جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


صنایع دستی


صنایع دستی ایران، به عنوان صنعتی مستقل و بومی، شاخص‌ترین هنر كاربردی ایران و یكی از سه قطب برتر صنایع سدتی جهان، ریشه‌های عمیق و استوار در فرهنگ غنی وبارور ایران اسلامی داشته است. صنعتگران دستی ایران ـ این پاسداران راستین مردمی‌ترین هنر شناخته شده تمامی قرون و اعصار ـ با خلق آثار برجسته و شاهكارهایی از انواع صنایع دستی كه هم‌اكنون زینت‌بخش گنجینه‌های بزرگ و دیگر مراكز هنری جهان است، پیوسته توجه و تحسین بازدیدكنندگان و ناقدان آثار فرهنگی را برانگیخته‌اند. اگرچه با توجه به خصوصیات و ابعاد گوناگون اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی صنایع دستی، شاید نتوان تعریف دقیق و پذیرفتنی از سوی همه صاحبان ذوق و اندیشه برای صنایع دستی ارائه داد، اما از میان تعریفهای گوناگونی كه تاكنون ازاین «هنر ـ صنعت» ارائه شده، می‌توان دو تعریف زیر را كه ضمناً مورد توجه بیشتر استادان قرارگرفته است، مناسب‌تر دانست. تعریف نخست را در سال ۱۳۴۸ شورای صنایع دستی ایران وتعریف بعدی را در سال ۱۳۶۲ گروهی از كارشناسان سازمان صنایع دستی ایران به دست داده‌اند:
اول :‌ «صنایع دستی به آن رشته از صنایع اطلاق می‌شود كه تمام یا قسمتی از مراحل ساخت فرآورده‌های آن با دست انجام گرفته و در چهارچوب فرهنگ و بینشهای فلسفی و ذوق و هنر انسانهای هر منطقه با توجه به میراثهای قومی آنان ساخته و پرداخته می‌شود.»
دوم :‌ «صنایع دستی به مجموعه‌ای از «هنر ـ صنعت»ها اطلاق می‌شود كه عمدتاً با استفاده از مواد اولیه بومی و انجام قسمتی از مراحل اساسی تولید، به كمك دست و ابزار دستی موجب تهیه و ساخت محصولاتی می‌شود كه در هر واحد آن، ذوق هنری و خلاقیت فكری صنعتگر سازنده به نحوی نجلی یافته و همین عامل وجه تمایز اصلی اینگونه محصولات از مصنوعات مشابه ماشینی و كارخانه‌ای است».
ویژگیهای عمده صنایع دستی به این شرح است:
۱. ضرورت انجام بخشی ازمراحل اساسی تولید با دست وابزار و وسائل ساده و دستی.
۲. حضور مؤثر، خلاق، مستقیم و بی‌واسطه انسان در تولید و شكل بخشیدن به اثر تولیدی و امكان ایجاد تنوع و اجرای طرحهای مختلف در مرحله ساخت این‌گونه فرآورده‌ها.
۳. لزوم تأمین بخش عمده مواد اولیه مصرفی (حدود ۹۰ درصد) از منابع داخلی.
۴. برخورداری ازكیفیت فرهنگی (ضرورت استفاده از طرحهای اصیل و بومی و نیز برخورداری آثار، از رنگها و رنگ‌آمیزیهای سنتی).
۵. بی‌نیازی از سرمایه‌گذاری عمده در مقایسه با دیگر صنایع.
۶. ناهمانندی و عدم تشابه فرآورده‌های تولیدی با یكدیگر.
۷. داشتن ارزش افزوده بسیار در مقایسه با دیگر صنایع.
از آنجا كه صنایع دستی معمولاً كار و تلاش بسیار می‌طلبد و بخش عمده قیمت تمام شده آن نیز تنها دستمزد مادی كار خلاقه و هنرمندانه انسان است و مواد اولیه مصرفی، در مقایسه با هنر صنعتگر نقش چندانی در قیمت آثار تولیدات صنایع دستی ندارد، بنابراین، ارزش افزوده صنایع دستی به مراتب بیش از سایر صنایع است.
۸. قابلیت ایجاد و توسعه در مناطق مختلف (شهر، روستا و حتی در جوامع عشایری).
۹. قابلیت انتقال تجربه‌ها، رموز و فنون تولیدی به صورت سینه به سینه، مادر و فرزندی، پدر و فرزندی، استاد و شاگردی و سرانجام با بهره‌گیری از شیوه‌ها و روشهای علمی و براساس آموزشهای مدون در سطح مدارس و دانشگاهها.
۱۰. بی‌نیازی به كارشناس و متخصص خارجی، با توجه به دراختیار داشتن همه تخصصها و مهارتهای لازم در داخل.
طبقه‌بندی و معرفی صنایع دستی ایران
صنایع دستی كشورمان را كه براساس نظر كارشناسان، یكی ازسه قطب برتر صنایع دستی جهان است ـ همراه چین و هند ـ از جهات گوناگون می‌توان طبقه‌بندی كرد، ولی از آنجا كه روش تولید فرآورده‌های دستی یكی از مهم‌ترین وجوه تمایز این «هنر ـ صنعت» است، طبقه‌بندی زیر كه بر مبنای روش ساخت این‌گونه محصولات به عمل آمده است،‌ می‌تواند مورد عنایت و توجه بیشتری قرار گیرد.
۱. بافته‌های داری : محصولاتی است كه به كمك دارهای افقی یا عمودی مستقر در زمین، در زمان بافت، تولید می‌شود. گلیم ساده، گلیم سوماك (گلیم یك رو)، زیلو، پلاس، گبه و قالی، مشهورترین بافته‌های داری و ضمناً مهمترین زیراندازهای سنتی ایران به شمار می‌روند.
۲. دستبافی (نساجی سنتی): فرآورده‌هایی كه با كمك دستگاههای بافندگی دووَردی، چهار وَردی، شش وَردی، هشت وَردی و ژاكارد دستی تولید می‌شود. زری، مخمل، ترمه و «دارایی» شاخص‌ترین دستبافتهای كشورمان محسوبند و جاجیم و پارچه‌های دستباف پنبه‌ای، پشمی وابریشمی كه در مناطق شهری، روستایی و عشایری تولید می‌شود، از دیگر دستبافتهاست.
۳. بافتنی : انواع محصولاتی كه با كمك میل و قلاب و مانند آن، با بهره‌گیری از الیاف طبیعی تولید می‌شود؛ نظیر جوراب، كلاه، دستكش، شال گردن و غیره كه امروزه به طور كلی در مناطق روستایی و گاه عشایری به دست زنان تولید می‌شود.
۴. رودوزیهای سنتی : همه محصولاتی كه ازطریق دوختن نقوش سنتی روی پارچه‌های بی‌نقش، یا كشیدن قسمتی ازنخهای تاروپود پارچه به وجود می‌آید. سوزندوزی ممقان،‌ سوزندوزی و ملیله‌دوزی اصفهان جزء مشهورترین رودوزیهای ایرانی است. شمار رودوزیهای سنتی ایران را می‌توان متجاوز از ۳۰ نوع دانست كه در هر منطقه از كشورمان با بهره‌گیری از ویژگیهای منطقه‌ای از نظر طرح و نقش و براساس سنتهای موجود تولید می‌شود.
۵. چاپهای سنتی : مراد از «چاپهای سنتی»، نقش پذیری پارچه، با مهر، قلم مو و نظایر آن است. چاپ قلمكار در روزگار ما در اصفهان از رونق بسزایی برخوردار است وبیشتر با قالبهای چوبی بر روی پارچه متقال انجام می‌شود. چاپ كلاقه‌ای در تبریز و اسكو رواج دارد و به طور كلی بر پارچه ابریشمی با مهر و به شیوه خاص صورت می‌پذیرد.
۶. نمد مالی :‌ انواع فرآورده‌هایی كه با تراكم فشرده توده‌های پشم و كرك در شرایط فنی مناسب از طریق ورزدادن تهیه می‌شود. از این راه، محصولاتی مانند كلاه نمدی، پالتو نمدی (كَپَنك)، نمد زیرانداز و غیره تهیه می‌شود. نمدمالی به صورت نمدزیرانداز،‌ در شهرهایی چون استهبان، رامسر، سمنان، بهبهان و غیره رواج دارد، ضمن آنكه تولید كلاه نمدی كه بخشی از لباسهای سنتی مردان لر، قشقایی، بختیاری است، در شهرهایی چون شهر كرد و شیراز رونق دارد.
۷. سفالگری و سرامیك سازی: محصولاتی كه با استفاده از گِل رس و همچنین گِل‌ِ به دست آمده از سنگهای كوارتز و كائولین به كمك دست و چرخ سفالگری ساخته و سپس پخته می‌شود.
محصولات سفال و سرامیك مناطقی چون لالجین همدان، میبد یزد، مند گناباد، اصفهان، شهرضا، نطنز، تبریز و قم از شهرت بسزایی برخوردار است، ضمن آنكه طی سالهای اخیر، محصولات جالب وباارزشی در شهر تهران به دست صنعتگران هنرمند سفالگر ساخته و عرضه شده است.
۸. شیشه گری : محصولاتی كه از طریق شكل دادن مواد معدنی ذوب شده در كوره، نظیر سیلیس، خرده شیشه و یا تركیبی از این دو وبا استفاده از روش دمیدن با لوله مخصوص و كاربرد ابزار دستی شامل انبر ـ قیچی و قالبهای ویژه و غیره حاصل می‌شود و مراحل تكمیلی و تزیینی دیگری نظیر نقاشی، تراش، آبگزنمودن، مات كردن، تلفیق با فلز و غیره را نیز دربرمی‌گیرد.
مهم‌ترین مركز ساخت محصولات شیشه دست‌ساز، تهران است كه در آن كارگاههای متعددی به تولید محصولات شیشه‌ای با « روش فوتی» (= دست‌ساز) می‌پردازند.
