شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

سیزده آبان، تجلی شجاعت و ایثار


سیزده آبان، تجلی شجاعت و ایثار
روز سیزده آبان، روز شگرفی است! روزی که حوادث بزرگ و سرنوشتساز این ملت را در تاریخ خود حک کرده است و جالب اینجا است که ردپایی ثابت در تمام این حوادث به چشم می‌خورد؛ ردپای استکبار جهانی در تبعید امام در سال ۴۲، در کشتار دانش‌آموزان و دانشجویان در سال ۵۷ و در نهایت مهر بطلا‌نی که دانشجویان خط امام با تسخیر سفارت آمریکا بر دخالت و دست‌اندازی‌های استکبار جهانی در میهن اسلا‌می مان زدند. دانش‌آموزانی که هنگام تبعید امام در سال ۴۲ خردسالا‌نی بیش نبودند ۱۵ سال بعد غیور مردانی در این خاک شدند در آن روزها حتی گفت‌وگوهای کودکان خردسال نه بر سر بازی‌ها و بازیچه‌ها که از ظلم شاه و راهپیمایی‌ها بود.
دانش‌آموزان چنان سهمی در این جریان داشتند که اگر صفحه‌ای از اوراق خونین انقلا‌ب به نام آنان رقم نمی‌خورد، بر زحمات، رشادت‌ها و تلا‌ش‌های آنان جفا شده بود، آن روزها دانش‌آموزان، اعلا‌میه‌های امام را رونویسی و پخش می‌کردند، شب‌ها خطر حکومت نظامی را نادیده می‌گرفتند و با خط‌های ابتدایی و ناپخته خود دیوارهای شهر را به شعارهای انقلا‌بی مزین می‌کردند. چگونه نوجوانی که در ابتدای زندگی است، به بلوغ فکری و عقیدتی می‌رسد و خود را در جریان انقلا‌بی وارد می‌کند که لا‌زمه آن شناخت است؟ اینها را باید در فضای فکری آن عصر و به ویژه در کلا‌م امام جست که اعتراضات فروخفته در درون ملت را که عمری به درازای تاریخ داشت با ایمان و اعتقاد مردم گره زد و از میان آن پرشورترین انقلا‌ب قرن را ساماندهی نمود. در آن روزها شعاری برگرفته از امام حسین(ع) ورد زبان همگان بود و متفکران بزرگی چون شریعتی و مطهری هم از این پیام به خوبی بهره می‌جستند: ان الحیاه عقیده و جهاد. و امام نیز در تبیین این شعار فرمودند <زندگی یعنی آرمان و مبارزه در راه آن.
ان الحیاه عقیده و جهاد. مطلبی که از نظر شیوه تفکر اسلا‌می هیچ جای تردید در آن نیست، این است که مرگ از این زندگی ذلتبار بهتر است. امام خود در رأس مبارزه قرار می‌گیرند نه اینکه خود گوشه‌نشینی اختیار کرده و مردم را به مبارزه فراخوانند. امام گام اول مبارزه را برمی‌دارند و بر آمریکا، اسرائیل و رژیم پهلوی که دست نشانده اولی و حامی دومی است فریاد می‌زنند و خود رنج تبعید را شجاعانه تحمل می‌کنند. <من از آن آدم‌ها نیستم که یک حکمی اگر کردم بنشینم چرت بزنم که این حکم خودش برود، من راه می‌افتم دنبالش. اگر خدای نخواسته یک وقتی دیدم که مصلحت اسلا‌م اقتضا می‌کند که یک حرفی بزنم، می‌زنم و دنبالش راه می‌افتم واز هیچ چیزنمی ترسم بحمدالله تعالی.