شنبه, ۱۶ تیر, ۱۴۰۳ / 6 July, 2024
مجله ویستا
فیزیک و متافیزیک
اهمیت تاریخی و معاصر فیزیك، بسیار است زیرا بسیاری از مسلمات آن توسط علوم اخذ شده و تاثیر زیادی نیزبر فلسفه و الهیات نهاده است. در فیزیك نیوتنی، سه فرض اصالت واقع، موجبیت و تحویلگرایی، پذیرفته شده بود كههر سه فرض از ناحیه فیزیك قرن بیستم و به ویژه نظریه كوانتوم مورد معارضه قرار گرفت. این بدان دلیل بود كه جهاناتمی بر وفق مفاهیم فیزیك كلاسیك و پدیدههای مشاهدهپذیر، توضیحدادنی نبود. درباره ارتباط مفاهیم فیزیككوانتومی با واقعیت جهان و نیز جایگاه نظریهها در علم، دیدگاههای اصالت واقع كلاسیك، ابزارانگاری و اصالت واقعنقادانه، تعبیر و تفسیرهای گوناگونی را ارائه دادهاند. در این نوشتار، «ایان باربور» همچون دیگر طرفداران اصالت واقع نقادانه قایل است كه براساس نظریه كوانتم، مشاهدهگر همواره در روند مشاهده، شریك و سهیم است و مرزقاطعی میان مشاهدهگر و شئ مشاهده شده وجود ندارد. وی بكارگیری ایده مكملیت درباره علم و دین را نقد میكند. فیزیك، مطالعه ساختارها و فرآیندهای اساسی تغییر و تحول در ماده و انرژی است. از آنجاكه فیزیك با پایینترین سطوح سازمان، سر و كار دارد و دقیقترین معادلههای ریاضی را به كارمیگیرد، بهنظر میرسد در مقایسه با سایر علوم، از مسائل مورد علاقه دین درباره حیات، ذهن وهستی انسان دورتر باشد، اما اهمیت تاریخی و معاصر فیزیك بسیار است. زیرا فیزیك، اولینعلم دقیق و سیستماتیك [ منظم] به شمار میآید و بسیاری از مسلمات آن، توسط علوم اخذشده است. روشهای فیزیك بهمثابه سرمشقهای مطلوبی برای علوم دیگر مدنظر بوده است.همچنین فیزیك تاثیر زیادی بر فلسفه و الهیات نهاده است. از این گذشته، اگرچه فیزیكدانان فقط موجودات فاقد حیات را مطالعه میكنند، ولی امروزهنگاه آنها متوجه موجوداتی است كه به قلمروهایی گوناگون دارند: از «كواركها» (۲) و «اتمها» تا«كریستالهای جامد»، «سیارهها» و «كهكشانها» - و از جمله، شالوده فیزیكی ارگانیزمهای زنده،هماكنون در حوزه فیزیك، ما با مسائلی درباره «مشاهدهگر و مشاهدهشده» (۳) ، « تصادف و قانون» (۴) و«اجزا و كلها» (۵) مواجهایم. در قرن بیستم، سه فرض مسلم و پذیرفتهشده فیزیك نیوتنی مورد تردید قرار گرفته است:
۱. معرفتشناسی (۶) نیوتنی، رئالیستی [واقعگرایانه] بود. همه بر این باور بودند كه نظریهها،جهان را چنانكه فی نفسه هستبه ۴گونهای بركنار و مستقل از «مشاهدهگر» توضیح میدهند.فضا و زمان، چارچوبهایی مطلق انگاشته میشد كه درون آنها تمام رویدادها بدون ارجاع بهمشاهدهگر، گنجانده (۷) شده است. «كیفیات اولیه» (۸) مانند «جرم» (۹) و «سرعت» (۱۰) كه با زبان ریاضیقابل بیان است، ویژگیهای عینی (۱۱) جهان واقعی محسوب میشد.
۲. فیزیك نیوتنی، نظرگاه موحبیتی داشت. اصولا چنین تلقی میشد كه آینده هر سیستیماز ماده متحرك را از روی شناخت دقیق وضعیتحاضر آن میتوان پیشبینی كرد. بهنظر میآمدتمام جهان، از كوچكترین ذرات تا دورترین سیاره زیر نفوذ و سیطره قوانینی تغییرناپذیر ویكسانند.
