دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا
یک دوست غول
مامان نی نی غول، او را توی گهواره گذاشت تا بخوابد و خودش رفت توی آشپزخانه تا سوپ غول غولکی بپزد. نی نی غول خوابش نمی آمد و حسابی حوصله اش سر رفته بود برای همین از توی گهواره اش بیرون رفت و بعد هم از خانه غولی شان بیرون رفت و بعد از شهر غول ها بیرون رفت و آخر سر هم از سرزمین قصه ها بیرون رفت و صاف قل خورد و افتاد یک گوشه توی اتاق حامد کوچولو، حامد از دیدن غول حسابی ترسید و داد کشید: وای غول! نی نی غول هم از دیدن حامد ترسید و داد زد: وای آدمیزاد! و بعد هر دوتایی شروع کردند به دویدن توی اتاق و چرخیدن دور هم. آخر سر هم از بس چرخیدند و دویدند و جیغ کشیدند دوتایی خسته شدند و افتادند یک گوشه اتاق. نی نی غول همین طور که نفس نفس می زد گفت: من نی نی غولم. حامد هم نفس بلندی کشید و گفت: منم حامد هستم. یک آدمیزاد. و این جوری شد که دوتایی با هم دوست شدند. از آن روز به بعد بعضی وقت ها نی نی غول به خانه حامد می رود و با هم بازی می کنند و بعضی وقت ها هم حامد به خانه نی نی غول می رود و مامان غول برایشان سوپ غول غولکی می پزد. خوش به حال حامد که یک دوست غول دارد.
منبع : روزنامه خراسان
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران رهبر انقلاب حج آمریکا مجلس شورای اسلامی دولت شورای نگهبان انتخابات حجاب دولت سیزدهم رسانه جنگ
هواشناسی تهران شهرداری تهران قتل فضای مجازی آموزش و پرورش سلامت شهرداری پلیس سازمان هواشناسی باران آتش سوزی
قیمت دلار ایران خودرو بانک مرکزی خودرو قیمت طلا قیمت خودرو بازار خودرو دلار حقوق بازنشستگان مسکن تورم بورس
تئاتر زنان محمدعلی علومی تلویزیون سریال سینما دفاع مقدس سینمای ایران نمایشگاه کتاب صدا و سیما مسعود اسکویی موسیقی
مغز دانش بنیان
اسرائیل رژیم صهیونیستی غزه حماس فلسطین جنگ غزه روسیه اوکراین طالبان نوار غزه نتانیاهو طوفان الاقصی
پرسپولیس فوتبال استقلال لیگ برتر نساجی رئال مادرید لیگ برتر ایران سپاهان جواد نکونام بازی بارسلونا باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی اینترنت فناوری اپل مایکروسافت آیفون گوگل باتری سامسونگ ماهواره ناسا ویندوز
رژیم غذایی مواد غذایی زیبایی چای بیمه کاهش وزن آلرژی دندانپزشکی