پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

سیمای مهدی عج از منظر عرفان اسلامی


سیمای مهدی عج از منظر عرفان اسلامی

از آن جا كه درباره حضرت مهدی عج با رویكرد عرفانی كم تر تحقیق شده است, به نظر می رسد نشان دادن جلوه ای از سیمای پر فروغ آن حضرت در آینه عرفان اسلامی, برای همه تشنگان وادی انتظار, بخصوص نسل نواندیش جوان, مفید, آموزنده و آگاهی بخش باشد

● مقدّمه

بحث مهدویت یكی از اساسی ترین و زنده ترین مباحثی است كه در رهاورد عرفانی بزرگان اهل كشف و شهود مورد توجه ویژه قرار گرفته و از این رو، معارف عمیق درباره آن مطرح كرده اند كه بازگو نمودن آن می تواند گذشته از تغذیه فكری و علمی و اعتقادی، به قلب ها و جان ها نورانیّت، حرارت، عشق، نشاط، تحرّك، پویایی، ایمان، استحكام، امید و هدایت ببخشد.

از آن جا كه درباره حضرت مهدی(علیه السلام) با رویكرد عرفانی كم تر تحقیق شده است، به نظر می رسد نشان دادن جلوه ای از سیمای پر فروغ آن حضرت در آینه عرفان اسلامی، برای همه تشنگان وادی انتظار، بخصوص نسل نواندیش جوان، مفید، آموزنده و آگاهی بخش باشد.

۱) حضرت مهدی و خلافت الهی

یكی از اساسی ترین مسائل در بحث مهدویت «خلافت الهی» است; زیرا مسأله خلافت الهی در زمین كه خدای سبحان در قرآن كریم فرمود: «انّی جاعلٌ فی الارضِ خلیفهَٔ» (بقره: ۳۰) همچون داستان سفینه نوح و یا كشتی موسی و خضر و مانند آن ها نیست كه یك قضیه شخصی بوده و سپری شده باشد، بلكه خلافت الهی یك فیض متصل و فوز مستمر است كه از اول با اندیشه دوام و انگیزه استمرار طرح شده; چنان كه اصل خلافت از قلمرو نبوّت و رسالت فراتر رفته و به امامت رسیده است.۱ به این دلیل، یكی از نكته هایی كه در عرفان اسلامی درباره حضرت مهدی ـ عجّل اللّه تعالی فرجه ـ مورد توجه قرار گرفته «خلافت الهی» اوست.

از این رو، برخی از بزرگان اهل معرفت از حضرت مهدی به عنوان خلیفه الهی یاد نموده و گفته اند: «بی تردید، برای خداوند خلیفه ای است كه روزی ظهور خواهد كرد، و اگر از عمر دنیا تنها یك روز باقی بماند، باز هم خداوند آن روز را به اندازه ای طولانی خواهد نمود تا آن خلیفه الهی كه از عترت رسول خدا و فرزند فاطمه و همنام پیامبر است، ظهور نماید.»۲

یكی دیگر از عرفا در این باره می گوید: «هرگاه حق سبحانه بر بنده خود تجلّی كند و او را از خویش فانی نماید، لطیفه الهیّه در او پدید می آید كه آن لطیفه گاهی ذاتی و گاهی صفاتی است; اگر ذاتی باشد، آن صورت انسانی است كه از او به فرد كامل و غوث جامع یاد می شود و دایره هستی بر محور او می گردد و به واسطه او عالم حفظ می شود و او همان كسی است كه از او به مهدی و خاتم تعبیر می شود و او خلیفه خدا در عالم است.»۳

همان گونه كه ملاحظه می شود، در سخنان عرفا، بر عنصر «خلافت الهی» حضرت مهدی(علیه السلام) تكیه گردیده و از او به عنوان خلیفه خداوند در زمین یاد شده است.

