جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

بومی سازی فلسفه اخلاق


بومی سازی فلسفه اخلاق

جای خوشحالی است که تاکنون آثاری چند در حوزه فلسفه اخلاق به زبان فارسی منتشر شده است هر چند سهم ترجمه بسی بیش از تالیف بوده است

جای خوشحالی است که تاکنون آثاری چند در حوزه فلسفه اخلاق به زبان فارسی منتشر شده است هر چند سهم ترجمه بسی بیش از تالیف بوده است. بسط، نهادینه سازی و بومی کردن یک سنت فلسفی در میان ما مستلزم برداشتن گام هایی است. گام نخست حسن انتخاب و ترجمه آثار مفید و آموزشی در سنت مورد نظر است. این امر مخاطبان را با مفاهیم و آموزه های محوری آن سنت آشنا خواهد کرد. گام بعدی تالیف مقالات و کتاب هایی درباره مولفه ها، مقومات و مفاهیم سنت مورد نظر به زبان مادری است. این مهم دیگران را مدد می رساند تا بتوانند در آن سنت فلسفی به زبان مادری بیندیشند. همزمان با این امر، تنظیم و تنسیق گفتارهای درسی که متخصصان درباره موضوعات متعدد آن سنت فلسفی القا کرده اند مفید فایده است. این امر نیز فلسفه پژوهان را یاری می رساند تا تاملات خویش را در این وادی به نیکی صورت بندی کرده، با دیگران در میان گذارند. بدون تردید، هرچه مشارکت اهل فلسفه در این میان بیشتر شود، ذخیره واژگانی فلسفی ما غنی تر شده، بحث و گفت وگو و تبادل آرا سهل تر و مفیدتر خواهد شد.

نگارنده این سطور، طی چند سال گذشته، به تدریس فلسفه اخلاق در مقاطع لیسانس، فوق لیسانس و دکترا در دانشگاه های مفید قم، شهید بهشتی و آزاد اسلامی (واحد علوم و تحقیقات) پرداخته و علاوه بر آن، در موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و موسسه معرفت و پژوهش نیز به تدریس فلسفه اخلاق همت گماشته است. کتاب پیش رو صورت منقح دروس فلسفه اخلاقی است که طی دو ترم در موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران (مهر ۸۶ - تیر ۸۷) القا شده است. در این برنامه درسی، عموماً برخی از مباحث جاری و ساری در دو شاخه فرااخلاق و اخلاق هنجاری انتخاب شده و شرح و بسط آنها آمده است. از آنجا که فرااخلاق انتزاعی ترین و فلسفی ترین بخش فلسفه اخلاق است، سهم معتنابهی از این دروس و کتاب پیش رو درباره فرااخلاق و شاخه های مختلف آن است.

فرااخلاق مشتمل بر سه شاخه وجودشناسی اخلاقی، معرفت شناسی اخلاقی و دلالت شناسی اخلاقی است. به عنوان مثال، بحث از وجود یا عدم وجود اوصاف سبک اخلاقی نظیر خوبی، بدی، باید، نباید و ... در جهان پیرامون و چگونگی تعین آنها (در صورت وجود) در وجودشناسی اخلاقی پیگیری می شود. صدق و کذب بردار بودن یا نبودن دعاوی اخلاقی در معرفت شناسی اخلاقی مطرح می شود. شناخت گرایان بر این باورند که مدعیات اخلاقی صدق و کذ ب بردارند و می توان صدق و کذب را بر آنها حمل کرد. در مقابل، ناشناخت گراها دعاوی اخلاقی را معرفت بخش نمی دانند. همچنین تعیین منابع معرفت اخلاقی و چگونگی توجیه مدعیات اخلاقی نیز در معرفت شناسی اخلاقی بررسی می شود. از سوی دیگر، حدود و ثغور معنای مفاهیم اخلاقی در دلالت شناسی اخلاقی مطرح می شود.

به عنوان مثال، مفهومی نظیر خوبی را در نظر آوریم. «خوب» مفهومی است که در سیاق های اخلاقی بسیار به کار می رود؛ «وفای به عهد خوب است» یا «نجات جان دختربچه یی که در حال غرق شدن است، خوب است». دو پرسش درخور توجه در این میان این است؛ معنایی که بر واژه خوبی در این سیا ق ها مترتب می شود چه تفاوتی دارد با معنایی که بر این واژه در سیاق های غیراخلاقی نظیر «دیشب کنار دریا نسیم خوبی می وزید» و «برادرم خط خوبی دارد» مترتب می شود؟ علاوه بر این، آیا می توان مفهوم خوبی را بر حسب مولفه های آن تعریف کرد و از آن تعیین مراد کرد؟ یا چنان که مور می گوید، آیا «خوبی» مفهومی است غیرقابل تحویل به سایر مولفه ها و تصورات؟

جلسه نخست از این درسگفتارها به «واقع گرایی اخلاقی» اختصاص دارد. اقسام واقع گرایی اخلاقی (فوق طبیعت گرایی ، طبیعت گرایی و ناطبیعت گرایی) و ربط و نسبت آن با شناخت گرایی در این میان مطرح می شود.

