پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

از ظروف عتیقه تا کفش اسکی


از ظروف عتیقه تا کفش اسکی

پایتخت نشینان صبح های جمعه را به گونه های متفاوتی سپری می کنند برخی بعد از شش روز کاری, خواب صبحگاهی را بر هر چیزی ترجیح می دهند, بعضی نیز ورزش کردن در بوستان و پارک ها را از دست نمی دهند, عده ای هم با دوستان و آشنایان خود, صبحانه را در کافه و رستوران های مختلف صرف می کنند و در مقابل نیز برخی از تهرانی ها, صبح آخرین روز هفته خود را در منطقه ۱۲, خیابان جمهوری, بعد از چهارراه استانبول در پارکینگ پروانه و به عبارت دیگر در جمعه بازار متفاوت تهران سپری می کنند

پایتخت‌نشینان صبح‌های جمعه را به گونه‌های متفاوتی سپری می‌کنند. برخی بعد از شش روز کاری، خواب صبحگاهی را بر هر چیزی ترجیح می‌دهند، بعضی نیز ورزش‌کردن در بوستان و پارک‌ها را از دست نمی‌دهند، عده‌ای هم با دوستان و آشنایان خود، صبحانه را در کافه و رستوران‌های مختلف صرف می‌کنند و در مقابل نیز برخی از تهرانی‌ها، صبح آخرین روز هفته خود را در منطقه ۱۲، خیابان جمهوری، بعد از چهارراه استانبول در پارکینگ پروانه و به عبارت دیگر در جمعه‌بازار متفاوت تهران سپری می‌کنند. این پارکینگ که در طول روزهای عادی مامن خودروهاست و در آخرین روز هفته، تبدیل به یکی از مکان‌های دوست‌داشتنی تهران شده که در هیچ کجای پایتخت نظیرش دیده نشده است به قولی جمعه‌بازار گفتنی نیست بلکه دیدنی است. پارکینگ پروانه شامل سه طبقه بزرگ است که هر طبقه از پنج راهرو تشکیل شده است. ساعات کار جمعه‌بازار از هشت صبح تا پنج بعدازظهر است که مشتریان را با هر سلیقه، شکل و شمایل از هرکجای تهران، شمال، جنوب، غرب و شرق در یک نقطه گردهم می‌آورد که هر از چندگاهی در میان آن ازدحام و همهمه مردم، توریست‌های خارجی هم دیده می‌شوند. در این پارکینگ، هر جمعه، فروشندگان از نقاط مختلف تهران اجناس و بساط خود را در غرفه‌های مربوط به خود که هرکدام دارای شماره است روی یک زیرانداز پهن می‌کنند و خود فروشندگان روی چهارپایه‌های خودشان می‌نشینند که مکان و غرفه هر بساط‌فروش متعلق به خودش است. درواقع هر فروشنده در جمعه‌بازار یک غرفه ثابت دارد.

● در جمعه بازار چه چیزهایی به فروش می‌رسد؟

اما اینکه در جمعه‌بازار چه چیزهایی به فروش می‌رسد باید پاسخ داد هر چیزی که به فکرتان خطور می‌کند در این محل عرضه می‌شود. از وسایل دست‌دوم تا وسایل مدرن، از اشیایی که به قول خود فروشندگان از عهد دقیانوس است تا کفش اسکی. در میان ظروف عتیقه، وسایل ساخته‌شده از چوب‌های جنگلی، زیورآلات دست‌ساز قدیمی و جدید و البته کاسه و بشقاب وجود دارد. یکی از مشتریان با دست به کاسه‌ها اشاره کرد و به همراهش گفت: «این همان کاسه‌هایی است که اوشین در آنها غذا می‌خورد.» در آن بازار همین‌طور کیف و کفش‌های عجیب و غریب سنتی، کلاه‌های بافتنی و پشمی، عروسک‌های دستباف، گرامافون و صفحه‌هایی از خوانندگان خارجی که حتی اسم آنها تا به حال به گوش جوانان نخورده است، کتاب‌های دست‌دوم، مجلات قدیمی از اطلاعات هفتگی تا سپید و سیاه، تمبر، عکس‌هایی از تهران قدیم، شاهان قاجار و پهلوی، شمعدان و لاله‌های چینی، سنگ نمک، سماور و قوری‌هایی از آب نقره و مس و برنز و... وجود دارد. اما آن چیزی که در این جمعه‌بازار بیش از همه به فروش می‌رسد و زنان و دختران برایش دست و پا می‌شکنند، مانتو، شال و روسری‌های سنتی و رنگی متفاوت است. در آن بازار کمتر خانمی از کنارت عبور می‌کند که در کیسه‌ای که به دست دارد مانتویی نباشد. جالب است که بدانید این مانتوها که قیمت‌شان در جمعه‌بازار بیش از ۱۵هزار تومان نیست در مزون‌های بالاشهر، آرایشگاه‌ها و سالن‌های زیبایی به قیمت‌های بالای ۸۰هزار تومان فروخته می‌شود.

یکی از زنان در پاسخ به اینکه چرا از یک مدل مانتو، تعداد زیادی خریده‌اید، با اندکی تامل گفت: «من مزون مانتو دارم و از این مدل‌ها، الگوبرداری می‌کنم.» و سپس یک کارت ویزیت تحویل من داد و غرفه را سریع ترک کرد. با یک شمارش سرانگشتی متوجه می‌شوید که تعداد زنان نسبت به مردان در جمعه‌بازار بسیار بیشتر است. طبق معمول هم زنان از چانه زدن و تخفیف گرفتن مردان نیز سبقت گرفته‌اند. یکی از فروشندگان، تعداد زیاد زنان نسبت به مردان را در جمعه‌بازار ناشی از عرضه بیشتر اجناس زنانه و لوازم منزل دانست. او اعتقاد داشت: «مرد خانه از سماور، قوری، ظرف و ظروف چه می‌داند، اگر هم می‌بینی که مردها هستند، آمده‌اند که همسران‌شان جیب آنها را خالی کنند. در اینجا ما بیشتر با زنان معامله می‌کنیم تا مردان.»

● فروشندگانی که ناراضی هستند

در جمعه‌بازار قیمت اجناس یا بسیار ارزان است که گاهی فکر می‌کنید شاید فروشنده از ارزش آن جنس خبری ندارد یا اینکه در حال نوعی کلاهبرداری است اما بعد از اندک‌زمانی متوجه می‌شوید وی جدی و مصمم قیمت را گفته و می‌خواهد هر طور که شده کالایش را بفروشد. مثلا فروشنده ۲۰هزار تومان قیمت می‌دهد اما تا از غرفه دور می‌شوی تا ۱۵‌هزار تومان یا حتی ۱۰‌هزار تومان کوتاه می‌آید و راضی می‌شود. در نقطه مقابل قیمت برخی از اجناس آنقدر گران است که تا متوجه می‌شوید، فرار را بر قرار ترجیح می‌دهید. برای مثال قاب عکس آب نقره ۲۵۰هزار تومان، قاب آینه‌ای از آلیاژ برنز ۷۰۰هزار تومان. وقتی از فروشنده دلیل گران بودن اجناس را می‌پرسی، جواب می‌دهد: «قدمت اشیا ملاک ما برای قیمت‌گذاری است. این قاب عکس را که می‌بینید، در دوره ناپلئون به دربار قاجار پیشکش داده شده است.» با همه این تفاصیل، برخی از فروشندگان مخصوصا عتیقه‌فروشان می‌نالند و یکی از آنها می‌گوید: «الان چند هفته‌ای است که فروش‌مان کم شده، البته جنس عتیقه هم به نسبت نایاب شده است و اینکه مردم فقط نگاه می‌کنند یا قیمت را می‌پرسند، هیچ‌کدام دست توی جیب‌شان نمی‌کنند. در حال حاضر برد با مانتوفروشان است نه عتیقه‌فروشان.» یکی دیگر از فروشندگان اظهار داشت: «این جمعیتی را که می‌بینید برای خرید نیامده‌اند فقط برای اینکه صبح جمعه‌ خود را بگذرانند اینجا هستند که قدم‌شان روی چشم، چرا که ما مشتری‌ها را می‌شناسیم و اکثر غرفه‌داران مشتری‌های ثابت دارند که اگر جمعه‌بازار نیایند، هفته برایشان معنی ندارد.»

● تاریخچه‌ای مختصر از جمعه‌بازار

یکی از فروشندگان ریش‌سفید، تاریخچه مختصری از جمعه‌بازار را توضیح داد: «قصه تشکیل و ایجاد جمعه‌بازار سر درازی دارد. ناصرالدین‌شاه بعد از رفتن به فرنگ و دیدن جمعه‌بازار در فرانسه، دستور داد که برای نخستین‌بار در تهران، مردم جمعه‌بازار درست کنند. نخستین جمعه‌بازار در مسجدشاه سابق(مسجد امام‌خمینی) در بازار بزرگ تهران تشکیل شد که بساط‌فروشان اجناس خود را از صبح زود تا اذان ظهر پهن می‌کردند. بعد از مسجدشاه، تکیه دولت محل برگزاری جمعه‌بازار شد. اما جمعه‌بازار به شکل و شمایل امروزی در پارکینگ ناصرخسرو (سعدی جنوبی) شکل گرفت که در آن زمان من نیز در آنجا غرفه داشتم و از سال ۱۳۸۰ به بعد، پارکینگ پروانه در روزهای جمعه تغییر کاربری دارد و جمعه‌بازار جدید در آنجا شکل گرفت که نسبت به جمعه‌بازار ناصرخسرو از هر جهت بهتر است. باید بدانید این نخستین جمعه‌بازاری است که در آن خبری از سبزی، میوه، ماهی، گوشت و مرغ نیست.

جمعه‌بازار کنونی در اختیار میراث فرهنگی قرار دارد که شهرداری، این محل را از سازمان اجاره کرده و در سال گذشته به شخصی به نام سرهنگ گل‌محمدی پیمانکار شخصی کرایه داده است. فروشنده در پاسخ به اینکه اجاره هر غرفه چقدر است، گفت: «عصر هر جمعه بعد از آنکه فروش‌مان تمام شد، اجاره غرفه را پرداخت می‌کنیم. تا سال گذشته اجاره هر غرفه سه‌هزار تومان بود که از سال جاری سه‌برابر شده و ما بابت کرایه هر غرفه ۹هزار تومان پرداخت کنیم.»

ساعت پنج‌ونیم بعدازظهر است. پارکینگ پروانه خالی از همهمه مردم شده. فروشندگان بعد از شمارش دخل‌شان و دادن کرایه، بساط خود را جمع کرده و در ازدحام شهر گم می‌شوند تا هفته بعد دوباره کار خود را آغاز کنند.

مرجان نیکروح‌



همچنین مشاهده کنید