سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

خاطره نویسی, عام ترین و صمیمی ترین نوع نگارش


خاطره نویسی, عام ترین و صمیمی ترین نوع نگارش

حال که با ویژگی ها و اصول و قواعد خاطره نویسی آشنا شده اید, ممکن است این سوال برایتان پیش بیاید که «بیان اصول و قواعد خاطره نویسی» با موضوعی که در ابتدا گفته شد یعنی, دست و پا گیر نبودن و راحت بودن شیوه نگارش خاطره, تناقض دارد

حال که با ویژگی‌ها و اصول و قواعد خاطره‌نویسی آشنا شده‌اید، ممکن است این سوال برایتان پیش بیاید که «بیان اصول و قواعد خاطره‌نویسی» با موضوعی که در ابتدا گفته شد؛ یعنی، دست و پا گیر نبودن و راحت بودن شیوه نگارش خاطره، تناقض دارد. در حالی که اساساً این تناقض وجود ندارد. برای روشن شدن بحث، ذکر این موارد کافی به نظر می‌رسد:

۱) تعریف خاطره مبنای علمی دارد و در فرهنگ‌های مختلف جهان نیز تعریف‌هایی شبیه همین ذکر شده است. خاطره، همان‌طور که ذکر شد، یکی از بی‌تکلف‌ترین، عام‌ترین و صمیمانه‌ترین انواع نوشته است و به یک خاطره، به این دلیل که اصول و قواعد خاطره‌نویسی در آن رعایت نشده، نمی‌توان خرده گرفت، زیرا این ویژگی‌ها و قوانین همگی نسبی و در حد ایده‌هایی است که براساس تجربه توسط استادان فن ارایه شده است و می‌تواند به جذاب‌تر شدن، شیواتر شدن و اثرگذارتر بودن خاطره کمک کند.

۲) یک اتفاق یا حادثه مهم می‌تواند طی یک فرآیند سه مرحله‌ای تبدیل به گونه‌ای موثر و جذاب از خاطره شود. این سه فرآیند را می‌توان بدین‌گونه تعریف کرد:

الف) ‌خاطره گفتاری: فرآیندی که طی‌ آن، شخصی از یک اتفاق یا رویداد مهم در قالب کلمه‌ها و جمله‌ها، خاطره‌ای می‌سازد. در واقع این نوع خاطره، شکلی کاملاً ساده، بی‌تکلف و بی‌قاعده از بیان یک اتفاق است و هدف آن فقط ذکر آن رویداد یا اتفاق است. در این نوع خاطره، کلمات، جمله‌ها، فضاسازی‌ها و هر چیز دیگر دارای نقش اساسی و پایه‌ای نیستند و نقشی طبیعی و در حد سایر عناصر هر نوشته بر عهده دارند و معمولاً دارای این ویژگی‌ها است: صمیمیت، زبان، به کار بردن کلمات شکسته، جابه‌جا شدن ارکان جمله، تکیه نکردن بر حواشی و حوادث فرعی.

ب‌) خاطره نوشتاری خام: فرآیندی که در آن نویسنده، یک خاطره گفتاری را روی کاغذ می‌آورد. این‌گونه از خاطره اگرچه اصول و قواعد دست‌وپاگیری ندارد و صرفاً نگارش یک خاطره گفتاری است، ارزش ادبی‌ آن، بیش از خاطره گفتاری است؛ چراکه نویسنده باید حداقل قواعد نگارش را در آن رعایت کند، از جمله:

۱) حذف حشو و زواید: حشو عبارت است از کلمه‌ها یا عبارت‌های زاید و بی‌نقشی که معمولاً در صحبت‌های عادی و روزمره به کار می‌رود. این عبارت‌ها صورت‌های مختلفی دارد، از جمله تکیه‌کلام، مانند «عرض شود که... بله، خلاصه...» یا حشو تکرار•، مانند «چیز میزا، کتاب متابا، توپ موپا».

۲) آوردن فعل و فاعل‌های متناسب، مثلاً من رفتم، تو رفتی و... به طور کلی رعایت نسبی ترتیب و توالی ارکان جمله.

۳) دادن اطلاعات کافی به خواننده: در خاطره گفتاری، ممکن است گوینده برخی مطالب را فراموش کند و آنها را جای خود بیان نکند و بعد در انتهای گفتارش، آن موضوع را به یاد آورد و بیان کند یا در اثر تذکر مخاطبان، قسمت‌های جامانده را تکمیل نماید. اما در خاطره نوشتاری خام چون نویسنده وقت کافی برای نوشتن دارد، می‌تواند اطلاعاتی را که درباره حادثه یا اتفاق خاص، کافی و لازم می‌داند، مرتب کند و همگی را به خواننده منتقل نماید.

