سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

خوش استقبال و بدبدرقه نباشیم


خوش استقبال و بدبدرقه نباشیم

قهرمانان ما با همه حرف و حدیث ها و شایعات گوناگونی كه درباره آنها بر سر زبانها افتاد, تلاششان را كردند اما برد نداشتند , چون با حریفان قدری روبه رو بودند ما برد می خواستیم, اما برد نصیبمان نشد و اندوهگین شدیم و شاید هم افسرده

●پیروزی تیم فوتبال ما بر تیم استرالیا تنها همچون خاطره ای تابناك در حافظه ملت مانده است، این باخت هم سپری می شود، به قهرمانان كشورمان فرصت بدهیم دوباره برای ما پیروزی های تازه ای را به ارمغان بیاورند.

خوب به خاطر دارم، وقتی در مرحله مقدماتی و انتخابی جام جهانی فوتبال، تیم ملی فوتبال كشور ما تیم فوتبال استرالیا را شكست داد، آن هم در سرزمین حریف، از شدت شادی، گریستم. نه من، همسر و فرزندان من هم اشك شادی از دیدگانشان بارید. از خانه بیرون زدیم و در اقیانوس بی انتهای مردم كه یكسره به شوق آمده بودند، شادی ها كردیم. مردم نام یك یك بازیكنان را بر زبان می راندند و برایشان شعر و ترانه می سرودند، این شعار را خوب به خاطر دارم كه زن و مرد، یكصدا می گفتند:

یك شیر داریم تو دروازه

احمد رضا عابدزاده

آن شب، تهران از شادی و شوق بیدار ماند و حتی تا سپیده دم مردم به ویژه جوان ها در خیابان ها بودند و زمانی كه اعضای تیم ملی فوتبال كشور ما فاتحانه قدم به خاك میهن گذاشتند، استقبالی تاریخی از آنها به عمل آمد. خود من به فرودگاه رفته بودم، قهرمانان روی دوش مردم در پرواز بودند و همه برای بر دوش كشیدن افتخارآفرینان میهن مان، رقابتی فشرده داشتند. مطبوعات هفته ها و بلكه ماهها، این افتخارات را همراه با عكس و تفصیلات چاپ می كردند و كوچكترین رخداد زندگی اعضای تیم ملی فوتبال ما از منظر نگاه مردم مخفی نمی ماند و این هم دردسری شده بود برای قهرمانان ما، اما دردسری شیرین و به یاد ماندنی.

زمان آن پیروزی، سپری شد و تنها عطر خوش آن به صورت خاطره ای تابناك در یاد ما و حافظه تاریخی ملت بزرگ ما ماندگار شد.بسیار خوب، امسال هم جهان شاهد برگزاری جام جهانی فوتبال دیگر بود، باز هم میدان مسابقه بود، توپ گرد و رقابت های تماشایی و نفس هایی كه در سینه ها حبس می شد. فریادهای شادی كه از گلو برمی آمد و اشك هایی كه از شوق بر گونه ها جاری می شد و باز هم اشك هایی كه از شدت اندوه، پهنای صورت را خیس می كرد. این هم دیدار جهانی دیگری بود و سپری شد.

اما خودمانیم، قهرمانان ما با همه حرف و حدیث ها و شایعات گوناگونی كه درباره آنها بر سر زبانها افتاد، تلاششان را كردند اما برد نداشتند ، چون با حریفان قدری روبه رو بودند. ما برد می خواستیم، اما برد نصیبمان نشد و اندوهگین شدیم و شاید هم افسرده و با حس عمیق مغبونیت، اما چه می شد كرد، بازی برد و باخت دارد. گاهی استرالیا را می بریم و زمانی با آنگولا مساوی می كنیم- گو اینكه تیم های آفریقایی رشد خوبی كرده اند و به حریفان جدی تبدیل شده اند- اما روا نبود این همه سرزنش نثار ورزشكارانمان بكنیم و افتخارات گذشته آنها را كه در كارنامه هایشان ثبت شده نادیده بگیریم. چرا كه نبرده اند!؟ آیا این دلیل كافی است كه آنها را زیر بار انواع طعنه ها و كنایه ها و حتی توهین ها قرار بدهیم؟ آیا نگران نیستیم، آن نوجوانانی كه از هم اكنون در زمین های كوچك محله ها و شاید زمین های خاكی توپ می زنند و ای بسا ستاره های فردای ورزش ما باشند، با دیدن این صحنه ها و حرف ها علیه فوتبالیست های سرشناس و سرمایه های ملی ورزش كشور، از همین حالا پا پس بكشند و سودای قهرمانی در آینده را از سر به در كنند؟ تمام حرف من این است كه خوش استقبال و بد بدرقه نباشیم.

قهرمانانمان را به خاطر شكست كه از اتفاقات حتمی میدان مسابقات هم هست و تا نباشد، برد معنی نمی دهد، از صحنه بیرون نكنیم، آنها به پشتوانه حمایت ها و تشویق های مردم می توانند بالنده باشند و دوباره پیروزی های تازه ای برای ما به ارمغان بیاورند.

بهرام كوهیار



همچنین مشاهده کنید