شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

رضازاده یک کلام عاشق ایرانم


رضازاده یک کلام عاشق ایرانم

ناگفته های قوی ترین مردجهان از دوران قهرمانی تا مدیریت فدراسیون

تا پیش از افتخارات و مدال‌های فراوان به دست آمده توسط حسین رضا زاده در دسته فوق سنگین وزنه برداری، شاید هیچکس فکرش را هم نمی‌کرد یک ایرانی بتواند در سنگین‌وزن طلسم امپراتوری بی‌چون و چرای روس‌ها را شکسته و به سلطه آنها در این وزن پایان دهد، اما حسین رضازاده ملی‌پوش قدرتمند تیم ملی وزنه‌برداری ایران این سنگ بزرگ را برداشته و به تمام نشدن‌ها در دسته فوق سنگین وزنه برداری جهان پایان بخشید، رضازاده در کلکسیون افتخاراتش ۵ مدال طلای جهان و ۲ مدال طلای المپیک را یدک می‌کشد و علاوه بر آن نیز رکوردهایی که او در دسته فوق سنگین برای کشور ایران به ثبت رسانده هنوز به قوت خود باقی است و هیچکس تا به امروز نتوانسته به این رکوردها دست یابد، هم اکنون مدتی است در سنگری جدید و در پست مدیریتی به عنوان سرپرست فدراسیون وزنه‌برداری ایران مشغول به انجام وظیفه است، اما پس از خداحافظی این قهرمان ملی از دنیای قهرمانی تا به حال حواشی و ماجراهای جالب توجه و فراوانی حول‌و‌حوش این وزنه بردار به وقوع پیوسته که در مصاحبه‌ای اختصاصی با او سعی کردیم به صورت شفاف و روشن به آنها پرداخته و ناگفته‌های رضازاده را درباره این مسائل و حوادث جویا شویم.

▪ آن زمان که حسین رضازاده از حضور در المپیک پکن انصراف داد، خیلی‌ها گفتند او دوپینگ کرده بود و به همین دلیل از شرکت در رقابت‌های وزنه‌برداری المپیک سر باز زد تا دستش رو نشود، نظرتان در این باره چیست؟

ـ ببینید همواره در هر زمینه و رشته‌ای افراد نخبه و قهرمانان سرشناس به دلیل مشهور بودن و معروفیت‌شان در تمامی موارد مورد هجوم تهمت‌ها و شایعه پراکنی‌های برخی افراد مریض و سودجو هستند، من هم در این باره از این قاعده مستثنی نبوده و نیستم. در آن زمان و پیش از اعزام تیم به المپیک پکن به دلیل فشارهای تمرینی فراوان و استرس‌های شدیدی که در طول این سالها در تمامی میادین به من وارد شده بود، در یک زمان دچار چند بیماری شدم که هر کدام از آنها به تنهایی می‌تواند یک آدم عادی را از پا بیندازد، فشار خون بالا، قند خون و چربی خون ازجمله این امراضی بود که در آن مقطع مرا با مشکل شدید بدنی مواجه کرده بود، به همین دلیل در آن زمان زیرنظر سه‌پزشک که هر سه آنها متخصصان مجرب در رشته غدد بودند مشغول معالجه بودم، آنها به صورت جدی پس از مشاهده شدت بیماری‌ام من را از ادامه حضور درتمرینات و شرکت در مسابقه منع کردند.

«خدا را شاهد می‌گیرم پزشکان گفتند اگر بیش از اندازه فشار به خودت وارد کنی، دچار سکته مغزی می‌شوی و دیگر هیچ کاری نمی‌توانیم برایت انجام دهیم، به همین دلیل از حضور در المپیک پکن انصراف داده و پس از آن هم با دنیای قهرمانی خداحافظی کردم. باور کنید از آن زمان تا به حال هنوز هر سه مورد در بدن‌ام وجود دارد، اما با تجویز اطبا دو نرم و شنا را در دستور کار خود قرار داده‌ام تا با کنترل آنها مجدداً به آن وضعیت نامطلوب بازنگردم شاید بعضی‌ها بگویند این مشکلات به دلیل استفاده از همان مواد دوپینگی است اما به خدا قسم این یک بیماری ارثی است که از پدرم به من رسیده که استرس و فشار زیاد آن را تشدید کرد.»

