پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

بزرگ ترین کلاهبرداری تاریخ


بزرگ ترین کلاهبرداری تاریخ

باور کردن این موضوع که منازعات حال حاضر جهان ریشه در دهه های ۴۰ و ۵۰ میلادی دارد, شاید کمی سخت باشد, حمله به عراق, ماجرای ۱۱ سپتامبر, ورود به منطقه استراتژیک انرژی جهان به نام هارتلند, تزریق یکهزار میلیارد دلار به اقتصاد جهان, سقوط سنگین اقتصاد آمریکا و تأثیر آن بر اقتصاد بسیاری از کشورها, کودتای سال ۲۰۰۱ ونزوئلا, سوءقصدها به جان چاوز, پایان سناریوی صدام و آغاز تمامی این کنش ها و واکنش ها نشأت گرفته از کلاهبرداری بزرگی است, اما ماجرا از کجا شروع شد

باور کردن این موضوع که منازعات حال حاضر جهان ریشه در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ میلادی دارد، شاید کمی سخت باشد، حمله به عراق، ماجرای ۱۱ سپتامبر، ورود به منطقه استراتژیک انرژی جهان به نام هارتلند، تزریق یکهزار میلیارد دلار به اقتصاد جهان، سقوط سنگین اقتصاد آمریکا و تأثیر آن بر اقتصاد بسیاری از کشورها، کودتای سال ۲۰۰۱ ونزوئلا، سوءقصدها به جان چاوز، پایان سناریوی صدام و... آغاز تمامی این کنش‌ها و واکنش‌ها نشأت گرفته از کلاهبرداری بزرگی است، اما ماجرا از کجا شروع شد؟

با وقوع جنگ دوم جهانی و ضعیف شدن کشورهای اروپایی، آمریکا در صحنه جهانی و مذاکرات قدرتی یافت که پیش از آن در اختیار نداشت. با پایان جنگ و استفاده آمریکا از شرایط موجود که به تضعیف قدرت اقتصادی و سیاسی اروپا منجر شده بود، این کشور با برگزاری کنفرانسی، نظام ارزی دنیا را به نظامی دلاری تبدیل کرد.

سیستم ارزی مبتنی بر دلار که پایه‌های آن در کنفرانس برتون وودز گذارده شده بود، از سال۱۹۴۶ به شکل عملیاتی درآمد و تا سال۱۹۷۰ نیز مبادلات ارزی دنیا براساس آن صورت می‌گرفت. بر پایه این نظام ارزی، تنها آمریکا به میزان مساوی و برابر با دلارهای منتشر ‌شده، به‌عنوان پشتوانه طلا نگهداری می‌کرد.

تا دهه۱۹۷۰ دنیا به راه خود می‌رفت و مشکلی سر راه آمریکا وجود نداشت تا اینکه بر اثر هزینه‎های سنگین جنگ ویتنام و تورم شدید داخلی، بدهکاری آمریکا به دیگر کشورها بویژه کشورهای اروپایی افزایش یافت و دلار تبدیل به پول داغ (Hot Money) شد. در مفهوم اقتصادی منظور از پول داغ شرایطی است که در آن، تورم شدت یافته و قدرت خرید پول یا به عبارتی ارزش آن کاهش می‌یابد.

اوایل سال۱۹۷۱، ریچارد نیکسون، رئیس‌جمهور آمریکا اعلام کرد، ایالات متحده از این پس دیگر به تعهدات خود در کنفرانس برتون وودز عمل نخواهد کرد. بدین ترتیب توافقنامه برتون وودز با شکست مواجه شد. پس از سخنرانی نیکسون، دلار آمریکا به صورت بی‎پشتوانه چاپ و منتشر شد و به صورت ارز شناور درآمد.

در چنین شرایطی بود که کشورهای اروپایی به شکل بی‎سابقه‎ای اقدام به معاوضه دلار با طلا کردند. به عنوان نمونه فرانسه از آمریکا خواست بدهی‌های این کشور را با طلا بپردازد. دوران ورشکستگی آغاز شده بود و این طور به‌نظر می‌رسید که آمریکا از پا خواهد افتاد، اما آمریکا دست به اقدام تازه‌ای زد؛ مذاکره با شیوخ عرب. مقامات آمریکایی برای عقد قرارداد و مذاکره به عربستان‌سعودی رفتند.

نتیجه آنکه تمامی معادلات نفت اوپک از آن پس با دلار آمریکا انجام گرفت تا مشکلات پیش روی آمریکا به طریقی حل شود. از این منظر، همه کشورها باید برای خرید و معامله نفت از دلار آمریکا استفاده می‌کردند یعنی باید کالاها و خدماتشان را با دلاری خرید و فروش می‌کردند که آمریکا چاپ می‌کرد؛ اسکناس‌هایی که بی‌پشتوانه چاپ می‌شد و حکم کاغذی بی‌ارزش را داشت. به این ترتیب تقریبا آمریکایی‌ها نفت را به رایگان دریافت می‌کردند با اسکناس‌هایی که خودشان چاپ کرده بودند. از اینجا بود که پدیده‌ای در صحنه بین‌الملل شکل گرفت که به آن کلاهبرداری نفت دلاری (Petrodollar Scam) می‌گویند، یعنی بهای نفت آمریکا را در واقع دیگر مردم دنیا می‌پرداختند و آمریکا با خیال آسوده اسکناس چاپ می‌کرد.

آمریکایی‌ها به این روال عادت کرده بودند که موانعی سر راه آنها پدیدار شد. بحران‌های مالی پشت سر گذاشته شده بود و باید برای جلوگیری از تکرار تجربه‌های گذشته اقدامی صورت می‌گرفت. با پیگیری رخدادهای مهم دنیای معاصر، تقریبا در تمام آنها رد پای آمریکا دیده می‌شود.

کودتای سال ۲۰۰۱ ونزوئلا، سوءقصدها به جان چاوز، ماجرای ۱۱ سپتامبر و حمله به عراق در کنار اتفاقات دیگر از جمله وقایعی است که حضور آمریکا در آنها دیده می‌شود. اگرچه حملات نظامی و دخالت‌های آمریکا در کشورهای دیگر هزینه زیادی بر دولت ایالات متحده وارد کرده، اما سودی که از این اقدامات حاصل می‌شود، در مقایسه با هزینه‌ها، رویکرد سیاست خارجی آمریکا را توجیه می‌کند.

● نظام ارزی جدید بر پایه دلار

در بحبوحه پایان جنگ دوم جهانی و اوایل دهه ۱۹۴۰، قدرت‌های مطرح جهانی به ویژه ایالات متحده و انگلستان، درصدد تغییر وضعیت و بهبود شرایط اقتصادی نامساعد ناشی از جنگ برآمدند زیرا در دهه۱۹۳۰ اغلب اقتصادهای بزرگ جهانی از مساله بی‌ثباتی نرخ ارز رنج می‌بردند و علاوه بر این، برخی کشورها در مبادلات تجاری خود با دیگر کشورها سیاست‌های تجاری محدودکننده یا سختگیرانه‌ای را اعمال می‌کردند.

با برگزاری کنفرانس برتون وودز(the bretton woods conference) در جولای ۱۹۴۴، توافقنامه برتون وودز با شرکت ۴۴ کشور به امضا رسید.

در جریان برگزاری این کنفرانس که با هدف بهبود وضعیت مالی دنیا تنظیم شده بود، برای اولین‌بار در دنیا، صندوق بین‌المللی پول(IMF) و موافقتنامه ۶۵۲۲۷;۶۵۲۵۲;۶۵۲۶۲;۶۵۲۵۱;۶۴۵۰۹; ۶۵۱۷۵;۶۵۲۲۸;۶۵۱۹۸;۶۵۲۳۵;۶۵۲۵۸; ۶۵۲۶۱; ۶۵۱۷۵;۶۵۱۸۴;۶۵۱۶۶;۶۵۱۹۷;۶۵۱۷۳; (GATT) نیز شکل گرفت.