۹. تولید فرآورده‌های پوست و چرم : محصولاتی كه با استفاده از پوست و چرم دباغی شده به شیوه سنتی تولید می‌شود، نظیر پوستین، كلاه پوستی، چاروق. محصولاتی تكمیلی چرمی،‌ نظیر تلفیق چرم با محصولات دستباف، جزء این گروه هستند.
در زمینه تولید فرآورده‌های پوستی،‌ شهرهایی نظیر مشهد، شاندیز، بجنورد، قوچان و شیروان در استان خراسان و شهر اصفهان مشهور هستند وزیباترین چاروقها در بجنورد، قوچان، ماسوله، زنجان، مهاباد و سردشت تولید می‌شود. ضمن آنكه شهر تهران هم مهمترین مركز تولید محصولات تكمیلی چرمی است و هم آنكه كارگاههای متعددی در این شهر به تهیه و ارائه محصولات چرمی شامل نقاشی، خطاطی و حكاكی روی چرم با استفاده از چرم‌های سبك ـ یعنی چرمهای تهیه شده از پوست گوسفند و بز ـ می‌پردازند.
۱۰. محصولات فلزی و آلیاژ : فرآورده‌هایی كه به شیوه سنتی، با استفاده از ابزاردستی و انواع فلزات (مس، نقره، طلا و آهن) و انواع آلیاژها (برنج و ورشو) تولید می‌شود، نظیر انواع ظروف خانگی، چاقو، قندشكن، قلم تراش، قفل و غیره.
۱۱. قلمزنی، مشبك كاری و حكاكی روی فلزات و آلیاژها :‌ «هنر ـ صنعتی» است كه طی آن طرحها ونقوش سنتی با استفاده از قلم، چكش و سایرابزار دستی بر روی اشیاء ساخته شده از فلز یا آلیاژ شكل می‌گیرد.
نظر به اهمیت فلز و فلزكاری و به سبب تنوع بسیار محصولات فلزی، در این باره و نیز برخی ازرشته‌های مرتبط با فلز به طورمفصل و جداگانه توضیح داده خواهد شد.
۱۲. سنگ تراشی و حكاكی روی سنگ : شامل مصنوعاتی است كه مواد اولیه اصلی آن را انواع سنگها نظیر فیروزه، سنگ مرمر، سنگ یشم، سنگ سیاه، سنگ سفید (آلاباستر) و غیره تشكیل می‌دهد و با ابزار و وسایل مختلف تراشیده یا حكاكی می‌شود، نظیر انواع ظروف،‌ پایه چراغ، هاون، ظرف میوه، انواع نگین و آثار تزیینی و غیره. در زمینه سنگ تراشی و حكاكی روی سنگ، صنعتگران شهر مشهد به سبب آثار متنوع و باارزشی كه از سنگهای گوناگون، و از آن جمله فیروزه، تولید و ارائه می‌كنند، شهرت دارند؛ ضمن آنكه در شهرهای قم، كرمان و تهران نیز فرآورده‌های مصرفی و تزیینی جالبی از سنگهای مختلف تولید و عرضه می‌شود.
۱۳. خراطی چوب : شیوه‌ای از تولید محصولات چوبی است كه طی آن و با ابزار و وسایل مختلف وبه طور كلی به وسیله دستگاه خراطی، اشیائی نظیر انواع قلیان، گهواره، پایه آباژور وظروف مختلف ساخته و پرداخته می‌شود. این حرفه كه قدمت و پیشینه‌ای بس طولانی دارد، هم‌اكنون در شهرهای مختلفی از كشورمان پررونق است.
۱۴. ریزه كاری و نازك كاری چوب : روشی از ساخت فرآورده‌های چوبی است كه طی آن با وسایل نجاری مانند اره، رنده، سوهان، مغار و غیره قطعه‌های كوچك آماده شده را به صورت روكش بر روی بدنه چوبی می‌چسبانند و تحت فشار قرار می‌دهند. از این طریق، انواع قاب عكس، شكلات خوری، جعبه كارد و چنكال و غیره، حتی میز و صندلی و مبلمان هم تولید و عرضه می‌شود.
در هنر نازك كاری چوب،‌ صنعتگران هنرمند سنندجی و ریزه كاران چوب ارومیه، و نازك كاران چوب رشت به خاطر آثار زیبا و باارزش و متنوعی كه تولید و عرضه كرده‌اند، نزد خاص و عام معروفند.
۱۵. منبت كاری، كنده كاری و مشبك كاری چوب : شیوه‌ای دیگر ازتولید محصولات چوبی است كه طی آن طرحها و نقوش سنتی با استفاده از قلم، چكش، مُغار و دیگر ابزار نجاری بر روی چوبهای مرغوب و بادوام شكل می‌پذیرد.
در زمینه كنده كاری چوب، باید از آثار زیبای صنعتگران ورازده علیا و جوربند در بخش چمستان شهرستان نور، و درخصوص منبت‌ كاری باید از آثار منبت‌كاران هنرمند آباده‌ای و گلپایگانی نام برد كه برخی ازتولیداتشان براستی در خور تحسین است؛ ضمن آنكه طی سالهای اخیر، آثار منبت زیبایی درتویسركان، جوكار ملایر، اراك، اصفهان و تهران (به صورت مبلمان) ساخته و عرضه شده است.
۱۶. حصیربافی : این زمینه هنری، خود شامل زمینه‌های دیگری است، چون: بامبوبافی، مرواربافی، تركه بافی، سبدبافی و چیغ بافی (= دیواره اطراف سیاه چادر عشایر كه از نی و یشم تهیه و غالباً نقشهای زیبایی هم بر روی آن بافته می‌شود). اما حصیربافی، بافت رشته‌های حاصله ازالیاف سلولزی (گیاهی) با دست و ابزار ساده دستی است كه طی آن محصولات گوناگونی چون حصیر زیرانداز، سفره حصیری، انواع سبد، انواع ظروف و غیره تولید و عرضه می‌شود.
گفتنی است كه در هر منطقه‌ای از كشورمان، با توجه به مواد اولیه در دسترس و سنت تولید، انواع حصیر و سبد بافته می‌شود. چنانكه در سیستان و بلوچستان، از برگهای نخل وحشی (داز) برای تولید حصیر استفاده می‌كنند، در دزفول از برگهای درخت نخل به همراه كانوا یا مواد اكریلیك، برای تولید سبدهای كوچك زیبای حصیری معروف به «كپو» بهره می‌گیرند. در برخی از روستاهای میناب از برگ نخل برای تولید انواع محصولات حصیری استفاده می‌شود و در استانهای گیلان و مازندران از گیاهانی چون «لیغ»، «سوف» و «ساریز» برای حصیربافی استفاده می‌كنند، در طرقبه از تركه‌های گیاهی موسوم به «ارغوان» سبد بافته می‌شود و در رشت از تركه‌های «بید مرواری» محصولات و ظرفهای گوناگون حصیری می‌بافند كه به «مرواربافی» معروف است.
۱۷. خاتم سازی : روشی از تولید فرآورده‌های چوبی كه طی آن با استفاده از روكش به دست آمده از به هم چسباندن و برش زدن قطعات كوچك فلزات، استخوان و انواع چوب در شكلها و طرحهای سنتی معمولاً به صورت هندسی و به كمك ابزار و وسایل مختلف، فرآورده‌هایی مانند انواع قاب عكس، جعبه، شكلات‌خوری، میز، صندلی و حتی مبلمان ساخته می‌شود.
۱۸. معرق كاری : در این هنر، طرحها و نقشهای سنتی را بر زمینه چوبی یا سرامیك اجرا و سپس داخل خطوط طرحها را خالی و فضای خالی شده را با قطعات آماده چوب، سرامیك، فلز، صدف و سنگ پر می‌كنند. هنر معرق، معرق چوب، كاشی معرق، معرق سوخت روی چرم را شامل می‌شود. نظر به اهمیت منبت‌كاری و معرق چوب و نیز خاتم‌سازی به عنوان هنر منحصر به فرد ایران اسلامی، این رشته‌ها جداگانه و به تفصیل توضیح داده شده است.
۱۹. كاشی گری :‌ «هنر ـ صنعتِ» شكل بخشیدن به گِل، پخت آن در كوره، تزیین آن با رنگ، لعاب و نقش و سرانجام پخت دوباره دركوره كه در كشورمان سابقه‌ای بس طولانی دارد. از كاشی كه خود انواع مختلفی نظیر هفت رنگ، معرق و معقلی دارد، برای تزیین و زیبایی اماكن مذهبی و دیگر مجموعه‌های فرهنگی و گاه ساختمانهای مسكونی استفاده می‌كنند. ایرانیها در این هنر، پیشینه‌ای كهن و درخشان دارند و پیوسته هنرشان در ابعاد جهانی مطرح بودهبرای بافت گلیم، از دارهای عمودی و افقی استفاده می‌شود و ابزاركار نیز شامل شانه (= دفتین)، كارد و یا قیچی است. در بافت گلیم به طورمعمول از نخ پنبه‌ای یا نخ پشمی (و گاه نخ ابریشمی) به عنوان تار و از نخ پشمی الوان (و گاه نخ ابریشمی الوان) به عنوان پود استفاده می‌شود و در بافت آن، نقشه كاربرد چندانی ندارد، چنانكه امروزه، تنها شمار اندكی از گلیم بافان برای بافت گلیم ازنقشه استفاده می‌كنند.
گلیمهای ایرانی به طور كلی به دو دسته تقسیم می‌شوند:
۱. گلیمهایی كه با «شیوه پودگذاری» بافته می‌شود، یعنی تنها از نخ تار و نخ پود برای بافت آنها استفاده می‌شود و نخ پود با عبور از لابلای نخ تار، طرح موردنظر را به تدریج بر روی گلیم به وجود می‌آورد.
۲. گلیمهایی كه با «شیوه پود پیچی» بافته می‌شود، یعنی علاوه بر نخ تار و نخ پود، از پود نازك نیز در بافت گلیم استفاده می‌كنند و در واقع پود به حالت پیچش از میان نخهای تار عبور كرده و سپس با عبور پود نازك و بعد كوبیدن آن با شانه بافندگی، نخهای تار و پود در هم پیچیده می‌شوند.