▪ برخی منتقدان اعتقاد دارند رضازاده به هیچ‌وجه دلش نمی‌خواهد هیچ وزنه‌بردار ایرانی دیگری رکوردش را بزند و به اسطوره بودنش پایان دهد. آیا این موضوع صحت دارد یا خیر؟

ـ اولاً اسطوره شدن، بودن و باقی ماندن همه و همه در دست خدا است، اگر رضازاده، رضازاده شد و ۷ مدال طلای دسته فوق سنگین جهان و المپیک را برای کشورش به ارمغان آورد، فقط خواست خدا، یاری ائمه و زجر و تحمل فشارهای کشنده تمرینات طاقت‌فرسای وزنه‌برداری بود و بس، پس شک نکنید اگر خداوند این محبت و لطف را در حق بنده‌اش که من باشم کرده حتماً ظرفیت‌اش را هم داده، ثانیاً من از همان زمانی که با دنیای قهرمانی خداحافظی کردم، گفتم که آرزو دارم پس از من یک وزنه بردار ایرانی دیگر رکوردهایم را جابه‌جا کرده و ترقی ببخشد نه یک وزنه‌بردار خارجی، تا این عنوان ارزشمند در ایران باقی بماند، پس در یک کلام رضازاده عاشق ایران است ودوست دارد هرچه سریعتر یک ایرانی دیگر باز هم افتخاراتش را تکرار کرده و بر آن بیفزاید.»

▪ پس چرا به دفعات گفته‌اید دوست دارم پسرم رکوردم را بزند؟

ـ این فقط عشق و علاقه یک پدر است که دوست دارد فرزندش راهش را ادامه داده و باعث سربلندی‌اش شود، اگر گفته ام دوست دارم ابوالفضل‌ام رکوردهایم را بشکند، به هیچ‌وجه منظورم این نبوده که نمی‌خواهم کسی به‌جز او به این مهم دست یابد بلکه دقیقاً اعتقاد و نظر من برعکس این موضوع است، اصلاً معلوم نیست که ابوالفضل در آینده میل و رقبتی به ادامه دادن راه پدرش داشته باشد یا نه و اصلاً به وزنه‌برداری علاقه‌مند شود یا به رشته دیگری روی بیاورد، به همین دلیل است که می‌گویم اینها فقط زاییده و پرداخته شده از ذهن مریض برخی بدخواهان وزنه برداری است که به جز تهمت زدن و شایعه‌پراکنی هیچ چیز بلد نیستند، از همه اینها گذشته مگر حالا که من بیش از ۱۲ سال است که عنوان قوی‌ترین مرد جهان را دراختیار دارم و هنوز هیچکس نتوانسته رکوردهایم را بشکند، مسئولان فدراسیون جهانی هر سال چیزی به من می‌دهند که حالا بترسم اگر فرد دیگری بیاید آن را از من می‌گیرند.

▪ می‌گویند سال ۲۰۰۶ یعنی همان زمان که دوپینگ ۹ وزنه بردار ایران مثبت اعلام شد ایوانف با تغییر آزمایش رضازاده او را از محرومیت نجات داد؟

مگر ایوانف دیوانه بود یا عاشق چشم و ابروی رضازاده که آبرویش را برای او بریزد. ما یازده وزنه بردار بودیم که در تیم ملی زیرنظر ایوانف تمرین می‌کردیم، تنها تفاوتی که باعث شد دوپینگ رضازاده منفی شود، این بود که من به دلیل ترسی که از این موضوع داشتم هیچ مکملی در اردو مصرف نمی‌کردم، ضمن این که مکمل و پودرهای پروتئینی وزن‌ام را بالا می‌برد و موجب می‌شد سرعت بدن‌ام در زمان زدن وزنه کم شود، به همین دلیل در طول اردو هیچ مکملی نخوردم و همین موضوع باعث شد پاک باشم و آزمایش‌ام منفی شود نه دروغ‌هایی که شایعه پراکنان در این رابطه می‌گویند، در ثانی به جز من اصغر ابراهیمی هم آزمایش داد و تستش منفی شد، پس می‌بینید که من تنها نبودم که مشکلی نداشتم.