با عملیاتی شدن برنامه این سازمان‌های نوظهور، دلار به منظور ثبات نرخ ارز در سطح بین‌الملل به عنوان ارز پایه در معاملات تجاری معرفی شد. بر پایه این نظام ارزی، تنها آمریکا به میزان مساوی و برابر با دلارهای منتشر شده، به‌عنوان پشتوانه طلا نگهداری می‌کرد. دیگر کشورها باید دلار را به‌عنوان پشتوانه نگهداری می‌کردند و در صورت ضرورت در قبال تحویل دلار از سوی آنها به آمریکا، دولت ایالات متحده موظف بود که به آنها طلا بدهد.

البته در مقابل این اتفاق، آمریکا در قبال ۴۴ کشور شرکت‌کننده متعهد شد که قیمت هر اونس طلا را در مرز ۳۵ دلار نگه دارد. این سیستم ارزی تا سال ۱۹۷۱ در دنیا برقرار بود و سرانجام ریچارد نیکسون، رئیس‌جمهور وقت آمریکا در ۱۵ آگوست سال ۱۹۷۱ اعلام کرد آمریکا دیگر به شروط تعیین شده در مذاکرات برتون وودز متعهد نخواهد ماند.

دلیل پشت پرده این اتفاق نیز تامین هزینه‌های جنگ ویتنام، هزینه‌های تحمیل شده به آمریکا برای حضور در جنگ سرد و حل مشکلات اقتصادی این کشور بود. بدین ترتیب توافقنامه برتون وودز با شکست مواجه شد و این پدیده بعدها شوک نیکسونی نام گرفت. متعاقب لغو تعهد به توافقنامه، چاپ نامحدود دلار آمریکا آغاز شد و این سرآغاز ماجرایی بود که در عالم اقتصاد و سیاست از آن به عنوانPetrodollar Scam یاد می‌شود.

از آن به بعد و برای پوشاندن این حرکت، سناریوهای بسیاری روی صحنه جهانی رفتند که تاکنون هم ادامه دارد. طبق پیش بینی های برخی کارشناسان و تحلیلگران این مقوله یکی از اصلی ترین دلایل قدرت گرفتن آمریکا بود وتا پس از جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی هنوز هم سود آن بشکه های نفت مجانی را می برد.

● کلاهبرداری نفت دلاری Petrodollar Scam

آمریکا که به واسطه دوری از صحنه جنگ دوم جهانی آسیبی ندیده بود، با در اختیار داشتن بزرگ‌ترین ذخیره طلا در موقعیت ممتازی قرار گرفت. پس از جنگ یعنی در سال ۱۹۴۵ در قالب صندوق بین‌المللی پول، قرار شد آمریکا و انگلیس به کشورهای اروپایی که در جنگ خسارت دیده بودند به دلار وام بدهند. آمریکا دلار بدون پشتوانه را در قالب وام یا معاملات تجاری دیگر به قیمت طلا به کشورهای دیگر می‌فروخت.

اوضاع اقتصادی این کشور روز به روز بهتر شد اما به مرور کشورهایی که از سال ۱۹۴۴ با کنفرانس برتون وودز، با وام‌های صندوق بین‌المللی پول و با طناب آمریکا به چاه رفته بودند، از کلاه گشادی که به سرشان رفته بود آگاه شده و از آمریکا طلا درخواست کردند. بسیاری از کشورها دلار را پشتوانه ارزی خود کرده بودند و این آمریکا بود که طلا را به عنوان پشتوانه در اختیار داشت.

در همان زمان شارل دوگل، رئیس‌جمهور وقت فرانسه درخواست غیرمنتظره‌ای را از آمریکا عنوان کرد؛ دلارهای خود را بگیرید و در مقابل آن طلا تحویل دهید. این درخواست در چارچوب قرارداد برتون وودز کاملا قانونی بود.

فشار از جانب فرانسه و دیگر کشورها بر آمریکا قوت گرفت. تصور این کشورها بر این بود که جنگ ویتنام منجر به کاهش ارزش دلار در برابر طلا خواهد شد، بنابراین بهتر بود به جای دلار طلا ذخیره کنند اما آمریکا که ۵ برابر ذخیره طلای خود دلار چاپ کرده بود، نمی‌توانست تمام دلارهای منتشر شده را با طلا معاوضه کند. در آگوست سال ۱۹۷۱ نیکسون، رئیس‌جمهوری وقت آمریکا به طور رسمی قانون تبدیل دلار به طلا را لغو کرد. رابطه دلار و طلا شکسته شد و سیستم نرخ شناور جایگزین سیستم قبلی شد. این اتفاق به رفع مشکلات آمریکا کمک چندانی نمی‌کرد و تنها به معنای عدم تعهد آمریکا در قبال دیگر کشورها برای معاوضه دلار با طلا بود به همین دلیل باید چاره‌ای اندیشیده می‌شد.