۲) حضرت مهدی(علیه السلام) و ولایت الهی

گرچه بحث ولایت در عرفان دامنه گسترده ای دارد، اما در این جا تنها به جلوه ای از آن مباحث اشاره می شود:

یكی از مهم ترین مسائل ولایت این است كه «ولی» یكی از نام های خداوند است. در قرآن كریم فرمود: «فاللّه هو الولی» (شوری: ۹) و بر اساس مبانی عرفان، اسماء الهی هیچ گاه بدون مظهر نیستند.۴ پس مظهر اسم «ولی» همواره وجود خواهد داشت. بدین سبب است كه ولایت یك حقیقت همیشه زنده و پایان ناپذیر است، به خلاف رسالت و نبوّت كه از اسماء الهی نیست و دوره اش با وجود خاتم الانبیا پایان پذیرفته است. عارف نامدار، محی الدین بن عربی در این باره می گوید: «بدون تردید، ولایت فلك است كه احاطه و گستردگی خاصی دارد. به این دلیل، هیچ گاه قطع نمی شود. اما نبوّت تشریعی و رسالت در پیامبر اسلام پایان یافته است.»۵

برخی دیگر از بزرگان اهل عرفان درباره ولایت ائمّه اطهار(علیهم السلام)بخصوص حضرت مهدی(علیه السلام) گفته اند: «خدای تعالی دوازده كس را از امّت محمّد برگزیده و مقرّب حضرت خود گردانیده و به ولایت خود مخصوص كرده و اینان را نایبان حضرت محمّد گردانیده، ولی در امّت محمّد(صلی الله علیه وآله)همین دوازده امام كسی بیش نیستند و ولی آخرین، كه ولی دوازدهم باشد، خاتم اولیاء است و مهدی صاحب زمان نام اوست.»۶

همچنین عارف قاسانی درباره خاتم ولایت بودن حضرت مهدی می گوید: «خاتم ولایت مهدی است كه در آخر زمان می آید. همه انبیا و اولیا در معارف و حقایق تابع مهدی هستند. او در احكام تابع شرع محمّدی است و باطن او با باطن حضرت محمّد یكی است.»۷

در جای دیگر نیز گفته است: «خاتم ولایت كسی است كه صلاح دنیا و آخرت با اوست و با رحلت او از دنیا نظام عالم از هم فرو می پاشد. او عبارت از مهدی موعود در آخر زمان است.»۸

یكی دیگر از بزرگان اهل عرفان می گوید: «ظهور تمامی ولایت و كمالش به خاتم اولیا خواهد بود; چون كمال حقیقت دایره، در نقطه اخیره به ظهور می رسد. خاتم اولیا عبارت از امام محمّد مهدی است كه موعود حضرت رسالت است و دور عالم به او كامل و تمام می شود و حقایق اسرار الهی در زمان آن حضرت تمام ظاهر می شود.»۹ عارف عربی نیز از حضرت مهدی به خاتم ولایت یاد نموده و به تفصیل درباره او بحث كرده است.۱۰

پس، معلوم می شود یكی از مسائلی كه در عرفان اسلامی درباره حضرت مهدی مورد توجه قرار گرفته و به تفصیل از جنبه های گوناگون درباره آن بحث شده مسأله «ولایت الهی» آن حضرت است. از این رو، از او به عنوان مظهر اسم «ولی» و خاتم ولایت یاد نموده اند.

۳) مهدی(علیه السلام) در عالم; همانند قلب در بدن

نكته دیگر كه در رهاورد عرفانی اهل معنا درباره حضرت مهدی(علیه السلام)عنوان شده، آن است كه از منظر عرفا، مهدی برای عالم همانند قلب برای انسان است. از این رو، عارف نسفی در این باره می گوید: «بدان كه انسان كامل را اسامی بسیاری است و جمله راست است. انسان كامل را مهدی، امام، خلیفه، قطب، صاحب زمان، جام جهان نما و آیینه گیتی نما گویند. انسان كامل همیشه در عالم باشد و زیاده از یكی نباشد. تمام موجودات همچون یك شخص است و انسان كامل دل آن شخص است و موجودات بی دل نتوان بود. پس انسان كامل همیشه در عالم باشد و چون دل زیاده از یكی نبود، پس انسان كامل در عالم زیاده از یكی نباشد.»۱۱ در كلام این عارف بزرگ، به چند نكته اساسی درباره حضرت مهدی(علیه السلام)اشاره شده است:

الف) چون نظام آفرینش هیچ گاه بدون انسان كامل نمی تواند وجود داشته باشد، پس انسان كامل گاهی در چهره نبی و رسول و زمانی در چهره امام و ولی همواره در عالم وجود دارد.

ب) همان گونه كه عالم صغیر (انسان) بدون قلب نمی تواند حیات داشته باشد، عالم كبیر (نظام آفرینش) نیز بدون قلب نمی تواند وجود داشته باشد، و در زمانی كه سلسله نبوّت پایان یافته و اداره امور عالم به دست اوصیای خاتم انبیا است، مهدی موعود(علیه السلام)به عنوان آخرین وصی پیامبر خاتم(صلی الله علیه وآله)، قلب عالم آفرینش بوده و در سایه حیات و وجود او، خون تلاش، حركت تكاپو به سوی كمال در پهنه نظام عالم و نشئه انسانی جریان دارد.

ج) همان گونه كه اگر كسی دو قلب داشته باشد، سالم نیست و نمی تواند به زندگی خویش ادامه دهد، نظام عالم نیز با وجود دو قطب و امام نمی تواند یك نظام سالم داشته و در مسیر حركت تكاملی خود موفق باشد. از این رو، انسان كامل در عالم بیش از یكی نیست و در عصر ما، حضرت مهدی(علیه السلام)سكّاندار عالم است. یكی از بزرگان اهل عرفان در این باره گفته است: به دلیل آن كه عالم هرگز بدون امام نیست، پس مهدی، كه قطب، امام و وارث است، تا روز قیامت به طور حتم در عالم وجود دارد.۱۲

۴) حضرت مهدی(علیه السلام); واسطه فیض

عرفا معتقدند: حق سبحانه در آینه دل انسان كامل تجلّی می كند و عكس انوار تجلّیات از آیینه دل او بر عالم می تابد و همگان با دریافت آن فیض، پدید آمده و حفظ می گردند و تا انسان كامل در عالم وجود دارد، از تجلیّات ذاتی و رحمت رحمانی و رحیمی حق تعالی برای عالم و پدیده های هستی استمداد می كند و آن ها به واسطه این استمداد و فیضان تجلیّات حق تعالی حفظ می شوند.۱۳ بنابراین، نظام آفرینش در حدوث و بقا، وامدار وجود پر بركت انسان كامل است، و به واسطه اوست كه فیض الهی نصیب عالم و آدم می شود و از همین روست كه در زیارت «جامعه كبیره» درباره اهل بیت(علیهم السلام)كه پس از پیامبراكرم(صلی الله علیه وآله)مصادیق بارز انسان كامل هستند، آمده: «بِكم فَتح اللّهُ و بِكم یختمُ و بكم ینزّلُ الغیث، و بكم یُمسكُ السّماءَ اَن تَقع علیَ الارضِ و بكم یُنفّسُ الهمَّ و یكشف الضُرّ»۱۴; یعنی عالم با حقیقت وجود شما گشوده شده، و با شما ختم می گردد; به خاطر شما باران فرو می ریزد و به واسطه شما آسمان از ریزش باران به زمین باز می ماند و با توسّل به شما گرفتاری ها و مشكلات برطرف می شوند.

عندلیب گلشن اسرار، حافظ شیرازی، تمام معارف زیارت «جامعه كبیره» را در این كلام نغز جمع نموده و خطاب به اهل بیت(علیهم السلام) گفته است:

از رهگذر خاك سر كوی شما بود هر نافه كه در دست نسیم سحر افتاد

و در عصر كنونی، وجود مبارك حضرت مهدی(علیه السلام) قبله دل ها و واسطه فیض الهی بر عالم و آدم است. لذا در دعای نورانی «ندبه» از او به «سبب اتصال آسمان و زمین» یاد شده و چنین آمده است: «اینَ السببُ المتصلُ بینَ الارضِ و السماءِ»۱۵ و در دعای «عدیله» نیز درباره آن حضرت آمده: «ثُم الحُجهٔ الخلَف القائم المُنتظرُ المهدیُّ المرجی الّذی ببقائِه بَقیتِ الدُّنیا و بیُمنِهُ رزق الوری و بوجودِهُ ثبتتِ الارضُ و السّماءُ»۱۶; یعنی پس از یازده امام ـ كه یاد شد ـ امام و حجت دوازهم قائم منتظر مهدی است كه امیدها به اوست و به واسطه او دنیا باقی و برقرار می باشد و به بركت وجود او مردم روزی دریافت می كنند و در سایه وجود او آسمان و زمین بر قرارند.

