شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

مجموعه متنوع شعر شب یلدا (دسته بندی شده)


شب یلدا نزد شاعران مختلف جایگاه‌ها و معانی متفاوت دارد. در شعر شاعران کهن یلدا استعاره از تیره بودن روزگار شخص و غصه‌ای است که به درازا کشیده و مفهوم شاد از شعری که درباره یلدا است، برداشت نمی‌شود. سیاهی و بلندی موی یار را نیز به شب یلدا تشبیه کرده‌اند. در دوره معاصر هنوز تشبیه به سیاهی و غم درازمدت را می‌بینیم اما در کنار آن به دلیل توجه به جشن‌های شب یلدا علاوه بر تشبیه به سیاهی، مضامین شاد تبریک و حتی طنز وارد شعر شب یلدا شده است. در اشعار کهن عاشقانه بیت یا ابیاتی به شب یلدا اشاره دارد که زیباترین آنها را برای شما گردآوری نموده‌ایم. همچنین می‌توانید شعرهای معاصر به تفکیک قالب، اشعار طنز و شعر کودکانه شب یلدا را در وب بخوانید.


مجموعه متنوع شعر شب یلدا (دسته بندی شده) | وب

شعر معاصر شب یلدا در قالب سنتی

شب یلداست شب از تو به دلگیری‌هاست
شب دیوانگی اغلب زنجیری‌هاست

شب تا صبح به زلف تو توکل کردن
شب در دامن تنهایی شب، گل کردن

شب درد است شب خاطره بارانی‌هاست
شب تا نیمه شب شعر و غزلخوانی‌هاست

شب یلداست شب با غم تو سر کردن
شب تقدیر خود این‌گونه مقدر کردن

کاش یک شب برسد یک شب یلدا با هم
بنشینیم زمان را به تماشا با هم

بنشینیم و ز هم دفع ملالی بکنیم
این هم از عمر شبی باشد و حالی بکنیم

شب یلدا شده خود را برسانی بد نیست
امشبی را اگر ای عشق بمانی بد نیست

سیب سرخی و اناری و شرابی بزنیم
پشت پا تا سحرالدهر به خوابی بزنیم

موی تو باشد و شب را به درازا بکشد
وای اگر کار من و عشق به یلدا بکشد

چه شود اوج پریشانی‌مان جا بخوریم
بین یک عالمه شب صاف به یلدا بخوریم

می‌‌شود خوب‌ترین قسمت دنیا با تو
گر که توفیق شود یک شب یلدا با تو

با تو ای خوب‌ترین خاطره رویایی
ای که عمر تو الهی بشود یلدایی

می‌‌شوی از همه شهر تماشایی‌تر
گر شود عشق تو از عمر تو یلدایی‌تر

حیف شد نیستی امشب شب خاموشی‌ها
کوه غم آمده پیشم به هم آغوشی‌ها

نیستی شمع شب تار مرا فوت کنی
بدرخشی همه را واله و مبهوت کنی

بی تماشای تو با این‌همه غم‌ها چه کنم؟
تو نباشی گل من با شب یلدا چه کنم؟

فرامرز عرب عامری

✦✦✦✦✦✦✦

یلدا شب بلند غزل‌های مشرقی‌ست
می‌لاد هر ترانه زیبای مشرقی‌ست

آهسته می‌‌رسند به مقصد وب ‌ها
مهتاب گاهواره رویای مشرقی ست

سرما حریف قصه مادربزرگ نیست
دستش لحاف کرسی گرمای مشرقی ست

«از هرچه بگذری سخن دوست خوش‌تر است»
حافظ دوای روح و مسیحای مشرقی ست

سیب و انار و پسته،شیرین و ترش و شور
طعم اصیل یک شب یلدای مشرقی‌ست

حالا که دوستان همه جمعند دف بیار
چشم انتظار صد دل شیدای مشرقی‌ست

یلدا شب یکی شدن آفتاب و ماه
میلاد هر ترانه زیبای مشرقی ست

نغمه مستشار نظامی‌

✦✦✦✦✦✦✦
امشب دوباره با تو صد قصه حرف دارم
باید بمانی امشب دست از تو بر ندارم

با هم کنار آتش کلی ترانه داریم
دو استکان چای و یک هندوانه داریم

امشب اگر بمانی رؤیا به خانه آید
مهتاب رقص گیرد شب در ترانه آید

من روبروی رویت تو رو به سوی مهتاب
تو غرق در ترانه من غرق در تو بیتاب

گاهی به خاطراتی گاهی به قصه‌هایی
یک لحظه چای خوردن همراه یادهایی

امشب هزار شعله از مهر گشته روشن
باید بمانی امشب در گوشه دل من

تا صبح در کنارت حرف از دوباره دارم
از غصه با تو امشب یک‌سر کناره دارم

✦✦✦✦✦✦✦

جواب آرزو فقط رسیدنم به طرف کو
رسیدنم به طرف کو فقط جواب آرزو

نمی‌‌شود گذشتنم شوم به رنگ دیگری
کدام جاده بگذرم؟ کدام ره؟ کدام سو؟

سبو شکسته می‌‌نهم به هر کجا که یاد تو
تو یاد من در این خزان چگونه می‌‌کنی؟ بگو

شکوه این شبی گران به رفتنت چه بی‌شکوه
چه باشکوه بزمتان بدون من به‌ های و هو

چه باده‌ها به جام زر چه اشک‌های بی‌ثمر
نخواندنم چه مختصر غریبه‌ای به رسم و خو

دریغ کز شبم دگر توقعی نداشتن
دریغ کز خزان که شد دوباره یاد هجر او

انار را شکسته‌ام به دانه دانه چون دلم
شکست رسم رفتنت به دانه خون به خانه جو

به آخرین شبش رسید فصل دل شکستگان
چه دی رسیدنی شده به اشک‌های مو به مو

سامان فخارزاده کرمانی


مجموعه متنوع شعر شب یلدا (دسته بندی شده) | وب

تک‌بیت‌های ناب شب یلدا از شاعران بزرگ

هنوز با همه دردم امید درمانست
که آخری بود آخر شبان یلدا را

✦✦

نظر به روی تو هر بامداد نوروزی‌ست
شب فراق تو هر شب که هست یلدایی‌ست

✦✦

روز رویش چو برانداخت نقاب شب زلف
گفتی از روز قیامت شب یلدا برخاست

✦✦

برآی ای صبح مشتاقان اگر نزدیک روز آمد
که بگرفت این شب یلدا ملال از ماه و پروینم

سعدی

✦✦✦✦✦✦✦

تا در سر زلفش نکنی جان گرامی
پیش تو حدیث شب یلدا نتوان کرد

✦✦

هست در سالی شبی ایام را یلدا ولیک
کس نشان ندهد که ماهی را دو شب یلدا بود

خواجوی کرمانی

✦✦✦✦✦✦✦

هر شبی در غم هجرت شب یلداست مرا
که به سالی به جهان یک شب یلدایی هست

امیرخسرو دهلوی

✦✦✦✦✦✦✦

آه ما رعناترست از آه ماتم دیدگان
آنچنان کز جمله شبها شب یلدا یکی است

✦✦

می کند زلف دراز تو به دلهای حزین
آنچه با خسته روانان شب یلدا نکند

✦✦

در شب یلدای بخت من نیارد شد سفید
گر ید بیضا نماند از گل صبح آفتاب

✦✦

زلف ماتم دیدگان را شانه ای در کار نیست
دست کوته دار ای مهر از شب یلدای من

صائب تبریزی

✦✦✦✦✦✦✦

همه شب‌های غم آبستن روز طرب است
یوسف روز، به چاه شب یلدا بینند

✦✦

هست چون صبح آشکارا کاین صباحی چند را
بیم صبح رستخیز است از شب یلدای من

خاقانی

✦✦✦✦✦✦✦

شب هجرانت، ای دلبر، شب یلداست پنداری
