جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

رئیس باشگاه روی نیمکت


رئیس باشگاه روی نیمکت

دیمیتری پیترمن یک ورزشکار سابق اوکراینی آمریکایی است که در رقابت های المپیک بارسلونای ۱۹۹۲ در رشته پرش سه گام حضور داشته است نخستین حضورش در فوتبال به ژانویه ۲۰۰۳ باز می گردد

او در آن زمان بیست و پنج درصد سهام باشگاه راسینگ سانتاندر را خریداری کرد و اعلام کرد که تمایل دارد کنترل تمامی قسمت های باشگاه از جمله خود تیم را برعهده داشته باشد، اما مسئولین فدراسیون فوتبال اسپانیا به دلیل نداشتن مدرک مربیگری با این کار مخالفت کردند و اجازه ندادند پیترمن روی نیمکت بنشیند، اما او مصمم بود که این مهم را انجام دهد و اظهار کرد: «هر شخص بیکار و پیری می تواند کشور را اداره کند اما به یک تکه کاغذ احتیاج است تا من بتوانم حتی به عنوان دستیار یا هر عنوان دیگری روی نیمکت تیم خودم بنشینم.» اما به هر حال فدراسیون فوتبال اسپانیا تمامی درخواست های بعدی او را رد کرد، اما او باز هم دست بردار نبود. دیمیتری خود را به عنوان عکاس تیم معرفی کرد و در مکانی نزدیک به زمین بالاخره روی نیمکت قرار گرفت. سه سال پس از نخستین حضورش در فوتبال، اکنون پیترمن ریاست یکی از باشگاه های منطقه باسک به نام آلاوز را برعهده دارد. او فصل گذشته این باشگاه را خرید و تا به حال پیشرفت قابل توجهی نصیب آن کرده است. او باز هم روی نیمکت می نشیند و قصد دارد با تمام تیم های اسپانیایی و حتی اروپایی رقابت کند. اینکه او چگونه از دو ومیدانی سر از فوتبال درآورده خود جای سئوال دارد، اما می توان آن را به دلیل تجاری بودن فوتبال و جذابیت پرطرفدارترین و درآمد زا ترین ورزش دنیا دانست.

* چطور شد که رئیس باشگاه فوتبال آلاوز شدید؟

- زمانی که دوران حرفه ای ورزش من به پایان رسید، به اسپانیا رفتم تا در آنجا زندگی کنم و شهردار شهری که در آن بودم از من خواست تا اسپانسر تیم آنها باشم. تیم آنها پالاموس نام داشت و در دسته چهارم بازی می کرد و من به همراه چوچی کاس موفق شدیم تیم را به دسته سوم هدایت کنیم. پس از آن صحبتی با مسئولین راسینگ سانتاندر داشتم و سپس بیست و پنج درصد از سهام آن باشگاه را خریدم اما در مورد بیست و شش درصد دیگر به توافق نرسیدیم. در واقع باشگاه های دیگری از دسته دوم و نیز ده تیم از دسته اول نیز پیشنهاد خرید پنجاه و یک درصد از سهامشان را به من دادند، باشگاه هایی مثل مایورکا، مالاگا، وایادولید و همین طور آلاوز و...

* شما گفتید که باشگاه های زیادی به شما پیشنهاد دادند اما هنوز بسیاری از مردم در سراسر اسپانیا از شما انتقاد می کنند!!

- در ابتدا انتقادهای زیادی می شد، اما من همه منتقدان را شگفت زده کردم. آنها قبلاً هرگز شخصی مثل من را ندیده بودند. سطح مطبوعات اسپانیا بسیار پایین است و آنها نمی توانند در کارهای من دخالت کنند. آنها به طور غیرقابل باوری علیه ما هستند و اعتقاد داشتند راسینگ سقوط خواهد کرد اما شش بازی قبل از پایان لیگ صعود ما قطعی شد و برخی منتقدان از موفقیت ما ناراحت شدند.

* اگر شما کاری مشابه را در رئال انجام می دادید از شما انتقاد نمی کردند!

