پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

احساس راحتی در شهر (با تاکید بر زندگی شهری زنان)



      احساس راحتی در شهر (با تاکید بر زندگی شهری زنان)
زهره دودانگه

معنای واژه راحتی در لغتنامه دهخدا به معنای «آسایش» و واژه راحت به معنای «شادمانی، آرام و آسایش» است. معادل انگلیسی این واژه (comfort) در واژه نامه آکسفورد به معنای «آسودگی فیزیکی و رهایی از درد و محدودیت ها» است. comforts نیز به معنای چیزهایی است که به سلامتی و راحتی کمک می کند و نیز به معنای سبک زندگی دلپذیری است که از سوی این امور تامین می شود.
 با توجه به مفاهیمی که برای واژه «راحتی» ارائه شد، می توان برای احساس راحتی نیز سطوحی قائل شد و برای واژگان آسایش و آرامش مفاهیم دقیق تری بیان کرد. «آسایش یک نیاز اصلی است. نیاز به غذا، آب، سایبانی برای پناه بردن از عامل های مختلف، یا مکانی برای استراحت کردن؛ همه برای مطلوبیت تا حدودی به آسایش نیاز دارند. بدون آسایش نمی توان تصور نمود که نیازهای دیگر مرتفع می شود» (فرانسیس و استون، 1992: 374). «آرامش از نظر میزان  فراغ بالی که در آن توصیف می گردد از آسایش متمایز می شود. این پدیده سطح بالاتری است که در آن ذهن و جسم آزاد می شود. حس راحتی روان شناختی، یکی از پیش شرط های آرامش است- پایان فشارهای فیزیکی که فرد را به یک حالت آسودگی می برد» (همان: 377).
بنابراین حس راحتی نیز طیفی از نیازهای صرفا فیزیکی تا رضایتمندی روانی را (که حاصل از رفع ضروریات و نبود فشار) ارائه می کند که می تواند مورد توجه قرار گیرد. بر این اساس در مطالعات شهری می توان برای «احساس راحتی» به تعریف مولفه هایی پرداخت که هریک جایی را در این طیق به خود اختصاص می دهند؛ مولفه هایی چون آسایش اقلیمی و ایمنی و دسترسی به خدمات عمومی چون بهداشت و آموزش، امنیت و تحرک که هریک به نوعی نیازهای فیزیکی یا فراغ بالی ذهنی را برای افراد به همراه می آورند. در ذیل درباره سه مولفه کلی دسترسی، امنیت و تحرک به عنوان زمینه ساز احساس راحتی در فضای شهری بحث شده است.

دسترسی (accessibility)
واژه دسترسی در لغتنامه دهخدا به معنای قدرت و توانایی و امکان است و دسترس به معنای چیزی است که دست بدان برسد و حصول وی آسان باشد (لغتنامه معین). معادل واژه دسترسی در زبان انگلیسی (accessibility) در نسبت با مکان و اشخاص تعریف شده است؛ در ارتباط با مکان «امکان رسیدن یا ورود» مفهوم دسترسی را نشان می دهد. معنی دیگر دسترسی در ارتباط مکان توانایی دست یافتن یا استفادۀ آسان از مکان است. با توجه به این مفهوم می توان مفهوم حق استفاده از فضاها را به عنوان مولفه ای از حق شهر مطرح کرد. این حق شامل حق دسترسی  و استفاده از تسهیلات عمومی ضروری چون بهداشت، مسکن، آموزش و نیز استفاده از فضاهای عمومی و تفریحی است. این دسترسی می تواند پیوند تنگاتنگی با امنیت داشته باشد که در ادامه به آن اشاره می شود.
برای ارزیابی میزان دسترسی فرد به فضاها، منابع و فرصت های شهری به صورت معمول از مدلهایی بر مبنای مکان مبدا-مقصد و میزان فاصله محل سکونت فرد از فضاها و خدمات شهری استفاده می شود. اما Po-Kwan Mei در مقاله خود به نام «جنسیت و دسترسی فردی به منابع شهری: مطالعه ای دربارۀ استفاده از معیارهای اندازه گیری زمان و فضا» (1)، درباره کاستی های این مدل ها بحث می کند. او نشان می دهد که فاصله فیزیکی تنها عامل موثر در دسترسی به فضاهای شهری نیست. ارزیابی میزان دسترسی موضوعی پیچیده تر از محاسبه صرف فاصله یا مدت زمان سفر است. این فاصله بیشتر برای مردان موضوعیت دارد تا زنان؛ چرا که دسترسی زنان به منابع، فرصت ها و فضاهای شهری تا حد زیادی متاثر از شرایط زندگی  و محدودیت های حاصل از شرایط زمانی و فضایی است، که در این مدل ها نادیده گرفته می شوند. به بیان دیگر این مدل ها با نادیده انگاشتن این محدودیت ها، تفاوت های جنسیتی را در بحث دسترسی نادیده گرفته اند.