رخت نوروز و دیدار تو عید ماست پنداری

اوحدی مراغه‌ای

✦✦✦✦✦✦✦

صحبت حکام ظلمت شب یلداست
نور ز خورشید جوی بو که برآید

حافظ

✦✦✦✦✦✦✦

شب محنت من ز امداد فکرت
درازی شبهای یلدا گرفته

انوری

✦✦✦✦✦✦✦

عمر ابد ز عهده نمی‌آیدش برون
نازم عقوبت شب یلدای خویش را

✦✦

روز عیشی خواستم زاید چه دانستم که چرخ
حامله دارد به سد ماتم شب یلدای من

وحشی بافقی

✦✦✦✦✦✦✦

دوشینه شبم بود شبیه یلدا
آن مونس غمگسار نامد عمدا

مهستی گنجوی

✦✦✦✦✦✦✦

اشک خود بر خویش می ریزم چو شمع
با شب یلدا در آویزم چو شمع

اقبال لاهوری

✦✦✦✦✦✦✦

بمان که فلسفه این شب دراز این است
که یک دقیقه بیشتر تو را نگاه کنم

سعید بیابانکی


مجموعه متنوع شعر شب یلدا (دسته بندی شده) | وب

شعر نو درباره شب یلدا

سلام
علاقه جان
حالَ‌ت کجایِ شب یلداست؟
جایت خالی باحافظ نشسته ایم داریم گپ می‌زنیم وُ
از علاقه‌یِ هم می‌گوییم
چه دردی دارد این
اگر بدانی چه‌قدر دلش پر است
چه اندازه دلتنگ است

بیا!
تو هم بیا
داریم حرف می‌زنیم
بیا
می‌رویم کنار سفره یلدا می‌نشینیم بر شانه‌هایِ شب تکیه می‌دهیم وُ
حافظ را صدا می‌زنیم

سلام حافظ جان!
حالِ علاقه‌ات چه‌گونه است
خوب است؟!
مراقب‌اش باش، شعرهایَ‌ت هوایی‌ش کرده
آن‌قدر که نه با سمرقند برمی‌گردد
نه با بخارا
می‌دانم درد داری
می‌دانم که عاشقانه‌هات عاشقَ‌ش کرده
حالا چه‌ فرقی می‌کند وقتی کنارِ تو نیست فاصله‌ تا سمرقند باشد یا
بخارا
چه فرقی می‌کنارِ همین کوچه‌یِ پشتی باشد
یا در کوچه ای آن‌وَرِ جهان

بخوان حافظ جان!
حرف بزن
ما رازدار واژه‌گانِ دردیم
می‌فهمیم!
چرا ساکتی علاقه‌یِ عزیز؟
حافظ است
غریبه که نیست بیا

اناری شکافته می‌شود وُ سرخی اش به گونه‌هایِ تو می‌خورد
(ای جان! یعنی می‌شود ببوسمت!)

کاردی تیز بر جان هندوانه‌ای می‌کشیم و سرخی‌اش را بر سرخی انار می‌افزاییم و
هی گاز می‌زنیم و گاز می‌زنیم
دانه هایش را آرام آرام بیرون می‌دهیم وُ یکی را زیر دندانهامان بازی می‌گیریم

کنار حیاط آتشی با هیمه های فراوان به پا می‌کنیم
آخر شروع فصلی سرد است و تو حتمن سردت می‌شود
انارها را دانه دانه کرده گلپریش می‌کنیم
(تو همیشه از عطر آن خوشحال می‌شدی همیشه)
کنار آتش شرابی هفت ساله را گیلاسی می‌کنیم و
کنار هم نبودَن را می‌سوزیم
میترا را صدا می‌کنیم وُ از الهه مهر، مهربانی دعا می‌کنیم
سلام میترایِ خوب
تو را به جان یلدا عاشقانه‌هایمان را آرامشی دِه رویایی
تو را به جان رویا شادی‌هامان را بلندتر از یلدا وُ
بزرگ‌تر از نامَ‌ت کن
تو را به جان باران
سهم ما را از آسمان سایه نکن
راه مان را به بی‌راهی مکشان
راه خانه را خوب
وَ واژه‌گانِ‌مان را آلوده به نادانی نگردان
هرکو نکند فهمی زین کلک خیال انگیز...
زمستان مبارک
علاقه‌‌جان

افشین صالحی

✦✦✦✦✦✦✦

در یلداهای بی نهایت هر روزمان
آنقدر به دنبال
آرزوهای گم شده خودمان گشتیم
که روزهایمان
به کوتاهی نگاهمان شد

آرزویم ماندگاری یلدا
در نگاهت است؛
نه فقط در شب‌هایت

علیرضا اسفندیاری

✦✦✦✦✦✦✦

شاید عجیب به نظر برسد اما
زنی که در شب‌های کوتاه تابستان
گوشه دنج رویاهایش می‌نشیند؛
خیالت را می‌بافد
نگاهت را می‌بافد
و از عطر بی‌نظیر آغوشت
گره کوری بر آرزوهایش می‌زند
می‌‌خواهد در یلدای بلند زمستان،
تو را به تن کند
تو را در آغوش بگیرد
تو را نفس بکشد

راستش را بخواهی رفیق!
خیالبافی
تقدیر عاشقان است؛
وگرنه این را همه می‌دانند
هیچ زن عاقلی با
بافتنی‌هایش به بدرقه تیرماه نمی‌‌رود

ستایش رشیدی

✦✦✦✦✦✦✦

لبخند که می‌زنی
توی دلم انگار اناری ترک بر می‌دارد
با نگاه تو
ناتمام می‌ مانند تمام شعر‌های دنیا

می‌دانی!
همه این قصه‌ها
از شهرزاد چشم‌های تو شروع شد
و الا عاشق‌ها
عقل‌شان به این چیزها قد نمی‌دهد

حالا دیگر
تقصیر یلدای موهای توست
اگر این شب‌ها خوابشان نمی‌‌برد
آخر بهار را
به زمستان گره زده‌ای

راستی
یک امشب پشت پنجره بایست
بگذار حواس فردا پرت بشود
شاید به اندازه یک دقیقه
بیشتر خواب ببینم‌ات

میلاد کاشانی

✦✦✦✦✦✦✦

بیا! جاى خالى‌ات با هیچ پر نمی‌‌شود
بیا! بهترین شب یلدا را براى تو کنار گذاشته‌ام

پاییز را معطل می‌کنم که سر عقل بیایى و بیایى
یلدایى با عطر خوش تو
یلدا را با نفس گرم تو باید شروع کرد

تا شب یلداست بیا!
مرا یک غزل حافظ مهمان کن

مصطفى شنبه پور

✦✦✦✦✦✦✦

آخرین برگ را
به موهایت سنجاق کن

یلدا
تمام برگ‌ها را
به لحاف برف خواهد سپرد

و گیسوان تو
آذرماهی‌ترین درخت زمستان
خواهد ماند



مجموعه متنوع شعر شب یلدا (دسته بندی شده) | وب

دوبیتی‌های معاصر با مضمون شب یلدا

در شب یلدای عشقت شب نشین باده‌ام
خسته از دلتنگی‌ات با جام‌ها جان داده‌ام

نیستی هر لحظه اما با منی در شعر من
با خیالت مست در آغوش غم افتاده‌ام

مینا معمارطلوعی

✦✦✦✦✦✦✦

از برگ برگ ِ دفتر من پرت می‌شوند
معشوق‌های خسته‌ی پایان گرفته‌ام

یلدای چشم‌های تو را گریه می‌کنند
موهای رنگ و بوی زمستان گرفته‌ام

سیدمهدی موسوی

✦✦✦✦✦✦✦

یلدای چشم‌های تو برفی‌ترین شب است
یلدای چشم‌های تو طوفان می‌آورد

امشب تمام وسوسه‌ها در نگاه توست
ابلیس هم به دین تو ایمان می‌آورد

مهران حسینی

✦✦✦✦✦✦✦

یک اتفاق یخمکی عاشقانه نیست
این قرص‌ها دلیل پشیمانی من است

یلدا هنوز دو رو برم تخمه می‌جود
اینجا شروع خودکشی آنی من است

رقیه خدابنده اویلی

✦✦✦✦✦✦✦

یلدای گیسوان من آغاز می‌شود
پاییز بی بهار به پایان رسیده است

کاری نکن که شهر خبردارمان شود
خواب از سر تمام کلاغان پریده است

مهتاب بازوند

✦✦✦✦✦✦✦

ز هر چه غم است گشته بودم آزاد
فریاد از این دام زمانه فریاد

ناگاه کمین گشود از مشرق دل
یلدای سیاه گیسوانت در باد

وحید عمرانی

✦✦✦✦✦✦✦

زل می‌زنم به این‌همه یلدای ناتمام
حل می‌شوم تمام تو را توی هیچکس

حافظ دوباره گفته نمی‌آیی بی دلیل
بغضی شکسته‌تر شده حالا نفس … نفس

مرضیه فرمانی

✦✦✦✦✦✦✦

جغرافیای توی سرم گیج می‌خورد
دارم دراز می‌شوم امشب بدون درد

یلدای تلخ با تو نبودن رسیده است
ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد

مریم حقیقت

✦✦✦✦✦✦✦

یلدا چگونه این همه قدت بلند شد؟
طفل حقیر نازک مردادماه من!

امشب برات کیک گرفتیم و چند شمع
کادو برات آمده یک شال و پیرهن

علیرضا عاشوری

✦✦✦✦✦✦✦

دیر آمدی دوباره زمستان رسیده است
فنجان چای و قهوه‌ی‌مان سرد می‌شود

تنهاترین وب یلدای سال پیش
از آسمان چشم شما طرد می‌شود

مقداد تکلوزاده

✦✦✦✦✦✦✦

آتش گرفته دفتر شعرم به اسم تو
فالی نمانده تا به تو یلدایی‌اش کنم

بی خود به فال نیک نگیر این ترانه را
عشقی نمانده تا به تو لیلایی‌اش کنم

فاطمه شمس

✦✦✦✦✦✦✦

وقتی که قلب سنگ ِ تو را هم شکافتم
چشمم برای دیدن ِ خون نا امید بود

تقصیر عشق نیست، خداوند شاهد است
هر هندوانه‌ای که بریدم سفید بود

یاسر قنبرلو

✦✦✦✦✦✦✦

دردش گرفته این شب و فارغ نمی‌شود
چشمم سفیدتر شد و پهلو به برف زد

این شعر هم به حرمت امشب بلند شد
این شعر.. اگرچه پشت سر عشق حرف زد

سیده زهرا بصارتی

✦✦✦✦✦✦✦

شب قصه‌های پیرزنی ساده لوح بود
در غارهای بی خبر پر کلاغی‌ات

یلدا شروع ساختن یک گلوله برف
در مشت‌های منجمد اتفاقی‌ات

صدیقه حسینی

✦✦✦✦✦✦✦

بی‌ردی از پرنده و پرواز تا هنوز
نزدیک استحاله‌ی شب‌های چشم تو

با فرصتی که باز به آغاز مانده است
در عادتم عجیب به یلدای چشم تو

شیوا فرازمند

✦✦✦✦✦✦✦

در لابه لای این شب دیوانه گم شدند
آن روز‌های خوب و قشنگی که داشتم

یلدای پیر و خسته این سال لعنتی
برداشت آنچه را که برایت گذاشتم

✦✦

دستم گرفت دست تو را توی دست خود
سرمای اولین شب غمگین سال را

احساس کرد فصل زمستان رسیده است
پیچید دور گردن عکس تو شال را

وحید نجفی

✦✦✦✦✦✦✦

یلدا دوباره شعر و غزل را بهانه کرد
با چند جمله متغیر، بدون حرف

با ساختار ذهنیتی پوچ و منحرف
مبهوت در سپیدی دستان خیس برف

رضا صحرایی

✦✦✦✦✦✦✦

یلدای بی ترانه‌ی وقتی تو نیستی
در شعر‌های یخ زده پهلو گرفته است

لطفی کن و دوباره مرا یخ‌شکن نباش
این عشق با نبودن تو خو گرفته است

امیر سنجری

✦✦✦✦✦✦✦

یلدا چه اتفاق قشنگیست خوب من
افتاده توی قهوه‌ی با تو نشستنم

لب می‌زنی به تلخی فنجان قهوه‌ات
لب‌های گر گرفته‌ی فنجان منم منم

پویا آریانا

✦✦✦✦✦✦✦

وقتی که از نهایت شب حرف می‌زنی
یلدا درست مثل خودت سرد می‌شود

امسال هم زنی که تو تنها گذاشتیش
دارد برای روح خودش مرد می‌شود

زهرا دهقان

✦✦✦✦✦✦✦

از کوچه‌های زرد دگر رد نمی‌شود
یلدا که برده‌اند دلش را به روی دست

فردا تمام شهر در آغوش خواب دید
یک زن سقوط می‌کند از ارتفاع پست

رویا ابراهیمی‌

✦✦✦✦✦✦✦

هشتاد و نه حکایت سرد وسیاه را
با خواب شاعرانه به فردا رسانده‌ام

حالا به نامت این شب بالا بلند را
با چشم‌های یخ زده بیدار مانده‌ام

✦✦

یلدا سپید سادگی‌ات را سیاه کن
خوابند و بی‌دلیل کنارت نشسته‌اند

لابد شبیه شمع تو را فوت می‌کنند
وقتی به جای پسته دلت را شکسته‌اند

علی اکبر رشیدی

✦✦✦✦✦✦✦

من یاد تو را ز غم تمنا کردم
هجران تو را همیشه حاشا کردم

یلدای ندیدنت مرا آخر کشت
شب را به گمان فدای فردا کردم

بهروز قاسمی‌

✦✦✦✦✦✦✦

شب یلدا شب بزم و سرور است
شبی طولانی و غم‌ها به دور است

شباهنگام تا وقت سحرگاه
بساط خنده و شادی چه جوراست

✦✦✦✦✦✦✦

سرسبزی زندگانی از آنت باد
گل‌های انار روی دامانت باد

فال خوش و حال خوب یلدا امسال
بر سفره‌ی تو باشد و مهمانت باد

✦✦✦✦✦✦✦

هر دیو پلید و پست زندانی باد
از عشق به کویتان فراوانی باد

نور و غزل و چای و انار و لبخند
آذین شب بلند ایرانی باد

✦✦✦✦✦✦✦

بلندای شب یلدای من باش
طلوع روشن فردای من باش

ولی فردا، خدا داند کجایی
همین حالا، همین حالای من باش