- بیشتر مطبوعات از بارسلونا یا مادرید هستند و حمله به تیم های کوچک آسان تر است. اما شرایط مادرید به نحوی نیست که با طرز کار من بتوان آن را اداره کرد. اگر من پست مدیریتی را به عهده می گرفتم شرایط بهتری داشتم اما با پذیرفتن مسئولیت ریاست، تمامی خطرات آن را نیز پذیرفتم. در شرایط عادی رئیس باشگاه تمام مسئولیت ها را به سرمربی واگذار می کند و خود از میدان خارج می شود اما من این طور نیستم.

* آیا این به آن معناست که برای مثال فلورنتینو پرز رئیس باشگاه رئال تمامی تصمیم ها را خود اتخاذ می کند اما زمانی که تیم دچار مشکل می شود او کنار می کشد و اظهار می کند که تقصیری ندارد؟

- دقیقاً، اکثر رؤسای باشگاه ها چنین کاری را انجام می دهند. مقصر شکست و یا عدم موفقیت یک تیم اغلب سرمربی یا مدیر فنی محسوب می شود. برای مثال، آریگو ساکی را در نظر بگیرید (که اخیراً از رئال جدا شده) اگر او اختیارات کافی داشت می توانست موفق باشد. او توماس گراوسن را به تیم آورد اما به او بازی نمی رسد. گراوسن انتخاب ساکی بود اما نظر مربی و رئیس باشگاه با او متفاوت است.

* آیا این اختلاف معیار است که مشکل ایجاد می کند؟ با کنترل درست همه چیز، حداقل در تئوری می توان از آن عبور کرد.

- کاملاً درست است. دشوارترین قسمت هر فعالیت تجاری مدیریت و برنامه ریزی است که در اسپانیا این کار بسیار پیچیده است. در نخستین روزهای تأسیس مایکروسافت، بیل گیتس تعداد زیادی مدیر را بین خود و تولید محصول قرار نداد تا فاصله خود با محصول را کم کند و بتواند بررسی دقیقی داشته باشد. در فوتبال، درست برعکس دیگر تجارت ها، بیست و پنج فرد اجرایی با قیمت بالای وجود دارند که بازیکنان هستند. شما باید کاملاً کنترل آنها را در دست داشته باشید تا یک ترکیب منطقی ایجاد شود.

* فلسفه شما در مدیریت چیست؟

- نباید در رقابتهای گران حضور پیدا کرد. به نظر من اصلاً معنا ندارد که با صرف دویست میلیون یورو فاتح لیگ شد. این کار بیشتر شبیه به یک تئاتر خصوصی است. هیچ منطقی برای خرید یک بازیکن به قیمت پنجاه میلیون یورو وجود ندارد.

* چگونه نتایج بارسلونا و آلاوز را با توجه به صرف بودجه مقایسه می کنید؟

- یک رابطه منطقی بین صرف بودجه و جایگاه در رده بندی لیگ وجود دارد، اما بعضی اوقات یک تیم این رابطه را برعکس می کند. تیم هایی مثل دپورتیولاکرونیا و رئال سوسیه داد از این جمله هستند. آنها از دسته سوم به لالیگا آمدند و در حال حاضر از قدرتهای برتر لیگ هستند. در دپور، تنها یک نفر به نام آگوستو سزار لندوریو وجود دارد که همه چیز را برعهده دارد و این موضوع برای هیچ کس پوشیده نیست. دپور یک دفتر دو اتاقه دارد و آنها حتی قهرمان لالیگا هم شده اند.

* چطور شد که به فوتبال رو آوردید؟ آیا درآمد خوبی به دست می آورید؟

- من فوتبال را آینده دار دیدم، البته اگر درست اداره شود. اما اگر این طور نشود همه به جز باشگاه درآمد کسب می کنند. اگر به دهه هشتاد میلادی نگاه کنید پنجاه درصد شرکت های کنونی وجود نداشتند. بسیاری از باشگاه ها اکنون یکصد سال قدمت دارند و هواداران زیادی در سطح بین الملل دارند. مسأله دشوار این است که به این دنیای ناموزون وارد شوید و مانند یک تاجر موفق عمل کنید.

