چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

مردها و احساسات آن ها


مردها و احساسات آن ها
از همان ابتدای خلقت مردها چنین آموزش دیده اند که کارها را انجام بدهند . شکار کنند ، خانه بسازند و از زن ها و خانواده شان مراقبت و مواظبت کنند . نقش مردها همواره این بوده است . پس مردها هویت و ارزش شخصی خود را از طریق کار ، زحمت ها ، موفقیت ها ، و دستیابی به موفقیت هایشان تعریف می کنند . از طرف دیگر همیشه چنین انتظار رفته است که در ارتباط برقرار کردن ماهر باشند . زن ها دیگران را خوشحال و راضی می کنند ، از آنها حمایت می کنند ، غذا می دهند و محبت و توجه می کنند . به این ترتیب است که زن ها در احساس کردن و "بودن" مهارت زیادی دارند .
مردها در قرن بیستم به تدریج تغییر کردن را شروع نمودند . اما ما نمی توانیم به زودی این نقش ها را که مدت ها به عهده داشتیم و به خوبی ایفایشان کرده ایم را فراموش کنیم . عادت به سختی ترک می شود و حافظه ی ژنتیکی همواره ارزش ها و منش های ما را تحت تاثیر قرار می دهد .
دخترها وقتی کوچک هستند ، همیشه خوشحال هستند و دوست دارند بنشینند و مردم را تماشا کنند ، نقاشی کنند و با عروسک هایشان بازی کنند . در حالی که پسربچه ها همیشه اثاثیه ی منزل را جابه جا می کنند ، آن ها را دستکاری می کنند و همیشه باید این طرف و آن طرف بروند و هیچ وقت آرام و قرار ندارند .
مردها همه چیز را تکان می دهند و جابجا می کنند و این در خونشان است . پس وقتی به دنبال معنی و مفهوم اند به شغلشان و به آنچه انجام می دهند ، نگاه می کنند . حال چه آن کار ساده باشد و یا یک پروژه باشد . این کارهاست که مردها فکر می کنند می توانند با انجام دادنشان احساس رضایت کنند .
مردها با کار فیزیکی و جسمانی میانه ی بهتری دارند و راحت ترند . مردها با آنچه ببینند و بتوانند آن را لمس کنند ، راحت ترند . مردها بیشتر هدف مدارند ، به همین دلیل است که برای شغلشان و انجام دادن کارها اهمیت بیشتری قائلند چون این قبیل کارها نتیجه ی فوری دارند که با تعریف ذهنی و الگوی آن ها از آنچه با ارزش است همخوانی دارد .
مردها نمی توانند چیزی را که با معنی است اندازه بگیرند . اگر یک مرد دو ساعت اضافه کاری کند و در قبال آن اضافه کاری پول دریافت کند ، این سودی است که مستقیم به جیبش می رود و برای او با معنی است اما اگر همان دو ساعت را صرف صحبت با همسرش و یا قدم زدن در تنهایی کند چه سودی می برد ؟
او این سود و فایده را نمی تواند اندازه بگیرد . میزان عددی ندارد . بنابراین به اندازه ی آن اضافه کاری و اضافه حقوق برایش معنا و مفهوم نخواهد داشت . تفاوت سیستم ها و نظام های ارزشی مردانه و زنانه باعث به وجود آمدن درگیری ها ، یاس ها و سرخوردگی های زیادی در روابط بین آن ها شده است . مثلا شما به همسرتان می گویید که دوست دارید وقت بیشتری را به حرف زدن با شما اختصاص بدهد ، اما او فوری جواب می دهد راجع به چه موضوعی ؟
ناگهان شما ناراحت می شوید و احساس سردرگمی می کنید . چرا باید همیشه یک تیتر باشد که بر اساس آن صحبت بکنیم ؟ آیا همین کافی نیست که بدانیم فقط می خواهیم حرف بزنیم ؟ به نظر مردها این طور نیست .
موضوع دیگری که می توان مطرح کرد این است که مردها به دنبال راه مشخص تر ، ملموس تر ، مطمئن تر ، علامتگذاری شده تر و قطعی ترند . اغلب با هر آنچه شکل خاصی ندارد ، مبهم ، نا واضح ، تغییر پذیر و اسرار آمیز است راحت نیستند و می ترسند . این امر باعث می شود از پرسشگر بودن دوری کنند . زن ها به پرسیدن و طرح سوال علاقمندند . این در حالی است که مردها به پاسخ دادن و یافتن جواب ها علاقمندند . زن ها به مراتب انگیزه ی بیشتری برای سوال پرسیدن دارند بدون اینکه عجله ی خاصی برای دانستن پاسخ آن ها از خود نشان دهند . این در حالی است که مردها عاشق دانستن اند . برای مردها دانستن شکلی از انجام دادن ، کردن ، و بودن است و به نوعی نشان دهنده ی توان و قدرت فکری و ذهنی آن هاست .
چنانچه فاش شود که مردها پاسخ سوالی را بلد نیستند یا مایل نیستند پاسخ آن را بدانند ناراحت می شوند .
مردها آموزش دیده اند تا دیگران را مغلوب کنند و فاتح باشند و پایمردی کنند ، پیروز شوند و هرگز تسلیم نشوند . به دلیل همین ویژگی ها بوده است که مردها همواره قادر بوده اند به جنگ بروند و دشمنان خود را شکست بدهند و از سرزمین و خانواده ی خود محافظت و دفاع کنند و پا به دل جنگل های تاریک بگذارند و شکار کنند و غذایی برای عزیزان خود به دست آورند .


http://delsoookhte.blogfa.com/cat-۲.aspx
توسط پویا روحی علمداری
منبع : مطالب ارسال شده