جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

سازمان های ناخودآگاه


سازمان های ناخودآگاه
در ناخودآگاه، سه بخش یا سازمان تعریف می شود :
۱) نهاد ( id ) که خود شامل دو غریزه می شود
الف) غریزه زندگی
ب) غریزه مرگ
۲) خود ( ego )
۳) فراخود ( super ego )
● نهاد
قسمتی از ناخودآگاه ماست که دو غریزه در آن قرار دارد :
الف) غریزه زندگی که اروس ( erros ) نام دارد و لی بیدو یا انرژی زندگی آن را هدایت می کند.
ب) غریزه مرگ که تاناتوس ( thanatos ) نام دارد و انرژی هدایت کننده آن موروبیدو ( morbido ) نام دارد.
انسان موجودی است که غرایز بر او تاثیر دارد. اما تمامی رفتار ما تحت تاثیر غرایز نیست. غریزه زندگی، بخش مثبت و زندگی طلب اید است.تمامی تمایلات و احساسات انسانی که زندگی را می جوید و دوام آن تضمین می کند در این بخش و زیر تاثیر انرژی لی بیدو است. امیال و خواسته هایی چون لذت بردن، شادمانی، تنفس، خورد و غیره از این دسته اند.
کسی که از آرزوها و امیال زندگی خواهانه برخوردار است، از دید ما لیبیدینال( libidinal ) است. کسی که چنین صفتی دارد، علامت سلامتی را نشان می دهد. منظور ما از این واژه این است که فرد متصف به این صفت زنده است، با نشاط و شاداب است. میل دارد که به زندگی خود برای سال ها ادامه دهد.
بنابراین علامت سلامتی میل شادمانی، عشق به زندگی، غشق به بچه ها، میل به خرید چیزهای تازه، کاشتن گل و نظایر این هاست.
در جهت مخالف این غریزه، غریزه مرگ یا تاناتوس است. میل به خودکشی، غمزدگی، رکود و خمودگی، میل به گریستن دائمی از غریزه مرگ و تحت تاثیر انرژی موربیدو است.
ما به چنین فردی که علامت های بیماری را نشان می دهد، موربیدینال( morbidinal ) می گوییم.
در حالت عادی، یک فرد نرمال و بهنجار بیش از موبیدو، از لی بیدو برخوردار است. در حالت بیماری مثلاً در افسردگی، این موازنه مثبت بهم می خورد. موربیدو بر لی بیدو فزونی می گیرد و برتری می یابد.
فرد افسرده به هیچ بهایی زندگی را نمی خواهد. دائماً در فکر تیغ و طناب و تریاک است که خود را از شر زندگی برهاند.
بچه های کوچک نظیر نوزادان، سراپااید هستند. همیشه می خواهند. مثلاً شیر می خواهند بی نهایت ! بدان دلیل که معده شان پر می شود، می خوابند و گرنه سیر که نمی شوند! شکلات می خواهند به طول چند متر! این قدر که تمام نشود. مادر را می خواهند برای تمام لحظات و تنها برای خودشان. مادر را بغل می کنند، می گویند : مامان مال منه !
وحال آنکه هیچ کدام از ما مال خودمان یا خانواده مان نیستیم، ما به مردم تعلق داریم. بچه های کوچک مثلاً دو سه ساله چنین ادراکی ندارند.
ما در حدود دو سالگی میل بی نتهای بچه ها را تصحیح و تحدید می کنیم. به آنها می گوییم بیش از دو عدد آب نبات نمی شود خورد. بیش از نیمی از شیشه شیر را نمی توان خورد.اگر زیاد بخوری استفراق می کنی.به آنها یاد می دهیم که مامان به بچه های خانه تعلق دارد. علاوه بر این کارهای شخصی هم دارد.
بچه ها به تدریج می فهمند که در زندگی چه غصه هایی وجود دارد. آب نبات کم باید خورد. شیر کم باید خورد، مامان تنها مالما نیست! این مقطع آشنایی با واقعیت زندگی است. در این دوره است که کنترول یا خود ( ایگو ego ) شروع به فعالیت می کند.
ایگو یا خود، سازمانی است که بین اجتماع و خواسته ما سپر است. یعنی ما خواسته هامان را به گونه ای اجرا می کنیم که مورد پسند جامعه باشد. پسند و عرف جامعه قواعد خاصی است که آنهارا معقول یا منطقی می نامیم. مسلم است که جامعه انسانی رفتار کنترول نشده حیوانی را نمی پسندد . بنابراین ما همه خواست های خودمان را براساس موازین معروف . پسندیده جامعه به موقع اجرا می گذاریم.
مثلاً ما بر اساس وقایع خاصی خشمگین هستیم، میل داریم صورت کسی را هدف بگیریم، چنان بزنیم که استخوان هایش جابجا شود! اما این حرکت و خواسته غیر اجتماعی است. ما آن را کنترول می کنیم، مدت ها در یک باشگاه بوکس مشت زنی تمرین می کنیم تا یک روزی در چهار چوب مسابقه ای ما همان ضربه را که میل داشته ایم می زنیم، اما این بار از سوی جامعه جام افتخار می گیریم!
یا در مثال دیگر، از دیدگاه روانکاوی کسی که از وسط زمین چنان ضربه ای به توپ می زند که درست وسط دروازه می نشیند، خشم نهفته عظیمی را در این بازی تخلیه کرده است. خشمی که تخلیه آن نه تنها مکروه و نامطلوب نبوده است بلکه شایسته تحسین و تمجید نیز شناخته می شود.
بسیاری از ورزش ها، ما را آرام می کنند. این بدان معنی است که خشم های ما در ورزش تخلیه می شود. مثلاً تنیس چه برای آقایان روش مفیدی برای تخلیه خشم هاست. غیر از خشم تمایلات و احساسات دیگری نیز هستند که باید آنها را کنترول کنیم و به موقع وطبق قواعد مورد پسند جامعه، بدان نائل شویم. مثلاً میل جنسی اگر در یک رفتار ناپسند ظهور یابد جامعه آن را محکوم می کند و عامل آن را مجازات می نماید، اما اگر این میل کنترول شود و در مجرای خاصی که جامعه معین کرده است قرار گیرد، ازدواج صورت می پذیرد که این بار نه تنها مجازاتی در بین نیست بلکه همگان شادی می کنند، افتخار می نمایند و با کادوهای کوچک و بزرگ و دعاهای خیر خود زوجین را یاری می کنند.
منبع : بسوی آینده دات کام


همچنین مشاهده کنید