✦✦✦✦✦✦✦

بیا ماه من و یلدای من باش
شب بارانی دی ماه من باش

بیا زیباترین مجنون این شب
یه عمری با من و لیلای من باش

✦✦✦✦✦✦✦

شب یلدا و وصف بی مثالش
خداوندا مخواه، هرگز زوالش

شب یلدا فراتر از همه شب
نبینم هیچ کس افتاده در تب



مجموعه متنوع شعر شب یلدا (دسته بندی شده) | وب

شعر طنز شب یلدا

شب یلدا که رفتم سوی خانه
گرفتم پرتقال و هندوانه

خیار و سیب و شیرینی و آجیل
دوتا جعبه انار دانه دانه

گز و خربوزه و پشمک که دارم
ز هر یک خاطراتی جاودانه

شب یلدا بوَد یا شام یغما
و یا هنگام اجرای ترانه

به گوشم می‌رسد از دور و نزدیک
نوای دلکش چنگ و چغانه

پس از صرف طعام و چای و میوه
تقاضا کردم از عمه سمانه

که از عهد کهن با ما بگوید
هم از رسم و رسوم آن زمانه

چه خوش می‌گفت و ما خوش می‌شنیدیم
پس از ایشان مرا گل کرد چانه

نمی‌دانم چرا یک دفعه نامِ
«جنیفر لوپز» آمد در میانه

عیالم گفت:خواهان منی تو
و یا خواهان آن مست چمانه؟

به او با شور و شوق و خنده گفتم
عزیزم با اجازه، هر دُوانه

نمی‌دانی چه بلوایی به پا شد
از آن گفتار پاک و صادقانه

به خود گفتم که «بانی» این تو بودی
که دست همسرت دادی بهانه

خلاصه آن‌چنان آشوب گردید
که از ترسم برون رفتم ز خانه

ز پشت در زدم فریاد و گفتم:
«مدونا» هم کنارش، هر سه وانه

و آن شب در به روی من نشد باز
شدم چون مرغ دور از آشیانه

شب جمعه برای او نوشتم
ندامت نامه، اما محرمانه

نمی‌دانم پس از آن نامه دیگر
عیالم کینه با من داره یا نِه

ولی بگذار با صد بار تکرار
بگویم آخرین حرفم همانه

حسن شعبانی

✦✦✦✦✦✦✦

اگر ما را شب یلدا بلند است
ز یاد زلف آن بالا بلند است

چو این مطلع سرودم کیف کردم
که این مضمون بی همتا بلند است

به ناگه داد وجدانم در آمد:
که داد من از این کارا بلند است

چقدر آخر دروغ شاعرانه
صدای کوست ای رسوا! بلند است

تو خود خندان و از هجر دروغین
ز شعرت آه و واویلا بلند است

نباف اینقدر از بالا بلندت
صد وپنجاه سانت آیا بلند است؟

دوازده شنبلیله بر کدویی
همان «گیسوی چون یلدا بلند» است؟

بیا این خط کش و آن زلف یارت!
نه من گویم، توخود گو! ها! بلند است؟

✦✦

شب یلدا ز راه آمد دوباره
بگیر ای دوست! از غم‌ها کناره

شب شادی وشور و مهربانی است
زمان همدلی و همزبانی است

در آن دیدارها تا تازه گردد
محبت نیز بی اندازه گردد

به هرجا محفلی گرم و صمیمی است
که مهمانی درآن رسمی قدیمی است

به دور هم تمام اهل فامیل
شده بر پا بساط میوه – آجیل

ز خوردن خوردنِ این شام چله
شود مهمان حسابی چاق و چله

همه با انتظاری عاشقانه
نظر دارند سوی هندوانه

نشسته با تفاخر توی سینی
کنارش چاقویی را هم ببینی

چو گردد قاچ قاچ آن هندوانه
شود آب از لب و لوچه روانه

بساط خنده و شادی فراهم
اس ام اس می‌رسد پشت سر هم

جوانان آن طرف‌تر جوک بگویند
دل از گرد و غبار غم بشویند

کسی را گر صدایی نیم دانگ است
در این محفل پی تولید بانگ است

زند با «ای دل ای دل» زیر آواز
ز بعد آن «هاهاها»یی کند ساز

ببندد چشم و جنباند سرش را
بخواند شعرهای از برش را

چنین با شور و نغمه – شعر و دستان
خرامان می‌رسد از ره زمستان

شمردم من ز چله تا به نوروز
نمانده هیچ؛ جز هشتاد و نه روز

کنون معکوس بشمارید یاران
که در راه است فصل نوبهاران

✦✦

یک امشب را نخواب ای نور دیده
شب یلدا رسیده

که خواب از چشم‌ها یکسر پریده
شب یلدا رسیده

بکن کیف از سر شب تا سپیده
شب یلدا رسیده

هجوم میهمانان گرامی
پی عرض سلامی

