پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

یولیوس وِلهاوزِن



      یولیوس وِلهاوزِن
لودميلا هانيش برگردان پيام شمس‌الديني

تصویر: ولهاوزن
یولیوس وِلهاوزن بیشتر به عنوان پژوهشگر منشاء کتاب مقدس مشهور است. او و استادش ایوالد از جمله برجسته‌ترین متکلمان پروتستان در حوزة نقد تکامل یافتة منابع دینی یهود و مسیح بودند. ماحصل دو نسل از تلاش‌های این گروه شاید در این جملات خلاصه شود که «تورات کنونی متنی واحد و منسجم نیست و نمی‌توان آن را به مؤلفی خاص در عصری خاص منسوب دانست، بلکه مجموعه‌ای است از چهار متن موازی و مستقل که قرن‌های متمادی پس از حیات مؤلف فرضی آن، توسط ویراستاران متعدد به شکل امروزی در آمده است».

لودمیلا هانیش1

یولیوس وِلهاوزن بیشتر به عنوان پژوهشگر منشاء کتاب مقدس مشهور است. او و استادش ایوالد از جمله برجسته‌ترین متکلمان پروتستان در حوزة نقد تکامل یافتة منابع دینی یهود و مسیح بودند. ماحصل دو نسل از تلاش‌های این گروه شاید در این جملات خلاصه شود که «تورات کنونی متنی واحد و منسجم نیست و نمی‌توان آن را به مؤلفی خاص در عصری خاص منسوب دانست، بلکه مجموعه‌ای است از چهار متن موازی و مستقل که قرن‌های متمادی پس از حیات مؤلف فرضی آن، توسط ویراستاران متعدد به شکل امروزی در آمده است». وِلهاوزن فرضیه‌ای به نام «فرضیة مستند» را بیان کرد که گاه با نام خود او «فرضیة ولهاوزن» شناخته می‌شود و به‌رغم گذشت بیش از یک قرن از تبیین آن، همچنان مبنا و محور تمامی دیدگاه‌ها، اعم از موافق و مخالف، باقی مانده است.

           شاید قدیمی‌ترین آشنایی فارسی‌زبانان با این خاورشناس از طریق ترجمۀ تصحیح رساله‌ای از ابن‌سعد (۱۶۸-۲۳۰ ق)، مؤلف طبقات الکبیر به قلم ولهاوزن باشد که حبیب‌الله نوبخت (1274-1356) در 1328-1331ش به کتاب التاج جاحظ (150-255ق) افزوده بود (ابن‌سعد، «سفرای محمد (ص) و هیئت‌های اعزامی که از همه جا به پیشگاه او آمدند»، ترجمه از عربی به آلمانی: ی. ولهاوزن، ترجمه از آلمانی به فارسی: حبیب‌اللّه (بن محمد حسن) نوبخت شیرازى، در کتاب تاج [آیین کشورداری در ایران و اسلام]، اثر جاحظ، عمرو بن بحر، تهران: چاپخانۀ تابان، 1328؛ چاپ افست، تهران: آشیانۀ کتاب، 1392، صص293-316). دکتر زرین‌کوب نیز در نگارش بامداد اسلام از سه کتاب او (ولهاوزن، 1889، 1897 و 1902) بهره برده بود. به هر حال آشنایی ما با این شرق‌شناس و آثارش با تأخیر همراه بوده است: با این‌که امپراتوری عرب و سقوط آن (1902) دو بار به انگلیسی (کلکته: 1927؛ لندن و نیویورک: 2000) و دو بار به عربی ترجمة شده بود (ترجمۀ یوسف العش، دمشق: 1956؛ ترجمۀ محمدهادی ابوریده، قاهره: 1957)؛ ترجمه فارسی تاریخ سیاسی صدر اسلام: شیعه و خوارج (1901) 95 سال پس از تألیف منتشر شده است (ترجمۀ م‍ح‍م‍ودرض‍ا اف‍ت‍خ‍ارزاده، ق‍م‌: دف‍ت‍ر ن‍ش‍ر م‍ع‍ارف‌ اس‍لام‍ی‌، ۱۳۷۵). این مقاله نیز ترجمه‌ای است از دیگر مدخل چاپ نشده‌ای از دانشنامۀ ایرانیکا به قلم لودمیلا هانیش با این مشخصات:

Ludmila Hansch، "WELLHAUSEN، JULIUS،" Encyclopedia Iranica، online edition، January 21، 2014، available at: http:// www. iranicaonline. org / articles/ wellhausen-julius (accessed on 28 November 2014).

           وِلهاوزن به سبب نگارش کتاب‌هایی دربارۀ تاریخ صدر اسلام و پژوهش‌هایی در باب عاشورا که پیشتاز این‌گونه مطالعات است، در حوزه‌‌های علمیه بیشتر از دانشگاه‌های ایران شناخته شده است. حدود چهل صفحه از کتاب او احزاب مذهبی - سیاسی مخالف در صدر اسلام (1901؛ 1375) به این موضوع اختصاص یافته است. ولهاوزن اسلام را پدیدۀ اصیلی نمی‌شناخت و در برابر شیعیان و بنی‌عباس به خوارج و بنی‌امیه تعلق خاطر بیشتری داشت. او بنی‌امیه را به خاطر پدید آوردن رایش عربی ستایش می‌کرد و خوارج را نیز به خاطر «غیرت دینی» و «تقوای اسلامی» آنها می‌ستود!

           به خاطر نظریات شاذّی که در حوزۀ مطالعات عربی ـ اسلامی داشت، منتقدانی جدّی و پیگیر در حوزه و دانشگاه او را همانند گلدزیهر و لامنس مورد نقد و جرح قرار داده‌اند (برای نمونه: ثقفی، سیدمحمد، «نقدی بر کتاب الخوارج و الشیعه ولهاوزن»، مشکوه، زمستان 1370، ش 33، صص 225-240؛ جعفری، یعقوب، خوارج در تاریخ، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1371؛ احمد محمود هدیدی، «الدراسات القرآنیه فی المانیا: دوافعها و آثارها»، عالم الفکر، س 31، ش 2، دسامبر 2002؛ ترجمه: سید مرتضی حسینی فاضل، با عنوان «نتایج توجه و اهتمام خاورشناسان آلمانی به قرآن کریم»، اندیشة صادق، نشریة مرکز تحقیقات دانشگاه امام صادق (ع)، ش 15، تابستان 1383). همچنین در کتاب مستشرقان و نبی اعظم (ص) (مطهری‌نیا، 1391) آرای ولهاوزن و چهار خاورشناس دیگر (آرمسترانگ، بروکلمان، شیمل و وات) دربارۀ سیرۀ نبوی و شخصیت و تاریخ پیامبر نقد شده است.

پ.ش

*

وِلهاوزِن، یولیوس (تولد: هامِن2 آلمان 17 مه 1844؛ درگذشت: گوتینگن، 17 ژانویة 1918)، پژوهشگر مطالعاتی در کتاب مقدس که در ابتدا به عنوان سامی‌شناس و محقق عهد عتیق شهرت یافت.

            برای آن‌که قدم در جای پای پدرش آگوست ولهاوزن که کشیشی لوتری بود (درگذشت: 1861)، بگذارد، از 1862 تا 1865 در گوتینگن الهیات پروتستان را فراگرفت. در این ایام به جز دو گریز به تاریخ آلمانی پیش از آمادگی برای امتحانات کلیسایی‌اش، تنها در خطابه‌های درس الهیات حاضر می‌شد.

            پس از فراغت از تحصیل، به مدت دو سال به عنوان معلم (سرخانه) خصوصی اشتغال داشت. سپس به گوتینگن بازگشت، در آن‌جا به عنوان مدرس دانشکدۀ الهیات3 به آلمانی: اشتیفت4 به کار پرداخت و زیر نظر هاینریش اِی. ایوالد5 1803-1875) به مطالعه بر روی زبان‌های شرقی پرداخت. ایوالد علاوه بر زبان‌های سامی، [گذراندن] دوره‌هایی در سانسکریت در دانشکدۀ فلسفه و دوره‌های پاره‌وقتی از فارسی و ترکی را [به او] توصیه کرد. ولهاوزن پس از دریافت درجۀ دکتری‌اش در الهیات و پیش از آن‌که به عنوان استاد الهیات در دانشگاه گرایسفوالد6 منصوب شود، دو سال در گوتینگن تدریس کرد. او تنها به تدریس دوره‌هایی در الهیات و عبری ملزم شده بود، اما کوشش‌های پژوهشی‌اش شامل تحقیق سخت بر روی عربی نیز می‌شد.

            با گذشت زمان، آموزش متکلمان برای خدمت در کلیسا به تکلیف مشقت‌باری برای او تبدیل شد، پس در 1882 از وزارت علوم درخواست کرد تا او را به عنوان استادیار در دانشکدۀ فلسفه به [دانشگاه] هاله7 منتقل کنند و سرانجام نیز آن‌ها را متقاعد کرد. ولهاوزن علاوه بر عربی و سُریانی گاهی مقدمات فارسی را نیز تدریس می‌کرد، اما از کمبود قطعات منتخب8 برای نوآموزان فارسی جهت استفادۀ شخصی و قراردادن آن‌ها در دسترس دانشجویانش ناراحت بود (نامه به آلبرت سوسیون9، 6 ژوئن 1885؛ اسمِند10 و دیگران، ص 179). او در 1885 وارد دانشگاه ماربورگ11 شد، به دانشکدۀ فلسفه پیوست و زبان‌های سامی از جمله عربی و سریانی تدریس کرد. زبان فارسی در آن‌جا توسط فردیناند یوستی12 (نک ایرانیکا، ذیل همین مدخل13)، همکار هند و اروپاشناس او تدریس می‌شد، ولهاوزن پیوند دوستی عمیقی با او برقرار کرد و از او به خاطر ارتقای دانش فارسی‌اش قدردانی کرد. در 1891 پاول دی لاگارد14، شرق‌شناس و پژوهشگر مطالعات کتاب مقدس درگذشت و ولهاوزن به عنوان جانشین او در گوتینگن انتخاب شد. پس از تأخیری چند، او این انتصاب را پذیرفت تا در کرسی استادی معلم پیشینش، هاینریش اِی. ایوالد تدریس کند. او تا زمان بازنشستگی‌اش، سال 1913، در آن‌جا باقی ماند.

            هرچند او تردیدهایی را دربارۀ «تباین مطلق میان سامیان و هند و اروپاییان»15 مطرح کرد، با این حال به تمرکز بر روی زبان‌های سامی ادامه داد و تنها خطابه‌هایی را به صورت گاه و بی‌گاه دربارۀ زبان فارسی ایراد کرد. این تمرکز نتیجۀ هر دو امر وظایف آموزشی و علایق پژوهشی او بود.

            او ابتدا تحقیقات خود را بر روی تاریخ منابع عهد عتیق با کار فشرده بر روی کتاب ایوب و تدریس تاریخ اسرائیل و یهودیت متمرکز کرد. چنان‌که پیش از این یاد شد، ولهاوزن در خلال سال‌های اقامت در دانشگاه گرایسفوالد اندک‌اندک از تدریس الاهیات بیزار شد و به عنوان راهی برای گریز از این مشقّت، به سوی کار بر روی تاریخ و زبان‌های اقوام سامی رفت. او به سبب دانش غنی‌اش از عربی، به تحقیق بر تاریخ متقدم عربی و اسلام پرداخت. نخستین ثمرۀ این تلاش کتاب محمد[ص]در مدینه بود که در 1882 منتشر شد، درست در همان سالی که به [دانشگاه] هاله نقل مکان کرد. او قصد خود در پی‌گیری مطالعات عربی‌اش را چنین توضیح داد: رفتن به دنبال آشنایی بیشتر با آن «گیاه خودرویی16» که بر روی « قلمۀ تورات یهوه نشانده شده بود» (ولهاوزن، 1882، مقدمه، ص 5).

            از این دیدگاه، فهرست آثار ولهاوزن به طور فزاینده‌ای بیانگر کار بر روی تاریخ صدر اسلام، مندرج در منابع عربی است، خواه به شعر نوشته شده باشند خواه به نثر. او غالباً جوهرۀ این آثار را از آن منابع استخراج می‌کرد و آن‌ها را چنان در معرض تجسس منتقدانۀ شدید قرار می‌داد که احتمال مغرضانه بودن آن جلب توجه می‌کرد، و این فرآیندی بود که تفسیرهای ستایش‌آمیز همکارانش را بر می‌انگیخت.

