پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
پژوهش تئاتری یك دانش است, نه عنوان
تئاتر هر كشور، آینه تحولات جامعه است كه باید نخستین تغییرات و تحولات در آن منعكس شود و لذا چهره آن باید روز به روز و همپای تحولات اجتماعی تغییر كند، در حالی كه ما در فرهنگ خود، معمولاً با یك چهره ثابت و ایستا از تئاتر كشور مواجه هستیم، كه با وجود تغییر مدیریتها و سیاستها، معمولاً چهرهای انعطافناپذیر از خود نشان میدهد و این به دلیل همان سرشت پنهانی است كه در تار و پود این هنر ریشه دارد و شاید به همین دلیل، هنرمندان این رشته، هرگز به تغییر مدیریتهای حوزه تئاتر خوشبین نبوده و نیستند، زیرا اساساً مشكل تئاتر ایران، تغییر برنامهریزیها و سیاستهای كوتاه مدت یا بلند مدت نیست، بلكه ذات ایستای آن به دلیل نفوذ و سیطره همه جانبهای است كه همواره با هنر نمایش این مرز و بوم، عجین بوده است و در نتیجه همواره با نگاهی طلبكارانه و گاهی بازجویانه و تحقیرآمیز، با هنرمند تئاتر این جامعه، برخورد شده است، به گونهای كه اخیراً یكی از مدیران نظارت در حوزه تئاتر مستقیماً ابراز كرده است: "این امكانات دولتی است. ما به صلاح دید خود، به هر كس كه بخواهیم این امكانات را میدهیم و به هر كس كه نخواهیم، نمیدهیم!..."
این طرز تلقی، خود به خود، سیستم زورمدارانه و حذفی را در ذهن انسان تداعی میكند كه در سایر حیطههای هنر، به دلیل نفوذ سیستم خصوصیسازی، كمتر شاهد آن هستیم. برای مثال، آن چه در بخش نشر كتاب میگذرد، فارغ از مقررات و آییننامهها، تا حدود زیادی با واگذاری اختیارات به ناشران همراه است. اداره مجوز نشر در وزارت ارشاد، هرگز برای هیچ ناشری حركت از پیش تعیین شده،تعریف نمیكند و هرگز هیچ ناشری را به همكاری با نویسندهای خاص تشویق نمیكند و یا او را از همكاری با دیگری منع نمیدارد.
حوزه كتاب، فقط بر فعالیتهای قانونی ناشران و حمایت از آنان، نظارت دارد و هرگز طرز تفكر و جهانبینی خاصی را در میان ناشران، بر دیگری ارجح نمیداند.
همین رویكرد، در سیستم سینمایی كشور نیز مشاهده میشود. وظیفه اداره سینما، تقسیم عادلانه امكانات و حمایت از فیلمسازان است. آنها هرگز با بحث ارزشی، به تأیید یا رد هنرمندان نمیپردازند و هرگز خود را در مقام حاكم قدرقدرت امكانات دولتی قرار نمیدهند و لذا همه فیلمسازان پیر و جوان، اعم از اختلاف ژانر و سلیقههایشان، تنها برای اخذ مجوزهای قانونی، به ارشاد روی میآورند و دیگر با نگاه ارزشی، تأیید كننده و یا تحقیر كننده مواجه نیستند.
در حالی كه در تئاتر، گویی باید مدام همه چیز را از نو شروع كرد و مدام خود را به عنوان یك هنرمند تئاتری به مدیران مختلف اثبات كرد. فرصتها مساوی و عادلانه نیست. هر كس كه بیشتر در تأیید سرشت دولتی تئاتر گام بردارد، بیشتر مورد توجه واقع میشود و آزاداندیشی و خلاقیت به هر شكل ممكن، در خطر تهدید، نفی و بایكوت قرار دارد.
شاید یكی از راهحلهای بلند مدت برای این معضل، خصوصیسازی تئاتر باشد. تشخیص و طبقهبندی گروههای حرفهای و تخصیص سالنهای تئاتر كشور، به گروههای طبقهبندی شده، مشكلی را حل نمیكند، زیرا اساساً تعریف گروههای حرفهای همچنان به عهده مدیرانی است كه با توجه به پیشداوریها و تجربیات شخصی خود، گروههای حرفهای را بازشناسی میكنند و اگر هنرمندی به دلیلی امكان بروز تواناییهایش را در عرصه تئاتر كشور نداشته است، او را غیرحرفهای تلقی میكنند و مطلقاً به عوامل خارجی و خارج از كنترل شخص هنرمند، توجهی نشان نمیدهند. پس باز گرفتار یك دایرهای میشویم كه در آن كسانی قادر به حركت و ابراز وجود هستند كه از نگاه دولتی تئاتر، برحق و حرفهای محسوب میشوند و هنرمندی توانا كه علیرغم استعدادهایش، به دلیل نوآوری و خلاقیت و یا هر دلیل اجتماعی دیگر، مورد بیمهری مدیران تئاتر واقع شده است، عملاً در این دایره بسته جایی ندارد، زیرا در تعاریف و طبقهبندیهای مدیران نمیگنجد.
●چاره كار كجاست؟
بدیهی است كه تا خصوصیسازی تئاتر كشور (به شكلی كه در حیطه نشر و سینما شاهد هستیم) راه طولانی در پیش داریم، اما شاید بتوان راهكارهایی را برای ایجاد فضای پژوهش تئاتر برای آشناتر كردن عموم جامعه با این هنر و زمینهسازی ارتقای هنر تئاتر در نهادهای خصوصی پیشنهاد كرد.
این روزها همه جا صحبت از پژوهش در زمینه تئاتر و تئاتر ملی شنیده میشود، اما به راستی این پژوهشها توسط اهل فن و پژوهشگران حرفهای این زمینه انجام میشوند؟
فراموش نمیكنم كه در مقطع كارشناسی ارشد روان شناسی، واحدهای فراوانی به نام پژوهش توصیفی و استنباطی داشتیم كه در آن كلاسها، با استفاده از شیوههای آماری و ریاضیات جدید، با جنبههایی از پژوهش در علوم انسانی و حتی هنر آشنا شدیم كه تا به حال برایمان نامكشوف بود.
پژوهش فقط یك ذوق و یا سمت نیست، بلكه پیش از هر چیز دانش و آزاداندیشی و ذهنی فارغ از تعصب، منیت و پیشداوری است، پژوهش باید با آموزش عجین شود، تا حاصلی خلاقانه داشته باشد. از این جهت باید یك حلقه ارتباطی مدام، مانند یك مركز دانشگاهی، میان دستاوردهای پژوهشی، شیوهها و محتوای آموزش تئاتر كشور، ارتباط برقرار كند. تئاتر باید از سالهای پیشدبستانی و دبستان به طریقی وارد زندگی روزمره كودكان شود. تعقیب این برنامه به این معنا نیست كه قرار است همه كودكان ما در آینده تئاتری شوند، بلكه بیشتر به معنای پرورش مخاطب فرهیخته تئاتر است كه از درك تئاتر لذت ببرد.
این امر میسر نخواهد شد مگر اینكه پژوهشگرانی آكادمیك، به نوعی میان تئاتر و زندگی روزمره مردم، راههای ارتباطی پیدا كنند. همان كاری كه در غرب، روانشناسان به نام تئاتر آموزشی، تئاتر بیمارستانی، تئاتر درمانی، تئاتر بزهكاران، تئاتر بازآموزی رفتار ، تئاتر كارخانهای و ... سالهاست كه مشغول انجام آن هستند. این فعالیتها مركزیت تئاتر را از نهاد مركز هنرهای نمایشی پراكنده و بار سنگینی حضور تئاتر در زندگی جامعه را به دوش نهادهای دیگری چون آموزش و پرورش، بهزیستی، صنعت، نظام پزشكی و غیره میاندازد و در نهایت پژوهش تئاتر باید با آموزش تفكر انتقادی و خلاقیت همراه باشد. در این زمینه سر فصلهای فراوانی باید در اولویت قرار بگیرد كه تئاتر كودك و نوجوان، تئاتر فعلی، تئاتر مذهبی با درون مایههای بومی، تئاتر آموزشی و شفابخش، از جمله این اولویتها به شمار میرود. در این زمینه ایجاد واحدهای پژوهش تئاتر در مقطع لیسانس و فوقلیسانس این رشته نیز ضروری به نظر میرسد، كاری كه در علوم انسانی، سالهاست به انجام رسیده و نتایجی مثبت نیز به بار آورده است.
در پایان، بار دیگر یادآور میشوم كه پژوهش تئاتری، وظیفهای نیست كه تنها با نام یك مركز صوری تحت لوای نام عدهای خاص انجام شود، زیرا تجربیات قبلی مدیران سابق، ثابت كرده است كه چنین گروههای صوری و اسمی، راه به جایی نمیبرد و به دلیل اشتراك نداشتن سلیقه و تفكر تئاتری و آشنا نبودن پیشكسوتان با شیوههای نوین پژوهش، معمولاً دستاورد اینگونه جلسات، قابل تأمل نیست و گرهای از مشكلات تئاتر كشور نمیگشاید.
پژوهش تئاتری یك علم است كه باید آن را به دست كاردان آن سپرد و در این خصوص باید، برخی نهادهای خصوصی مانند آموزشگاهها، مراكز پژوهشی، ارگانها و یا پایاننامههای دانشجویی را نیز به یاری طلبید، تنها در این صورت روح و ذائقه فرهنگ تئاتر از كودكی به فضای جامعه ما تزریق میشود، در این میان هر كار دیگری را انجام دهیم، بیآن كه به اهمیت پژوهش و خصوصیسازی تئاتر توجه كنیم، ره به ناكجاآباد میبرد، زیرا تئاتر زمانی زنده است كه در حیات روزمره مردم حضور داشته باشد و صرفاً یك مركز دولتی، قادر به ایجاد چنین فضای گستردهای نخواهد بود.
چیستا یثربی(نویسنده، پژوهشگر، منتقد و مدرس تئاتر)
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران ایران و اسرائیل دولت ارتش جمهوری اسلامی ایران ارتش وعده صادق مجلس شورای اسلامی جنگ ایران و اسرائیل جنگ جمهوری اسلامی ایران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مجلس
سیل سلامت هواشناسی تهران سیلاب شهرداری تهران پلیس سازمان هواشناسی قتل بارش باران وزارت بهداشت حجاب
خودرو قیمت خودرو تورم بازار خودرو قیمت دلار ایران خودرو بانک مرکزی قیمت طلا بورس دلار مالیات قیمت سکه
سینمای ایران تلویزیون موسیقی سریال دفاع مقدس تئاتر کتاب فیلم بازیگر
دانشگاه تهران دانشگاه آزاد اسلامی دانش بنیان
اسرائیل رژیم صهیونیستی حمله ایران به اسرائیل عملیات وعده صادق فلسطین آمریکا غزه جنگ غزه روسیه اسراییل طوفان الاقصی چین
فوتبال پرسپولیس لیگ قهرمانان اروپا استقلال بارسلونا رئال مادرید کشتی فرنگی پاری سن ژرمن بازی تراکتور لیگ برتر سپاهان
هوش مصنوعی اپل عیسی زارع پور گوگل ایلان ماسک ناسا تلگرام وزیر ارتباطات آتشفشان
دارو استرس مغز دیابت کاهش وزن سلامت روان کلسترول عصبانیت