۳. دیدگاه نیوتنی در این برداشت كه: رفتار كوچكترین «اجزا»، یعنی ذرات سازنده،تعیینكننده رفتار «كل» است، نگرشی تحویلگرایانه (۱۲) بود. براساس این نگرش، «تغییر و تحول»،عبارت است از بازآرایی اجزا كه خود آن اجزا بدون تغییر باقی میمانند. در اینجا از طبیعت،تصویری جذاب و مقتدر، بسان ماشینی قانونمند، ترسیم میشد; تصویری كه رشد علم و اندیشهغرب را بشدت متاثر ساخت. این دیدگاه كه به جهان همچون مكانیسم یك ساعت مینگریست،به نگرشی «دئیستی» (۱۳) [ خداپرستی طبیعی] درباره خداوند منجر شد كه او را ساعتسازیمیدانست كه ساز و كار جهان را طرح و سپس آن را به حال خود رها كرده است. قرن هیجدهم شاهد گسترش بیشتر مكانیك نیوتنی بود. در فیزیك قرن نوزدهم انواع نوینیاز طرحهای مفهومی (۱۴) ،از جمله «نظریه الكترو مغناطیس» (۱۵) و «نظریه جنبشی گازها» (۱۶) ارائهشده بود، ولی فرضیههای اساسی مذكور بدون تغییر باقی ماندند. چنین بهنظر میآمد كه تمامیقوانین، نه از نظر مكانیك ذرات، لااقل از نظر قوانین حاكم، بر چند نوع از ذرات و میدانها دستیافتنی است. در نظریه جنبشی و ترمودینامیك (۱۷) ،رفتار گازها براساس احتمال تشریح میشد،ولی این شیوه را فقط تسهیلی برای امر محاسبه قلمداد میكردند. همه بر آن بودند كه حركتتمامی مولكولهای گاز، دقیقا با قوانین مكانیكی معین شده است، ولی چون محاسبه اینحركات بسیار دشوار و پیچیده است، ما میتوانیم از قوانین آماری برای پیشبینی رفتار میانگینگروههای عظیم مولكولها استفاده كنیم. هر سه فرض مذكور - یعنی «اصالت واقع [رئالیسم]»، «موجبیت» و «تحویل گرایی» - از ناحیهفیزیك قرن بیستم مورد معارضه قرار گرفته است. تغییرهای رخداده در مفاهیم و مسلمات،آنچنان عظیم بود كه تعجبی ندارد اگر «كوهن» آن را بهعنوان نمونهای بارز از یك انقلاب عظیم ویك تغییر «سرمشق» به كار ببرد. در اینجا نظریه «كوانتوم» را بررسی میكنیم.
نظریه كوانتوم
مدلهای مربوط به «ذره» نظیر مدل «توپ بیلیارد»، بر فیزیك كلاسیك ماده، حاكم بوده است.در قرن نوزدهم، نظریهپردازان برای تشریح گروه متفاوتی از پدیدهها كه متضمن «نور» و «الكترومغناطیس» بودند، از مدل اساسی دیگری استفاده كردند كه عبارت بود از: [انتشار] امواج در«محیطهای میانجی پیوسته». (۱۸) ولی در اوایل قرن حاضر بهنظر میرسید كه چند آزمایشحیرتانگیز، استفاده از هر دو مدل «موج» و «ذره» را برای هر دو نوع از پدیدهها ایجاب میكند. ازیكطرف، معادله انیشتین درباره اثر فتوالكتریك (۱۹) و كار «كامپتون» بر روی پراكندگی فوتون (۲۰) نشان داد كه نور در بستههای مجزا و منفصل، با انرژی و اندازه حركت معین، گسیل میگردد وبسیار شبیه به جریانی از ذرات عمل میكند، و از طرف دیگر و در مقابل آن، الكترونها كه هموارهبهصورت «ذرات» تصویر میشدند، آثار تداخل انتشار را كه از ویژگیهای امواج است، از خود نشاندادند. امواج، پیوسته و گستردهاند و بهموجب «فاز» (۲۱) بر یكدیگر تاثیر متقابل دارند; اما ذرات،گسسته و به مكانی خاص محدودند و تاثیر متقابل آنها براساس «اندازه حركت» (۲۲) است. بهنظرمیرسد هیچ راهی برای تلفیق این دو مدل، در مدل واحد، وجود ندارد. [۱] از باب نمونه، فرض كنید یك دسته از الكترونها به سمت دو شكاف موازی كه در یك پردهفلزی قرار دارند، گسیل شدهاند و با یك صفحه عكاسی كه چند سانتیمتر پشت پرده قرار دادهشده، برخورد میكنند. هر الكترون بهصورت یك نقطه ریز بر روی فیلم ثبت میشود و به مثانهذرهای كه به آنجا رسیده باشد بهنظر میآید و چنانچه «بار» و «جرم» الكترون تقسیمناپذیر باشد،قاعدتا احتمال میرود فقط از یكی زا دو شكاف عبور كرده باشد. با وجود این، نقاطی كه بر رویفیلم میافتد، الگویی تداخلی را از نوارهای موازی، نشان میدهند كه تنها در صورتی توضیحدادنی است كه فرض شود یك «موج» از دو شكاف عبور كرده است و همین دوگانگی موج - ذره، درسرتاسر فیزیك اتمی یافت میشود، ولی یك فرمالیزم وجدانی