گلیمهایی را كه به شیوه نخست بافته می‌شود، «گلیم ساده» (گلیم تخت = گلیم دورو) می‌نامند و از مهم‌ترین مناطق تولید این نوع گلیم، می‌توان به استانهای فارس، كردستان، اردبیل،‌ بوشهر، خراسان، كرمانشاه، كهگیلویه و بویراحمد، سمنان و زنجان اشاره كرد.
گلیمهایی را كه به شیوه پود پیچی بافته می‌شود، «گلیم سوماك» (= گلیم یك رو) می‌نامند و از مهمترین مراكزتولید آن می‌توان استانهای كرمان، آذربایجان شرقی،‌ اردبیل، بوشهر، خراسان، كرمانشاه، كهگیلویه و بویراحمد، سمنان و زنجان اشاره كرد.
البته شایسته یادآوری است كه درحال حاضر پلاسهای زیبایی درتركن صحرا (در استان گلستان) و نیز در كلات (در استان خراسان) بافته می‌شود و آن گلیمی است، از گلیمهای ساده، ساده‌تر،‌ از لحاظ طرح و نقش كه ضمناً بافت درشت‌تری دارد و در بافت آن، از مواد اولیه نامرغوب‌تری در مقایسه با گلیم ساده استفاده شده است. همچنین بافت «زیلو» نیز كه در تولید آن ازنخ پنبه‌ای رنگ نشده به عنوان تار و از نخ پنبه‌ای رنگ شده برای پود استفاده می‌كنند و طرحهای آن ساده است، در میبد یزد و كاشان رونق و رواج دارد.
۲. قالی و قالی بافی در ایران : با كشف «قالی پازیریك» به سال ۱۹۴۹م. به همت «رودنكو» باستان‌شناس روس، در «بی‌اسك» در منطقه آلتایی نواحی جنوبی سیبری، كه طرحها و نقوش آن، عیناً در دیگر آثار ایرانی چون بنای تخت جمشید نیز به چشم می‌خورد، و بنابر نظر هنرشناسان در ایران بافته شده و متعلق به حدود ۵۰۰ سال قبل از میلاد، یعنی دوره هخامنشی است،‌ در این نكته كوچكترین تردیدی باقی نماند كه زادگاه هنر بی‌همتای قالی‌بافی، ایران بوده است.
این فرش، در ابعاد ۱۸۳×۲۰۰ سانتی‌متر هم‌اكنون در موزه «ارمیتاژ» در «سن‌پطرزبورگ» (= لنینگراد سابق) نگهداری می‌شود و با توجه به نوع بافت و تعدد رنگهایش،‌ سابقه بافت قالی در ایران و طبعاً در سطح جهان را به مراتب به بسیار پیش‌تر از سال ۵۰۰ قبل از میلاد مربوط می‌كند. این خود سنده زنده و گویایی است ازهنر و ذوق ایرانیان كه دربسیاری از هنرها و دانشها سرآمد و پیشتاز دیگر كشورها بوده‌اند.
«قالی پازیك» در واقع یك «رواسبی» است و بر پایه پژوهشها، به دست یكی از شاهزادگان «سكایی» به فرمانروایی پازیریك هدیه شده بوده است. رجشمار این قالی را نیز ۳۶ برآورد كرده وطرحهای زیبا و متنوع ایرانی آن با رنگهای سرخ تیره، سبز، آبی، زرد گمرنگ و نارنجی، بر حاشیه و زمینه‌اش بافته شده است. این قالی تا به امروز،‌ قدیمی‌ترین قالی شناخته شده در جهان است، گو اینكه با عنایت به آنچه گفته شد، سابقه قالی‌بافی به بسیار پیش‌تر ازتاریخ بافت قالی پازیریك باز می‌گردد.قالی ایران در دوره‌های پس از دوره هخامنشی نیز همچنان از ارزش و اعتبار برخوردار بوده است، به گونه‌ای كه در دوران ساسانیان و به ویژه در حكومت خسرو پرویز،‌از فرش معروف «بهارستان» كه دارای پودی ابریشمین بوده و به زر و سیم و انواع گوهرها نیز آراسته، یاد شده است. فردوسی شاعر بلندآوازه ایران نیز در شاهنامه، از فرش به عنوان یكی از هدایایی كه شاه كابل برای سام پدر زال فرستاد، یاد می‌كند. پس از ظهور دین مبین اسلام، دركتابها و سفرنامه‌ها، اشاره‌های بسیار به قالیهای گسترده در خانه‌ها شده است. درحدود العالم كتابی كه در قرن چهارم قمری در جغرافیا نوشته شده، آمده است كه «در فارس قالی می‌بافته‌اند». پس ازآن، «مقدسی» جهانگرد معروف عرب (متوفی حدود ۳۸۰ ق.)، از قالیهای قائن سخن به میان آورده است. همچنین آورده‌اند كه در قرن چهارم قمری/ ۱۰م. در دربار روم هنگام بار عام، قالیهای گرانبهای ایرانی گسترده می‌شد. در تاریخ بیهقی متعلق به قرن پنجم قمری نیز در دو جا به صراحت از قالی نام برده شده است. اما ویرانی و كشتاری كه حمله مغول با خود به همراه داشت، تا چندی همه فعالیتهای هنری را در ایران دچار وقفه ساخت، ولی پس از آنكه این سیل خانمانسوز فروكش كرد، آرامش فرا رسید و انواع پیشه و هنر رونق نسبی یافت، تا آنكه با تأسیس مكتب هرات در قرن نهم قمری هنرهای تزیینی ایران به راه تحولی تازه گام نهاد و در این رهگذر قالی ایران نیز باردیگر به رونق و اعتبار تازه‌ای دست یافت.
د دوران حكومت صفویه و طی سده‌های دهم و یازدهم قمری /۱۶ و ۱۷م. رونق و شكوفایی قالی ایران به اوج خود رسید و قالی ایران چه از لحاظ طرح و نقش، رنگ و رنگ آمیزی و چه ازحیث كیفیت بافت به بالاترین درجات تكاملی و هنری خود دست یافت، چندانكه قالیهای بجای مانده از دوران مذكور هر یك به راستی شاهكاری محسوب می‌شوند و هم اینك زینت بخش گنجینه‌های هنری سرتاسر جهان شده‌اند. از جمله قالیهای معروف بجای مانده از دوران صفوی باید به قالی معروف به «قالی اردبیل» (هم اینك در موزه ویكتوریا و آلبرت لندن)، «قالی چلسی» و قالی معروف به «قالی شكارگاه» اشاره كرد.
شورش افاغنه با دوران آشوب و كشتار سختی كه به دنبال داشت، شیرازه اقتصاد و فرهنگ ایران از جمله هنرها، صنایع و فنون و به ویژه قالی بافی را از هم گسیخت و وضع نابسامان قالی نزدیك به حدود ۱۰۰ سال، از انقراض صفویان تا پایان ناگوار جنگهای ایران و روس در زمان فتحعلی شاه قاجار، ادامه یافت. بر صنعت فرش ایران لطمات و صدمات فراوانی وارد آمد، تا اینكه به دنبال استقرار آرامش نسبی در كشور، زمینه كار قالی بافی فراهم شد و با رونق نسبی كشاورزی و بازرگانی، صنعت قالی هم آهسته آهسته زندگی ازسر گرفت.
در آغاز حكومت ناصرالدین شاه قاجار،‌ بازرگانان تبریزی در اسلامبول،‌ بازار مناسبی برای عرضه قالی ایران یافتند و با رونق این بازار، بر آن شدند تا بافت قالی را افزایش دهند و برای این منظور، ابتدا در تبریز و روستاهای اطراف آن و سپس در مشهد، كرمان، سلطان‌آباد (اراك) و جاهایی دیگر كارگاههای قالی بافی دایر كردند. تاریخ قالی بافی جدید ایران را باید از همین هنگام به شمار آورد و احیاء صنعت قالی را نتیجه ابتكار بازرگانان تبریزی دانست، زیرا كه از آن گاه تا به امروز، قالی ایران یكی ازمهم‌ترین صادرات كشور بوده و سالیان متمادی است كه به عنوان مهم‌ترین هنر كشور، تأمین‌كننده بخشی از درآمد ارزی نیز بوده و هست.
به اعتقاد صاحب‌نظران، قالی ایران دارای سه ویژگی بارز و برجسته بوده و هست: استفاده از پشم مرغوب و مناسب به صورت خامه در بافت قالی، طرحهای بدیع، زیبا و استثنایی و رنگهای دلپذیری كه حاصل رنگرزی خامه یا ابریشم با مواد طبیعی به ویژه مواد رنگزای گیاهی است. بخش قابل توجهی از تولید سالانه قالی را قالیهای حداكثر با رجشمار ۳۵ تشكیل می‌دهد كه نه تنها در بازار داخلی بلكه در بازارهای بین‌المللی نیز خواستاران فراوان دارد و تحقیقات به عمل آمده، نشان می‌دهد كه پشم گوسفندان ایرانی به خاطر جعد، ضخامت و طول الیاف، مناسب‌ترین پشم برای تولید چنین قالیهایی است و این برتری می‌تواند همچنان حفظ شود.
باری،‌ قالی كه فرشی است گره‌ دار و بر روی دارافقی یا عمودی ( كه خود نیز انواع مختلفی دارد) بافته می‌شود، دارای ابزار و وسایلی محدود چون شانه (= دفتین)، قیچی، كارد،‌ قلاب،‌ سیخك و غیره است و بافت آن به دو روش «فارسی‌باف» (= گره فارسی = گره نامتقارن) «تركی باف» (= گره تركی = گره متقارن) به انجام می‌رسد.
