پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

مشی تفکری حکما و دانایان سرزمین پارس


مشی تفکری حکما و دانایان سرزمین پارس

نکته ای که در این بین جالب توجه و قابل تعمق است این که در بین تمدن های بسیاری که در عالم وجود داشته و صاحبان ذوق و عرفان متعددی که از هرکدام به ظهور رسیده و مبانی عالیه روحی و مفاهیم ژرف معنوی را برای اهل زمین در قالب مکاشفات روحی به ارمغان آورده اند,این ایرانیان بودند که به جد تمام و از اعماق جان تسلیم اسلام گشته و نام خویش را همگام با آن به ثریا رسانیدند و از این رو صاحبان علم و عمل نام گرفتند و مردانی از آن به افتخار اهل البیتی خاندان عترت مفتخر شدند

ملل مشرق زمین طی ادوار گوناگون نشان داده‌اند که همواره در پی مبانی معرفتی و غیبی بوده و باطن را بر ظاهر ترجیح داده‌اند و شرع و حکم خداوندی را مرجح بر قوانین بشری انگاشته‌اند، از این رو پیوندهای عرفانی و معرفتی که در طول سالیان از رهگذر این اندیشه ایجاد شده است جای تامل و بررسی عمیق دارد بنابر اعتقاد عرفانی هر مرد روحی و سالکی که گام در مبانی معنوی می‌زند و از فیوض حق تعالی بهره‌مند می‌گردد مؤمن است و این ایمان وی نفحاتی از عالم بالا را به ارمغان دارد که بوی آشنایی برای اهل معنی دارد و از نظر اهل عرفان منظور قرآن که «اِنّما المؤمنونَ ِاخوه» فرموده، «مؤمنان»اهل معنی و سالکان حقیقی‌اند که به باطن عالم راه یافته و ایمان به خدا و مفاهیم غیبی دارند و حقیقت و روح دین را یافته‌اند نه صرفاً کسی که تسلیم به اسلام شده است فقط به زبان.

● دست ارادت به خاندان عترت

اما نکته‌ای که در این بین جالب توجه و قابل تعمق است این که در بین تمدن‌های بسیاری که در عالم وجود داشته و صاحبان ذوق و عرفان متعددی که از هرکدام به ظهور رسیده و مبانی عالیه روحی و مفاهیم ژرف معنوی را برای اهل زمین در قالب مکاشفات روحی به ارمغان آورده‌اند،این ایرانیان بودند که به جد تمام و از اعماق جان تسلیم اسلام گشته و نام خویش را همگام با آن به ثریا رسانیدند و از این رو صاحبان علم و عمل نام گرفتند و مردانی از آن به افتخار اهل البیتی خاندان عترت مفتخر شدند.

استاد چهاردهی درباره علت قبول دین اسلام از سوی ایرانیان از لحاظ روحی و معنوی می‌نویسد:

[ایرانیان در جنگ با اعراب مسلمان دریافتند که] نیروی بی‌کرانی در خفا حافظ سپاه اسلام بود بدون آن‌که ابراز مطلبی نماید، لذا همه به حیرت فرورفتند و در اثر کاوش و تحقیق دامنه‌دار دریافتند که خاندان عترت مسمی روحانیت اسلام است نتیجه امر آن شد که به طرز بی‌سابقه‌ای ایرانیان به آغوش پر برکت اسلام راه یافتند و از همان لحظه دست ارادت به خاندان عترت(ع) بدادند. سلمان فارسی و هرمزان شاهزاده ساسانی، شاه خوزستان که مقرش شوشتر بود در صف نعال ارادتمندان ولی بر حق علی علیه السلام قرار گرفتند. شهربانو یکی از سه دختر یزدگرد به راهنمایی سلمان فارسی با رغبت تن به زوجیت سرور شهیدان(ع) داد و امام سجاد(ع) از این بانوی نام‌آور و پدری که در تمامی ادوار تاریخ رهبر عاشقان جهان شد متولد شد.

● عامل مفاهیم بشری و حامل معانی آسمانی

اما مبانی معرفتی که در ایران حاکم بوده روح پاک مردمان این سرزمین را به گونه‌ای پرورده بود که حامل و عامل زیباترین معانی و مفاهیم آسمانی و بشری بوده‌اند، این مردم نیک سیرت از روزگاران کهن گفتار، کردار و از همه مهم‌تر اندیشه و پندار نیک را ارج نهاده و ترویج می‌نموده‌اند، ایرانیان از دیرباز فرزندان خود را مطابق با موازین معنوی و پند حکیمان تعلیم و درستی را در این راه سرلوحه خویش قرار می‌داده‌اند و«اشه» که تجلی نیکی و درستی بود را می‌ستوده‌اند، همچنین در مبانی الهی و حکمی خویش یکی از زیباترین تعبیرات و مفاهیم را که در اساس عالم ساری و جاری است ارج نهاده و به غایت می‌ستوده‌اند که آن چیزی جز «نور معنوی و الهی گون» نیست و ازاین روست که بعد از گذشت سالیان دراز حکیمی مسلمان و ایرانی اساس تفکر و فلسفه خویش را بر مبنای مشرق نورانی و نور اشراقی بنیان می‌نهد و از همه مهم‌تر قرآن عظیم الشان نیز خداوند عالم را بدین وجه معرفی می‌کند که «الله نور السموات و الارض».

ایرانیان از اعصار و ادوار کهن معتقد به تفکری بودند که مبانی خیر و شر را از یکدیگر جدا کرده و در این اندیشه خیر و شر پیوسته در تعارض و مبارزه بودند (آیین‌هایی مانند میتراییسم، زردشتی، مانوی و مزدکی نمونه‌ای روشن و مدلل از این تقابل و تلاشها هستند) و در اسطوره‌های این سرزمین پاک انسانهای آزاده که سمبل خیر بودند همواره با مصادر و مصادیق شر در نبرد بوده و صور گوناگونی که مصادر شر می توانستند به آن جلوه نمایند به مبارزه بر می‌خاستند و این مبارزان بایستی(خیر و نور) دارای سیرت و حایز خصالی باشند تا بتوانند پلیدی‌های اهریمنی را شکست داده و نابود نمایند و این معنی که در دل و جان ایرانی نفوذ و رسوخ نموده بود بعد از اسلام و با تاکید قرآن کریم بر خروج از ظلمت و دخول در نور الهی«االله ولی الذین آمنوا یخرجهم مِن الظلمات الی النور» رنگ و بوی زیباتری به خود گرفت.

● اندیشه ای برآمده از حکمت اشراق

محمدکریمی زنجانی اصل درباره توجه ایرانیان مسلمان به حکمت نوریه می‌نویسد:

اکنون در روشنای متن‌های کم شماری که از سده دوم هجری برجای مانده‌اند می‌دانیم که متفکران ایرانی هم هنگام پذیرش اسلام خداوند رحمان را به نور و روشنایی‌اش می‌ستوده اند.

تعلیمات حکمای گذشته این سرزمین به گونه‌ای بود که روح ایرانی را آماده پذیرش ندای قدسی اسلام کرد و مردمان آن نه به زور شمشیر و سرنیزه بلکه به طوع و رضا تسلیم اسلام شدند و از جان در راه اعتلای نام آن کوشیدند، اسلام مردم ایران را به غایت باوری که داشتند رسانید و تفکر ایشان را جلا بخشید و آرمان ایرانی را تحقق داده چنانکه هفت امشاسپندان و یا دوازده فرشته مقرب و نیز موعود آخرالزمانی ایرانی همه و همه در تفکر اصیل اسلامی و فلسفه غنی شیعی حل و ممزوج شد و این است که بعد از گذشت قرون و اعصار عارفی شوریده چون مولوی این گونه بیان می‌دارد:

زین همرهان سست عناصر دلم گرفت

شیر خدا و رستم دستانم آرزوست

و یا فردوسی طوسی آن حکیم سترگ ایرانی که بیان دلاوری‌های نیاکان خویش را به زیباترین جلوه‌ای به تصویر می‌کشد این‌گونه سر به آستان علی می‌ساید:

بر این زادم و هم براین بگذرم

چنان دان که خاک پی حیدرم

و یا شیخ شهید سهروردی در مقدمه حکمت الاشراق می‌نویسد:

و بنابر این قواعد و ضوابط اشراق در باب نور و ظلمت که راه و روش حکما و دانایان سرزمین پارس است به مانند جاماسف و فرشاد شور و بوذرجمهر و کسانی که پیش از اینان بودند بر رمز نهاده شده است و این قاعده (یعنی قاعده نور و ظلمت که اساس حکمت اشراق است) نه آن اساس و قاعده مجوسان کافر است و نه مانیان ملحد و نه آنچه به شرک کشاند و گمان مبرید که حکمت و دانش در همین مدت کم و برهه‌ای از روزگار وجود داشته ولاغیر زیرا عالم وجود هیچگاه از دانش و حکمت و دانایی که نمودار و قائم به آن بود و حجت و بینات خدای به نزد او باشد تهی نباشد..... و اختلاف در بین حکمای پیشین و پسین تنها در الفاظ و عبارات است و از جهت اختلاف در عادات و روش آنها است که بعضی تصریح کنند و روشن گویند و بعضی تعریض کنند و بر رمز گویند‌.

این پیوند روحی و معنوی ایرانی بود که شوق اسلام و مکتب تشیع را در دل مردمان خویش پروراند و چنان آتشی در جان ایرانیان انداخت که سالها در شدائد و سختی‌ها افتخار به مسلمانی خویش نموده و نام علی(ع) را بر زبان رانند و روی سوی کعبه گردانیدند و در راه اسلام از جان شیرین خویش آسان گذشتند تا نام ایران و اسلام قرین و عجین گردد به گونه‌ای که جدایی در این بین متصور نیست.

هوشنگ شکری



همچنین مشاهده کنید