ریاضی میتواند بهوجود آید كهامكان پیشبینی رویدادهای مشاهدهشده را بهصورت آماری فراهم آورد. این فرمالیزم ریاضی،«توابع موج» (۲۳) را برای آمیزهای از امكانها یعنی «تركیبی از حالتها» (۲۴) به دست میدهد. میتوان احتمال برخورد یك الكترون را به هر نقطه مفروض، محاسبه كرد. اما در «توزیع احتمال» (۲۵) موردمحاسبه، نقطه دقیقی كه یك الكترون خاص به آن اصابتخواهد نمود، قابل پیشبینی نیست. به همین ترتیب در نظریه كوانتوم، هیچ مدل وحدتیافتهای از اتم پیدا نشده است. مدل اولیهبور درباره اتم به سادگی قابل تصویر و تجسم بود: الكترونهای ذرهوار در حركتخود پیرامونهسته، به مانند یك منظومه شمسی كوچك، از مدارهایی تبعیت میكنند. ولی «اتم» در نظریهكوانتوم بههیچوجه قابل تصویر و تصور نیست.ممكن است كسی بكوشد تا الگوهای «موجهایاحتمال» (۲۶) را كه فضای پیرامون «هسته» را پر كردهاند، شبیه نوسانهای یك سمفونی سهبعدی ازاصوات موسیقیایی كه پیچیدگی حیرتانگیزی دارند، تصور كند; ولی این تمثیل كمك زیادی بهما نمیكند، «اتم» در دسترس مشاهده مستقیم قرار ندارد و بر وفق «كیفیات حسی»، قابل تصورنیست; حتی نمیتوان آن را براساس مفاهیم كلاسیك نظیر «فضا»، «زمان» و «علیت» به گونهایمنسجم توضیح داد. رفتارشی بسیار خرد با رفتار اشیای تجربه روزمره، متفاوت است. ما میتوانیم آنجه را در آزمایشها رخ میدهد با «معادلات آماری» توضیح دهیم، ولی نمیتوانیمصفات كلاسیك مانوس را به ساكنان جهان اتمی نسبت دهیم. در بسط و توسعههایی كه طی سالهای اخیر در نظریه كوانتوم، به سمت قلمروهای هستهای ومادون هستهای حاصل شده است، خصلت «احتمالی» نظریه اولیه كوانتوم، همچنان محفوظ،مانده است. نظریه میدان كوانتومی (۲۷) ،تعمیمی است از نظریه كوانتوم كه با نظریه نسبیتخاص،هماهنگ و منسجم است. از این نظریه با موفقیتبسیار در برهم كنشهای الكترومغناطیس (۲۸) وبرهم كنشهای مادون هستهای (۲۹) (كرومودینامیك كوانتومی (۳۰) یا نظریه كوارك) و نظریه الكتروضعیف، بهرهبرداری شده است.[۲] اجازه دهید چالشی را كه نظریه كوانتوم در قبال اصالت واقعابراز كرده است، دنبال كنیم. نیلزبور از بهكارگیری مدلهای موج و ذره و دیگر زوجها از مجموعههای مفاهیم متضاد،حمایت میكرد. بحثبور درباره آنچه او آن را «اصل مكملیت» (۳۱) نامید، چند موضوع را شامل شد.بور تاكید داشت كه سخن ما درباره یك «سیستم اتمی» باید همواره به یك آرایش آزمایشگاهیمربوط باشد; ما هرگز نمیتوانیم درباره یك سیستم اتمی به تنهایی و «فی نفسه» و عین معلوم (۳۳) را در هر آزمایشی مد نظر قرار دهیم.نمیتوان هیچ خط فاصل دقیقی بین روند مشاهده و شیء مشاهده شده، رسم كرد. در صحنهآزمایش، ما «بازیگریم» نه صرفا «تماشاچی» و ابزار آزمایشی مورد استفاده را خود برمیگزینیم.بور اظهار داشت كه آنچه باید به حساب آید، روند تعاملی [كنشی - واكنشی] «مشاهد» است، نهذهن یا شعور مشاهدهگر. موضوع دیگر در نوشتار بور، محدودیت مفهومی درك بشر است در اینجا، انسان بهعنوان یكعالم [ داننده] و نه یك آزمایشگر، كانون توجه قرار میگیرد. بور، با شكاكیت كانت (۳۴) دربارهامكان شناخت «جهان فی نفسه» (۳۵) سهیم است. اگر سعی ما آن باشد كه «قالبهای مفهومی» (۳۶) خاص را بر طبیعت تحمیل كنیم، در این صورت استفاده تام از سایر مدلها را مانع شدهایم.بدینسان، باید بین توصیفات كامل علی یا - فضا زمانی، بین مدلهای موج یا ذره، بین اطلاع دقیقاز مكان یا اندازه حركت، یكی را برگزینیم. هرچه بیشتر از یك مجموعه مفاهیم استفاده شود،كمتر میتوان مجموعه مكمل را بهطور همزمان به كار برد. این محدودیت دوجانبه از آن جهترخ میدهد كه جهان اتمی را نمیتوان بر وفق مفاهیم فیزیك كلاسیك و پدیدههایمشاهدهپذیر توضیح داد.[۳] بنابراین، چگونه مفاهیم فیزیك كوانتومی به واقعیت جهان مربوط میشود؟ دیدگاههایمختلف درباره جایگاه «نظریهها» در علم، تعبیر و تفسیر متفاوتی از نظریه كوانتوم میكنند.
