پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

آزادی تنها راه تحقق عدالت


آزادی تنها راه تحقق عدالت

مارتین هایدگر درس گفتارهایش درباره ارسطو را با این جمله آغاز كرد كه «به دنیا آمد, كار كرد و مرد » قصد هایدگر از این سخن, تاكید بر نكته ای اساسی در مسئله آموزش بود كه اندیشه های یك متفكر آنقدر كافی و خودبسنده هستند كه دركشان نیازی به آموزش بیوگرافی و زندگینامه آنان نداشته باشد اما

«من هیچ وقت پسربچه نبودم. من هیچ وقت كریكت بازی نكردم، بهتر است بگذارند طبیعت راه خودش را برود.»

مارتین هایدگر درس گفتارهایش درباره ارسطو را با این جمله آغاز كرد كه «به دنیا آمد، كار كرد و مرد.» قصد هایدگر از این سخن، تاكید بر نكته ای اساسی در مسئله آموزش بود كه اندیشه های یك متفكر آنقدر كافی و خودبسنده هستند كه دركشان نیازی به آموزش بیوگرافی و زندگینامه آنان نداشته باشد. اما آیا به راستی اوضاع درباره جان استوارت میل فیلسوف، معرفت شناس، منطق دان، اقتصاددان و نظریه پرداز سیاسی انگلیسی نیز به همین منوال است؟

جان استوارت میل در سال ۱۸۰۶ در خانواده ای متوسط و شاید هم به لحاظ اقتصادی فقیر در لندن به دنیا آمد. پدرش جیمز میل فرزند یك كفاش روستایی در اسكاتلند بود. مادر جیمز میل كوشیده بود تا به قیمت بیگاری كشیدن از بقیه فرزندان در مزرعه و مغازه و خانه از جیمز یك جنتلمن واقعی بسازد. پدر جان با كمك یك كشیش محلی و مساعدت سر جان ولیدی استیوارت آو فتركرن توانست به دانشكده مونتروز برود و بعد هم به دانشگاه ادینبورو؛ البته این بار به قصد كشیش شدن. او در ادینبورو افلاطون را كشف كرد و بعد هم آثار روسو، ولتر و هیوم را مطالعه كرد. شاید از همین جا بود كه دریافت نمی تواند به آموزه های كلیسای اسكاتلند یا هر كلیسای دیگری اكتفا كند.

جیمز میل در سال ۱۸۰۲ و در ۲۹سالگی به همراه سرجان استیوارت به لندن آمد؛ درست مثل بسیاری دیگر از هم میهنان بااستعدادش كه در آن روزگار به لندن می آمدند تا از راه نویسندگی امرار معاش كنند. جیمز میل در لندن برای مجلات مقاله می نوشت و ویراستاری می كرد. همان جا بود كه در سال ۱۸۰۵ ازدواج كرد؛ آن هم با دختری فوق العاده زیبا كه ۱۰سال از او كوچك تر بود. آنها در همان سال اول بچه دار شدند و به احترام قیم پدر خانواده نام فرزندشان را جان استوارت گذاشتند. جیمز میل بسیار مقرراتی و منظم بود. وقتی جان به دنیا آمد او دست به كار تدوین تاریخ هند بریتانیایی شده بود و قصد داشت این كتاب را در سه سال تمام كند و از طریق درآمدش به آلاف و الوفی برسد. اما این كار ۱۰سال طول كشید. كتاب در سال ۱۸۱۷ منتشر شد و جیمز در سال ۱۸۱۹ در كمپانی هند شرقی استخدام شد و از اینجا بود كه وضعیت مالی خانواده اش را سر و سامان بخشید.اما با همه این گرفتاری ها مهمترین دلمشغولی و اصلی ترین وظیفه جیمز تربیت و آموزش فرزند بزرگش جان بود. دوستی او با جرمی بنتام كه شاید مشهورترین فیلسوف انگلیسی آن روزگار بود و همنشینی اش با دیوید ریكاردوی اقتصاددان او را به این باور رسانده بود كه هیچ چیز مانند تعلیم و تربیت و آموزش نمی تواند آینده شخصیتی فرزندش را شكل بدهد. برای میل پدر پشتكار، اعتدال و خویشتنداری اصلی ترین فضایل بودند؛ خصایلی كه دیگر جایی برای احساسات تند و آتشین باقی نمی گذاشتند. شاید به همین خاطر بود كه او در ۱۷سالگی از ویلهلمینا دختر زیبای خانواده فتركرن كه به قول بسیاری مورخان تنها عشق واقعی زندگی اش بود چشم پوشید. بعدها جان درباره پدرش نوشت كه احساسات شورانگیز از هرنوعش برای او شكلی از دیوانگی به شمار می رفت.