ج‌) خاطره نوشتاری ادبی: شکلی از بیان خاطره که بر طبق اصول و قواعد تدوین شده و جذابیت، زیبایی و اثرگذاری آن بیشتر از دو گونه قبل است. این نوع از خاطره معمولاً در اثر ویرایش و بازنویسی خاطره نوشتاری خام به دست می‌آید. امروزه عده‌ای که آگاه به این فن هستند، خاطرات نوشتاری خام را با نثر روان و رعایت اصول خاطره‌نویسی و نیز استفاده از علایم نگارشی، به خاطره نوشتاری ادبی تبدیل می‌کنند. از میان کتاب‌هایی که به این صورت چاپ شده‌اند، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: پابه‌پای آفتاب، خاطرات زندگی امام خمینی(ره) از زبان دوستان و آشنایان امام. به رسم یادبود، خاطرات معلمان، به کوشش علی فرخ‌مهر خاطرات جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی، به کوشش مرتضی سرهنگی. زبان خاطره در مبحث ویژگی‌های ساختاری خاطره، این موضوع را مطرح ساختیم که زبان خاطره باید صمیمانه باشد و از سوی دیگر، نویسنده خاطره، اجباری در رعایت کامل ارکان جمله ندارد و می‌تواند آنها را متناسب با نوع بیان جابه‌جا کند؛ در عین حال که نباید کلمات را بشکند. یک نویسنده باید انواع زبان را بشناسد و زبانی متناسب برای نوشته خود بیابد. زبان به‌طور کلی به دو بخش‌ زبان گفتاری و زبان نوشتاری تقسیم می‌شود. زبان گفتاری همان زبانی است که به‌وسیله آن با یکدیگر سخن می‌گوییم. زبان‌شناسان سه صورت برای این زبان قایل می‌شوند که عبارت است از: گونه، گویش و لهجه. نحوه سخن گفتن یک مرد مسن و جاافتاده و یک کودک، دوگونه مختلف از زبان گفتاری است. ترکی، کردی و گیلکی نیز سه گویش ایرانی است. از میان لهجه‌های مختلف نیز می‌توان لهجه‌های یزدی، اصفهانی، جنوبی و مشهدی را مثال زد. ویژگی‌های زبان گفتاری

۱) استفاده از کلمات شکسته. مثال: خونه، لونه، نون و...

۲) جابه‌جایی ارکان جمله. مثال: اومدم خونه و نشستم روی صندلی.

۳) داشتن لحن. مثال: کتاب‌ها رو بردارم؟

۴) داشتن حشو و زواید. مثال: کتاب متابا کو؟ بچه‌مچه‌ها کجان؟

▪ زبان نوشتاری: زبان نوشتاری به دو گونه علمی و ادبی تقسیم می‌شود.

▪ زبان علمی، زبانی است که در آن هر کلمه بر معنای علمی خود دلالت می‌‌کند، ترتیب و توالی ارکان جمله‌ها حفظ می‌شود و تنها هدف این نوشته، انتقال یک حقیقت است، مانند بیان چگونگی فعالیت قلب. زبان ادبی نیز گونه‌ای از زبان نوشتاری است که در آن از آرایه‌های ادبی استفاده می‌شود و کلمات بر معنای اصلی خود دلالت ندارند. مثلاً «سرو» در این زبان به معنی درخت سرو به‌کار نمی‌رود، بلکه مفهوم بلندقامتی و استواری را می‌رساند و «لاله» بر شهید و شهادت دلالت می‌کند.

▪ زبان معیار: زبان معیار زبان رسمی هر کشوری است که شامل زبان گفتاری و زبان نوشتاری نیز می‌شود و همان زبانی است که در نوشتن خاطره یا داستان از آن استفاده می‌شود. همچنین، زبان فرهنگی و ادبی مشترکی است که درس‌خواندگان، روحانیان، سیاستمداران، دانشمندان، روزنامه‌نویسان و نویسندگان کتاب‌های درسی، علمی، فنی و تخصصی آن را به کار می‌برند و با آن می‌نویسند و ادای مقصود می‌کنند.



همچنین مشاهده کنید