ناگفته نماند، آمریکا و عربستان سعودی از سال ۱۹۴۵ به طور مشترک کنترل نفت عربستان را در اختیار داشتند. پس عربستان که به عنوان اولین کشور از نظر ذخایر نفتی مطرح بود برگ برنده آمریکا شد.

مقام‌های آمریکایی برای مذاکره به عربستان رفتند و در سال ۱۹۷۵ دولت این کشور ناگهان اعلام کرد تمامی معاملات نفتی خود را تنها بر پایه دلار انجام می‌دهد. البته پاداش عربستان از این خدمت تاریخی این بود که دیگر مالک نفت خود بود. از این پس در معادلات جهانی پشتوانه دلار طلا نبود بلکه نفت بود.

نفت که در اقتصاد جهانی اهمیتی بیش از پیش یافته بود، پایه منازعات جهانی شد و هر عاملی که آمریکا آن را تهدیدآمیز می‌یافت بهانه‌ای برای جنگ شد. بدین ترتیب صدام با آغاز فروش نفت به یورو، پایه‌های سقوط خود را فراهم کرد. کودتا در ونزوئلا و سوءقصد به جان چاوز نیز ، نتیجه تمایل برای فروش نفت به واحدهای ارزی غیر دلار بود.

● رد پای آمریکا در ونزوئلا

در سال۲۰۰۰ که وزیر خارجه ونزوئلا خبر از طرح نافرجام ترور چاوز داد، مردم در انتخابات زودهنگام شرکت کردند تا دوباره به چاوز رای بدهند و او بتواند قانون جدید و طرح‌های اقتصادی‌اش را پیش ببرد. این در شرایطی بود که آمریکا، ونزوئلا را تحریم اقتصادی کرده بود.

چاوز برای اینکه نشان بدهد با آمریکا سر سازگاری ندارد، تحریم‌های آمریکا را نادیده گرفت و برای دیدن صدام به بغداد رفت. بعد از جنگ ۱۹۹۱ عراق، او نخستین رئیس‌جمهوری بود که جرات کرده بود بدون اعتنا به آمریکا به عراق برود.

در ۱۱دسامبر ۲۰۰۱ بزرگ‌ترین انجمن تجاری ونزوئلا از مردم خواست یک روز اعتصاب کنند تا نشان دهند با قانون سلب مالکیت املاک و زمین‌های کشاورزی بایر مخالفند. چند روز بعد با یک حرکت دولت در بازار ارز، ارزش پول ونزوئلا در برابر دلار یکباره ۲۵درصد کم شد، اما چاوز خم به ابرو نیاورد و با هیات مدیره جدیدی که برای شرکت نفت ونزوئلا تعیین کرده بود، به جنگ مدیران این شرکت رفت.

این مدیران پیرو نظریه فروش بی‌دردسر، فراوان و ارزان نفت به آمریکا بودند. او ترجیح می‌داد روزی ۵۳ هزار بشکه نفت ارزان به کوبا صادر کند و در عوض چند ده هزار پزشک و معلم و متخصص دیگر از کوبا بیاورد تا ونزوئلا را آباد کنند ولی نفت خود را به آمریکا نفروشد. در سال۲۰۰۲ اتحادیه‌های کارگری اعتصاب بزرگی راه انداختند تا از مدیران سابق شرکت نفت در برابر چاوز دفاع کنند. چاوز هم با اعتصاب مخالفت کرد. طرفداران چاوز و مخالفانش به خیابان‌ها ریختند و به جان هم افتادند.