قالی برخلاف گلیم، معمولاً با نقشه بافته می‌شود و بر روی نقشه كه در واقع دستور كاربافنده به هنگام بافت قالی است، طرحها و نقوش سنتی با رنگ‌آمیزی موردنظر به صورت چهارخانه‌های كوچك، ترسیم شده است. طرحهای قالی ایران به طور كلی به دو دسته اصلی تقسیم می‌شود: طرحهای شكسته (هندسی) و طرحهای منحنی (گردان)؛ ضمن آنكه باید گفت، شمار طرحهای اصیل قالی ایران از ۱۰۰۰ طرح نیز افزون است و قدرت طراحی طراحان قالی ایران به گونه‌ای است كه می‌توان انتظار داشت هر آینه بر تعداد این طرحها و نقوش بی‌نظیر افزوده شود. بر همین اساس بوده است كه دیگر ممالك صاحب نام قالی در جهان،‌ چون چین، هند، پاكستان، تركیه و دیگران پیوسته از طرحهای قالی ایران اقتباس كرده و صاحب‌نظران،‌ایران را سرزمین طراحی قالی» نام نهاده‌اند.
قالی در ۲۸۰۰۰ روستا، در تمامی مناطق عشایری و در همه شهرهای كشورمان بافته می‌شود و براساس سرشماری سال ۱۳۷۳ مركز آمار ایران، در كشورمان ۹۸۸/۵۷۱/۱ نفر زن و ۸۹۰/۳۰۷ نفر مرد و جمعاً ۸۷۸/۸۷۹/۱ نفر به كار بافت قالی مشغول بوده‌اند.
در باره میزان جمعیت بهره‌مند ازقالی باید گفت كه با احتساب مشاغل جنبی و مرتبط با قالی كه شمار آن را تا ۳۵ شغل شامل بافندگی، رنگرزی، طراحی، نقاشی و رفوگری، ساخت دار و ابزار و غیره برآورد كرده‌اند، می‌توان رقم آن را در حدود ۱۰-۸ میلیون نفر برآورد كه به صورت مستقیم یا غیرمستیم و به گونه اصلی یا جنبی از قالی‌بافی ارتزاق می‌كنند یا آنكه قالی، تأمین‌كننده بخشی از معیشت آنهاست.
میزان تولید قالی در سال ۱۳۷۳، حدود ۵/۷ میلیون مترمربع ومیزان تولید سایر زیراندازها (انواع گلیم، زیلو، ‌پلاس و غیره) نیز حدود یك میلیون مترمربع برآورد شده است، بنابراین می‌توان گفت كه تولید سالانه فرش در ایران در سال مذكور، حدود ۵/۸ میلیون مترمربع بوده است، ولی صاحب‌نظران توان تولید فرش ایران را سالانه میان ۱۲ تا ۱۵ میلیون مترمربع برآورد می‌كنند.
در سال ۱۳۷۳، ایران با صدور ۲/۳۶ هزار تن قالی، به ارزش بیش از ۲ میلیارد دلار توانسته است بیشترین سهم یعنی حدود ۳۱ درصد سهم بازارجهانی فرش دستباف را به خود اختصاص دهد.
مهم‌ترین مراكز قالی بافی ایران مناطق آذربایجان، اصفهان، كاشان، خراسان، كردستان، اراك، كرمان، فارس، چهار محال و بختیاری و تركمن صحراست،‌ ولی می‌دانیم كه حتی در كمتر روستای كوچكی است كه قالی بافته نشود و دار قالی در آن برپا نباشد.
گفتنی است كه ظرف بیست ساله اخیر، با اجرای برنامه‌های آموزش و به‌آموزی قالی‌بافی در سطح مناطق مختلف و انجام اقداماتی در جهت اصلاح دار و ابزار كار و تولید قالی در ابعاد جدید (مربع، چند ضلعی و دایره) و نیزتولید قالی در ابعاد و اندازه‌های بسیار بزرگ (حتی تا حدود ۱۲۰۰ تا ۱۵۰۰ مترمربع) و شركت در نمایشگاههای اختصاصی بین‌المللی فرش در داخل و خارج كشور، زمینه‌های رشد و شكوفایی قالی فراهم شده و با ایجاد رشته‌های دانشگاهی فرش،‌ در سطوح كاردانی و كارشناسی، آینده روشن‌تری برای قالی ایران در انتظاراست و امید می‌رود با تبلیغات صحیح، وضع قوانین و مقررات اصولی وثابت برای صادرات آن و نیز هماهنگی تولید با تقاضای مؤثر، قالی ایران درخشش خود را در عرصه‌های داخلی و خارجی حفظ كند.
ب ) فلز و فلزكاری
آثار فلزی مربوط به هزاره‌های چهارم و پنجم قبل از میلاد كه از «تپه سیلك» كاشان به دست آمده و به عنوان كهن‌ترین اشیاء مسی شناخته شده، گواهی است بر پیشینه و قدمت دیرینه فلزكاری در ایران. نخستین ساخته‌های فلزی، ازمس، شامل آلات جنگی نظیر خنجر، ابزار كشاورزی چون داس و برخی وسایل روزمره بوده كه از همان آغاز معمولاً طرحها، نقوش و تزییناتی بر آن اجرا می‌شده است.
فلز، به سبب دوام، قابلیت ذوب و تورق، قدرت چكش خواری و امكان شكل‌پذیری، مورد توجه صنعتگران دوران ایران باستان قرار گرفت و از آن، افزون بر وسایل مصرفی و روزمره، زیورآلات باارزش و آثار گرانبهایی نیزساخته و پرداخته می‌شد كه از ارزنده‌ترین آنها می‌توان به «جامهای مارلیك»، مكشوف در منطقه «رحمت آباد رودبار» گیلان اشاره كرد. همچنین آثار مفرغی لرستان كه مربوط به هزاره‌های دوم و اول پیش از میلاد است، از جمله آثار شاخص فلزی ایران و جهان محسوب می‌شود.
اگرچه در دوره‌های پس از اسلام، غالباً فلز و فلزكاری در ایران از اعتبار و رونقی شایسته برخوردار بوده، اما درخشان‌ترین اعصار آن به دوره سلجوقی و دوره صفوی مربوط می‌شود. طی دورانهای مذكور، آثار بسیار باارزشی از فلز به صورت ساخت، حكاكی،‌ مشبك كاری از مس، برنج و مفرغ ساخته شده كه نمونه‌هایی از آن هم اینك درگنجینه‌های داخلی و خارج از كشور نگهداری می‌شود.
در حال حاضر رشته‌های مختلف هنر فلزكاری، بخشی از هنرهای سنتی و صنایع دستی ایران را تشكیل می‌دهند كه مهم‌ترین آنها عبارتند از: چكش‌كاری روی فلز، قلمزنی، ملیله‌كاری، طلاكوبی روی فولاد، میناكاری، چاقوسازی و ساخت قلم‌تراش، فیروزه‌كوبی،‌ قفل سازی، ساخت زیورآلات و ضریح سازی كه نظربه اهمیت نسبی قلمزنی، ملیله‌سازی، میناكاری، ساخت زیورآلات و ضریح سازی توضیحاتی درباره هر یك داده می‌شود.
۱. قلمزنی :
هنر تراش، نَقر، ایجاد و انتقال طرحها و نقشهای سنتی بر فلز در اثر ضربات چكش بر قلمهای مختلف را «قلمزنی» می‌گویند. در این هنر‌، پس از تهیه زیرساخت كه از جنس طلا، نقره، آلیاژ و بیشتر از مس است، طرح را روی بدنه كار می‌كشند (گاه استاد قلمزن با شروع قلمزنی طرح را كه تعداد قلمهایی كه در نوك آنها، خرده نقشها و طرحهای سنتی را حك كرده‌اند، بیش از ۱۲۰ قلم شمرده‌اند؛ گواینكه استادان طراز اول قلمزنی، برای تنوع بخشیدن به كارها و نوآوری و ابتكار در آثارشان، قلمهای خاصی برای كار خود آماده می‌كنند یا بلافاصله طرحی را كه در ذهن دارند، بر روی كار قلم می‌زنند.زیباترین اسلیمیها و ختاییها، ترنجها، نیم ترنجها وسر ترنجهای جالب،بوته‌های موزون، شمسه‌های دقیق و دیگر طرحها و نقشهای سنتی، حتی غامض‌ترین آنها و گاه رباعیات دلنشین خیام، غزلیات روح نواز حافظ، اشعار نغز و عارفانه سعدی و دیگر اشعار لطیف شعرای بلندمرتبه ایران و خلاصه پیچیده‌ترین نگاره‌ها و حتی تصاویر نگارگری با قلم سحرآمیز استادان قلمزن بر روی طلا، نقره، مس، برنج و ورشو ثبت و ماندگار و جاودانه شده است.
به هر حال، امروزه قلمزنی ایران در شهراصفهان، طنین استوارتری دارد و استادان برجسته كه گاه كارآموختگان از استادان قدیمی ظرف همین سالهای اخیر هستند، هر یك با شیوه‌های كاری،‌ ابداعات وطرحهای خاص و ریزه‌كاریهای ویژه خود شهرت بسزایی یافته‌اند. ضمن آنكه باید ازقلمزنی نقره شیراز و قلمزنی ورشو بروجرد، كه در پی تلاشهای الهای اخیر دوباره احیاء شده و رونقی نسبی یافته است،‌ یاد كنیم.
یكی از انواع قلمزنی، مشبك كاری است كه پس از اجرای طرح بر روی زیرساخت، بخشهای منفی طرح را خالی و خارج می‌كنند و زیر ساخت یا بدنه به حالتی مشبك حاوی طرحهایی ظریف و زیبا بر جای می‌ماند.
قلمزنی برجسته (جُنده كاری) نوعی دیگر از قلمزنی است. در این هنر، برای بیشتر نمایاندن و ایجاد برجستگی در طرح، همراه با قلمزنی و ایجاد نقش بر بدنه، اطراف آن با ضربات چكش فرو برده می‌شود تا نقشها حالتی برجسته و مشخص‌تر نسبت به سطح كار پیدا كنند و جزییات و ریزه‌كاریها بهتر نمودار شوند.
۲. ملیله كاری :
ملیله‌كاری حاصل كار با طلا یا نقره‌ای است كه به صورت مفتولهای باریكی درآمده، ولی با صرف وقت و دقت بسیار و مهارت و هنرمندی ملیله‌كار، بر مبنای شیء یا محصول موردنظر و با بهره‌گیری از طرحها و نقوش سنتی به هم پیوند و ارتباط یافته‌اند. قدیمی‌ترین اشیاء ملیله ایران به گفته بیشتر محققان، به سالهای ۵۵۰ تا ۳۳۰ پیش از میلاد تعلق دارد. طی سال‌های ۳۳۰ تا ۲۲۴ پیش از میلاد نیز ساخت مصنوعات ملیله در ایران رواج چشمگیری داشته و آثار به دست آمده در «دورا اورپوس» گواه آن است كه تولید فرآورده‌هایی از مفتول نقره طی سنوات یاد شده، در ایران رایج بوده است. آرثر پوپ، ایران‌شناس معروف در كتاب شاهكارهای هنر ایران ضمن اشاره به زرگری و نقره‌كاری، درسالهای بعد از ظهور دین مبین اسلام، به ملیله‌كاریهایی كه از منطقه ری به دست آمده و به قرن دوازدهم میلادی تعلق دارد، اشاره كرده است. از آنجا كه بیشتر اشیاء ملیله ایرانی، اعم از طلا و نقره برای استفاده دوباره ازفلز آن، ذوب شده، نمونه‌های زیادی هم اینك در دسترس ما نیست و تنها از دوره قاجار به این سو می‌توان سر قلیان‌ها، گیره‌های استكان، سینی و گوشواره‌هایی از ملیله را دید كه بخشی از آنها در موزه‌های داخلی و خارجی و بخشی دیگر در مجموعه‌های خصوصی یا نزد خانواده‌ها نگهداری می‌شود. در حال حاضر ملیله‌كاری،‌ صرف‌نظر از شهرتهران كه صنعتگران ملیله‌كار آن بیشتر در زمینه ساخت جواهرات آن هم از طلا فعالیت می‌كنند، در شهرهای زنجان، اصفهان و تبریز هم رواج دارد. گفتنی است كه طی ۱۵ سال اخیر، ملیله كاری درشهر زنجان رونق چشمگیری داشته است و بر تعداد ملیله‌كاران آن افزوده می‌شود و فرآورده‌های تولیدی آن نیز كه معمولاً سینی، قنددان، گیره استكان، شكلات خوری و غیره را شامل می‌شود، دارای كیفیت مطلوبی است.
۳. میناكاری :
اگرچه ازهنر میناكاری ایران، پیش از قرن دهم قمری نمونه‌های قابل ملاحظه‌ای از لحاظ تعداد برجای نمانده است، اما آنچه كه از بررسی معدود آثار باقی مانده و نظرات محققان به دست می‌آید آن است كه سابقه میناكاری در ایران به هزاره دوم پیش از میلاد می‌رسد. پوپ، ایران‌شناس نامدار، سابقه میناكاری را تا ۱۵۰۰ پیش از میلاد می‌داند و از میناكاری با عنوان «هنر درخشان آتش و خاك» یاد می‌كند.
اصول هنرمیناكاری كه آن را «مینیاتور بر روی آتش» نیز نام نهاده‌اند و شامل یك سلسله فعل و انفعالات پیچیده است، بر پایه تزیین فلزات به ویژه فلزات قیمتی نظیر طلا و نقره و همچنین فلز مس با رنگهای مینایی قرار دارد. این رنگهای مینایی عبارت است از اكسیدهای فلزی كه آن را با مواد شیشه‌ای مخلوط می‌كنند و پس از قراردادن بر روی فلز در كوره پخته می‌شود. میناكاری را ضمناً می‌توان یك «هنر آزمایشگاهی» نیز به شمار آورد، زیرا برای دسترسی به این پدیده هنری، ضرورت دارد تا فعل و انفعالات شیمیایی خاص با دقت تمام و با مهار آتش و حرارت صورت پذیرد و در اینجاست كه نقش هنرمند میناكار،‌ كه می‌بایست در تمامی مراحل تولید این محصول حضوری مؤثر و با دقت و توجهی خاص داشته باشد معلوم می‌شود. میناكاری می‌تواند به شیوه‌های گوناگون انجام پذیرد، ولی دو روش آن متداول‌تر از دیگر روشها بوده و اگر چه مینای نقاشی، طی سالهای اخیر دراصفهان از رونق نسبی برخوردار شده، ولی هنوز برای احیای مینای خانه‌بندی اقدام مؤثری به عمل نیامده است. در روش مینای نقاشی، پس از تهیه زیرساخت كه معمولاً از مس است، طی سه مرحله لعاب‌كاری با رنگهای مینایی و پخت آن در كوره، در ۷۵۰ درجه سانتی‌گراد، پوشش لازم بر روی فلز به وجود می‌آید. سپس اقدام به اجرای زیررنگ و پیاده كردن طرح می‌شود و پس از رنگ‌آمیزی و قلم‌گیری و پرداز و پخت در درجه حرارتی حدود ۵۰۰ درجه سانتی‌گراد، در آخرین مرحله و در صورت لزوم اقدام به طلاكاری و پخت محصول در درجه حرارتی حدود ۲۰۰ درجه سانتی‌گراد می‌كنند تا كار نقاشی به اتمام رسد. درسالهای اخیر، میناكاران اصفهانی در میناكاری روی حجمهای بزرگ و نیز ارائه آثار بسیار بارارزش و با كیفیت مطلوب موفق عمل كرده‌اند و امید است كه طی سالهای آتی در خصوص احیاء مجدد مینای خانه بندی هم اقدام شود.
۴. ساخت زیورآلات :
ساخت زیورآلات در ایران از دوره مادها و از هزاره دوم پیش از میلاد مرسوم و متداول بوده، ولی امروزه زیباترین و كامل‌ترین زینت‌آلات از نظر طرح و نقش، ظرافت و زیبایی و دقت، از آن تركمنهاست. زنان تركمن، چنین تزییناتی را جزئی از لباس و پوشاك سنتی خود محسوب می‌كنند وحتی افراد مسن‌تر آنها، استفاده از آن را نشانه‌ای از اقتدار و وقار خود در خانواده می‌دانند. به هر حال برای ساخت زیورآلات سنتی كه امروزه بیشتر درشهرهای گنبدكاوس و استانهای كردستان، سیستان و بلوچستان، خراسان و هرمزگان تولید می‌شود، از طلا و نقره و نگینهای شیشه‌ای رنگین استفاده می‌شود و زرگرانی كه كارگاههای آنها در شهرها قرار دارد،‌ چنین زیورآلاتی را كه حتی انواع خاصی از آن به نام «پیشانی‌بند» برای تزیین اسب به هنگام اعیاد و جشنها كاربرد دارد،‌ ساخته و پرداخته می‌كنند. این نكه نیز گفتنی است كه در حال حاضر جواهرسازان شهرهای بزرگ كه بیشتر كارشان ساخت زیورآلات جدید برای زنان ساكن شهرهاست،‌ معمولاً از طرحهای زیورآلات دوره‌های ایران باستان، استفاده می‌كنند و این در مجموع موجب استقبال بیشتر از سوی متقاضیان می‌شود.
۵. ضریح و درسازی برای اماكن متبركه:
به یقین شاهكار هنر فلزكاری ایران را باید در ساخت ضریح و درهای اماكن متبركه دانست كه یكجا مجموعه‌ای ازهنرها با هنرمندی چند صنعتگر شكل گرفته و موجودیت می‌یابد تا در نوع خود اثری برجسته و ماندگار را پدید آورد. معمولاً برای ساخت ضریح، گروهی از نخبه‌ترین فلزكاران گرد هم می‌آیند تا حسب تخصص خود، كار تهیه زیرساخت، زرگری،‌ قلمزنی، مشبك‌كاری، میناكاری و غیره را زیرنظر مدیر مسؤول كه برای این امر خطیر تعیین شده، به انجام رسانند. این چنین است كه در بسیاری از اماكن متبركه ایران و دیگر كشورهای جهان، ضریحهای زیبایی، حاصل تلاش چندین ساله گروهی از فلزكاران ایرانی، خلق و هنر در ابعاد پرشكوه آن ظاهر می‌شود.
ساخت ضریح مطهرحضرت رقیه(س) و ضریح در دست ساخت هشتمین پیشوای شیعیان جهان امام رضا(ع) از جمله نمونه‌هایی است كه ضریح سازان هنرمند ایرانی، هنر والای خویش را همراه با ارادت و اخلاص عرضه داشته‌اند.ج ) هنرهای چوبی :
۱. خاتم سازی :
خاتم، هنر آراستن سطح اشیاء چوبی، به صورتی شبیه موزاییك با مثلثهای كوچك، سه پهلو برابر یا دو پهلو برابر چوبی، استخوانی یا فلزی است كه لااقل از حدود ۴۰۰ سال پیش به این سو، در برخی از شهرهای كشورمان و بیشتر در شیراز و اصفهان رواج داشته ودارد. كهن‌ترین نمونه‌های خاتم كه تاكنون به دست ما رسیده، از دوره صفویه است، ولی آثار و مداركی نیز به دست آمده كه نشان می‌دهد این هنراز زمان دیلمیان در كشورمان وجود داشته است.
خاتم سازی از جمله صنایع دستی است كه تولید آن درسطح جهانی،‌ منحصر به ایران است،‌ زیرا اگر چه در برخی ازكشورها نظیر سوریه و لبنان، كارهایی ازنوع موزاییك ساخته می‌شود، كه به خاتم شباهت دارد، ولی در حقیقت این هنر از آن ایران است و براساس مدارك موجود، زادگاه آن نیز شهر شیرازبوده است. برای تولید محصولات خاتم، از مواد اولیه گوناگونی استفاده می‌شود كه عبارتند از:
انواع چوب، مانند چوبهای آبنوس، فوفل، بقم، عناب،‌ نارنج، افرا، كیكم، تبریزی و شمشاد.
انواع مفتولهای فلزی مانند مفتولهای برنجی،‌ نقره‌ای و گاه طلایی.
صدف.
نخ پرك.
سریشم.
لاك.
وسایل وابزار كار موردنیاز خاتم سازی صرف‌نظر از همان ابزار موردنیاز نجاری، به طوركلی شامل دستگاه نوردسیم است كه مفتولهای فلزی را به صورت منشورهایی با قاعده مثلثی درمی‌آورد، و دیگر تخته شیارساز یا منشوساز كه تخته‌ای است مسطح و درروی آن شیاری به صورت منشوری با قاعده مثلثی وجود دارد.
درسالهای پس ازپیروزی انقلاب اسلامی ایران، خاتم سازی رشد و شكوفایی بیشتری یافته و هنرمندان خاتم ساز شیرازی، اصفهانی، گلپایگانی و تهرانی در تولید آثار باارزش خاتم و توسعه موارد مصرف این «هنر ـ صنعت» سعی وافر و اهتمام شایسته داشته‌اند.
۲. منبت كاری چوب :
یكی ازظرایف صنایع دستی ایران كه چونان دیگر انواع این «هنر ـ صنعت» پرپیشینه، سرشار از شگفتیهای هنری است و دست‌اندركاران آن از مواد اولیه ارزان و فراوان، محصولات گرانبها و هنری بسیار جالب به وجود می‌آورند، «منبت‌كاری» است. این هنر از گذشته‌های دور در ایران رواج داشته و علی‌رغم دوام ناپایدارچوب در برابر عوامل جوّی، در كاخها، صندوقچه‌های روی مقابر، منابر مسجد و غیره كه ازروزگاران قدیم بجای مانده،‌ دلیل روشنی بر گستردگی این هنر و رونق و رواج آن در ادوارمختلف در كشورمان، به شمار می‌روند.
منبت‌كاری، كه سابقه آن درایران بنابراسناد و مدارك موجود و اظهارنظر محققان به بیش از ۱۵۰۰ سال می‌رسد، هنری است مشتمل بر حكاكی و كنده‌كاری بر روی چوب براساس نقشه‌ای دقیق كه با بهره‌گیری از ابزاری ساده، ولی با هنر هنرمندی صبور و دقیق موجودیت می‌یابد. قدیمی‌ترین اثر منبت موجود كه تاریخ نیمه اول قرن سوم قمری را بر خود دارد، لنگه دری چوبی است متعلق به مسجد جامع عتیق شیراز كه در دوره عمرو بن لیث صفاری ساخته شده و دارای زیرسازی از چوب تبریزی است و روی آن با خلالهایی از چوب گردو و نقوش پنج ضلعی بسیار زیبایی زینت شده است. پس از آن، باید به یك سر در منبت كاری شده از چوب كاج اشاره كنیم كه مربوط به قرن چهارم قمری است و روی آن با ظرافت كامل، خطوط كوفی با قطری حدود سه سانتی‌متر كنده‌كاری شده است. در دوره صفویه، با توجه به اینكه ساخت بناهای مذهبی و نیز كاخهای متعدد در ایران افزایش محسوسی یافت، عده بسیاری از هنرمندان، به اصفهان، یعنی پایتخت در دوره صفویه در قرن ۱۱ ق. روی آوردند و تجمع این هنرمندان در یك نقطه كه تبادل تجربه‌ها از نخستین برایندهای آن بود، موجب شد تا آثار بسیار ارزنده‌ای پدید آید، از آن جمله می‌توان به درهای مساجد متعددی كه از دوره صفوی در اصفهان بجای مانده،‌ اشاره كرد.
در حال حاضر مهم‌ترین مراكز منبت‌كاری شهرهای گلپایگان و آباده است. ضمن آنكه، در شهرهای اصفهان، شیراز، اراك، رشت، ارومیه، اراك، تویسركان و تهران نیز تعداد چشمگیری از هنرمندان به ارائه آثار باارزشی در زمینه منبت می‌پردازند. نكته حائز اهمیت در سالهای اخیر، گرایش نسل جوان به منبت‌كاری است، كه البته تشكیل كلاسهای آموزشی و برگزاری نمایشگاههای متعدد و معرفی آثار منبت از جمله دلایل آن است.معرق روی چوب :
هنر معرق روی چوب یكی دیگر از رشته‌های صنایع دستی چوبی است كه اگر چه طبق اسناد و مدارك موجود در هند پدید آمد، اما از روزگاران بسیار دور به ایران راه یافت و هنرمندان و صنعتگران ایرانی تكمیل‌كننده و گسترش‌دهنده آن بوده‌اند. ماده اولیه و عمده موردنیازمعرق‌سازان، چوب است، ولی طی سالهای اخیر، به ویژه استفاده از صدف، فلز و استخوان نیز در این رشته هنری مرسوم و متداول شده است. شیوه كار معرق‌سازان به این ترتیب است كه ابتدا طرح موردنظر خود را كه ملهم از طرحها و نقوش سنتی است، بر روی كاغذی نازك ترسیم می‌كنند و سپس آن را بر روی یك قطعه تخته سه لایی می‌چسبانند و با میخهای سوزنی كوچك، برروی زمینه اصلی كار كه بیشتر چوب فوفل یا چوب رز است و حدود ۵ میلی‌متر قطر دارد نصب می‌كنند؛ سپس با دقت، با اره مویی خطوط اطراف آن را می‌بُرند. پس ازبریدن كلیه خطوط طرح و هنگامی كه زمینه كار به صورت تابلویی ـ كه جای نقوش در آن خالی است ـ درآمد تخته سه لایی را از آن جدا می‌كنند و استادكار معرق ساز برای تكمیل كارخود، بخشهای مختلف طرح را براساس رنگی كه باید در تابلو یا محصول موردنظر دیگر داشته باشد، دوباره ازچوبهایی كه هریك رنگی ویژه دارد، بریده و در جای خود قرار می‌دهد و با چسب به متن می‌چسباند. گاهی برای تنوع بخشیدن به كار و زیبایی بیشتر آن، از قطعات عاج،‌ استخوان، صدف و فلز بهره گرفته می‌شود.
آخرین مرحله ساخت یك اثر معرق پولیستر كاری روی آن است كه طی آن سطح تابلو یا محصول با «كیلر» یا «سیلر» پوشش داده و آماده عرضه به بازار می‌شود. در یك محصول معرق اصیل، همه رنگها باید طبیعی باشد و ضمناً‌ نباید از قلم‌گیری برای برجستگی جزییات طرح و نقش و خطوط داخلی یا بیرونی آن استفاده كرد.
د ) شیشه‌گری
درتعریف شیشه گفته شده است: «شیشه جسمی است شفاف و حاكی ماوراء و شكننده. شیشه مخلوطی است از سلیكاتهای قلیایی كه از ذوب و سپس شكل دادن آنها با دست یا قالب، پدید می‌آید و از آنجا كه شیشه دارای شكل هندسی نیست، می‌توان آن را به شكلهای دلخواه در آورد.» شیشه را نخستین بار و پیش از هزاره چهارم پیش از میلاد فینیقیها ساختند و سپس ملل و اقوام دیگر چون مصریان، ایرانیان،هندیان و دیگران نیز موفق به ساخت شیشه شدند.
ظرف شیشه‌ای به رنگ زرد صدفی با زینتی شبیه به خطوط شكسته موج‌دار (مكشوف در یكی از گورستانهای لرستان) یك گردنبند شیشه‌ای متعلق به ۲۲۵۰ سال پیش از میلاد كه دارای دانه‌های آبی رنگ است (متعلق به ناحیه شمال غربی ایران) قطعات شیشه‌ای مایل به سبزی كه دركاوشهای باستان‌شناسی در لرستان، شوش و حسنلوبه دست آمده است و همچنین دیگر قطعه‌ها و نمونه‌های دیگر كه به هزاره‌های سوم و دوم پیش از میلاد تعلق دارد و حتی نمونه‌های اندكی از آنها در موزه آبگینه و سفالینه تهران هم موجود است، نشانگرقدمت این صنعت ارزنده و این هنر اصیل در كشور ماست. جامهای بلورین و دكمه‌های ظریف شیشه‌ای به جای مانده از دوره هخامنشی، نمونه‌هایی از شیشه‌های دمیده در قالب و قطعه‌های زیبای شیشه‌ای كه به گونه‌ای هنرمندانه تراش داده شده‌اند، همگی به دوران ایران باستان تعلق دارند و حاكی است از رونق و اعتبار شیشه‌گری از آغاز تاریخ مدون ایران تا قرن هفتم م. هر چند كه از شیشه‌گری دوره اسلامی آگاهی چندانی در دست نیست، ولی شواهد و نیز نمونه‌هایی كه از نقاط مختلف مانند شوش، ری، ساوه و نیشابور به دست آمده، نشان می‌دهد، در دوره مذكور ظروف گوناگون شیشه‌ای مانند بطری، قوری، عطردان، گلدان و فنجان ساخته می‌شده است. قرون پنجم تا هفتم قمری را می‌باید اوج صنعت شیشه‌گری در ایران به حساب آورد، زیرا در دوران مذكور، صنعتگران به شیوه‌های جدیدی روی آوردند و استفاده از قالبهای گوناگون با نقوش برجسته و فرو رفته را رواج داده و حك و تراش روی شیشه را نیز برای غنای كارشان به خدمت گرفتند. در همین دوران است كه نقاشیهای گوناگون از قبیل گلهای تزیینی،‌ شكل جانوران و استفاده از اشعار و آیات قرآن با رنگهای متنوع، به عنوان عاملی مكمل وارد شیشه‌گری دستی ایران می‌شود. در دوره صفویه نیز ظروف مختلف شیشه‌ای در مناطق مختلف ایران چون اصفهان، شیراز،‌ گرگان و جاهای دیگر ساخته می‌شد كه نمونه‌های متعددی از آن در موزه‌ها و دیگرمراكزهنری در ایران و سایر ممالك جهان موجود است. در حال حاضر، حدود ۳۵ كارگاه تنها برای تولید شیشه دست ساز و حدود ۳۰ كارگاه شیشه قالبی سازو دست سازو در مجموع حدود ۶۵ كارگاه شیشه‌گری تنها درشهر تهران به كار تولید انواع و اقسام محصولات شیشه‌ای می‌پردازند كه ضمن حجم چشمگیر تولید در سال، توانسته‌اند با تهیه و عرضه انواع و اقسام فرآورده‌های شیشه‌ای مصرفی و تزیینی و به ویژه شیشه‌های واجد ارزشهای هنری، مشتاقان بسیاری در داخل و خارج كشور به دست آورند. حتی شیشه دست ساز ایران نیز در زمره یكی از اقلام صادراتی صنایع دستی قرار گرفته است و اكنون با شیشه‌های دست ساز دیگركشورها رقابت می‌كند.
