شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

عین الدوله، مشکل اصلی مشروطه خواهان


●۳۱ اردیبهشت ۱۲۸۵
در حالی كه حال مظفرالدین شاه رو به وخامت گذاشته است و از پترسبرگ خبر رسیده شاه ایران به بیماری نقرس مبتلا است۱، پاسخ نامه آقای طباطبایی توسط درباریان به او می رسد: «جناب آقای سیدمحمد مجتهد، عرایض شما را خواندیم سفارش به اتابك می كنیم كه مقاصد شما را انجام دهد. لیكن شما هم در وظیفه خود كوتاهی نكنید و به دعاگویی مشغول باشید. البته اشرار و الواط را به موعظه و نصیحت ساكت كنید، هیجان و فتنه را خاموش كنید و راضی نشوید كه غضب و قهر ما عموم را شامل شود.» آقایان كه یقین داشتند این نامه هم توسط خود عین الدوله پاسخ داده شده است باید چاره دیگری می اندیشیدند.
لذا قرار جلسه ای را در منزل بهبهانی گذاشتند تا در این مورد به بحث و گفت وگو بنشینند. در این جلسه اكثر حضار به این نتیجه می رسند كه شاه در میان دیوار آهنی كه توسط عین الدوله و امیر بهادر كشیده شده است محصور است و كاملاً تحت تاثیر اینان است و غیرممكن است تصمیمی برخلاف نظر عین الدوله بگیرد و خود عین الدوله نیز بسیار مستبدتر از آن است كه راه صلح و دوستی پیش بگیرد و به تاسیس عدالتخانه رضایت دهد. با این حال مرحوم بهبهانی با تحریك نزدیكانش در این جلسه پیشنهاد می دهد كه برای آخرین بار به منزل عین الدوله مراجعه كنند و از او بخواهند با وفای به عهد خود عدالتخانه را تاسیس نماید. دیگران در پاسخ او می گویند: «او در جواب خواهد گفت در حال نوشتن نظامنامه و تدارك تاسیس عدالتخانه هستم.» مرحوم طباطبایی می گوید: «این رای صحیح نیست چون اگر قبول كند كه عدالتخانه را تاسیس كند دیگر حقی بر ما نیست و خواهد گفت این كار دو سال طول خواهد كشید.» آقای بهبهانی می گوید: «اگر گفت دو سال از او سند و نوشته می گیریم كه پس از اتمام مهلت به آن عمل كند.» و طباطبایی در جواب می گوید: «دستخط و سند او معتبرتر است یا پادشاه. همان طور كه امروز از دستخط شاه با عذر و بهانه عدول می كنند آن روز نیز چنین می كنند. تازه اگر صدراعظم عوض شود صدراعظم جدید خواهد گفت تعهدات صدراعظم قبلی به من ربطی ندارد.» در همین بین آقا شیخ محمدرضا كاشانی پیشنهاد می كند خوب است در این مورد به قرآن تفال بزنیم. قرآن می آورند مرحوم طباطبایی به قرآن تفال می زند و این آیه مباركه را قرائت می كند. «ای كسانی كه كه گرویده اید به خدا و رسول، فرا نگیرید دشمنان من و دشمنان خود را دوستان و با ایشان طرح مباحث میفكنید. القا می كنید و می فرستید به سوی ایشان دوستی را به سبب مكاتبه در حالتی كه كافرند و تصدیق نكرده اند به آنچه آمده است به شما... پس ایشان را دوست نگیرید و با ایشان مودت نكنید.» بعد از قرائت این آیات توسط مرحوم طباطبایی بالجمله آقایان از این اقدام منصرف می شوند. لازم به ذكر است با این استدلال ها بهبهانی نیز قانع و از پیشنهاد خود منصرف می شود. البته بهبهانی چند روز دیگر با عین الدوله به صورت مخفیانه دیدار می كند كه شرح آن جریان در زمان مناسب گفته خواهد شد.
پی نوشت :
۱- روزنامه حبل المتین، شماره ۳۷ سال، ۱۳.
منبع : ایران یکصد سال پس از مشروطیت