دوطرف در این میان ۱۰ نفر را کشتند و ۱۱۰نفر را هم روانه بیمارستان کردند. چاوز دستور داد تلویزیون‌ها خبر درگیری را پخش نکنند و فرماندهان عالی‌رتبه ارتش از چاوز خواستند استعفا بدهد. در ۱۲آوریل، فرمانده قوای مسلح اعلام کرد چاوز استعفا داده و کنار رفته است و پدرو کارمونا، یکی از رهبران اعتصاب قرار است دولت جدید را تشکیل بدهد. مطبوعات و رسانه‌ها هم که در دست مخالفان چاوز بودند از این حکومت جدید حمایت کردند. بعدها معلوم شد چاوز استعفا نداده بود و او را بازداشت کرده بودند.

دولت آمریکا و نشریه‌های دست راستی ایالات متحده مانند وال‌استریت ژورنال، واشنگتن‌پست و نیویورک‌تایمز از این کودتا استقبال کردند. از نظر آنها چاوز بلای نفت ونزوئلا شده بود، به ایران و عراق نزدیک شده و با این کار قدرت اوپک را در مقابل آمریکا زیاد کرده بود. آمریکا تنها کشوری بود که این دولت مستعجل چهل و چند ساعته را در ونزوئلا به رسمیت شناخت.

پالایشگاه‌های تگزاس نفت سنگین ونزوئلا را لازم داشتند و چرخشان با نفت سبک نمی‌گشت. حتی نماینده‌های شرکت‌های نفتی آمریکایی که از چند روز پیش‌تر به هتلی در کاراکاس رفته بودند از هتل بیرون آمدند و قراردادهای خودشان را با دولت جدید امضا کردند، اما گروه‌های نظامی وفادار به چاوز و مردم دوستدار او به خیابان‌ها ریختند و در کمتر از ۴۸ساعت او را برگرداندند.

او با هلیکوپتر از تبعیدگاهش در یکی از جزیره‌های دریای کارائیب برگشت و در سخنرانی پرشورشی گفت: ونزوئلا استبداد را تحمل نمی‌کند. اغلب کودتاگران از جمله پدرو کارمونا دستگیر شدند. عده‌ای هم مانند گوستاو و چیسنروس به آمریکا گریختند. البته به کمک تحریک‌های آمریکا و تبلیغات رسانه‌های این کشور، شور انقلابی طرفداران چاوز چندان نپایید و ناآرامی‌ها مجددا در حوزه‌های دیگر دوباره ونزوئلا را با بحران روبه‌رو کرد.

اگرچه در ظاهر مسائل‌ داخلی ونزوئلا عامل نارضایتی و ناآرامی‌ها در این کشور به‌نظر می‌رسد اما نباید نقش دست‌های پشت پرده، FBI و سران آمریکایی را در این وقایع کم‌اهمیت تلقی کرد. البته در این میان سوءقصدهایی برای کشتن چاوز نیز صورت گرفته که می‌توان عامل محرکه آنها را به راحتی حدس زد.

● عراق با نفت خودش سوخت

زمانی که دولتی تصمیم به جنگ می‌گیرد پیش‌بینی‌هایی درباره برنده و بازنده جنگ دارد. هیچکس به جنگی که می‌داند در آن بازنده است وارد نمی‌شود اما هدف واقعی نهفته در دل جنگ، همیشه آشکار و واضح نیست. گاهی هدف مورد نظر چیزی نیست که قرار است در فرآیند جنگ به‌دست آید، بلکه امید به چیزی است که طرف مقابل قرار است در جنگ ببازد و البته دشمن شما همیشه کسی نیست که به جنگ او می‌روید.

امید بوش در جنگ عراق، نابود کردن اقتصاد اروپایی بود. اگرچه رسانه‌های آمریکایی و دولت این کشور بدین حقیقت معترف نیستند اما کلید معمای جنگ عراق تا حدود زیادی به مساله‌ای به نام جنگ واحد پول نفت برمی‌گردد. یکی از دلایل عمده جنگ عراق و جنگ‌های احتمالی قریب‌الوقوع آینده، تصمیم‌های سران اوپک برای تغییر واحد پول مورد استفاده در معاملات نفتی از دلار به یورو است.