فزون‌تر بهر عرض احترامی
و البت صرف شامی

جلوی درب منزل صف کشیده
شب یلدا رسیده

تتق تق تق صدای کوبه در
فک و فامیل همسر

فریبرز و مجید و دائی اکبر
تقی خان با سه خواهر

زری خاتون و مرجان و فریده
شب یلدا رسیده

نگاهی زیر چشمی کن به آن‌ور
به حالات غضنفر

دو پرس و بعد از آن یک پرس دیگر
پس از یک ربع، از سر

تو گویی معده‌اش ترمز بریده
شب یلدا رسیده

پس از شام اندر آن بزم شبانه
به شوری عاشقانه

هجوم آورده سوی هندوانه
پس از آن بی بهانه

به چاقو سینه آن را دریده
شب یلدا رسیده

ز بعد انهدام هندوانه
انار دانه دانه

همان صد دانه یاقوت ترانه
که حفظ درسخوانه

دو تا را خورده، شش تا را مکیده
شب یلدا رسیده

سوی پشمک سپس وا کرده راهی
دو لپّی خورده گاهی

شده سیر و پس از شکر الهی
از آن خواهی نخواهی

ز بهر مزمزه از نو مزیده
شب یلدا رسیده

همه مبهوت آن حلوا خورانش
به ویژه میزبانش

دو دستی هی تپانده در دهانش
نمی‌دانی چه سانش

به عمرش گوئیا حلوا ندیده
شب یلدا رسیده

ز بهر میهمانان بوالفضولا
بخوان در وصف یلدا

مهیا کن بساط شادی ما
بدان این رسم زیبا

به مثل عیده و چون ما سعیده
شب یلدا رسیده

سعید سلیمان پور ارومی

مجموعه متنوع شعر شب یلدا (دسته بندی شده) | وب

شعر کودکانه شب یلدا

سی‌ام آذره و یک شب زیبا
یه شب بلند به اسم شب یلدا

شب شب نشینی و شادی و خنده
شبی که واسه همه خیلی بلنده

همه اهل خونه خوشحال و خندون
آجیل و شیرینی و میوه فراوون

شب قصه گفتن و یاد قدیما
قصه لحاف کهنه ننه سرما

شب یلدا که سحر شد، فصل پاییز میره
جای پاییز رو زمستون می‌گیره

ننه سرما باز دوباره برمی‌گرده
کوله بارش رو پر از سوغاتی کرده

✦✦✦✦✦✦✦

شب یلدا اومده
ننه سرما اومده

حالا بارون می‌باره
برف دون دون می‌باره

با تگرگ‌های درشت
سوز وسرما می‌باره

شب یلدا اومده
ننه سرما اومده

بچه‌ها آی بچه‌ها
همگی پاشید ز جا

خونه مادر بزرگ
پرشور و شادیه

لبوی داغ بخورید
فصل سرما اومده

شب یلدا اومده
ننه سرما اومده

✦✦✦✦✦✦✦

چه خوبه شب یلدا
شبی بلند و زیبا

به جای حرف دنیا
کنیم یاد خدا را

انار دونه دونه
هر کس باید بدونه

از آدما تو دنیا
فقط خوبی می‌مونه

✦✦✦✦✦✦✦

باز شب یلدا اومد
بلندترین شب سال

منتظرش می‌شینیم
از سال پیش تا امسال

همون شبی که میگن
بلندتر از هر شبه

شب‌های بعد یلدا
کوتاه و کوتاه‌تره

همه ما جمع می‌شیم
خونه مادربزرگ

می‌شینیم زیر کرسی
هم کوچیک و هم بزرگ

روی میزش نشسته
قاچ‌های هندوونه

یه کاسه بزرگ هست
انار دونه دونه

کشمش و پسته میده
با آلو و توت خشک

نقل و نبات شیرین
به هر کی میده یه مشت

آخ که شبای یلدا
چه شور و حالی داره

هر کسی زود نخوابه
یه شب عالی داره

✦✦✦✦✦✦✦

شب یلدا می‌دونی خیلی درازه
یه شب سرده پُر از رمزه و رازه

فصل پاییز برگای درختُ ریخته
رنگ برگا چه قشنگه خیلی نازه

صحبت از فصل زمستون،برف و سرماس
خبراز شیطنتای ننه سرماس

همه امشب می‌شینیم قصه می‌گیم
قصه‌های شاد و شیرین بی غم و غصه می‌گیم

هندونه، انار و آجیل اگه باشه می‌خوریم
شعرای شاد و قشنگی واسه هم می‌خونیم

شب یلدا پُره از خاطره‌هاس
شب قصه‌های شیرین واسه ما بچه‌هاس

مهری طهماسبی دهکردی



اگر شاعران شعرهایی که نام آنها در ذیل شعر نیامده می‌شناسید، ما را از طریق بخش نظرات مطلع کنید. در انتها ضمن تبریک شب یلدا برای شما مخاطب عزیز آرزو می‌‌کنیم:

جز به شادی نرسد زلف بلند یلدا
به تمنای شب خاطره در دستانت

گروه فرهنگ و هنر وب



همچنین مشاهده کنید