جان استوارت میل از سه سالگی آموختن زبان لاتین را آغاز كرد. پدرش هیچ گاه او را به مدرسه نفرستاد تا فرزندش را به شیوه خاص خودش بار بیاورد. جان بیچاره در دریایی از كتاب های قطور و وحشتناك به دنیا آمده بود و بزرگ می شد. بی آنكه در خانه اش كوچك ترین نشانی از یك اسباب بازی یا لااقل كتاب های كودكانه باشد. سختگیری پدر چندان بود كه حتی مهربانی هریت بارو مادر میل نیز نمی توانست تاثیر چندانی بر محیط خشك و پادگانی كلبه ای بگذارد كه جرمی بنتام در اختیار پدر خانواده گذاشته بود. افسانه های ازوپ نخستین كتابی بود كه جان توانست به زبان یونانی بخواند.

وقتی جان هشت ساله شد، عمو بنتام در اقدام سخاوتمندانه ای دیگر خانه شماره یك خیابان كوئین اسكویر پلیس را در اختیار خانواده میل گذاشت. خانه ای كه ورود به آن برای میل مصادف بود با آغاز آموختن زبان لاتین.

میل پدر، عشق افلاطونی اش به افلاطون را نیز با میل پسر تقسیم كرد. جان پیش از آنكه ۱۰ساله شود، شش محاوره از محاورات افلاطون را خوانده بود تا برای آموختن منطق آماده شود؛ علم مورد علاقه پدر. جیمز میل خیلی هم سختگیر نبود. او به پسرش اجازه می داد در خلال این آموزش های سهمگین اندكی هم تفریح كند. اما تفریحش در بهترین شكل ممكن مطالعه كتاب های تاریخی یا كتاب هایی مثل رابینسون كروزوئه یا نهایتاً شعر بود. البته جان به هیچ وجه حق نداشت این كارها را صرفاً به قصد لذت انجام بدهد. پرورش قوه تخیل خلاق، نسبت چندانی با برنامه ای كه پدر برای پسر تدارك دیده بود نداشت. از سوی دیگر جیمز میل پسر بزرگش را وادار می كرد تا بخشی از اوقاتش را صرف آموزش هشت خواهر و برادر دیگرش كند. جان از این كار متنفر بود. اما بعدها اعتراف كرد كه این كار به او یاد داد چگونه می توان مباحث جدی و سنگین را برای دیگرانی توصیف كرد كه چیزی از آن نمی دانند. جان در ۱۲سالگی علاوه بر مطالعه آثار كلاسیك یونان و حتی «ریطوریقا»ی ارسطو، جبر، هندسه و حساب دیفرانسیل هم آموخته بود.

آموختن علم منطق در ۱۲سالگی آغاز شد. آن هم با رساله های لاتینی درباره منطق اسكولاستیك (مدرسی). جان در كتاب بیوگرافی ای كه بعدها نگاشت بر اهمیت این قسمت از آموزشش بسیار تاكید كرد. به نظر او آموزش منطق به جوانان مخصوصاً دانشجویان فلسفه، این امكان را می دهد كه پیش از رشد كامل قوای فكری خودشان تناقض های موجود در استدلال های دیگران را بشناسند. در همین سال ها بود كه جان به عنوان كارمند پدر كار نمونه خوانی كتاب تاریخ هند بریتانیایی را نیز آغاز كرد.

۱۳سالگی آغاز آموزش اقتصاد بود. جیمز در این سال یك دوره كامل اقتصاد سیاسی را برای پسرك بینوا تدریس كرد و او را موظف كرد كتاب های آدام اسمیت و همچنین اثر تازه تالیف شده دیوید ریكاردو را با عنوان «اصول اقتصاد سیاسی و مالیات بندی» بخواند و خلاصه نویسی كند.

جالب اینكه این خلاصه نویسی ها عاقبتی خیر داشت. جان در سال ۱۸۲۰ آنها را در قالب كتاب «اصول اولیه اقتصاد سیاسی» منتشر كرد.