۱. اصالت واقع كلاسیك: نیوتن و تقریبا تمام فیزیكدانان قرن نوزدهم، نظریهها را توصیفات«طبیعت»، آنگونه كه فی نفسه و مستقل از مشاهدهگر تحقق دارد، تلقی میكردند. فضا [ مكان]،زمان، جرم، و سایر «كیفیات اولیه» (۳۷) خواص همه اشیای واقعیاند. مدلهای مفهومی، نسخهبدلهایی از جهانند كه ما را قادر میسازند تا ساختار مشاهدهناپذیر جهان را با اصطلاحات مانوسكلاسیك مجسم كنیم. اینشتین این سنت را با پافشاری بر این نكته ادامه داد كه یك توصیف كامل از سیستم اتمی، مستلزم مشخص كردن متغیرهای كلاسیك «مكان - زمانی» است كه حالتآن را به گونهای عینی و غیرمبهم، تعیین كند. او بر آن بود كه چون نظریه كوانتوم چنین نیستپس نظریهای ناقص است و عاقبتبهوسیله نظریهای كه انتظارهای كلاسیك را تحقق بخشد،كنار گذاشته خواهد شد.
۲. ابزارانگاری: (۳۸)
مطابق این رای، نظریهها ساختههای مفید بشر و تمهیدهایی برایمحاسبهاند (۳۹) كه جهت مرتبط كردن مشاهدات و انجام پیشبینیها به كار میآیند. آنها همچنینابزارهایی عملی برای دستیابی به كنترل فنی شمرده میشوند. مبنای داوری درباره آنها، مفیدبودنشان در به ثمر رساندن این اهداف است، نه مطابقت آنها با واقعیت (كه برای ما امریدستنیافتنی است). مدلها، مجعولهایی تخیلیاند (۴۰) كه موقتا برای ساختن نظریهها استفادهمیشوند و پس از آن میتوان آنها را كنار نهاد; آنها بازنمودهای (۴۱) حقیقی جهان نیستند. اگرچهمیتوانیم از معادلات كوانتومی برای پیشبینی پدیدههای مشاهدهپذیر استفاده كنیم، امانمیتوانیم در میان مشاهداتمان از اتم سخن بگوییم. اغلب چنین پنداشته میشود كه بور قاعدتا باید ابزارگرا باشد، زیرا او در بحث طولانی باانیشتین، اصالت واقع كلاسیك را رد كرده است. اما آنچه او واقعا گفت، آن است كه مفاهیمكلاسیك را نمیتوان بدون ابهام برای تشریح سیستمهای اتمی موجود به كار برد. از مفاهیمكلاسیك فقط میتوان برای توضیح پدیدههای مشاهدهپذیر، در موقعیتهای ویژه آزمایشگاهیاستفاده كرد. ما نمیتوانیم جهان را آن گونه كه «فی نفسه» تحقق دارد، جدای از تاثیر متقابل ما باآن، مجسم كنیم. بور، به میزان زیادی با نقد طرفداران ابزارانگاری از اصالت واقع كلاسیك موافقبود ولی او بهطور مشخص از ابزارانگاری حمایت نمیكرد و با تحلیل دقیقتر بهنظر میرسد كه اوگزینه سومی را اختیار كرده باشد.
۳. اصالت واقع نقادانه: (۴۲)
قایلین به اصالت واقع نقادانه، نظریهها را بازنمودهایی ناتمام ازجنبههای محدود جهان، آنگونه كه با ما در كنش متقابلند، تلقی میكنند. نظریهها به ما اجازهمیدهند تا جنبههای مختلف جهان را كه در موقعیتهای گوناگون آزمایشگاهی آشكار میشوند،به یكدیگر مرتبط كنیم. از نظر حامیان اصالت واقع نقادانه، مدلها، اگرچه انتزاعی و گزینشیاند امابرای مجسم كردن ساختارهای جهان كه موجب این كنشهای متقابلند، كوششهایی ضروری بهحساب میآیند. در این نگرش، هدف علم، فهم است نه كنترل. تایید پیشبینیها آزمونی استبرای فهم معتبر (۴۳) ولی خود پیشبینی، هدف علم نیست. بخوبی میتوان ادعا كرد كه بور - اگرچه نوشتههای او همواره واضح نبوده است - صورتی ازاصالت واقع نقادانه را پذیرفته بود. او در بحثبا انیشتین، واقعیت الكترونها یا اتمها را انكارنكرد، بلكه مدعی بود كه آنها از آن رسته اشیایی نیستند كه توصیفات فضا - زمانی كلاسیك راپذیرند. وی پدیدارشناسی (۴۴) « ماخ» (۴۵) را كه واقعیت اتمها را مورد تردید قرار میداد، نپذیرفت.«هنری فولس»، (۴۶) این بحث را چنین خلاصه میكند: «او [بور] چارچوب كلاسیك را كنار گذاشتو استنباط واقعگرایانه را درباره توصیف علمی طبیعتحفظ نمود. آنچه او طرد میكند اصالتواقع نیست، بلكه تعبیر كلاسیك آن است.»[۴] بور، واقعیتسیستم اتمی را كه با سیستممشاهدهگر در برهم كنش است، فرض مسلم گرفت. در قبال تعبیرهای ذهنگرا (۴۷) از نظریهكوانتوم كه مشاهده را یك برهم كنش ذهنی - فیزیكی (۴۸) تلقی میكنند، بور از برهم كنشهایفیزیكی میان سیستمهای ابزاری و اتمی، در وضعیت كامل آزمایشگاهی، سخن میگوید.بهعلاوه، «موج و ذره» یا «اندازه حركت و موقعیت مكانی» یا دیگر وصفهای مكمل، حتی اگر همبروشنی قابل اطلاق نباشند، بر یك شیء واحد صدق میكنند. آنها از نمودهای متفاوت سیستماتمی واحد حكایت میكنند.«فولس» مینویسد: «بور احتجاج میكند كه اینگونه باز نمودها، انتزاعهایی هستند كه در امكان توصیف یكپدیده بهعنوان كنش متقابل میان سیستمهای مشاهدهگر و سیستمهای اتمی، نقشی حیاتیایفا میكنند، اما نمیتوانند خواص یك واقعیت مستقل را تصویر كنند .... ما میتوانیم چنینواقعیتی را به حسب توانایی آن برای ایجاد برهم كنشهای گوناگون توصیف كنیم - برهم كنشهاییكه نظریه مذكور، آنها را تامینكننده شواهد مكمل درباره شیء عین واجد قلمداد میكند.[۵]بور نگرش اصالت واقع كلاسیك را كه براساس آن، جهان دربردارنده موجوداتی با خواصمعین كلاسیك است، نپذیرفت. ولی با وجود این، بر آن بود كه جهانی واقعی وجود دارد كه دركنش متقابل، توانایی ایجاد پدیدههای مشاهدهپذیر را داراست. فولس كتاب خود را درباره بور بااین نتیجهگیری به پایان میرساند: «هستیشناسی (۴۹) ای كه این نحوه تعبیر و تفسیر از پیام "بور" مستلزم آن است، اشیایفیزیكی را نه مطابق با چارچوب كلاسیك و از راه خواص معین كه با خواص پدیدهها مطابقند،بلكه از طریق توان آنها برای ظاهر شدن در نمودهای گوناگون پدیدهها، توصیف میكند.بدینترتیب در چارچوب مكملیت، حفظ استنباط واقعگرایانه و پذیرفتن كامل بودن نظریهكوانتوم فقط با تجدید نظر در فهم ما از ماهیتیك واقعیت مستقل فیزیكی و اینكه ما چگونهمیتوانیم آن را بشناسیم، ممكن است.»[۶] كوتاه سخن اینكه ما باید اكیدا جدایی قاطع بین مشاهدهگر و شیء مشاهدهشده را كه درفیزیك كلاسیك فرض میشد، انكار كنیم. براساس نظریه كوانتوم، مشاهدهگر همواره یكشریك و سهیم به حساب میآید. در مكملیت، استفاده از یك مدل، استفاده از مدلهای دیگر را محدود میسازد. مدلها،بازنمودهای نمادین (سمبولیك) از وجوه واقعیت متعاملند كه نمیتوانند منحصرا بر وفقشباهتهایی كه با تجربه روزمره دارند، مجسم شوند. آنها صرفا بهطور كاملا غیرمستقیم، با جهاناتمی و یا با پدیدههای مشاهدهپذیر، مربوطاند. ولی ما مجبور نیستیم ابزارانگاریای را بپذیریمكه نظریهها و مدلها را ابزارهای فكری و عملی مفیدی میانگارد كه درباره جهان چیزی به مانمیگویند. خود بور پیشنهاد كرد كه ایده مكملیت قابل بسط به سایر پدیدههایی است كه با دو نوع مدل،تحلیلپذیرند، مانند: مدلهای «مكانیستی و ارگانیك» (۵۰) در زیستشناسی; مدلهای«رفتارگرایانه و درون نگرانه» (۵۱) در روانشناسی; مدلهای «جبر» و «اختیار» در فلسفه; یا مدلهای«عدل الهی و «عشق الهی» در الهیات. بعضی نویسندگان پا را فراتر نهاده و از مكملیت «علم» و«دین» سخن میگویند. بدینسان «سی.ای. كولسون» (۵۲) پس از تشریح دوگانگی موج - ذره وتعمیم بور از آن، علم و دین را «توضیحهای مكمل درباره واقعیت» مینامد.[۷]من به اینگونه استعمال گسترده از اصطلاح مزبور، با دیده شك مینگرم. در زیر چند شرط رابرای به كار بردن مفهوم مكملیت مطرح میكنم:[۸]
۱. مدلها باید فقط در صورتی مكمل یكدیگر نامیده شوند كه به یك موجود واحد و یك گونهواحد منطقی اشاره كنند. موج و ذره، مدلهایی برای یك موجود منفرد (مثلا یك الكترون) در یكموقعیت منفرد (مثلا در یك آزمایش دو شكاف) بهشمار میآیند. آنها هر دو در یك سطحمنطقی قرار دارند و قبلا در یك شعبه از علم استعمال شدهاند. این شرایط در مورد علم و دینصدق نمیكند. آن دو، نوعا در موقعیتهایی متفاوت پدید میآیند و در زندگی انسان وظایفمختلفی را به انجام میرسانند.[۹] ازاینرو، من علم و دین را زبانهای بدیل (۵۳) میدانم و اصطلاحمكملیت را به مدلهای مربوط به یك گونه واحد منطقی و در چارچوب یك زبان خاص، محدودمیكنم; نظیر مدلهای «انسانوار» و «غیرانسانوار» برای خداوند. است و نه«استدلالی». (۵۵) باید دلایل مستقلی برای ارزش دو مدل بدیل و یا مجموعههایی از ساختها درحوزه دیگر وجود داشته باشد. نمیتوان فرض كرد كه مدلهای مفید در فیزیك، در سایر رشتههانیز ثمربخش باشند.
۳. مكملیت، هیچ توجهی را برای پذیرش غیرنقادانه حصرهای دووجهی (۵۶) فراهم نمیآورد.این اصطلاح را نمیتوان برای اجتناب از پرداختن به ناهماهنگیها یا «وتو» كردن جستوجویوحدت، به كار برد. درباره ویژگی متناقضنما (۵۷) در دوگانگی موج - ذره نباید مبالغه شود. مانمیگوییم كه یك الكترون هم موج است و هم ذره، بلكه میگوییم رفتاری موجگونه و ذرهوار ازخود نشان میدهد. بهعلاوه، ما یك فرمالیزم ریاضی وحدتیافته در اختیار داریم كه لااقل، پیشبینیهایی احتمالی را فراهم میآورد، حتی اگر تلاشهای گذشته، هیچ نظریهای را بهتر ازنظریه كوانتوم در طابقتبا دادهها به دست نداده باشد، ما نمیتوانیم تحقیق برای مدلهایوحدت بخش جدید را طرد كنیم. انسجام (۵۸) ، حتی اگر با اعتراف به محدودیتهای زبان و تفكربشری تعدیل شده باشد، همواره در سراسر پژوهش اندیشهمندانه بهصورت یك آرمان باقیمیماند.
پینوشتها:
۱- متن مقاله بخشی از فصل هفتم كتاب دین و علم: مسائل تاریخی و معاصر نوشته ایان باربور است كه درسال ۱۹۹۷ منتشر شده است. این كتاب آخرین و مهمترین اثر باربور در زمینه مباحث علم و دین است كه در پژوهشگاهفرهنگ و اندیشه اسلامی در دست ترجمه به فارسی است و بزودی منتشر خواهد شد.
۲- quarks ،دستهای از بنیادیترین اجزای مفروض ماده. (م).
۳- observer and observed ،در جریان هر مشاهده سه امر تشخیص داده میشود: (الف) عمل مشاهده، (ب) مشاهدهگر [ل ناظر]، و (ج) شیء مشاهدهشده. ارتباط این سه با یكدیگر، هم در فلسفه و هم در تعابیر ارائهشده از فیزیكنوین، محل بحث و گفتوگوست. (م).
۴- . chance and law
۵- . psrts and wholes
۶- . Epistemology
۷- . absolute
۸- . Primary qualities
۹- . Mass
۱۰- . Velocity
۱۱- . objective
۱۲- . Reductionistic
،بهمعنای پیروی از مكتبی استبهنام Deism كه در اواسط قرن شانزدهم میلادی در انگلستان ظاهر شد.این مكتب متاثر از پیشرفتهای علم، نیروی عقل را در رسیدن به خداوند كافی میدانست و جهان را همچون ماشینی میپنداشت كه خداوند، طراح آن است. پیروان این نظر، دین والهیات مبتنی بر وحی را منكر بودند و از دین و الهیاتطبیعی و یا به تعبیری عقلانی طرفداری میكردند. (م).
۱۴- . Conceptual Schemes
۱۵- electromagnetic theory ،در دهه ۱۸۶۰ میلادی، فیزكدانی بهنام مكسول، (Maxwell) توانست از راه توصیفریاضی، نیروهای الكتریكی و مغناطیسی را در نظریهای واحد، با عنوان «نظریه الكترومغناطیس» تلفیق كند. (م) .
۱۶- Kenetic theory of gases ،نظریهای كه درصدد استبا بیانی ریاضی، رفتار گازها را براساس حركات اجزای اتمی ومولكولی آنها توضیح دهد. (م).
۱۷- thermodyan mics ،این اصطلاح كه از دو واژه یونانی، یكی بهمعنای حرارت و دیگری حركت، تركیب شده است،بیانگر قوانین و روابط بین حرارت و حركت مولكولها بویژه مولكولهای گاز است. (م)
۱۸- Continuous media ،فیزیكدانان قرن نوزدهم برای توجیه انتشار امواج نور و بهطوركلی امواج الكترومغناطیس درفضا، به نوعی واسطه و میانجی به نام «اثیر» قایل شدند كه ساختاری پیوسته داشت و آنها را محمل انتشار آن امواجمیپنداشتند. البته ناروا بودن این فرض كه ناشی از قیاس امواج الكترومغناطیس (از جمله نور) با امواج صوتی بود، بعداروشن شد. (م).۱۹- Photoelectric effect ،اثر فتوالكتریك به جریانی الكتریكی كه بهواسطه تاثیر انرژی نور از راه جدا كردن الكترونهااز سطح فلزات ایجاد میشود، اطلاق میگردد. انیشتین در مقالهای (۱۹۰۵) درباره اثر فتوالكتریك، این فرضیه را مطرحساخت كه نور متشكل از ذراتی منفصل است. تا قبل از انیشتین اغلب فیزیكدانان میپنداشتند كه نور صرفا پدیدهایموجگونه است، ولی فرضیه انیشتین مستلزم آن بود كه نور جریانی است از ذرات كه از بستههای مجزا و كوچك انرژی كهبعدا فوتون نامیده شدند، تشكیل شده است. با استفاده از این ایده، او معادلهای را برای اثر فتوالكتریك تنظیم كرد كهنهایتا در سالهای ۱۹۲۳ - ۱۹۲۴ تایید و اثبات شد. (م).
۲۰- Photon ،كوچكترین واحد تشكیلدهنده نور كه فاقد بار الكتریكی و جرم است.
۲۱- Phase ،تابعی ریاضی است كه مختص معادلههای مربوط به حركت موج است.
۲۲- Momentum ،حاصل ضرب جرم در سرعت هر جسم متحرك را اندازه حركت آن مینامند.
۲۳- Wave functions ،تابع موج، تابعی است ریاضی كه در نظریه كوانتوم برای نشان دادن وضعیتیك سیستم فیزیكیو محاسبه احتمال وقوع یك رویداد (مثلا تابش یك فوتون از یك اتم) در زمان اندازهگیری، به كار میرود. (م).
۲۴- Super position of states ،در مكانیك كوانتومی، اصلی وجود دارد بهنام «اصل تركیب» كه مطابق آن، امكانهای(وضعیتهای محتمل) كوانتومی میتوانند با یكدیگر آمیخته شوند و «تركیبی از وضعیتها» را كه خود وضعیتی جدیداست، پدید آورند. (م).
۲۵- Probability distribution ،مفهومی است اساسی در نظریه احتمالات، بهمعنای تخصیصی احتمالات بهمجموعهای از رویدادها كه به یكدیگر مرتبطند. (م).
۲۶- Probability waves ،امواجی هستند كه احتمال وجود یك ذره را (مثلا الكترون) در نقطهای از فضا (مثلا فضایپیرامون هسته) بیان میكنند. این امواج در مكانیك كوانتومی، دارای هویتی مادی و متعارف نیستند بلكه صرفا كیفیت انتشار احتمالات را نشان میدهند. (م).
۲۷- Quantum field theory ،نظریهای است كه در نتیجه اعمال نظریه كوانتوم در مورد رفتار یك میدان، نظیر میدانالكترومغناطیس، حاصل شده است. این نظریه نقشی اساسی در درك نیروهای بنیادی حاكم بر قلمرو مادون اتمیداشته است. (م).
۲۸- . electromaghetic interactions
۲۹- . Subnuclear interactions
۳۰- Quantum chromodymantics ،نظریهای نوین است كه توصیف برهم كنشهای قوی بین كواركها و گلوئونها(ذراتی كوانتومی كه عامل پیوند مستحكم كواركها بر یكدیگرند) را بر عهده دارد. عنوان اختصاری این نظریه« QCD »است. (م).
۳۱- . Complementarity principle
۳۲- . Subject
۳۳- . Object
۳۴- از دیدگاه كانت آنچه ما ازجهان میدانیم آن است كه با قالبهای مفهومی و ذهنی خود فهمیدهایم. ازاینرو، آنچهمییابیم عوارض معرفتی جهان است نه خود جهان، آنگونه كه هست. (م).
۳۵- . Word in itself
۳۶- . Conceptual Molds
۳۷- Primary qualities ،جان لاك (۱۶۳۲ - ۱۷۰۴) فیلسوف انگلیسی برای هر شیء فیزیكی دو دسته كیفیات مطرحكرد: ۱. كیفیات اولیه: مانند شكل معین، اندازه معین و .... كه هر شیء فیزیكی از آنها برخوردار است، خواه كسی آنها رادرك كند یا نه. ۲. كیفیات ثانویه: نظیر طعم، رنگ، بو، و .... كه وجود آنها مشروط به حضور نیرویی درككننده و اندامهایحسی است. (م).
۳۸- Instrumentalism
۳۹- Calculating
۴۰ Imaginative fictions
۴۱- Representations
۴۲- Critical realism
۴۳- Valid understanding
۴۴- Phenomenalism
۴۵- Ernst mach
۴۶- Henry folse
۴۷- Subjectivist
۴۸- Mental - physical
۴۹- Ontology
۵۰- Mechanistic and organic models ،در مدلهای مكانیستی، موجودات زنده بسان «ماشینهای پیچیدهای» كهچیزی جز مجموع اجزا نیستند، در نظر گرفته میشوند و براساس قوانین فیزیكی و شیمیایی تشریح پذیرند. اما درمدلهای ارگانیك، آنچه ارائه میشود یك كل یكپارچه بهنام ارگانیزم است كه دارای سلسله مراتبی از سطوح مختلف نظماست. این كل سازمان یافته، چیزی بیشتر و فراتر از مجموع اجزاست و صرفا با قوانین فیزیكی و شیمیایی نمیتوان آن راتشریح كرد. (م).
۵۱- Behavioristic and instropesti models ،رفتارگرایی و دروننگری دو مدل و شیوه در روانشناسی است.براساس دروننگری، حالتهای درونی و فرآیندهای ذهنی انسان، موضوع اصلی تحقیقات روانشناسی را تشكیلمیدهد. اما در رفتارگرایی، بررسی و مشاهده «رفتار» بویژه از راه آزمونهای «محرك و پاسخ» نقش اصلی را بر عهده دارند.(م).
۵۲- C. A. Coulson
۵۳- alternative languages
۵۴- analogical
۵۵- inferential
۵۶- Dichotomies ،یعنی تقسیمهای ثنایی، كه محصول این تقسیمها، در قالب قضایایی كه در علم منطق به قضایایمنفصله مانعهٔ الجمع و حقیقه شهرت دارند، بیان میشود. مانند این قضیه: عدد یا زوج استیا فرد
۵۷- Paradoxical
۵۸- Coherence
مترجم: پیروز فطورچی
منبع:فصلنامه ذهن، شماره ۱
منبع : خبرگزاری فارس
مسعود پزشکیان انتخابات ریاست جمهوری انتخابات انتخابات ریاست جمهوری 1403 پزشکیان سعید جلیلی انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم ایران انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ انتخابات 1403 دولت چهاردهم ستاد انتخابات کشور
تهران شهرداری تهران قتل هواشناسی سرقت پلیس راهور پلیس قوه قضاییه سلامت سازمان هواشناسی محیط زیست آموزش و پرورش
خودرو قیمت دلار واردات خودرو بورس بانک مرکزی دلار حقوق بازنشستگان قیمت خودرو بازار خودرو دولت سیزدهم قیمت سکه اربعین
ماه محرم سینمای ایران سریال تئاتر الناز شاکردوست سینما هنرمندان تلویزیون بهاره رهنما کتاب فیلم ازدواج
کنکور ۱۴۰۳
رژیم صهیونیستی روسیه آمریکا جنگ غزه جو بایدن غزه انگلیس اسرائیل فلسطین دونالد ترامپ چین حماس
استقلال فوتبال پرسپولیس یورو 2024 تیم ملی آلمان تیم ملی اسپانیا علیرضا بیرانوند باشگاه پرسپولیس لیگ برتر کریستیانو رونالدو ترکیه نقل و انتقالات
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ هواپیما ناسا ایلان ماسک امنیت سایبری آیفون
مواد غذایی سرطان کاهش وزن کمردرد خواب فشار خون