            دیدگاه روش‌شناختی او که گاهی حلول‌گرایی/درون‌باوری17 وِلهاوزن خوانده می‌شود، بر این مفهوم استوار است که تمامی بذرهایی که در آینده تحول یافته‌اند، باید در قدیمی‌ترین ایام یافت شوند. این رویکرد او را به آن‌جا کشاند تا مطالعات کتاب مقدسی‌اش را بر روی عبری باستانی متمرکز سازد. او در تحقیقات اسلام‌شناسانه‌اش، عامدانه توجه خاص خود را با مطالعۀ تصانیفی18 از بنوهذیل، قبیله‌ای از شبه‌جزیرۀ عرب بر روی اعراب باستانی قرار داد (ولهاوزن، 1884)، و از این طریق قاعده‌ای را بنیان نهاد برای به چنگ آوردن ذهنیات بدویان. او اهمیت این اشعار برای دوران باستان عرب را همتراز با کتیبه‌های رومی و یونانی ‌می‌دید. با آزمودن ساختار جوامع در صدر اسلام، انتظار داشت بتواند نقش دین در پیدایش جامعه را توضیح دهد. به نظر او به دست محمد پیامبر [ص] و روشی که جامعه‌اش را سازمان‌دهی می‌کرد، دین به جای خون به شالودۀ جامعه تبدیل شد، همان چیزی که پیش از آن در همین کارکرد برای قبایل نقش‌آفرینی می‌کرد (ولهاوزن، 1887، صص 228، 234؛ همو، 1902،ص 4، ترجمۀ همان، ص 6).

            مطالعات عرب‌شناسی او از صدر اسلام آغاز می‌شد و با انقراض بنی‌امیه به پایان می‌رسید. او در آثارش، تحول اتحادیه‌های استراتژیک و احزاب به فرقه‌های دینی و همچنین فروپاشی آن‌ها را دنبال می‌کرد. ولهاوزن در جامع‌ترین اثر تاریخی‌اش دربارۀ اعراب، توضیح داد که چگونه پیمان‌های متعدد اعراب و فراکسیون‌هایی از قبایل بر بی‌ثباتی سلطنت بنی‌امیه تأثیر گذاشتند (ولهاوزن، 1902، صص 306-352؛ ترجمه‌اش، صص 492-566). او نخستین سرآغازهای فروپاشی امپراتوری اسلامی را در نبرد کربلا (نک ایرانیکا، ذیل همین مدخل19) می‌دید. از دیدگاه او، این واقعه، مقاومت علیه بنی‌امیه را به راه انداخت،  مقاومتی که بعدها حتی با تغییراتی در نظام خراج‌ستانی از مسلمانان غیرعرب (موالی) نیز گریزناپذیر شده بود. او قیام ایرانیان شیعه در خراسان (نک ایرانیکا، ذیل مدخل «خراسان (i) - گروه‌های قومی»20) را به عنوان دلیل قاطعی برای شکست نهایی بنی‌امیه و بنابراین برای پایان نقش غالب اشرافیت عرب تبیین کرد. دیگر پیوند میان عرب‌گرایی و اسلام گسیخته شده بود و موالی جایگاه برجسته‌ای در دولت به دست آورده بودند؛ به عبارتی، بخشی از سلسله مراتب درباری شده بودند.

            حکومت ‌عباسیان، جانشینان بنی‌امیه، سلطنتی عربی نبود، بلکه تنها حکومتی دینی بود که ایرانیان در آن جاسازی شده بودند. به هر حال از آن‌جا که عرب‌گرایی اصیل دیگر تحت‌الشعاع قرار گرفته بود یا به امری غیراصیل و تقلبی تبدیل شده بود، این موضوع دیگر علائق ولهاوزن را بر نمی‌انگیخت. او این دیدگاه خود را در نامه‌ای با این عبارتِ تا حدودی خودمانی چنین بیان کرده است: «گور پدر عباسیان» [!] (نامه به فردیناند یوستی، 26 مارس 1901؛ اسمند و دیگران، ص 395).

            اشتغال او به زبان فارسی و تاریخ آن یکی از پیوست‌های مطالعات او در تاریخ «امپراتوری عرب» (رایش عربی21) بود. این مطالعه بدواً بر تاریخ الرُّسُل و المُلوک طبری بنا شده بود، اثری تاریخی و چند جلدی که توسط تعدادی از شرق‌شناسان در پایان قرن نوزدهم ویراسته و منتشر شده بود. ولهاوزن در کل با هرگونه تاریخ‌نگاری که تأثیر بسیار زیاد ایرانیان بر تاریخ «امپراتوری عرب» را تصدیق می‌کرد، مخالف بود. با این همه او اقلیم خراسان را همچون «کانون بحران»22 امپراتوری می‌دانست و ناحیه‌ای که تحولات در آن نقش بزرگتری در تاریخ امپراتوری عرب بازی کرد، بسیار بیشتر از سایر نواحی که توسط مسلمانان فتح شده بودند.

            پس از تحقیق بر روی افول امپراتوری عرب، ولهاوزن دیگر اثر عمده‌ای دربارۀ عرب‌ها منتشر نکرد. او به تدریس خطابه‌هایی در باب زبان‌های سامی بخصوص عربی و سریانی ادامه داد. نیز بهره‌مند از اعتبار آثار خود در زمینۀ عرب‌شناسی در آن سال‌ها، در عرصۀ دانشگاهی فعالانه در میان همکاران خاورشناس خود حاضر باقی ماند. پس از تحویل قرن [نوزدهم به بیستم] با وجود ناباوری همکارانش و به‌رغم منشورات شخص او با عناوینی از عهد عتیق و عهد جدید، ولهاوزن هیچ‌گاه توضیح نداد که چرا تصمیم گرفت تا دوباره به پژوهش در الهیات بازگردد. بنا به عباراتی از اوتو آیسفلت23 (صص 194-195)، به شرح حالی از ولهاوزن نیاز است تا یگانگی انسان و پژوهشگر را نمایش دهد. اضافه بر آن‌چه آیسفلت گفته است، این شرح حال باید «انسانیت» او را نیز که در آثارش قد برافراشته، به تصویر کشد.

 

کتابشناسی

برای یافتن کتابشناسی جامع نک به ذیل، آلفرد رالفس24، و برای ویرایش گستردۀ آن در رودولف اسمند25 و دیگران.

آثار برگزیدۀ ولهاوزن

De gentibus et familiis Judaeis quae 1. Chr. 2.4. enumerantur،” Thesis، Academia Georgia Augusta، Gottingae، 1870.

[«دربارة ملت‌ها و خاندان‌های یهودی که در کتاب اول تواریخ ایام (باب دوم، آیه چهارم) شمارش شده‌اند»، رسالۀ دکتری [به زبان لاتین]، آکادمی جئورجا اوگوستا، گوتینگن، 1870]26.

Geschichte Israels I، Berlin، 1878.

[تاریخ بنی اسرائیل، جلد اول، برلین: 1878].

Muhammed in Medina: Das ist Vakidi’s Kitab al-Maghazi in verkürzter deutscher Wiedergabe herausgegeben، Berlin، 1882 (an abridged tr. of Wāqedi’s Ketāb al-maḡāzi).

[محمد[ص] در مدینه: ترجمة خلاصه‌ای از ”کتاب المغازی“ اثر واقدی، برلین، 1882].

Abriss der Geschichte Israels und Juda’s: Lieder der Hudhailiten، arabisch und deutsch، Skizzen und Vorarbeiten I، Berlin، 1884.

[طرحی کلی از تاریخ بنی اسرائیل و یهود: ترانه‌هایی از بنو‌هُذَیل، عربی و آلمانی، خطوط اصلی و کارهای مقدماتی، جلد اول، برلین، 1884].

Reste arabischen Heidentumes، Skizzen und Vorarbeiten III، Berlin، 1887.

[بازمانده‌هاى بت‌پرستى عرب، خطوط اصلی و کارهای مقدماتی، جلد سوم، برلین، 1887].

Medina vor dem Islam: Muhammads Gemeindeordnung von Medina: Seine Schreiben und die Gesandtschaften an ihn، Skizzen und Vorarbeiten IV، Berlin، 1889.

[مدینه الاسلام: قانون اساسی محمد [ص] برای مدینه: رسائل او و سفیرانش، خطوط اصلی و کارهای مقدماتی، جلد چهارم، برلین، 1889].