البته نباید فراموش کرد که پیش از متقاعد کردن اعضای اوپک، در اختیار گرفتن موقعیت ژئواستراتژیک عراق به‌عنوان دومین کشور از نظر ذخایر نفت برای آمریکا اهمیت زیادی داشت. آستانه نفت، لفظی است که برای زمان مصرف شدن نیمی از ذخیره انرژی دنیا به کار می‌رود.

براساس گفته‌های زمین‌شناسان، آستانه نفت تا سال ۲۰۱۰ فرا می‌رسد و عربستان سعودی و عراق ۲کشوری هستند که دیرتر از دیگر کشورها زمان آستانه نفتشان فرامی‌رسد. با دانستن این اطلاعات درک رویدادهای جهانی و فعالیت‌های سیاسی دولت‌ها آسان می‌شود. حال اگر دولتی بخواهد با تغییر واحد پولی مورد استفاده در معاملات نفت، سود سرشار حاصل از این معاملات را به جای آمریکا به جیب اروپایی‌ها بریزد، جز حذف او از معادلات چاره‌ای باقی نمی‌ماند.

البته برای موجه جلوه دادن این اقدام دلایلی لازم است، اما دولت آمریکا در حالی تصمیم به حمله به عراق گرفت که از پاسخ دادن به ابتدایی‌ترین سؤال‌ها درباره جنگ قریب‌الوقوع عاجز بود؛ سؤالاتی مانند اینکه چرا دنیا درباره صدام و اقدامات او به اجماع نرسید؟ اگر چنانکه بوش می‌گفت، برنامه توسعه سلاح‌های کشتار جمعی عراق تهدید امنیتی محسوب می‌شد، چرا اسلاف آمریکایی، ائتلافی برای خلع سلاح نظامی این کشور تشکیل ندادند؟

مساله دیگر این است که با وجود بیش از ۴۰۰مرتبه بازرسی صورت گرفته توسط سازمان ملل، هیچ مدرکی مبنی بر تلاش عراق برای گسترش سلاح‌های کشتار جمعی یافت نشد. از طرف دیگر مشخص شد ادعاهای دولت بوش درباره ظرفیت سلاح‌های کشتار جمعی عراق کاملا نادرست بوده است.

سوم اینکه خلاف ادعاهای مکرر بوش، سازمان سیا هیچ ارتباطی بین صدام و القاعده پیدا نکرد. در حالی که نگرانی‌های جهانی حول محور فعالیت‌های هسته‌ای کره‌شمالی بسیار بیشتر از فعالیت‌های صدام بود و شواهد نیز بر اقداماتی گواهی می‌داد، دولت بوش، حمله به عراق را بیش از پیگیری اقدامات کره‌شمالی، لازم تشخیص داد.

میلیون‌ها نفر در سراسر جهان و آمریکا مدام این سؤال ساده را با خود تکرار می‌کنند که چرا به عراق حمله شد؟ با وجود تبلیغات گسترده‌ای که درباره علل این جنگ شده، بدیهی است که یکی از علل اصلی لزوم سقوط صدام، واحد پول یورو بوده است. باید پیش از آنکه آستانه نفت فرابرسد یا اوپک، یورو را شاخص معاملات خود قرار دهد اقدامی انجام می‌گرفت.

کارشناسان معتقدند، علت اصلی حمله نظامی آمریکا به عراق جلوگیری از وقوع همین رخداد بوده است. صدام سرنوشت خود را با تصمیمی که گرفت تغییر داد. گام برداشتن در مسیری که به جایگزینی یورو با دلار در سال۲۰۰۰ و بعدها تبدیل ۱۰میلیارد دلار ذخیره ارزی این کشور در سازمان ملل از دلار به یورو منجر شد، هیزمی بود که آتش جنگ عراق را برافروخت و صدام را به سراشیبی سقوط فرستاد. ارزش ذخیره ارزی عراق با این تغییر از ۱۰میلیارد دلار به ۲۶میلیارد یورو رسید اما در نهایت اشغال این کشور توسط نیروهای ارتش آمریکا عامل به تاراج رفتن این سرمایه هنگفت شد.

مسیح مولانا

منبع: وطن امروز



همچنین مشاهده کنید