امنیت (safety)
امنیت به معنای در امان بودن (لغتنامه معین) و بی بیمی است (دهخدا). معادل انگلیسی آن  (safety) به معنای وضعیتی است که از مخاطره، ریسک یا آسیب محافظت شود یا بالعکس سبب مخاطره، ریسک یا آسیب نشود. عدم امنیت، تجربه ترس در فضاهای شهری را مطرح می کند. این تجربه می تواند حاصل «ترس وقعی» (real fear) یا «تصور ترس» (Imagery of fear) باشد. در واقع احساس امنیت لزوما به معنای تجربه کردن عینی خشونت نیست، بلکه اغلب توسط درکی از یک خطر بالقوه ایجاد می شود. پژوهش دربارۀ امنیت در فضاهای شهری بیشتر بر روی گروه اجتماعی زنان طرح شده و صورت پذیرفته است. در واقع مفهوم امنیت یکی از زوایایی است که می توان از دریچه آن به کیفیت رابطه میان زنان و شهر پرداخت. تحقق آن زمینه ساز حضور زنان در عرصه های مختلف شهری برای انجام فعالیت های متنوع است.
این امنیت می تواند هم از سوی زنان در حین استفاده از فضا و هم از سوی امکانات مادی و عینی فضا خلق می شود. استفاده از فضا از سوی افراد و نیز زنان با انفعال همراه نیست. زنان در مقابل عدم امنیت احتمالی در فضا از طریق کنش های روزمرۀ خویش مقاومت نشان می دهند. بر مبنای نظریات دوسرتو از این کنش های می توان به تاکتیک تعبیر کرد. بر مبنای نظریات متفکرانی چون دوسرتو و جان فیسک پدیده مصرف فضا از سوی کنشگران امری منفعلانه نیست، بلکه با مقاومت همراه است. «از منظر آن ها مصرف، در واقع خود نوعی تولید است. مصرف کالاها و مکان ها دربردارنده معانی اجتماعی اند» (کاظمی، 1388: 13). در این باره دوسرتو از دو اصطلاح «استراتژی» و «تاکتیک» استفاده می کند؛ او استراتژی را «نظامی از مناسبات مبتنی بر قدرت» (2) می داند. اما تاکتیک ها، «به کار گیری اختراعی و ابداعی توان ها و فرصت ها در بطن موقعیت استراتژیک اند، و اساسا تاکتیک ها خارج از استراتژی هایی که با آن روبرو هستند عمل نمی کنند. بسیاری از کردارهای زندگی روزمره مانند صحبت کردن، قدم زدن، خرید کردن و آشپزی، تاکتیک هایی به این معنا هستند و در حقیقت شیوه عمل اند» (کاظمی، 1388: 37).
زنان نیز به واسطه کنش ها و تاکتیک های روزمره برای خود امنیت ایجاد می کنند. استفاده از تلفن همراه، گروهی جایی رفتن، اسلحه بردن یا همان صرف ظاهر شدن در مکان های عمومی تاکتیک هایی هستند که زنان در تقابل با ناامنی فضاها در کنش های روزمره خویش به کار می گیرند. این امنیت می تواند (و باید) از سوی امکانات عینی در فضا نیز برای زنان فراهم شود. عدم وجود فضاها و گوشه های خلوت و به دور از چشم ناظر، تنوع کاربری ها در فضاهای عمومی، نوزپردازی مناسب و جنسیتی نکردن فضاها نیز از استراتژی هایی است که می تواند به بالا بردن امنیت در فضا کمک کرده  و این فضاها را به سوی هرچه دربرگیرنده بودن (inclusive) بیشتر سوق می دهد.