علاوه بر این، برای آشنایی با تقریر کم و بیش بومی این مبحث، آرای اخلاقی مرحوم طباطبایی نیز توضیح داده شده است. بحث از تعمیم پذیری و کلیت پذیری دعاوی اخلاقی از دیگر مباحث مهمی است که در وجودشناسی اخلاقی مطرح می شود. خاص گرایان، برخلاف عام گرایان، بر این رای اند که چیزی تحت عنوان اصول اخلاقی وجود ندارد و رفتار دلایل اخلاقی کاملاً وابسته به سیاق است، به این معنا که رفتار دلیلی نظیر «وفای به عهد» از سیاقی به سیاق دیگر می تواند تغییر کند یعنی «وفای به عهد» می تواند در یک سیاق خصوصیتی درست ساز باشد و در سیاقی دیگر خصوصیتی نادرست ساز. در عین حال، فیلسوفی مثل هیر، که قائل به تجویزگرایی است، بر این باور است که دعاوی اخلاقی هم عام اند و هم کلیت پذیر.

جلسات دوم و سوم معطوف به بحث درباره خاص گرایی و تجویزگرایی است. پس از بحث های وجودشناختی نوبت به مقولات معرفت شناختی می رسد. مکی فیلسوف اخلاق معاصر، در حوزه اخلاق قائل به نظریه خطاست. مطابق با این نظریه، از آنجا که خصوصیات اخلاقی نظیر خوبی و بدی، اگر وجود داشته باشند، خصوصیاتی عجیب و غریب اند، به همین دلیل ذهن ما در احراز حجیت معرفت شناختی دعاوی اخلاقی به نحو نظام مند خطا می کند. لازمه سخن فوق این است که ما معرفت اخلاقی نداریم و در وادی اخلاق شکاک هستیم. تبیین و بررسی ادله مکی در جلسه چهارم به بحث گذاشته شده است.

در معرفت شناسی اخلاقی، یکی از مکاتبی که با شکاکیت بر سر مهر نیست و قائل به معرفت اخلاقی است، شهودگرایی است. فیلسوف شهودگرایی مثل راس، با مدد گرفتن از روش استقرای شهودی، تبیینی برای حجیت معرفت شناختی دعاوی اخلاقی به دست می دهد. در عین حال، وی برخلاف شهودگرای معتدلی نظیر آئودی، که به خطاپذیری دعاوی شهودی باور دارد، قائل به خطاناپذیری مدعیات شهودی است. جلسه پنجم متکفل بررسی نظریه شهودگرایی و آرای دو تن از شهودگرایان کلاسیک قرن بیستم، مور و راس است.

پس از مقولات معرفت شناختی، پای دلالت شناسی اخلاقی به میان کشیده می شود. عاطفه گرایی موضوع جلسه ششم و یکی از مکاتبی است که، با تاکید بر معانی مفاهیم اخلاقی و چگونگی دلالت آنها بر مصادیق و مدلول های خود، درباره گزاره های اخلاقی اتخاذ موضع کرده است. ائر و استیونسون، که از قهرمانان این نحله اند، با مدنظر قرار دادن آموزه های رساله منطقی - فلسفی ویتگنشتاین، بر صدق و کذب بردار نبودن دعاوی اخلاقی تاکید کردند.

بنابر آموزه های ویتگنشتاین متقدم، زبان ماهیت گزاره یی دارد و گزاره ماهیت تصویری. مدلول سخن فوق این است که گزاره هایی که فاقد تصویرند فاقد معنی اند. در عین حال، در این تلقی صدق و کذب فرع بر معناداری اند به طوری که بحث از صدق و کذب گزاره های فاقد معنا بی وجه است و سالبه به انتفاء موضوع. حال از آنجا که گزاره های اخلاقی معطوف به وضعیت های امور ممکنی نیستند، فاقد تصویرند و صدق و کذب بردار نیستند. عاطفه گرایان بر صدق و کذب بردار نبودن دعاوی اخلاقی و ناظر به احساسات و عواطف بودن آنها تاکید می کنند.

