سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

شكست های «نقد» به از پیروزی های «نسیه»


شكست های «نقد» به از پیروزی های «نسیه»

شكست تیم ملی فوتبال ایران مقابل مكزیك, آن هم با نتیجه ۴ بر صفر در آستانه بازیهای جام ملت های آسیا, مطمئناً نمی تواند خبر امیدوار كننده ای برای هواداران آن كه مدتها است فوتبال كشورمان را بر قله پرطرفدارترین رشته ورزشی قاره كهن می بینند, به حساب آید

باخت به هر تیمی، در هر شرایطی و با هر نتیجه ای برای هواداران فوتبال و هر رشته ورزشی دیگری، تلخ است و غیر قابل هضم. این مورد برای طرفداران تیم ملی فوتبال كشورمان و نیز برخی از باشگاه ها رنگ و بوی خاصی دارد و هرگاه شكستی رقم می خورد، یأس و ناامیدی فراوانی بر آنها مستولی می گردد.

در نظر آنها شكست، شكست است و طبیعتاً انتقادات زیادی نیز به دنبال دارد اما در این بین نباید از یك مهم غافل ماند و آن اینكه خیلی از باخت ها، هر چند سنگین و غیرقابل باور، مقدمه و زمینه ساز پیروزی هایی است كه در آینده ای دور یا نزدیك بهترین جایگاه ها را فراهم می سازد. شكست تیم ملی فوتبال ایران مقابل مكزیك، آن هم با نتیجه ۴ بر صفر در آستانه بازیهای جام ملت های آسیا، مطمئناً نمی تواند خبر امیدوار كننده ای برای هواداران آن كه مدتها است فوتبال كشورمان را بر قله پرطرفدارترین رشته ورزشی قاره كهن می بینند، به حساب آید.

تیمی كه با سرمربی جوان و باانگیزه خود از بعد از جام جهانی ۲۰۰۶ روی نوار موفقیت گام برداشته و در سخت ترین شرایط گلیمش را از آب بیرون كشیده بود، در فاصله چند هفته مانده به آغاز رقابت هایی كه یكی از مدعیان اصلی فتح جامش محسوب می شود، شكست سنگینی را در آوردگاهی دشوار و دهشتناك متحمل شده اما اگر این موضوع را به طور دقیق از چند جهت مورد بررسی و كارشناسی قرار دهیم،به این نتیجه می رسیم كه باخت به حریف قدرتمند آمریكای شمالی،آن هم با نتیجه ای كه خیلی ها را متعجب ساخته، از آن دسته شكست هایی است كه می توان به آینده اش امیدوار و دلگرم بود.

این مهم كه تیم ملی با بازیكنانی نظیر مهدوی كیا، نكونام، كریمی، رضایی و تیموریان، چهره ای كاملاً متفاوت با تیمی كه در غیاب لژیونرها از شایسته های داخلی-تشكیل شده و می شود دارد، مسأله ای است كه در سالهای اخیر هم دردسرساز شده و هم سر و صدای فراوانی به پا كرده است. گرچه این موضوع در بسیاری از تیم های بزرگ دنیا نیز مشاهده می شود اما به نوعی می توان ادعا كرد كه در این رابطه هنوز ردپای سرمربی سابق تیم ملی و وابستگی شدیدی كه وی به وجود آورده بود،به چشم می آید.

از این نظر صفت «شدید» را برای وابستگی به كار می بریم كه بازیكنان مورد نظر برانكو ایوانكوویچ در تیم ملی كشورمان در یكی۲، سال اخیر هیچ گاه از مرز ۱۴ ، ۱۵ نفر نگذشت و اینجاست كه تفاوت او و عملكردش با سایر مربیان آشكار می شود. بهترین تیم های دنیا كه روی كاكل چند تن از بهترین و اسمی ترین مهره های خود می چرخند نیز طوری تركیب ۲۰ یا ۲۲ نفره خود را انتخاب می كنند كه كمترین اختلاف بین بازیكنانش وجود داشته باشد و ذخیره ها، خود را جدا از نفرات حاضر در تركیب اصلی ندانند اما در تیم ملی ایران به هیچ عنوان چنین اصلی رعایت نشد و حالا كه او به كرواسی بازگشته، این امیر قلعه نویی است كه وظیفه ای سنگین روی شانه های خود احساس می كند و هر طریقی كه وی از ا ین به بعد پیش بگیرد، به طور حتم انتقادهای خاص خود را به همراه خواهد داشت.

اگر او مثل ایوانكوویچ عمل كند و برای هر دیدار رسمی و دوستانه ای، تمام لژیونرها را فرا بخواند، این انتقاد به وی وارد می شود كه چرا تیم ملی، بازی در شرایط خاص كه محرومیت یا مصدومیت لژیونرها آن را ایجاد می نماید، تمرین نمی كند و روی دوم سكه نیز تصمیمی است كه قلعه نویی در مورد دیدارهایی نظیر آنچه ۳ روز قبل در سن لوییز مكزیك برگزار شد، اتخاذ كرده و می كند كه آن هم به دلیل شرایط خاصی كه ایجاد می كند، قابل نقد - البته اكثراً باری به هر جهت و بهانه جویانه - می باشد.

مطمئناً خیلی ها از امروز به بعد بابت شكست ۴ بر صفر مقابل مكزیك، قلعه نویی را تحت فشار خواهند گذاشت اما انصاف و عدالت حكم می كند كه در این بین به آنچه سرمربی تیم ملی در سر می پروراند نیز توجه داشت و آن را به طور دقیق مدنظر قرار داد.اینكه امیر قلعه نویی برخلاف برانكو به میدان دادن به بهترین های لیگ نظیر امیرحسین صادقی، سیدجلال حسینی، مازیار زارع و نیز بازیكنانی چون كاظمیان، عنایتی، شجاعی و ... و رساندن آنها به بالاترین سطح كیفی ممكن فكر می كند و سعی دارد تیم ملی را از آن وابستگی شدید و مرگبار نجات دهد، موضوعی با ارزش است كه تداومش منجر به در اختیار داشتن ۲۰ تا ۲۲ بازیكن همسطح می شود. باخت به مكزیك و درد آن را می شود اینگونه التیام بخشید كه حداقل مثل چند ماه قبل، فوتبال ایران در ۱۴ ، ۱۵ بازیكن و تركیبی كاملاً تكراری و بی رقیب خلاصه نمی شود و رقابت های باشگاهی با هدف و انگیزه خاصی از سوی نفرات تیم های مختلف برگزار می گردد.

از سویی دیگر باید به این مورد عنایت ویژه ای داشت كه قلعه نویی برخلاف برانكو از بازی با تیم های بزرگ نمی ترسد و شكست به بزرگان فوتبال دنیا را به پیروزی های فریبنده مقابل تیم های درجه چندم اروپایی و آفریقایی ترجیح می دهد. تیمی كه مربی جسور و با دل و جرأت داشته باشد، خیلی از موانع بزرگ و صعب العبور را از جلوی راه برمی دارد، درست مثل پرسپولیس آری هان كه از «هیچ» برای خود «همه چیز» ساخت اما طرف مقابلش تیمی همچون تیم ایوانكوویچ است كه محتاط بودن سرمربی اش به بازیكنان نیز رسوخ می كند و از آنها، نفراتی ترسو و بدون اعتماد به نفس می سازد.

اینچنین است كه قیاس نتیجه ۴ بر صفر با آن ۳ بر یك جام جهانی، كاملاً غلط و غیراصولی جلوه می كند و روند حركتی امیر قلعه نویی در تیم ملی، بزرگ و با ارزش می نماید. بازی با حریفان اسمی و قدر، آن هم با نفراتی كه لژیونرهای فوتبال ایران را به رقابت بیشتر وادار می كند، موردی است كه در نهایت به نفع فوتبال ایران خواهد بود و آنان كه سعی دارند با بزرگنمایی شكست هایی نظیر آنچه مقابل مكزیك رقم خورد، آب را گل آلود كرده و ماهی بگیرند، حتم بدانند كه ره به جایی نخواهند برد.

كسانی كه از قلعه نویی در چنین شرایطی انتقاد می كنند، مثل همان هایی هستند كه آن فرد معروف و پسرش را كه سوار بر قاطری طی طریق می كردند، در هر حالتی محكوم می نمودند. پس چه بهتر كه گوشی برای شنیدن حرفهای آنان نباشد و آنچه درست و اصولی می نماید، مدنظر قرار گیرد. نمی گوییم تیم ملی به باختن، هر چند مقابل تیم های بزرگ، عادت كند اما چنین شكست ها و نتایج بعدی اش در حكم باخت های «نقدی» است كه بهتر و مفیدتر از پیروزی های «نسیه» مقابل تیم های بی نام و نشان و ظاهر فریب جلوه می كند.

حامد فرضعلی‌بیک



همچنین مشاهده کنید