تحرک (mobility)
معنای تحرک، جنبیدن و حرکت کردن است و در مقابل سکون قرار می گیرد. معادل انگلیسی آن (mobility) به معنای توانایی آزادانه و به آسانی حرکت دادن یا حرکت داده شدن است. در شهرسازی مفهوم تحرک در ارتباط مستقیم با بحث حمل و نقل و جابحایی قرار می گیرد. همچنین تحرک همبستگی (correlation) مستقیم با دو مفهوم قبلی، یعنی دسترسی و امنیت، دارد. بدان مفهوم که بالا رفتن امنیت سبب بالا رفتن تحرک و بالا رفتن تحرک باعث افزایش دسترسی به منابع شهری می شود و بالعکس.
«در حالی که مطالعات مدتی طولانی است که به مسکن، زیرساخت های اجتماعی و کیفیت فضاهای عمومی تمرکز داشته اند، تحرک و حمل و نقل تنها به تازگی است که مورد توجه قرار گرفته است» (Beckmann, Bracher, Hess; 2007). «تحرک تنها به عنوان حرکت فیزیکی انگاشته نمی شود، بلکه از پیش نیازهای مهم مشارکت در جامعه است. جایی که امکانات محدودی برای تحرک وجود دارد ( کمبود ماشین وجود دارد، خدمات حمل و نقل عمومی کافی نیست و زیرساخت های ضعیف هستند، همچون نواحی روستایی حومه ای) می تواند تاثیرات اجتماعی گزینشی و تبعیض آمیز داشته باشد» (همان). بنابراین می توان تحرک پذیری جامعه را با مفاهیم اجتماعی چون عدالت اجتماعی، مشارکت اجتماعی و رفاه اجتماعی پیوند زد؛ چرا که عدم امکان جابجایی و تحرک، عدم دسترسی به فرصت های شهری را سبب می شود. این مساله در نواحی حومه ای وپیرامونی شهری که در دسترسی به بازار کار و خدمات  شهری چون آموزش، مهارت های فنی و هنری، بهداشت و درمان و غیره محدودیت دارند، سبب محرومیت اجتماعی مضاعفی می شود که مفهومی فراتر از فقر در آمدی و مادی داشته و به فقر فرهنگی و اجتماعی منجر می شود.
از سویی دیگر تحرک از طریق «دسترسی به حمل و نقل موتوریزه» می تواند تبدیل به خطری شود که به تخریب شرایط زندگی کمک می کند. در واقع «در نواحی شهری، دوشکل از محرومیت اجتماعی از طریق آلودگی ناشی از تحرک و فقدان دسترسی به تحرک رخ می دهد، بسیاری از شهرهای اروپا هنوز دارای محلات و معابر تحت فشار ترافیک هستند، و همزمان دارای تمرکزهای بالایی از گروه های هستند که از نرخ پایینی از حمل ونقل موتوریزه برخورداند و به کیفیت پایین از خدمات حمل و نقل عمومی دسترسی دارند» (همان). لذا فراهم کردن امکان تحرک برای گروه های اجتماعی نیازمند توجه به بحث پایداری در برنامه ریزی شهری است.

موخره
در مجموع می توان استنباط کرد که احساس راحتی یکی از پایه های مفهوم حق شهر یا حق سکونت در شهر را تشکیل می دهد. این حق به ویژه در رابطه با گروه های اجتماعی خاصی چون زنان، که سیاست های شهری معمولا رویکردی ناعادلانه را در نسبت با آن ها دارند، اهمیت می یابد. زنان به واسطۀ مسئولیت های چندگانه ای که در زندگی روزانۀ شهری خود دارند (چون خانه داری، آموزش فرزندان و مراقبت از اعضای خانواده)  و ارتباط تنگاتنگی که با محیط مسکونی خویش برقرار می کنند، به درجه بالایی از احساس راحتی و در نتیجه آرامش و آسایش در شهر نیاز دارند. نیار به وجود امنیت، دسترسی به خدمات ضروری چون بهداشت و آموزش، مراکز خرید، فضاهای تفریحی و تحرک از طریق حمل و نقل عمومی امن و در دسترس همگی از مولفه هایی است که باید در زندگی شهری گنجانده شده و به بهینه کردن آن کمک کند. زنان باید بتوانند زندگی خویش در خانه را به زندگی در فضای عمومی پیوند بزنند، باید بتوانند آزادی و استقلال لازم برای تحرک و استفاده از فضاهای شهری را داشته باشند و باید در استفاده از خدمات شهری دارای توانایی لازم باشند. باید توجه داشت که چنین امری تنها با برنامه ریزی های کوتاه مدت معمارانه و شهرسازانه در فضاهای شهر محقق نمی شود، بلکه نیاز به چشم اندازی بلند مدت و نگرشی چند جانبه دارد. توانمند سازی زنان و برنامه های اجتماعی و فرهنگی در سطح محلات از جمله راهبردهای ضروری برای خلق احساس راحتی در زندگی روزمره شهری زنانه است.

پانوشت:
1- Gender and Individual Access to Urban Opportunities: A Study Using Space-Time Measures
2- برگرفته از برگردان عباس کاظمی در کتاب «پرسه زنی و زندگی روزمره» (صفحه 36) از متن کتاب «کردار زندگی روزمره» نوشته میشل دوسرتو

منابع

-    کاظمی، عباس (1388)، پرسه زنی و زندگی روزمره ایرانی، نشر آشیان

-    کرمونا، متیو و استیو تیزدل(1390) خوانش مفاهیم طراحی شهری، ترجمه کامران ذکاوت و فرناز فرشاد، انتشارات آذرخش

-    Beckmann , Klaus J. (2007) and Tilman Bracher and Markus Hesse, Mobility and Deprived Urban Neighbourhoods in the Focus of Integrated Urban Development Policy, Deutsches Institut für Urbanistik gGmbH
http://www.difu.de/publikationen/mobility-and-deprived-urban-neighbourho...
-    Mei-Po Kwan, Gender and Individual Access to Urban Opportunities: A Study Using Space-Time Measures, The Professional Geographer, 51:2, 211-227
-    Phadke, Shilpa  (2012), The Gendered Usage of Public Space’ in Lora Prabhu and Sara Pilot (eds),  Fear that Stalks: Gender-based Violence in Public Spaces, New Delhi: Zubaan.



همچنین مشاهده کنید