“Die Ehe bei den Arabern،” Nachrichten von der Gesellschaft der Wissenschaften zu Göttingen. Phil- hist. Kl. 11، 1893، pp. 431-81.

[«ازدواج در میان اعراب»، اخباری از جامعه علوم در گوتینگن، مقولاتی در تاریخ و زبان‌شناسی تاریخی27 ، ج11، 1893، صص 431-481].

Israelitische und jüdische Geschichte، Berlin، 1894.

[تاریخ اسرائیل و یهود، برلین، 1894].

Prolegomena zur Ältesten Geschichte des Islams: Verschiedenes، Skizzen und Vorarbeiten 6، Berlin، 1899.

[درآمدی بر تاریخ صدر اسلام: قطعات پراکنده، خطوط اصلی و کارهای مقدماتی، ج6، برلین، 1899].

“Die religiös-politischen Oppositionsparteien im alten Islam،” Abhandlungen der Akademie der Wissenschaften zu Göttingen، phil.-hist. Kl.، N.F.، 5، 1901، pp. 414- 47.

[«احزاب مذهبی - سیاسی مخالف در صدر اسلام»، گزارش علمی آکادمی علوم در گوتینگن، مقولاتی در تاریخ و زبان‌شناسی تاریخی، سری جدید، جلد 5، 1901، صص 414-417]28.

Das arabische Reich und sein Sturz، Berlin، 1902; tr. Margaret Graham Weir، as The Arab Kingdom and Its Fall، Calcutta، 1927; repr.، London and New York، 2000.

[امپراتوری عرب و سقوط آن، برلین، 1902؛ ترجمۀ آن توسط مارگارت گراهام وایر، با عنوان پادشاهی عرب و افول آن، کلکته، 1927، تجدید چاپ: لندن و نیویورک، 2000]29.

Grundrisse zum Alten Testament، ed.، Rudolf Smend، Munich، 1965.

[طرحی برای عهد عتیق، به کوشش رودولف اسمند، مونیخ، 1965].

Evangelienkommentare، Berlin and New York، 1987.

[تفاسیری بر اناجیل، برلین و نیویورک، 1987].

1. Ludmila Hanisch

2. Hameln

3. theological seminary

4. Stiƒt

5. Heinrich A. Ewald

6. Greifswald

7. Halle

8. Chrestomathy

9. Albert Socion

10. Smend

11. Marburg

12. Ferdinand Justi

13. http://www.iranicaonline.org/articles/justi-ferdinand-wilhlm-jakob-german-scholar

14. Paul de Lagarde

15. abstract antithesis of Semites and Indo-Europeans

16. Wildling

17. Immanentism

18. Songs

19. http://www.iranicaonline.org/articles/karbala

20. http://www.iranicaonline.org/articles/khorasan-l-ethnic-groups

21. das arabische Reich

22. storm center

23. Otto Eissfeldt

24. Alfredahlfs

25. Rudolf Smend

26. (افزوده مترجم) «و عروس وی [یهودا]، تامار، فارّص و زارّح را برای وی زایید، و همة پسران یهودا پنج نفر بودند» (کتاب مقدس، کتاب اول تواریخ ایام، 2:4).

27. Phil-hist. K1=Philologisch-historische Klasse

28. (افزودة مترجم) ولهوزن، یولیوس، احزاب المعارضه السیاسیه الدینیه صدرالاسلام: الخوارج و الشیعه، ترجمه عبدالرحمن بدوی، قاهره: مکتبه النهضه المصریه، بی‌تا، 276 ص؛ ولهوزن، یولیوس؛ تاریخ سیاسی صدر اسلام؛ شیعه و خوارج، ترجمه محمودرضا افتخارزاده، قم: دفتر نشر معارف اسلامی، 1375، 224 ص.

29 (افزودة مترجم) ولهاوزن، یولیوس، الدوله‌العربیه و سقوط‌ها، ترجمه یوسف عش، دمشق: مطبعه الجامعه السوریه، 1956، 507 ص.

 

این مطلب در چارچوب همکاری رسمی انسان شناسی و فرهنگ و مجله «مجله کتاب» منتشر می شود
 

 



همچنین مشاهده کنید