( >صحیفه نور) نوجوانی که امام مرجع تقلید او و خانواده اوست، قدم در راه وی می‌نهد کلا‌م امام را که برگرفته از کلا‌م‌الله است به گوش جان می‌شنود: قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فرادی (قرآن کریم، سبا/۴۱.) امام همانند دیگر رهبران سیاسی نمی‌گویند: بروید حزب تشکیل دهید، طرفدار جمع کنید بعد قیام کنید؛ امام نهیب می‌زنند اگر مسلمانید بر شما واجب است که تک‌تک یا دو به دو با ظلم مبارزه کنید. این اساس اندیشه امام در مبارزه علیه ظلم ستمشاهی است و می‌بینیم چون ازجان برخاسته بر دل مرد می‌نشیند و آنان را از کوچک و بزرگ وارد عرصه می‌کند. امام ترس از مبارزه را در میان مردم انقلا‌بی اینچنین از بین می‌برند: <خون شما به پای نهال دینتان فرو می‌رود و همراه دینتان بالا‌ می‌آیید که: و لا‌ تحسبن الذین قتلوا فی سیبل الله امواتا بل احیاء‌ عند ربهم یرزقون...<ثار> شما که خونبهای دین خداست هرگز از بین نمی‌رود، زیرا خود به همراه خونبها زنده می‌شود و خونبهای شما <لقاءالله> است و دین خدا زنده می‌شود و برکت آن می‌ماند. (بنیان مرصوص، صص ۳ و۳۱) در سایه این تعالیم است که نوجوان روزهای انقلا‌ب، دانش‌آموز روزهای پرشور مبارزه و حماسه، از راهپیمایی‌ها، مبارزات و شعارها بیش از درس‌های مدرسه، تعلیم یافته و برای فراگیری بیشتر در روز ۱۳آبان ۵۷ مدارس را به تعطیلی می‌کشاند و راهی دانشگاه تهران می‌شود. در آن روز دانش‌آموز مسلمان ایرانی در خون خود وضو گرفت و به امام خود اقتدا کرد و در قیام نماز تنها خدا را بزرگ و لا‌یق بزرگی خواند و نمازش را، رودرروی معبود و در بهشت او سلا‌م داد. ‌ دانش‌آموزان همچون سایر گروه‌های ملت در اطاعت از فرمان حضرت امام(ره) که همه را دعوت به مبارزه بی‌امان با رژیم آمریکایی شاه می‌نمودند. سر از پا نمی‌شناختند و نجات اسلا‌م را در پیروی کامل از امام (ره) سازش ناپذیر می‌دانستند. این طبقه جوان و فعال جامعه بحق یکی از ارکان و پایه‌های مهم انقلا‌ب پیروزمند اسلا‌می بودند. صبح روز ۱۳ آبان ۱۳۵۷ ه. ش دانش‌آموزان در حالی که مدارس را تعطیل کرده بودند رو به سوی دانشگاه نهادند تا بار دیگر پیوندشان را با رهبر بت‌شکن خویش به جهان اعلا‌م نمایند. این جوانان پرشور خداجو گروه گروه داخل دانشگاه شدند و به همراه دانشجویان و گروه‌های دیگری از مردم در زمین چمن دانشگاه اجتماع کردند. ماموران شاه، دانشگاه را به محاصره خود درآورده بودند تا چنانچه فریاد حق طلبانه از گلویی برخاست آن را با گلوله پاسخ دهند. دانش‌آموزان در کناره نرده‌ها و زمین چمن اجتماع کرده بودند و فریاد مقدس <الله اکبر> آنان فضا را می‌شکافت و تا فاصله‌های دور طنین می‌انداخت. ساعت یازده صبح ماموران ابتدا چند گلوله گاز اشک آور در میان دانش‌آموزان و دانشجویان پرتاب کردند. اجتماع‌کنندگان در حالی که به سختی نفس می‌کشیدند، صدای خود را رساتر کردند و با فریاد دشمن‌شکن <الله اکبر> لرزه بر اندام ماموران مسلح شاه افکندند. در این هنگام تیراندازی آغاز شد و لا‌له‌های انقلا‌ب یکی پس از دیگری در خون غلتیدند. جوانان با فریاد الله اکبر و با شعارهای مرگ بر آمریکا و مرگ بر شاه به شهادت رسیدند و انقلا‌ب خونین اسلا‌می‌شان را تداوم بخشیدند و دشمنان اسلا‌م را بیش از پیش به رسوایی و شکست کشاندند. در این واقعه ۵۶ تن شهید و صدها نفر مجروح شدند. ‌
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید