوب سازمان همکاری اقتصادی شانگهای نیز جنبه ضد امریکایی ندارد اما طبیعت این همکاری و انجام مانورهای مشترک نظامی و اتخاذ مواضع در قالب سازمان مذکور شرایطی را فراهم کرده که از آن به عنوان مقابله با سلطه طلبی امریکا و گسترش ناتو تعبیر می شود.

اگر چه طمانینه چینی ها خروش روسیه برای مقابله با سیاست های امریکا را تعدیل می کند و چین نمی تواند این واقعیت را از نظر دور بدارد که اقتصاد کشورش حداقل پنج برابر بیشتر از روسیه به مناسباتش با ایالات متحده امریکا وابسته است، اما مجموعه یی از اقدامات امریکا در عراق، خاورمیانه و افغانستان و رفتارش با ایران شرایطی را فراهم کرده که دو کشور چین و روسیه در مقابل سیاست های امریکا بایستند و در حل و فصل مسائل به دنبال راه حل های دیپلماتیک و سیاسی و استفاده از نهادهایی نظیر سازمان ملل و شورای امنیت باشند.اگر تنها به دلیل سیاست های یکجانبه و غلط امریکا نیز باشد در آینده شاهد افزایش اهمیت روابط روسیه و چین خواهیم بود. بدون تردید در قرن بیست و یکم چین رقیب اصلی اقتصادی امریکا و روسیه نیز رقیب نظامی امریکا بوده که تلاش خواهد کرد از اهرم انرژی نیز حداکثر بهره برداری را کند.در روابط روسیه و چین البته زمینه های عدم تفاهم نیز وجود دارد. مهم ترین عامل، جمعیت فوق العاده زیاد چین است که روسیه در حال کاهش جمعیت را همیشه با ترس مهاجرت عمده چینی ها به خاور دور و سیبری شرقی مواجه می کند. در یک نظر سنجی ۹۵ درصد مردم روسیه حضور فراوان کارگران چینی در خاور دور و سیبری را خطرناک اعلام کرده اند. شکل یافتن بخش عمده مبادلات دو کشور با اقلام نظامی و همچنین ریشه بیزانسی روسیه و گرایش اولیه دولت این کشور به اروپایی قلمداد شدن از جمله نکات منفی در روابط روسیه و چین است.تردیدی نیست که مهم ترین ویژگی کنونی روابط دو کشور مقابله با تهدیدات مشترک است.

مهدی سنایی

عضو هیات علمی دانشگاه تهران

و رئیس موسسه مطالعات ایراس



همچنین مشاهده کنید