مواد اصلی شیشه‌گری شامل این موارد است: سنگ سیلیس، شیشه خـُرده، سنگ آهك، كربنات دوسود، بُراكس، شوره، نیتراتها و برخی مواد قلیایی دیگر. رنگهای مصرفی را نیز بیشتر اكسیدهای مختلف فلزی نظیر كبالت، مس، آهن، منگنز، كروم و غیره، و نیز نمكهای فلزی، گوگرد، كربن و غیره تشكیل می‌دهد. باید گفت كه هر كارگاه به طور معمول، در تهیه مناسب رنگ خاصی تخصص و مهارت دارد.
ابزار كار كارگاههای شیشه‌گری نیز مشتمل است بر لوله دم، الكترو موتور و پمپ باد، واگیره، دوشاخه، قیچی، قاشق چوبی مخصوص و دستگاه كه در مجموع وسایلی بسیار ساده و ابتدائی است.
در هر كارگاه شیشه‌گری، تعدادی كوره ذوب وجود دارد كه طی ساخت انواع تولیدات از آنها استفاده می‌شود. برای آنكه شیشه‌گران بتوانند تعداد بیشتری رنگ به كار برند، معمولاً از چند كوره استفاده می‌شود. همچنین در هر كارگاه، یك یا چند گرمخانه وجود دارد كه شیشه‌ها پس از ساخت، در درون آنها قرار می‌گیرد تا به تدریج و با كاهش دمای گرمخانه و سرانجام پس از گذشت زمانی حدود ۲۴ تا ۴۸ ساعت از گرمخانه كه دمای آن به صفر درجه سانتی‌گراد رسیده است، خارج می‌شوند تا بدین نحو و ضمن تنش‌زدایی، از شكسته شدن شیشه‌ها به سبب اختلاف دمای بالایی كه میان فضای كارگاه و فضای بیرونی وجود دارد، جلوگیری شود. برای تولید شیشه دست ساز كه دراصطلاح به آن «شیشه فوتی» نیز می‌گویند، نخست موار اولیه مصرفی را كه معمولاً خرده شیشه است، در كوره می‌ریزند و حرارت می‌دهند تا به صورت مذاب درآید. این كار، یعنی تبدیل شیشه خرده به شیشه مذاب، به نسبت درجه حرارت كوره میان ۳۶ تا ۴۸ ساعت به طول می‌انجامد. هنگامی كه شیشه به صورت كاملاً مذاب درآمد، استادكار با بهره‌گیری از لوله دم كه لوله‌ای است فولادی به طول ۱۰۰ تا ۱۲۰ سانتی‌متر، و استفاده از ابراز ساده دیگری چون قالبها، انبر،‌ قیچی و غیره به شیشه به طریق دست ساز شكل می‌دهد. تولید محصولات با كیفیت مطلوب، در گرو صبر، حوصله، هنر، ممارست و كسب تجربه طی سالیان طولانی است.
هـ) سفالگری و سرامیك سازی
منظور ازسفال، بدنه‌هایی است كه با خاكهای ثانویه، كه در اثر جابه‌جایی خلوص كمتری دارند و درجه پخت آنها نیزكمتر است، مثل خاك رس ساخته می‌شوند. سرامیك به بدنه‌هایی گفته می‌شود كه از خاكهای اولیه، كه به سبب ثابت بودن محل خاك از خلوص بیشتر و درجه پخت بالاتری برخوردارند، مثل كائولین و خاك سفید ساخته می‌شوند. گفتنی است كه واژه‌های «سفال» و «سفالینه» كه اهل فن و در موارد كلی دیگر، آن را به كار می‌برند، بر هر نوع بدنه اطلاق می‌شود. یكی از قدیمی‌ترین صنایع بشری، سفالگری است كه به اعتقاد بیشتر محققان و نیز به پشتوانه اشیاء به دست آمده ازكاوشهای باستان‌شناسی، زادگاه آن ایران بوده و ازكشورمان به دیگر نقاط جهان راه یافته است. به اعتقاد گیرشمن، ایران‌شناس و محقق برجسته فرانسوی، نخستین نمونه‌های اشیاء سفالین، به ساكنان كوهستانهای بختیاری تعلق دارد كه حدود ۸۰۰۰ پیش از میلاد و بدون استفاده از چرخ سفالگری ساخته شده است. از نمونه‌های به دست آمده می‌توان دریافت كه در آن زمان، سفالسازان از كوره پخت سفال نیز بی‌اطلاع بوده‌اند و احتمالاً ظروف سفالین را در كنارهمان آتشی كه برای پختن گوشت شكارمهیا می‌كردند می‌پختند. سفالینه‌های دوران مورد بحث، به تقلید از سبدهای بافته شده با تركه درختان ساخته شده و در بسیاری موارد، سبد به صورت قالبی برای ساخت ظروف سفالین به كار رفته است. افزون بر آن و ضمن كاوشهای باستان‌شناسی، آثار باارزشی از منطقه اسماعیل‌آباد، خوروین، تپه سیلك، شوش و غیره به دست آمده كه به هزاره‌های ششم، پنجم و چهارم پیش از میلاد تعلق دارد. این اشیاء گاه نقشهای ساده و طرحهای زیبایی بر پیكر دارند. در ۳۵۰۰ پیش از میلاد با اختراع چرخ ساده سفالگری و استفاده از آن در شكل بخشیدن به ظروف سفالین، تحولی جدید در این صنعت به وجود آمد و موجب شد تا محصولات از نظر شكل متنوع‌ تر و از نظر ساخت ظریف‌تر شود و تولید آن نیز افزایش یابد.
از شوش سفالهایی متعلق به ۲۷۰۰ سال پیش از میلاد به دست آمده است كه به یقین، با چرخهای كامل سفالگری تولید و در حرارتی مناسب (حدود ۱۰۰۰ درجه سانتی‌گراد) پخته شده‌اندبه دنبال تكمیل چرخهای سفالگری، تحول دیگری در این صنعت به وقوع پیوست و صنعتگران سفالساز موفق به تهیه انواع لعاب قلیایی و تزیین ظروف با آن شدند. لعاب عبارت است از لایه نازك سیلیكاتی كه برای افزایش مقاومت و قابلیتهای مصرفی،‌ زیبایی و جلوگیری از نفوذ رطوبت، سطح داخلی یا خارجی یا سطوح داخلی و خارجی یك بدنه سفالی یا سرامیكی را پوشش می‌دهد و دارای سه نوع قلیایی، سربی، فریت است. لعاب با اكسیدهای رنگزای فلزی به رنگ موردنظر درمی‌آید و پس از انجام مرحله لعاب‌كاری، ضروری است كه ظروف یا بدنه‌ها برای پخت نهایی به كوره برده شود. در حدود ۱۵۰۰ پیش از میلاد، به سبب گسترش فلزكاری و تهیه انواع ظروف از فلز، ساخت ظروف سفالین تا حدودی از رونق و رواج پیشین افتاد و بیشترین تلاش به ویژه در دوره هخامنشی مصروف تولید آجرهای لعاب‌دار می‌شد كه نمونه‌هایی از آن در كاخ آپادانا و كاخ شوش مورد استفاده قرار گرفته و ضمن كاوشهای باستان‌شناسی به دست آمده است. دردوره اشكانیان دوباره سفالگری دچار تحول شد و استفاده از لعاب قلیایی در میان صنعتگران رواج یافت. سفالگری در دوره مذكور، بیشتر از روی نمونه‌های كشف شده در نواحی مختلف بین‌النهرین مانند سامرا، تیسفون و بابل، شناخته می‌شود كه تركیبی است از سفالهای گذشته و نیز سفالهایی كه در همان زمان ساخت آنها در دیگرنقاط جهان رایج بوده است. در دوره ساسانی، سفالگری ایران پیشرفت چندانی نكرد، زیرا صنعتگران بیشتر به تولید مصنوعات فلزی گرانبها روی آوردند و از سفال تنها در مواردی معدود و برای تولید محصولاتی محدود استفاده می‌شد. با آغاز دوران اسلامی، به سبب روح سادگی و پرهیز از تجمل پرستی فرهنگ اسلامی، منع مذهبی استفاده از فلزات گرانبها برای ساخت ظروف و همچنین به دلایل اقتصادی، صنعت سفالسازی مورد توجه بیشتری قرار گرفت. آثار متعدد به جای مانده از نخستین دوره‌های پس از ورود اسلام، از آن جمله، سفالینه‌هایی كه در حفاریهای نیشابور و ری به دست آمده، نمایانگر مهارت سفالگران ایرانی در دوره مورد بحث است. نقوش ظروف سفالین این دوره بیشتر شامل كاسه، بشقاب، تنگ و غیره طرحهای گل و گیاه به شكل هندسی و نیز نقوش انسانی است. طی قرون پنجم تا هفتم قمری (= دوره سلجوقیان)، فصل نوینی در هنرها و صنایع ایرانی گشوده شد و ضمن تعالی و تكاملی كه فلزكاری، گچبری و بالاتر از همه معماری را نصیب گردید، صنعت سفالگری نیز تحول و دگرگونی چشمگیری یافت و شهرهایی چون نیشابور، جرجان، ری و كاشان به صورت مراكز عمده سفالگری كشور درآمد. دردوره سلجوقی ظروف لعابی سفیدرنگ، ظروف لعاب‌دار یك رنگ، ظروف با نقش قالبی، ظروف با نقش كنده‌كاری شده و لعاب رنگارنگ، ظروف معروف به لعابی، ظروف طلایی یا زرین فام، ظروف دارای نقاشی زیرلعاب، ظروف سرامیكی مینایی و ظروف معروف به «لاجوردی» ساخته شد. در دوره مغولها، ساخت نوعی كاشی به نام «كاشی معرق» آغاز، و از آن پس زینت‌بخش اماكن متبركه و دیگر ساختمانهای فرهنگی و گاه ساختمانهای مسكونی شد.
دردوره صفویه، ساخت ظروفی با عنوان «بدل چینی» رایج شد و آن حاصل تبادل نظر سفالگران چینی و ایرانی و نیز آموزش سفالگران چینی به سفالگران ایرانی در زمینه استفاده مناسب تر از خاك سفید درتولید محصولات بود. ضمن آنكه ساخت سفالینه‌هایی با نقوش درخت و گل و گیاه و گاهی نیز با نوشته‌های كوفی، فارسی و عربی در ایران رواج یافت. در دوره صفویه، ساخت و استفاده از كاشیهای هفت رنگ، معرق و مَعْـقِلی گسترش بسیار یافت و در تزیین و زیباسازی ابنیه مذهبی و تاریخی به كار برده شد. از حدود ۱۲ ق. به تدریج از رونق سفالگری ایران كاسته شد و این زوال تدریجی همچنان و تا قرن كنونی ادامه یافته است؛ گو اینكه محصولات سفال و سرامیك همچنان در مناطق مختلف تولید و حتی درزندگی روزمره مردم ایران نیز نقش داشته است. در حال حاضر، تولید سفال، سرامیك و كاشی در مناطق مختلفی از كشورمان به شیوه‌های گوناگون از آن جمله‌ با بهره‌گیری از چرخ سفالگری رواج دارد و طی سالهای پس ازپیروزی انقلاب اسلامی، شاهد رونق سفالگری رواج دارد و طی سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، شاهد رونق سفالگری در مناطقی مانند لالجین همدان، میبد یزد و تهران بوده‌ایم. این «هنر ـ صنعت» در دیگرمراكز مهم تولید، مانند مند گناباد، كلاگر محله جویبار، تبریز،‌ زنوز، اصفهان، شهرضا، نطنز، سیاهكل لاهیجان و… كماكان به حیات خود ادامه داده است.
اشاره‌ای به تلاشهای مربوط به گسترش صنایع دستی طی دو دهه اخیر طی دو دهه اخیر، گسترش صنایع دستی، براستی مورد توجه مسؤولان و برنامه‌ریزان بوده است و علی‌رغم دشوارهای بسیار، تلاشهای بسیار مؤثری در این زمینه به انجام رسیده است؛ از آن جمله:
۱. ایجاد دوره‌های كاردانی و كارشناسی صنایع دستی در بیش از ۲۰ دانشگاه و مؤسسه آموزش عالی كشور،‌این مهم از سال ۱۳۶۲ و در پی تصویب دوره كارشناسی صنایع دستی و ایجاد آن در دو دانشگاه بزرگ كشور یعنی دانشگاههای هنر و الزهراء (س) آغاز و تا به امروز همچنان گسترش و تعمیق یافته است.
۲. ایجاد دوره‌های كاردانی و كارشناسی فرش در بیش از ۱۰ دانشگاه ومؤسسه آموزش عالی كشور كه این اقدام اساسی نیز در پی تصویب دوره كارشناسی و هنر دانشگاه كاشان، از سال تحصیلی ۱۳۷۵ آغاز و تا به امروز تداوم و گسترش یافته است.
۳. ایجاد چندین گنجینه هنری در تهران و مراكز استانها از آن جمله گنجینه دوران اسلامی، گنجینه آبگینه و سفالینه، مجموعه كاخ موزه‌های سعدآباد، گنجینه هنرهای سنتی در اصفهان، نمایشگاه آثار موزه‌ای صنایع دستی معاصر كشور درتهران و غیره كه بی‌تردید درمعرفی و شناساندن هر چه بیشتر صنایع دستی و هنرهای سنتی كشور و گرایش نسل جوان به آموزش و تولید صنایع دستی بسیار مؤثر و مفید بوده است.
۴. پیش‌بینی رشته صنایع دستی در دوره كار و دانش و بررسی برای ایجاد دوره مدیریت خانواده، كه در آن عنایت ویژه‌ای به صنایع دستی هست، در مقطع آموزش متوسطه، برای تربیت نیروی انسانی در راه تداوم تولید صنایع دستی در آینده.
۵. ایجاد مراكزآموزش صنایع دستی در برخی ازمراكزاستانها و نیز ایجاد آموزشگاهها و هنرستانهای متعدد برای آموزش اصول صنایع دستی به متقاضیان.
۶. اختصاص اعتبارات عمرانی سالانه برای اجرای پروژه‌های آموزش، تهیه و توزیع مواد اولیه و ابزار كار، نظارت بر تولید وخرید محصولات تولیدی ازصنعتگران دستی، به ویژه در سطح روستاها و مناطق عشایری كشور كه این برنامه موجبات احیاء و گسترش صنایع دستی، به ویژه زیراندازهای سنتی را در بسیاری از مناطق به ویژه در روستاها و در میان عشایر فراهم آورده است.
۷. شركت فعال جمهوری اسلامی ایران در مجامع آسیایی وبین‌المللی «شورای جهانی صنایع دستی» كه این امر موجب توجه لازم به جنبه‌ها و ابعاد اقتصادی و اجتماعی و نیز جنبه‌های مردمی صنایع دستی در دنیا شده است. ضمن آنكه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، چهاردهمین و هفدهمین مجمع آسیایی صنایع دستی در شهرهای اصفهان و تهران برگزار شده است.
۸. برگزاری ۵ نمایشگاه بزرگ صنایع دستی در شهرهای اصفهان، شیراز، تبریز، تهران و همدان و عرضه و نمایش آثار برگزیده صنعتگران دستی سراسر كشور. از نمایشگاههای مذكور كه با نمایش شیوه تولید صنایع دستی توأم و همراه بوده است،‌ میلیونها نفر بازدید كرده‌اند.
۹. ایجاد زمینه‌های مناسب و برقراری تسهیلات مالی برای چاپ و انتشار دهها كتاب و نشریه تخصصی در زمینه‌های مختلف صنایع دستی.
۱۰. معافیت صنعتگران دستی كشور از پرداخت مالیات و تمهید مقدمات لازم برای تحت پوشش بیمه در آوردن قالی‌بافان پس از، از كارافتادگی.
۱۱. انجام اقدامات لازم در زمینه احیاء هنر مخمل‌بافی و توسعه بیشتر هنر زری‌بافی ازطریق سازمان میراث فرهنگی كشور، در شهرهای كاشان، تهران و اصفهان.
۱۲. ترویج رنگرزی با رنگهای طبیعی، از سوی سازمان صنایع دستی ایران، شركت سهامی فرش ایران و معاونت صنایع روستایی وزارت جهادسازندگی، در شهرهای مختلف،‌ برای بالا بردن كیفیت مواد اولیه مصرفی در فرش و گلیمهای دستباف و نیز حفظ برتری نسبی فرش ایران درزمینه رنگ.
منابع
ـ ایرانشهر ، جلد دوم، كمیسیون ملی یونسكو در ایران، ۳ـ۱۳۴۲.
ـ بهنام، عیسی، صنایع دستی ایران، تهران، كیهان،‌۱۳۴۱.
ـ پوپ، آرثراپهام، شاهكارهای هنر ایران، اقتباس و نگارش پرویز ناتل خانلری، فرانكلین، تهران، ۱۳۳۸.
ـ حسن بیگی، محمدرضا، مروری بر صنایع دستی ایران، ققنوس، تهران، ۱۳۶۵.
ـ حسن، زكی محمد، صنایع ایران بعد ازاسلام، ترجمه محمدعلی خلیلی، اقبال، تهران، ۱۳۲۰.
ـ گلاك، جی وهیراموتوگلاك، س.، سیری درصنایع دستی ایران، بانك ملی ایران، تهران، ۱۳۶۵.
ـ گیرشمن، رومن، هنرایران در دوران ماد و هخامنشی، ترجمه عیسی بهنام، شركت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، ۱۳۷۱.
ـ ……………… ، هنر ایران در دوران پارتی و ساسانی، ترجمه بهرام فره‌وشی، شركت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، ۱۳۷۰.
ـ ویلسن، كریستی ج، تاریخ صنایع ایران، ترجمه عبدالله فریار، بروخیم، تهران، ۱۳۱۷.
ـ وولف، هانس ای، صنایع دستی كهن ایران، ترجمه سیروس ابراهیم‌زاده، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی،‌ تهران، ۱۳۷۲.
ـ یاوری، حسین، آشنایی با هنرهای سنتی ایران، سازمان صنایع دستی ایران، تهران، ۱۳۷۶.
ـ یاوری، حسین و حسن بیگی، محمدرضا، كلیاتی درباره صنایع دستی روستایی ایران،‌ سازمان صنایع دستی ایران، تهران، ۱۳۶۱.
نیز :
ـ دست‌ها و نقش‌ها «نشریه سازمان صنایع دستی ایران».
ـ میراث فرهنگی «نشریه سازمان میراث فرهنگی كشور».
ـ موزه‌ها «نشریه اداره كل موزه‌ها ـ سازمان میراث فرهنگی كشور».
حسین یاوری
منبع : مرکز علمی و پژوهشی فرش ایران


همچنین مشاهده کنید