«علاوه بر آن مگر مسئولان وادا که از ما تست گرفتند کور بودند که در روز روشن ایوانف آزمایش رضازاده را با فرد دیگری عوض کند، بعضی‌ها گفتند ساراندلیف مربی وقت تیم جوانان به دستور ایوانف به جای رضازاده آزمایش داده آخر مگر آزمایش دوپینگ بچه بازی است که بتوان این کارها را انجام داد و از کس دیگر به جای ورزشکار موردنظر تست گرفته شود، من اصلاً این مربی را قبول نداشتم و هیچ رابطه خوبی با او نداشتم، ضمن این که او مربی جوانان بود و هیچ ربطی به بزرگسالان نداشت، ایوانف هم اگر می‌توانست کمک کند به همه کمک می‌کرد تا آن آبروریزی و افتضاح برای خودش درست نشود.»

وقتی رضازاده پس از آن همه حرف و حدیث و ماجراهای به وجود آمده از رقابت‌های جهانی کره‌جنوبی به ناگاه سرپرست فدراسیون وزنه برداری شد، خیلی‌ها گفتند رضازاده با تهدید و زور مسئولان را مجبور کرد تا سرپرستی‌اش را بپذیرند. آیا این موضوع واقعیت دارد؟

نمی‌دانم کسانی که این حرف‌های پوچ و بی‌ارزش را می‌زنند، چرا نمی‌آیند و بگویند رضازاده با تحمل چه مرارت‌ها و سختی‌هایی به اینجا رسید، آن زمان که حسین رضازاده در اوج بی‌پولی فدراسیون با کمترین امکانات و تجهیزات ابتدایی با دل و جان در گرما و سرما فشار کشنده و طاقت‌فرسای وزنه‌برداری را تحمل می‌کرد و ماه‌ها به دور از خانه و خانواده در اردوهای تیم ملی فقط با پولاد سرد سروکار داشت این دایه‌های دلسوزتر از مادر کجا بودند، وقتی چندماه پیش از حضور در المپیک دست‌ام شکسته بود و با درد شدید در اردوی تیم ملی برای نگه داشتن و آمادگی بدنی‌ام مجبور بودم تمرین کنم تا از قافله عقب نمانم و برای کشورم افتخارآفرینی کنم آنها کجا بودند؟ من به راحتی و لای پرقو به اینجا نرسیدم، مسئولان عالی‌رتبه ورزش ایران حتماً این توانایی و شایستگی را در رضازاده دیدند که سکان هدایت فدراسیون را به او واگذار کردند، مگر رضازاده چه قدرتی دارد یا این که اصلاً می‌تواند با زور یا تهدید مسئولان را وادار به انجام چنین کاری کند، یا این که اصلاً مسئولان و خدمتگزاران ورزش کشور افرادی هستند که با تهدید و زور رضازاده یا امثال او به کسی باج دهند، مطمئن باشید نه زوری در کار بود و نه تهدیدی، آنها صلاح دیدند که حسین رضازاده با توجه به نفوذ و محبوبیتی که در سطح بین‌المللی و در فدراسیون جهانی دارد در حال حاضر خیلی می‌تواند برای وزنه‌برداری ایران مفید باشد و به جامعه مظلوم وزنه برداری خدمت کند، به همین دلیل من را به عنوان سرپرست فدراسیون انتخاب کردند، نه چیزی بیشتر و نه چیزی کمتر.

▪ نام: مرتضی روشن‌ضمیر

▪ رشته ورزشی: پرورش اندام

▪ سابقه دوپینگ: ۲ بار

▪ مدت محرومیت: از تیر ۸۸ به مدت ۸ سال

چند روز قبل از مسابقات قهرمانی آسیا در تایلند بود که گفتند به علت مصرف ماده ممنوعه‌ای به نام استنازول، نمی‌تواند تیم ملی را همراهی کند. او در حالی از اعزام بازماند که یکی از اصلی‌ترین امیدهای مدال‌آوری بود. روشن‌ضمیر حالا روزهای محرومیت را می‌گذراند اما هنوز هم با قاطعیت تمام از پاک بودنش می‌گوید. از طریق فدراسیون و طی نامه‌هایی به مسئولان مبارزه با دوپینگ اعتراض خود را اعلام کرده و منتظر پاسخ است.

می‌گوید اگر تا چند وقت دیگر به اعتراضاتش رسیدگی نکنند، آخرین عرق ملی‌اش را هم از دست داده و از ایران می‌رود، چون از چند کشور، پیشنهاد همکاری دارد. روشن‌ضمیر که سابقه‌ای ۱۷ساله در این رشته دارد، خود را ورزشکاری مبتدی نمی‌داند که چند روز قبل از رقابت‌های آسیایی به دوپینگ رو بیاورد. او می‌گوید متهم به گناهی شدم که اصلاً انجام نداده‌ام!

▪ نام: سعید بیات

▪ رشته ورزشی: فوتبال

▪ سابقه دوپینگ: یک بار

▪ مدت محرومیت: از خرداد ۸۸ به مدت ۲ سال

برای ابومسلم بازی می‌کرد و فقط دو بازی مانده بود تا لیگ ۸۷ تمام شود، اما در بازی مقابل سایپا از ناحیه زانو آسیب دید و تحت درمان قرار گرفت. ۱۰ روز بعد از او تست دوپینگ گرفتند، اما به علت استفاده از ماده دگزامتازون، دوپینگی شناخته شد و برای او محرومیتی دو ساله بریدند. می‌گوید پزشک ابومسلم پس از هماهنگی با باشگاه ابومسلم و بدون اطلاع خودش، آمپولی ضدالتهاب به او تزریق کرد اما فدراسیون فوتبال این قضیه را نپذیرفت تا اینکه بعد از یک اختلاف درونی بین پزشکان تیم، قضیه لو رفت و محرز شد که پزشک مقصر بوده اما با این حال، محرومیت او از بین نرفت بلکه به یک سال کاهش یافت. بیات از این قضیه بسیار دلخور است و حق خود را تبرئه می‌داند؛ درست مثل وقتی که دوپینگ کاناواروی اینتری مثبت درآمد اما چون پزشک مقصر بود، این مدافع ایتالیایی تبرئه شد. الآن چهار ماه از محرومیت بیات مانده و او سال آینده، در لیگ ۸۹ بازی می‌کند.

▪ نام: محمد پراش

▪ رشته ورزشی: دوچرخه‌سواری

▪ سابقه دوپینگ: یک بار

▪ مدت محرومیت: از تیر ۸۸ به مدت ۱۵ ماه

به دوچرخه‌سواری روی آورد تا در قالب ورزش حرفه‌ای با بیماری خود مبارزه کند. او به بیماری صرع مبتلاست، اما با این حال در عرض دو سال حضور در تیم ملی آنقدر پیشرفت کرد که در کاپ آسیا طلا گرفت و به سوئیس دعوت شد اما امسال در آستانه اعزام به کاپ آسیای اندونزی، دوپینگش درآمد.

این در حالی بود که کمتر کسی می‌توانست دوپینگ او را باور کند. او اشتباه خود را پذیرفته اما می‌گوید که پیش خدای خود شرمنده نیست. پراش که نمی‌داند ماده استنازول چگونه وارد بدنش شده، احتمال می‌دهد ماده مجازی که مصرف کرده، آلوده بوده باشد، یعنی یکی از همان موادی که به طور قاچاق وارد کشور می‌شود. او از دکتر طباطبایی و دکتر میرابوطالب به خاطر پیگیری‌هایشان تشکر می‌کند اما در مقابل معتقد است که بعضی‌ها در قبال او تعرض می‌کنند، زیرا قرار بود به کار او رسیدگی و بخشی از محرومیتش بخشیده شود. اگر این اتفاق نیفتد، پراش می‌خواهد عوامل دوپینگ خود را با اسناد و مدارک، لو بدهد. اقدامی که به نفع مقصران دست‌اندرکار نخواهد بود...

رضا عباسپور



همچنین مشاهده کنید