* چرا در سانتاندر اصرار داشتید که روی نیمکت بنشینید؟ آیا از روی سکوها به همان میزان کنترل را در اختیار نداشتید؟

- این یک کار سمبولیک بود. تیم یک مربی دارد، یک دستیار، یک دروازه بان، یک ماساژور، یک دکتر و یک... هر کس می تواند روی نیمکت بنشیند به جز شخصی که مسئول اصلی باشگاه است.

* در حال حاضر شما روی نیمکت آلاوز می نشینید. آیا به عنوان یک دستیار این کار را انجام می دهید؟

- بله یا به عنوان یک نماینده. البته بعضی ها سعی داشتند که قانونی وضع کنند که رئیس باشگاه نتواند به عنوان نماینده فعالیت کند، تنها به دلیل متوقف کردن من، اما ما دست نکشیدیم و جلوی آنها ایستادیم. حتی الان نیز، فدراسیون راجع به صدور مجوزی برای رئیس باشگاه صحبت می کند تا رؤسا بتوانند روی نیمکت تیمهایشان بنشینند که این کار می تواند بسیاری از مشکلات را حل کند. در دیگر کارهای تجاری دشوار است که فرد اصلی مسئول را از اصل کار دور نگه داشت.

* آیا به نظر شما فوتبال اسپانیا، دشوار و سنتی است؟

- نه تنها فوتبال، بلکه جامعه نیز همین طور است. در اینجا برای سالهای زیاد یک دیکتاتور حکومت کرده است اما حتی پس از مرگ او این ذهنیت در بین مردم باقی مانده است. در آمریکا ما برای تغییرات مبارزه می کنیم اما در اسپانیا تحول باعث اضطراب و دردسر می شود.

* بدون هیجان و حاشیه بازی فوتبال چندان سرگرم کننده نیست!

- این درست نیست. اگر تیمها بدانند که در سالهای متمادی می توانند در دسته برتر بازی کنند، آنگاه فوتبال هجومی تری ارائه خواهند کرد.

* شما اخیراً صحبت هایی در مورد آزادی بیشتر در مورد عقد قرارداد با بازیکنان و استخدام آنها انجام داده اید...

- برای مثال اگر شرکت نایکی مجبور باشد در هر ساعت به کارمندانش بیست دلار پرداخت کند، به تایوان نقل مکان می کند تا در آنجا یک دلار در هر ساعت بپردازد، پس چرا یک باشگاه این کار انجام ندهد؟ البته باشگاه نمی تواند مکانش را تغییر دهد اما می تواند از آزادی های بیشتری برخوردار باشد. چرا یک باشگاه نمی تواند ده بازیکن برزیلی به خدمت بگیرد تا توان رقابت با دیگران را داشته باشد؟ چطور می توان آزادی حرفه ای را محدود کرد؟ چرا یک بازیکن تنها می تواند برای یک تیم در جام باشگاه ها بازی کند؟ چرا قوانین بازی باید با قوانین مدنی متفاوت باشد؟

* سپ بلاتر قصد دارد تا سهمیه باشگاه ها را تغییر دهد، حتی در رقابتهای اروپایی!

- اگر یک باشگاه قصد دارد از یازده بازیکن آفریقایی استفاده کند، خودش باید تصمیم بگیرد. بلاتر قاضی نیست، به علاوه این کار کاملاً قانونی است. سهمیه های تعیین شده اصلاً جنبه قانونی ندارند.

* سرانجام، بازمی گردیم به آلاوز. چه اهدافی را برای باشگاه در نظر دارید؟

- سریع تر، قوی تر و بالاتر. شعار المپیک را می توان در هر ورزشی به کار گرفت. تنها باید به این نکته توجه کرد که این بالاترین هدف نباشد.

* آیا روزی می رسد که آلاوز قهرمان اسپانیا شود؟

- بله.از این بابت مطمئن هستم.

علی راد



همچنین مشاهده کنید