این گونه شد كه جان استوارت میل در سن ۱۴سالگی تقریباً همه چیزهایی كه كسی مثل او باید در طول عمرش می آموخت را آموخت. در همین سال بود كه به دعوت همان خانواده نوع دوست به فرانسه رفت تا یك سالی را در آنجا سر كند. زبان فرانسوی آموخت و شش ماهی هم در مون پلیه شیمی و ریاضیات خواند.

پس از بازگشت از فرانسه و پژوهش و تحقیق درباره انقلاب فرانسه، در زمستان سال ۱۸۲۱ «قانون رومی» را مطالعه كرد. همراه جان در این بخش از مطالعاتش جان آستین بود كه شاید بتوان او را بهترین میراث دار اندیشه های «فایده گرایانه» جرمی بنتام دانست.وقتی جیمز میل علاقه پسرش را به مباحث سیاسی دید كتابی از «دومون» كه شرح و ترجمه بخشی از آثار منتشر شده و نشده بنتام بود را به او داد تا بخواند. جان خودش خواندن این كتاب را نقطه عطفی در زندگی اش دانسته است. در زمستان ۱۸۲۲ جان و دوستان جوانش انجمنی تشكیل دادند كه هر دو هفته یك بار تشكیل جلسه می داد و به بحث و بررسی درباره موضوعات مختلف می پرداخت. آنها معیار تمام بحث هایشان را در اخلاق و سیاست «اصل فایده» گذاشته بودند.در سال ۱۸۲۳ جیمز میل كاری برای جان در كمپانی هند بریتانیایی دست و پا كرد. از همان سال روزنامه نگاری را هم آغاز كرد. نوشته های آغازینش در «مورنینگ كرونیكل» منتشر شد. این نشریه در واقع ارگان كسانی بود كه اصلی ترین ایده فلسفی شان را فایده گرایی رادیكال می دانستند. در واقع افكار بنتام در آن زمان مرزهای بریتانیا را درنوردیده بود. بعدها و در سال ۱۸۲۴ هم جان به انتشار مقاله در «وست مینستر ریویو» پرداخت؛ نشریه ای كه خود بنتام یك سال قبلش راه اندازی كرده بود.حالا دیگر جان كوچولو شخصیت مستقلش را بازیافته بود. گرچه او و پدرش هر دو از فایده گرایان افراطی بودند، اما سفر او به فرانسه و همنشینی اش با جوانان انجمن مذكور كم كم به اختلافات فكری میان او و پدرش دامن زد. مهمترین مسئله مورد اختلاف آنها مسئله زنان بود: «پدرم معتقد است می توان زنان را از حق رای محروم كرد بی آنكه چنین چیزی با حكومت خوب تناقض داشته باشد. چون علایق زنان همان علایق مردانشان است. من و همه همفكرانم سخت با این آموزه مخالفیم.» این اختلاف در واقع گوهر اصلی همان اندیشه هایی بود كه بعدها در كتاب «انقیاد زنان» جان استوارت میل تجلی یافت و او را به یكی از پیشگامان نهضت آزادی زنان تبدیل كرد.جان از سال ۱۸۲۵ سخنرانی های عمومی اش را آغاز كرد. بحث و جدل های او با دیگران، منجر به شكل گیری یك انجمن بحث و جدل شد كه تقریباً همه وقت جان را پر كرد. او آخرین مقاله اش را در وست مینستر، در بهار سال ۱۸۲۸ نوشت؛ مقاله ای درباره انقلاب فرانسه. رویای نگاشتن كتابی درباره این انقلاب از معدود آرزوهای میل بود كه هیچ گاه محقق نشد.در سال ۱۸۳۰ میل باز هم به فرانسه رفت. او در آنجا با انقلابیون انقلاب دوم فرانسه دیدار كرد و با نوشته های آگوست كنت و سن سیمون جامعه شناس فرانسوی نیز آشنا شد. در همین ایام میل دست به كار نگارش پنج رساله شد كه بعدها تحت عنوان «رساله هایی در باب برخی مسائل حل وفصل نشده اقتصاد سیاسی» منتشر شد. آشنایی او با هریت تیلور در سال ۱۸۳۰ هم در تغییر برخی دیدگاه های سیاسی اش بی تاثیر نبود، تیلور همان زنی بود كه بعدها پس از مرگ همسرش به عقد جان استوارت میل درآمد و تا آخر عمر با او ماند.

حمیدرضا ابك

Hamidreza-abak@yahoo.com

منابع در دفتر روزنامه موجود است.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید