پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

یقه سفیدها را غافل نشویم


یقه سفیدها را غافل نشویم

کارمند به شخصی می گویند که شغل او بخشی از ساز و کار بروکراتیک دیوان سالار حاکم بر جامعه است معمولا وقتی از کارمند سخن می گویند, تقابل این عبارت با عبارت کارگر به یاد می آید یقه سفیدها در مقابل یقه آبی ها و به تبع آن سعی می شود کارمند برحسب تفاوت آن با کارگر تعریف شود

کارمند به شخصی می‌گویند که شغل او بخشی از ساز و کار بروکراتیک (دیوان‌سالار) حاکم بر جامعه است. معمولا وقتی از کارمند سخن می‌گویند، تقابل این عبارت با عبارت کارگر به یاد می‌آید (یقه‌سفیدها در مقابل یقه‌آبی‌ها) و به‌تبع آن سعی می‌شود کارمند برحسب تفاوت آن با کارگر تعریف شود.

این مساله از قشر کارمند، هویت خاصی را ساخته که معمولا براساس معرفه های ایجابی، شناخته نمی شود، بلکه در تعریف آن بیشتر بر مولفه های سلبی تاکید می شود: کارمند یعنی «پشت میزنشین»، یعنی کسی که نه روی «زمین» کار می کند و نه اهل فن است و دست خود را به ابزار صنعتی نمی آلاید!

همین مساله باعث شده بخشی از طیف کارمندان، بویژه در ایران، عملا تبدیل به قشر ضعیف و محرومی شوند. کارمند اصولا به خاطر نقشی که در نظم اداری و دیوان سالار جامعه دارد، جزو طبقه ضعیف محسوب نمی شود. یکی از ویژگی های کارمند در هر جای دنیا، این است که او بیش از سایر اعضای جامعه به نهاد قدرت و دولت نزدیک است و به تبع زمینه استفاده از رانت های دولتی برای او، بیش از سایرین (کسبه، کارگران، کشاورزان و...) فراهم است. کارمند، سرمایه دار نیست، که اگر بود، تن به زندگی کارمندی نمی داد (سحرخیزی و تحمل ترافیک صبح و دست کم هشت ساعت در روز و بیست روز در ماه، کار مداوم و پاسخگویی به ارباب رجوع و مافوق و...) اما در عین حال، کارمند جزو طبقه ضعیف جامعه نیز محسوب نمی شود. چرا که تصور عمومی این است کارمندان به واسطه نزدیکی به نهاد قدرت، از ریزش های اصحاب قدرت و ثروت بهره بیشتری می برند، ساعات زندگی شان بیش از سایر طبقات ضعیف درآمدزاست، راحت تر از سایرین از موهبت هایی چون گرفتن وام و مساعده و.... بهره می برند. همین موضوع، مفهوم کارمند را با مفهوم دیگری به نام «طبقه متوسط» پیوند زده است.

طبقه متوسط، یعنی طبقه ای که نه جزو اغنیا (بورژواها یا سرمایه داران) محسوب می شود و نه جزو ضعفا (کارگران یا پرولتاریا). بنابراین کارمند در میانه طیف های جامعه قرار دارد. طبقه ضعیف و کارگر او را از آن خود نمی داند، بلکه او را جزو خادمان نسبتا مرفه اغنیا محسوب می کند و طبقه اغنیا نیز او را چندان خودی و محرم نمی شمرد، بلکه برای سلطه هر چه بیشتر خود از دانش او بهره می برد. بنابراین، کارمند، نقش حفظ ثبات و برقراری نظم در نزاع بین اغنیا و ضعفا را بازی می کند.

همین نقش اجتماعی کارمند باعث شده توجه به مسائل معیشتی او کمتر از طبقه کارگر مورد توجه قرار گیرد. کارگران به لطف شیوع جریان های چپ، همیشه و در هر جای دنیا، محور توجهات هستند. سندیکاهای کارگری، فعالیت های زیادی دارند و به نفع معیشت کارگران، امتیازهای مهمی را از نهاد قدرت مطالبه می کنند. اما زندگی و معیشت کارمند کمتر دیده شده است. کشور ما نیز از این قاعده مستثنی نیست. طیفی از طبقه کارمندان به واسطه داشتن جایگاه تثبیت شده در نهادهای دولتی، از معضل کمتری برخوردار هستند، اما طیف وسیعی از کارمندان ـ که در نهادهای غیردولتی فعال هستند ـ از پشتیبانی مکمل چندانی برخوردار نیستند. امنیت شغلی برای کارمند بسیار ضعیف است و به تبع آن، امنیت روانی او نیز کاسته می شود. کارمندهای غیردولتی، به طور متوسط، درآمد چندان بیشتری از متوسط کارگران ندارند و این در حالی است که طیف کارمندان عمدتا دارای تحصیلات بالاتری هستند و همین مساله و نیز تمرکز زندگی آنها در شهرهای بزرگ (چرا که محل کار آنها در شهر است) مخارج آنها را بیشتر از سایر طبقات می کند.

وضع فعلی طبقه کارمند باید مورد توجه جدی قرار گیرد. از آنجا که بخش تحصیلکرده جامعه عمدتا در این طیف فعالیت می کنند، به حاشیه راندن این طیف، اثر مثبتی را برای جامعه در برنخواهد داشت و جامعه را به سمت نخبه زدایی سوق خواهد داد.

ساعد عالمی



همچنین مشاهده کنید