بحث از رابطه میان دین و اخلاق آخرین موضوع از موضوعات فرااخلاقی این مجموعه است. آیا اخلاق بر دین متکی است، آیا از منظر وجودشناسانه، تعین و تحقق اوصاف اخلاقی نظیر خوبی، بدی، باید، نباید و... در جهان پیرامون متوقف بر تعلق اراده خداوند به آنها در رتبه سابق است، آیا برای احراز حجیت معرفت شناختی گزاره های اخلاقی لزوماً باید به متون دینی مراجعه کرد، آیا عقل مستقل از وحی می تواند منشاء صدور احکام اخلاقی موجه باشد؟ در جلسه هفتم، با تفکیک منظر های وجودشناختی، معرفت شناختی، دلالت شناختی و روانشناختی، رابطه میان دین و اخلاق کاویده شده است.

پس از موضوعات فرااخلاقی وارد مباحث اخلاق هنجاری می شویم. موضوع جلسه هشتم اخلاق وظیفه گراست. کانت فیلسوف بزرگ آلمانی، که می توان او را پدر وظیفه گرایی قلمداد کرد، با تفکیک میان عقل نظری و عقل عملی، احکام اخلاقی را در عداد فرمان های عقل عملی می انگاشت. نزد وی، اخلاق نسبتی با جهان پیرامون ندارد و احکام اخلاقی مطلق اند و لایتخلف؛ احکامی که تجربی نیستند و بدون در نظر گرفتن آثار و نتایج مترتب بر انجام یا ترک یک فعل به دست می آیند. حدود و ثغور اخلاق کانتی و تنسیق های چندگانه امر مطلق در این میان مورد بحث قرار گرفته است. پس از مبحث وظیفه گرایی به نتیجه گرایی می پردازیم. برخلاف وظیفه گرایی، آنچه در اخلاق نتیجه گرایانه اهمیت بیشتری دارد، عطف نظر به آثار و نتایج مترتب بر انجام یا ترک فعل است. خودمحوری و فایده گرایی از اقسام نتیجه گرایی اند. در خودمحوری کسب سود و دفع ضرر شخصی مدنظر است. در مقابل، در فایده گرایی بیشینه شدن خوشبختی و فایده و کمینه شدن درد و رنج برای اکثریت افراد جامعه مدخلیت تام دارد. در جلسه نهم، پس از ذکر و تبیین اقسام نتیجه گرایی، از فایده گرایی به روایت بنتام و میل، به عنوان دو قرائت مهم و کلاسیک از فایده گرایی، بحث می شود.

راس در دهه های نخست قرن بیستم کوشید مکتبی نو را بنیان گذارد که هم متضمن بصیرت های وظیفه گرایی و نتیجه گرایی باشد و هم عاری از نواقص و عیوب آن دو. دستگاه اخلاقی او که به نظریه «اخلاق وظایف در نظر اول» موسوم است، با تفکیک میان «وظایف در نظر اول» و «وظایف واقعی» و به دست دادن فهرستی از وظایف در نظر اول، بر آن است تا نواقص اخلاق وظیفه گرا و نتیجه گرا را برطرف کرده، راهکاری برای رسیدن به داوری های اخلاقی موجه اقامه کند. مولفه های مختلف دستگاه اخلاقی راس در جلسه دهم بررسی می شود.

پس از اخلاق وظیفه گرا، نتیجه گرا و اخلاق راسی نوبت به اخلاق فضیلت گرا می رسد. در نیمه دوم قرن بیستم الیزابت انسکوم با نوشتن مقاله «فلسفه اخلاق مدرن»، توجه فلاسفه اخلاق مغرب زمین را به اهمیت مفهوم فضیلت در نظریه پردازی های اخلاقی جلب کرد. فضیلت گرایی که نسب از ارسطو می برد و در قرن بیستم نمایندگانی چون مک داول، فوت و اسلات دارد، بیش از اصول اخلاقی بر فاعل اخلاقی تاکید می کند. مطابق با رای فضیلت گراها، بسیاری از مشکلات اخلاقی کنونی جهان بیش از آنکه ناشی از عدم آشنایی با اصول و آموزه های اخلاقی باشد، به دلیل عدم نهادینه شدن و به کار برده شدن آنها از جانب کنشگرهای اخلاقی است. از این رو اخلاق به جای اصل محوری باید فاعل محور باشد. تفاوت اخلاق فضیلت گرا با اخلاق وظیفه گرا و نتیجه گرا و مولفه های گوناگون اخلاق فضیلت گرا در جلسه یازدهم مطرح می شود.

اخلاق فمینیستی از دیگر مباحثی است که اخیراً در اخلاق هنجاری مطرح شده است. در قرن نوزدهم جنبش فمینیستی در مغرب زمین برای به دست آوردن حقوق زنان، تساوی حقوق زن و مرد و اموری از این دست برپا شد، اما در قرن بیستم در این حد باقی نماند و علاوه بر صبغه اجتماعی -سیاسی، صبغه فلسفی آن پررنگ تر شد. از منظر فلسفی با مدنظر قرار دادن کارهایی که در روانشناسی تجربی در این حوزه انجام شده است، فمینیست ها بر این رای اند که زبان و ذخیره واژگانی اخلاقی ما بیشتر مردانه است و خصوصیات زنانه در آن کمتر دیده می شود.

یکی از مفاهیم محوری که در گفتار اخلاق مردانه غایب است مفهوم مراقبت است، که بنابر رای فمینیست ها برای رسیدن به سپهر اخلاقی مطلوب و جامع باید آن را به طریقی در نظر آورد. البته برخی از فمینیست ها بر این رای اند که گفتار اخلاق زنانه باید جایگزین اخلاق مردانه شود و برخی دیگر بر نقش تکمیلی اخلاق فمینیستی تاکید می کنند. درباره اقسام اخلاق فمینیستی و آموزه ها و مولفه های آن در جلسه دوازدهم سخن گفته شده است.

برخلاف شیوه غالب کتاب، جلسه آخر به مقوله یی می پردازد که ابتدا در سنت فلسفه قاره یی صورت بندی شده است. لویناس فیلسوف پدیدارشناس معاصر فرانسوی که شارح هایدگر و هوسرل بود و نخستین کتاب درباره آرای هایدگر را هم او به زبان فرانسوی نوشت، می کوشد با وام گرفتن مفهوم «دیگری» و به میان کشیدن مفهوم دگرآیینی ، اخلاق لیبرالی مبتنی بر مفهوم خودآیینی را نقد کند. اخلاق کانتی به مثابه نمادی از اخلاق لیبرال با تاکید بیش از حد بر مفاهیم خودآیینی و سوژه متافیزیکی، در تنسیق و تقریر آموزه های اخلاقی خویش نیازی به درمیان آوردن «دیگری» نمی بیند، حال آنکه نزد لویناس اخلاق اساساً با دیگری و به میان کشیدن او آغاز می شود. در واقع «دیگری» شرط تکون اخلاق و از خود به درآمدن است. از آنجا که در این مجموعه پیشتر از اخلاق کانتی بحث شده است، نقد لویناس بر اخلاق کانتی می تواند درخور تامل و عبرت آموز باشد. همان طور که ذکر شد کتاب پیش رو مجموعه درس گفتارهای نویسنده در دو حوزه فرااخلاق و اخلاق هنجاری است. امید است به مدد بخت در آینده یی نه چندان دور در حوزه اخلاق کاربردی نیز مجموعه دروس دیگری با تاکید بر اخلاق پزشکی و اخلاق کسب و کار به دست انتشار سپرده شود.

از آنجا که کتاب حاضر شأن آموزشی و تعلیمی دارد، آموزه های آن برخلاف شیوه مقالات علمی - تخصصی، به دور از ایجاز و با ذکر توضیحات و مثال هایی چند بیان شده اند. همچنین در خلال هر جلسه به اقتضای مقام و برای ایضاح بیشتر مطلب پرسش هایی که دانشجویان مطرح کرده اند، گنجانده شده است. علاوه بر آن، برای تنسیق نهایی این مجموعه به منابع متعددی مراجعه شده است که برای سهولت کار خوانندگان محترم در انتهای هر فصل به این منابع جهت مطالعه بیشتر ارجاع داده شده است.

درس گفتارهایی در فلسفه اخلاق گامی است در جهت بومی سازی آموزه های فلسفه اخلاق در میان ما. امیدوارم مورد اعتنای کسانی که دل مشغول فلسفه اند و به ویژه دلی در گرو فلسفه اخلاق دارند، واقع شود. مایه دلگرمی و خرسندی نویسنده خواهد بود اگر اهل نظر نواقص احتمالی کار را متذکر شوند تا در آینده نسخه منقح تری عرضه شود.

سروش دباغ

مقدمه کتاب «درس گفتارهایی در فلسفه اخلاق» است که به زودی توسط انتشارات صراط منتشر خواهد شد.



همچنین مشاهده کنید