همه این حقایق در رهاورد عرفانی بزرگان اهل معنا به طور مستقیم درباره حضرت مهدی(علیه السلام) عنوان شده اند. از آن میان عارف نامدار محی الدین بن عربی می گوید: «پس مهدی رحمت است; همان طور كه پیامبر رحمت بود; چنان كه خداوند فرمود: ما تو را نفرستادیم، مگر آن كه رحمت برای عالمیان باشی، و مهدی چون كاملا بر اساس مشی و سیره پیامبر، رفتار می كند، لذا دچار اشتباه نمی شود، پس به طور یقین رحمت عالمیان است.»۱۷

و عارف نسفی نیز گفته است: «هر دو طرف جوهر اول را در این عالم دو مظهر می باید كه باشد. مظهر این طرف، كه نامش «نبوّت» است، خاتم انبیا است و مظهر آن طرف، كه نامش «ولایت» است، صاحب الزمان است كه اسامی بسیار دارد; چنان كه جوهر اول اسامی بسیار دارد... البته بیرون خواهد آمد [= ظهور خواهد كرد ]احوال وی بیش از این خواهد بود كه به نوشتن آید.»۱۸

در رساله منسوب به عارف عربی نیز درباره حضرت مهدی(علیه السلام) چنین آمده است: «والسلامُ علی المحاذی للمرآهٔ المصطفویهِٔ، المتحققِ بالاسرارِ المرتضویه، فیّاض الحقائق بِوجودهِ، قَسّام الدقائقِ بشهودِه، ابی القاسم محمد بن الحسن»۱۹; سلام بر مهدی كه حقیقت ذات شریف او محاذی آینه وجود مصطفوی، و متحقق به اسرار مرتضوی است. از این رو، افاضه و بخشایش حقایق به واسطه وجود او، و تقسیم دقایق با شهود او انجام می شود.

در راستای همین دیدگاه، عارف حماسه آفرین قرن، حضرت امام خمینی(قدس سره) در نغزی زیبا گفته است:

مهدی امام منتظر، نوباوه خیرالبشر خلق دو عالم سر به سر، بر خوان احسانش نگین

ذاتش به امر دادگر، شد منبع فیض بشر خیل ملائك سر به سر در بند الطافش رهین

حبّش سفینه نوح آمد در مَثَل، لیكن اگر مهرش نبودی نوح را می بود با طوفان قرین

نوح و خلیل و بوالبشر، ادریس و داود و پسر از آب فیضش مستمر از كان علمش مستعین

موسی به دست دارد عصا، دربانی اش را منتظر آماده بهتر اقتدا، عیسی به چرخ چارمین

آب عطا، فیض عمیم، سحر سخن، كنز نعیم كان كرم، عبدالكریم، پشت و پناه مسلمین۲۰

از آنچه بیان شد، این نكته معلوم گردید كه یكی از بهترین تجلیّات رخ مهدی(علیه السلام) در آینه عرفان، واسطه فیض بودن آن حضرت است كه به تفصیل درباره آن بحث شده است.

نویسنده:محمدامین صادقی ارزگانی

پی نوشت ها

۱ـ عبدالله جوادی آملی، تفسیر تسنیم، قم، اسراء، ۱۳۸۰، ج ۳، ص ۲۸.

۲ـ محی الدین بن عربی، فتوحات مكیّه، بیروت، دار صادر، ج ۳، باب ۳۶۶، ص ۳۲۷.

۳ـ عبدالكریم جیلی، الانسان الكامل فی معرفهٔ الاواخروالاوایل، چ پانزدهم، مصر، مكتبهٔ مصطفی البابی الحلبی، ص ۷۲.

۴ـ امام خمینی، تعلیقهٔ علی الفصوص الحكم، مؤسسه پاسدار اسلام، ۱۴۱۰ق، ص ۲۶.

۵ـ محی الدین بن عربی، شرح قیصری بر فصوص الحكم، چاپ سنگی، قم، نشر بیدار، فص عزیزی، ص ۳۰۸.

۶ـ عزیزالدین نسفی، انسان كامل، رساله «نبوّت و ولایت»، چ چهارم، تهران، كتابخانه ظهوری، ۱۳۷۷، فصل ۶، ص ۳۲۰.

۷ـ عبدالرزاق قاسانی، شرح فصوص الحكم، قم، بیدار، ۱۳۷۰، فص شیثی، ص ۴۲.

۸ـ همو، اصطلاحات صوفیه، چ دوم، قم، بیدار، ۱۳۷۰، باب خاء، ص ۱۵۸.

۹ـ محمد فیاض لاهیجی، مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، سعدی،۱۳۷۱، ص ۳۱۵.

۱۰ـ فتوحات مكیّه، ج ۳، باب ۳۶۶.

۱۱ـ انسان كامل، مقدّمه فصل ۲، ص ۷۵.

۱۲ـ سید حیدر آملی، نص النصوص فی شرح فصوص الحكم، نشر طوس، ۱۳۶۷، ج ۱، ص ۲۵۵.

۱۳ـ عبدالرحمن جامی، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، نشر مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۷۰، ص ۸۹.

۱۴ـ شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، زیارت «جامعه كبیره».

۱۵ـ همان، دعای «ندبه».

۱۶ـ همان، دعای «عدیله».

۱۷ـ فتوحات مكیّه، ج ۳، باب ۳۶۶، ص ۳۳۲.

۱۸ـ عزیزالدین نسفی، مقصد اقصی، باب ۵، ص ۲۴۵.

۱۹ـ محی الدین بن عربی،مناقب،شرح سیدصالح خلخالی،ص۱۳۳.

۲۰ـ امام خمینی، دیوان شعر، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۸، قصیده بهاریه، ص ۲۶.

۲۱ـ به نقل از: انسان كامل، رساله «نبوّت و ولایت» و «وحی و الهام»، فصل ۶، ص ۳۲.

۲۲ـ الانسان الكامل فی معرفهٔ الاواخر و الاوایل، ج ۲، باب ۶۱، ص ۸۴.

۲۳ـ فتوحات مكیّه، ج ۳، باب ۳۶۶، ص ۳۲۷.

۲۴ـ محمود شبستری، كنزالحقائق، ص ۵۸.

۲۵ـ ینابیع المودهٔ،نشر دارالكتب العراقیه، ۱۳۸۰ ق، باب ۷۱، ص ۴۲۹.

۲۶ـ فتوحات مكیّه، ج ۳، باب ۳۶۶، ص ۳۲۷ و ۳۳۶

۲۷ـ فتوحات مكیّه، ج ۳، باب ۳۶۶، ص ۳۲۷.

۲۸ـ امام خمینی، صحیفه نور، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۸، ج ۱۲، ص ۲۰۸.

۲۹ـ عبدالوهّاب شعرانی، الیواقیت و الجواهر، ج ۲، مبحث ۵، ص ۴۲۲.

۳۰ـ ینابیع المودّهٔ، ص ۴۷۲، باب ۸۷ به نقل از: فریدالدین عطّار نیشابوری، مظهر العجائب، مقدمه فتح الله خان شیبانی، چاپ سنگی، تهران، ۱۳۲۳.

۳۱ـ شیخ صدوق، كمال الدین و تمام النعمت، دارالحدیث، ۱۳۸۰، ج ۲، باب ۴۴، ص ۲۳۵.

۳۲ـ صحیفه نور، ج ۱۲، ص ۲۰۸.

۳۳ـ مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، ص ۳۱۷.

۳۴ـ مفاتیح الجنان، زیارت «صاحب الامر».

۳۵ـ سیدمحمدحسین طباطبائی، شیعه دراسلام، قم، انتشارات اسلامی، ۱۳۷۳، ص ۲۲۱.

۳۶ـ فتوحات مكیّه، ج ۳، باب ۳۶۷، ص ۳۲۸.

۳۷ـ همان، ص ۳۶۶.

۳۸ـ شیخ بهائی (محمدبن حسین عاملی)، كتاب الاربعین، نشر مكتبه صابری، ۱۳۳۷ش، حدیث ۳۶، ص ۲۲۱.

۳۹ـ حافظ شیرازی، دیوان، ص ۱۷۲.

۴۰ـ مفاتیح الجنان، دعای «افتتاح».

منبع:ماهنامه معرفت


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید