سه شنبه, ۲۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 14 May, 2024
مجله ویستا


تغییر الفبا در تاجیکستان


تغییر الفبا در تاجیکستان
در اواخر دهه ۱۹۲۰ و اوایل دهه ۱۹۳۰ در تاریخ زبان تاجیكی حوادثی به وقوع پیوست كه بحث و مناظره پیرامون سود و زیان آنها تا به امروز همچنان ادامه دارد. این حوادث عبارت بود از تبدیل الفبا سنتی تاجیكان (عربی) به لاتین، تهیه و تنظیم املای نو، تعیین چگونگی زبان ادبی، تاجیكی افزایش نقش مطبوعات و ترجمه، تأثیر زبان روسی و امثال آن. باید گفت كه این رویدادها و سیاست فرهنگیی كه در آن سالها عمل گردید و قرار و تصمیمات رسمیی كه در این زمینه پذیرفته شد، در رشد و تكامل منبعد زبان حاضر تاجیك و تشكل بخش اصطلاح گزینی آن نقش بغایت مهم و گاها حل كننده بازی كرده اند.
محققان زبان شناس به خوبی آگلهند كه جنبش تغییر الفبای عربی در آغاز قرن ۲۰، در بسیاری از كشورهای شرقی، از جمله قفقاز و آسیای میانه و حتی ایران دامن گسترده بود. مخصوصاً پس از تبدیل الفبای عربی به لاتینی در تركیه كه در مرز آسیا و اروپا قرار داشت و نسبت به سایر كشورهای شرقی پیشتر با ممالك غرب و معاف و مدنیت جدی تماس حاصل كرده بود، این جنبش قوت بیشتر گرفت در نتیجه بعد از انقلاب اكتبر از سال ۱۹۲۲ جمهور آذربایجان، تاتارهای روسیه و كمی دیرتر اكثریت جمهوری های آسیای میانه نیز به الفبای لاتینی گذشتند. به طور رسمی، هدف اساسی تغییر الفبا در آن بود كه «....در بین عامه محنتكشان ملیت های جمهوری سوسیالیستی شوروی تاجیكستان كه پیش از این خط و سواد عربی داشتند یا عموماً سواد نداشتند الفبای نو لاتینانیده (لاتینی شده) را همچون سلاح پرقوت انقلاب مدنی جاری و مستحكم نماید و به همین واسطه در مدت های كوتاه ترین، بلند برداشتن درجه دانش مدنی عامه محنتكشان و همراه كردن شدن آنها با مدنیت سوسیالیستی تأمین نماید.»۱در مورد انگیزه و عواقب تغییر الفبای سنتی تاجیكان (عربی) در ادبیات اندیشه های گوناگون بیان شده است كه از دایره موضوع بحث ما خارجند ولی دلیلی كه در آن سال ها و بعد آن بیشتر معمول گشته، قابل یادآوری است؛ پیروان این اندیشه برآنند كه شوراها یا مونیست ها با تغییر الفبا
می خواستند ملیت های مسلمان تحت تسلط خود را از فرهنگ البته از دین گذشته خویش جدا كرده، ایده و ایده آل های سوسیالیسم را بدین وسیله آسان تر به آنها تحمیل كنند. مثلاً مجله «راهبر دانش» در آن سال ها نوشته بود كه امروزها در بین اهالی چنین اندیشه ها پهن شده است كه «اروس ها برای از یاد مسلمانان برآوردن قرآن، الفبای عربی را بر هم داده و الفبای خودشان را در شرق جاری می كنند.»۲ به نظر ما در این زمینه تخمین ها و فرضیه های دیگری هم امكان پذیر است.
به طوری كه می دانیم تا امروز در بعضی دایره های ایدئولوژیك و سیاسی ممالك غرب عقیده ای مروج است كه گویا سبب عقب ماندگی كشورهای مسلمان شرق دین مبین اسلام و خط عربی می باشد. بنابراین وقتی كه در اتحاد شوروی انقلاب ندنی عملی می شد و تصمیم بر آن بود كه سطح سواد و فرهنگ و علم و فنون جمهوری های آسیایی بلند برداشته شود، شاید در دستگاه عالی حزبی ودولتی مفكوره بالا تأثیر داشته است مثلاً رفیق ناصراف، كمیسر معارف خلق جمهوری سوسیالیستی شوروی تاجیكستان در مقاله خود « به دشمنان الفبای نو ضربت سخت می دهیم» _تاجیكستان سرخ، شماره ۱۱۹، ۲۵ می سال ۱۹۳۳) چنین گفته بود: «حروفات عربی را كه سبب اسیری و به تاریكی ماندن عامه محنتكشان است، از بین خودمان دور كنیم و از بیخ كنده پرتابیم، اما در بین ملیت های آسیای میانه پخش شدن این اندیشه، به نظر ما، باید سبب های دیگر داشته باشد از جمله:
مسلم است كه در ابتدا در بین تاجیكان مبلغان این اندیشه كم بودند و بر عكس این جنبش در بین تاتارهای روسیه و ترك زبانان آسیای میانه و قفقاز هواداران زیاد داشت به طوری كه گفتیم به تقلید دولت تركیه كه بر اثر اصلاحات راهبر حركت ملی بورژازی تركیه و نخستین پرزیدنت این كشور، مصطفی كمال پاشا معروف به كمال آتاترك (۱۹۳۸- ۱۸۸۰) به سوی تحولات مادی و مدنی به شیوه اروپایی ها گام بر می داشت اقوام و قبایل ترك نژاد آسیای میانه، مخصوصاً جوانان و سواد كم شمار ازبك این اقدام تركیه را كمال «خردمندی» راه درست قبول كرده در فكر تغییر الفبای عربی افتادند.
چنین شیفتگی و «هم آوازی گرم و جوشان» باید انگیزه های عمیق تری هم داشته باشد به گمان ما، اقوام ترك نژاد اسلامیت و الفبای عربی را ترتیب و تنظیم شده توسط تاجیكان و زبان فارسی دری قبول كرده و در مطابق گردانی آن به زبان خود زحمت نكشیده بودند، بنابراین رسم الخط برای آنها بیگانه به حساب می رفت گذشته از آن دانشمندان و شاعران و نویسندگان عصرهای میانه از هر قوم و نژادی كه بودند، آثار خود را به عربی و یا زبان فارسی دری می نوشتند از این رو گذشتن به الفبای لاتینی برای ترك زبانان خوف قطع رابطه با فرهنگ گذشته را نداشت آن مقدار كم آثار كه به زبانی ملی آنها از گذشته باقیمانده بود در اندك مدت ممكن بود كه به الفبای دیگر برگدانده شود ولی تبدیل الفبا برای تاجیكان عواقب سنگینی در پی داشت.
اول اینكه تاجیكان چنان خدمت بزرگی را كه برای انتشار و انكشاف دین مبین اسلام انجام دادند به همان اندازه نسبت به الفبای عربی را به صوتیات و نورم های صرفی و نحوی زبان خود مطابق ساخته، برای آوازهای خاص زبان مطابق خود ساخته، برای آوازهای خاص زبان فارسی دری كه در الفبای عربی موجود نبودند حرف های مخوص ساختند انواع گوناگون خط، از قبیل شكسته، ریحانی و غیره كه رسم الخط عربی امروز به آنها می نازد به وجود آوردند خلاصه آن را به كلی هضم و از خود كردند.دوم، برای تاجیكان برگرداندن آن همه آثار علمی، تاریخی، ادبی و هزاران دفتر دیوان شعر از گذشته به این زبان میراث مانده بود به الفبای دیگری از تصور خارج است.
سوم، جوانانی كه بعد از این در مكتب های نو با الفبای لاتینی تحصیل می كردند از بسیار منابع فرهنگی گذشته بی خبر می ماندند و در نتیجه سلسله ارثیت فرهنگی كه دانش های نو و بازیافت های تازه معنوی باید بر پایه آن استوار گردد. كنده می شد كه عاقبت ناگوار آن بر همگان روشن است.
چهارم، گروه معین تاجیكان اهل سواد كه تبدیل الفبا را طرفداری و یا تقاضا می كردند، اكثریت تحصیل كردگان تركیه یا گمراه هایی بودند كه هنگام تقسیم حدود ملی آسیای میانه به منفعت خلق تاجیك و حق تاریخی آن خیانت كردند و در موزه زبان تاجیكی و تغییر الفبای آن نیز همان چهره سابق خود را نشان دادند، ضمناً باید گفت كه بعضی از آنها دیرتر اشتباهای خود پی برده، برای جمهوری مختار و بعد تر مستقل تاجیكستان صادقانه خدمت كردند، ولی این زمانی بود كه بسیار چیزها آلكی (دیگر) از دست رفته بود.
پنجم، یكی از سبب های دیگر هنگام حل كردن این موضوع بی سوادی و در نتیجه آن بی تفاوتی قسمت عمده مردم به این مسئله بود. باید به این حقیقت تلخ اقرار كرد كه در آستنه انقلاب اكتبر، تاجیكان آسیای میانه از نگاه آشنایی با دانش های سیاسی و علم های نو و زمانوی (معاصر) حتی از همسایگان خود، تركیه و ایران در سطح پایین تر قرار داشتند بنابراین وقتی كه گفت و گزار در این موضوع آغاز گردید، اكثریت مردم نسبت به آن بی تفاوتی ظاهر كردند.
سوخاریاوا(نام و نسبش درج نیست)، یكی از محققان روس، كه در آن سال ها (اواخر دهه ۱۹۲۰ و ابتدای دهه ۱۹۳۰) در بحث ها راجع به زبان تاجیكی فعالانه شركت داشت، چندی پس چنین نوشته بود.
«به هیچ كس پوشیده نیست كه تا یك وقت در گزینه ها(روزنامه ها)، مجله ها و نشریات زیادتر رفیقان ایرانی ها كار می كردند. كاركنان تاجیك آن وقت (اول سال های ۱۹۲۰) قسماً در خواب بوده، قسماً خود را ازبك نامیده، قسماً به كارهای دیگر مشغول بودند نویسندگانی كه در آن وقت كار
می كردند آن قدر جسارت نداشتند كه خاصیت های زبان تاجیكی را به زبان تاریخی خود درآرند.» ۳گذشته از این، در آن سال ها از جمله تعداد معدود اهل علم و دانش كه از عمق موضوع واقف بودند و زبان تغییر الفبا را می فهمیدند مجبور به فرار شدند و یا گوشه نشینی اختیار كرده، در این حرب و ضرب اجتماعی و فرهنگی شركت نكردند البته عامل ترس را هم در این جریان نباید فراموش كرد، زیرا اگر كسانی هم عاقبت این كار را فرضاً درك می كردند، چه رسد به اعتراض، بلكه جرأت ابراز نظر مخالف را نسبت به این مسئله نداشتند چونكه فی الفور مهر «ملت چی» یا «پان ایرانیست» روی آنها نقش می بست كه عاقبت آن معلوم بود.
علاوه بر این به نظر ما یكی از عوامل مهم در این زمینه روح زمان یعنی فضا و محیط سیاسی و اجتماعی نو بود. شعارهای حكومت نوانقلابی: «برانداختن دنیای ظلم و ستم» و «بنیاد دولت عادلانه رنجبران و زحمتكشان» و امثال آن چنان فریبا و دلربا بود كه معتقدان آن در این مبارزه حاضر بودند كه بسیار ارزش های مادی و معنوی گذشته، از جمله الفبا را نیز قربان كنند. اما مقامات حزبی ودولتی به طور رسمی دو عامل را سبب اساسی این اقدام معرفی می كردند كه بعضی از آنها به حقیقت نزدیك و از نیت نیك دولت در این عرصه مژده می دادند؛ اولاً در شرح و ایضاح این مرام خاطر نشان گردیده بود كه هدف دولت هر چه زودتر نیست كردن بی سوادی می باشد و برای عملی كردن آن الفبای عربی مشكلات زیادی دارد(یك قسم آنها به طور وسیع در مطبوعات درج گردیده بود) و الفبای لاتینی به مقصد موافق تر است.
ثانیاً هدف انقلاب مدنی كه در حال تطبیق قرار داشت، بلند برداشتن سویه (سطح، درجه) دانش و معرفت منطقه های عقب افتاده مملكت به سطح مراكز مدنی كشور می باشد ولی برای آموزش علم و مدنیت عصری الفبای عربی مانعه ایجاد می كند و امثال آن.
در هر صورت تصمیمات دولت در این مسئله قاطعانه بود و سود و زیان و منافع ملی و سنت های تاریخی ملت و یا خلق های این منطقه چندان به اعتبار گرفته نشد.
یكی از ویژگی های دیگر روند «لاتینانیدن» در تاجیكستان آن بود كه این جمهوری از نگاه سرعت گذاشتن به الفبای نو از سایر جمهوری های همسایه عقب مانده بود. اول اینكه نظر به موقعیت جغرافیایی، جنگ داخلی در تاجیكستان بیشتر طول كشید و حكومت نو در بسیاری از نقاط آن دیرتر برقرار شد. دیگر اینكه بر اثر سعی و تلاش مغرضانه پان تركیست ها، در سال های اول انقلاب جمهوری خود مختار تاجیكستان در سال ۱۹۲۴ تشكیل شد، از این رو تصمیمات و اقدامات حكومت شوروی در مورد معارف و مدنیت از جمله تغییر الفبا در این سرزمین به تأخیر افتاد از سال ۱۹۲۶ به بعد چون وضع سیاسی و نظامی تاجیكستان به تدریج ئمعتدل شد و فرصت سازندگی پیش ا«د به این موضوع از جانب دولت دقت بیشتر ظاهر گردید. سال ۱۹۲۷ برای اداره و راهبری این مسئله پیچیده، كمیته مركزی الفبای نو مجلس مشورتی تشكیل شد و به شركت كنندگان آن دو طرح الفبای نو(لاتینی) برای «فكر گیری»۴ و بررسی پیشنهاد شد طرح ها از طرف عبدالرئوف فطرت و پروفسور ا.ا سیمانف تهیه ترتیب داده شده بودند.۵ جلسه با كمی اصلاحات طرح عبدالرئوف فطرت را پذیرفت. طبیعی است كه چنین كار بزرگ در فرصت كوتاه و از جانب یك دو نفر بی عیب و نقصان نمی توانست انجام گیرد از این رو طرح قبول شده تمام جنبه ها و نازكی های این مسئله مهم را در بر نمی گرفت. بنابرا ین در مطبوعات مباحثات گرم و تنقید و تفریط این طرح آغاز گردید. به مقصد خاتمه بخشیدن به مباحثه ها در مورد الفبای نو و به مجرای علمی درآوردن این جریان كمیسر معاف تاجیكستان ۲۸ اكتبر سال ۱۹۲۸ در شهر تاشكند انجمن یكم الفبای نو تاجیكی را بر پا نمود.
بنا به اهمیت موضوع در انجمن علاوه بر شخصیت های معروف فرهنگی تاجیكان چون استاد ص. عینی و «چند نفر پروفسورهای اروپایی» (یعنی دانشمندان روس) از طرف دفتر سیاسی آسیای میانه نثار محمد نماینده كمیسریه داخلی هاشم اف، رئیس شورای علمی كمیسریه معارف ازبكستان شركت نمودند علاوه بر مسئله های دستور روز، یعنی قبول نمودن الفبای نو تاجیكی و املای آن، در این انجمن دو طرح الفبای نو یعنی طرح پروفسور ا.ا فریمن و دومی همان طرح مكمل و اصلاح شده ع. فطرت نیز مورد بررسی قرار گرفت. پس از بحث ها و مناظره ها و «جنجال بسیار» (ضمن بررسی ۳۰ نفر سخنرانی كردند) با بعضی علاوه ها از طرح پروفسور ا.ا فریمن با زهمان طرح ع. فطرت قبول شد و «لاتینانیدن» در تاجیكستان آغاز گردید.پس از این بنا به رسم انقلابی آن سال ها تحت شعارهای گوناگون مبارزه با الفبای كهنه، «بر ضد دشمنان الفبای نو»۶ «بر ضدالفبای خرافات پهن كننده عربی»۷ آتش به ریشه الفبای عربی»۸ و امثال آن شدت گرفت و «كمپانیه» وسیع تبلیغاتی به خاطر جاری كردن الفبای انقلابی نو تاجیكی (لاتینی)،۹ (الفبای نو سوسیالیستی)۱۰ به راه انداخته شد.
مبلغین در این مبارزه «سخاوتمندانه» طمغه های سیاسی نثر همدیگر می كردند. مثلاً یكی از مؤلفان پر كار آن دوره ح. عابدی به زبان معمول آن سال ها چنین می نویسد:
«اكثریت كاركنان مسئول ما دیر كتیف های (دستورهای) فرقه را درباره الفبای لاتینی اجرا نكرده، حتی كاركنان جداگانه آنها به این مسئله آپورتونیستانه (سازشكارانه) بها می دهند.»۱۱ و یا رفیق ناصراف كمیسر معارف خلق جمهوری سوسیالیستی شوروی تاجیكستان در مقاله قبلا یاد شده «به دشمنان الفبای نو ضربه سخت می زنیم» (تاجیكستان سرخ، شماره ۱۱۹، ۲۷ می ۱۹۳۳) از مؤلف بالا هم گذشته «كهنه پرستان» را «دشمن صنفی» اعلام می كند و چنین مثال می آورد: «یكی از نمایندگان دشمنتان صنفی، مرادزاده شخصی در تخنیكم (آموزشگاه) تعلیم و تربیه اوراتپه به وظیفه معلمی جایگیر شده و به مقابل الفبای نو آشكارا در بین طلبگان تشویقات می راند. در بین طلبگان تخنیكم در بابت الفبا چنین سخن می راند كه «الفبای عربی مانند طلا بود» علاوه بر مقالات تیز و تند در مورد عیب و نواقص الفبای عربی و امتیازات و برتری های الفبای نو شعر هایی نیز نوشته شد به مانند:
چون الفبای نو از حرف لاتینی شده درست
زود بــازار الفبــــای عـــــرب گــردید سست
در ره علم این الفبای نو است ایرو پلان (هواپیما)
و آن الفبــای عــــرب باشــــد حمــــار نـــاتــــوان
شاد و ممنون گشته ایم امروز ما از بخت خویش
بسكه بیرون شــد الفبــای عــرب ز رخت خویش
۱۲البته از نقطه نظر تحولات فکری امروز بها دادن به مولفان چنین شعر و مقالات مبلغان الفبای لاتینی درست نیست زیرا اکثریت آنها اشخاص دلسوز ملت و زبان خود بودند و صادقانه اعتقاد داشتند که از این راه به ÷یشرفت معارف و مدنیت خلق خود خدمت می کنند موضوع گذشتن به الفبای نو البته با این به ÷ایان نرسید و چند مرتبه دیگر در جلسات و انجمن های معتبر علمی از قبیل پلنوم (جلسه) یکم الفبای نو تاجیکی (۱۵ نوامبر سال ۱۹۲۹ در استالین آباد)، کنگاش علمی تاجیکان ازبکستان (۱۰ فوریه سال ۱۹۳۰ در سمرقند) و امثال آن بررسی شده، به آن تغییرات و علاوه هایی (تبصره هایی) وارد گردید.
سرانجام پس از بحث و مناظره های زیاد در انجمن ها و کنفرانس ها و «کنگاش» و جلسه ها در اطراف الفبای لاتینی و ضرورت گذشتن به آن ۲۲ اوت سال ۱۹۳۰ در شهر استالین آباد نخستین انجمن زبان شناسی تاجیكستان برگزار گردید اهمیت این انجمن در آن بود كه فكر و اندیشهها و پیشنهادات و نظریاتی را كه تا آن زمان از جانب زبان شناسان و روشنفكران تاجیك و متخصصان روس اظهار گردیده بود به نظر گرفته قاعده های موقتی املا را تكمیل و اصلاح كرد و الفبای نو را تا جای امكان به قانون و قاعده صوتیات زبان تاجیكی مطابق ساخته، آن را بررسی همگان پیشكش نمود.
در تصمیمات نخستین كنفرانس لاتینی تاجیكی پس از بررسی طرح های «لاتینانیدن الفبای تاجیكی» و راه های ساختن آن آمده است:
«الفبای تازه تاجیكی به یك اساسی ساخته شدنش لازم است كه وی (آن) الفباء آهنگ و صوتیان زبان تاجیكی را تماماً افاده كرده تواند» و در نزد «كمیسریات معارف جمهوری تاجیكستان، كمیسیه مخصوص تشكیل شود كه وی ...برای الفبای نو تاجیكی قاعده هایی درستی كه تمام احتیاجات زندگی تاجیكان را جواب داده تواند به وجود بیاورد».
۱۳باید گفت كه در آن سال ها مسئله تغییر الفبا به مانند سایر امور اقتصادی و اجتماعی همچون ساحه مهم حیات سیاسی دولت شوروی ارزیابی می شد و جریان تطبیق آن زیر نظارت مستقیم حزب و دولت قرار داشت. نخستین كنگره شوراهای تاجیكستان و سپس در پرتو قرارهای آن «انجمن معلمان سراسری جمهوری» این حقیقت را تأكید و تصدیق كرد.چندی پس از ماه ژانویه سال ۱۹۲۹ «فرمایش» نصرت الله مخسوم رئیس كمیته اجرایی مركزی تاجیكستان«به همه كمیته های اجرایی اكراگی (ولایتی) ـ ریانی(ناحیه ای) صادر شد كه در ان از بی اهمیتی (بی توجهی) «كمیته های اجرایی اكراگی ـ ریانی و شعبه های معارف در باره ترقی و پیشرفت كارهای الفبای نو سوسیالیستی» انتقاد كرده، اجرای تصمیمات كمیته مركزی الفبای نو را برای آنها مجبوری و قطعی اعلام داشت. در این سند آمده بود:
«....هرگونه مصالحه كاری، و خنك بینی(سهل انگاری) در این كار مانند اطاعت نكردن به فرمان های حكومت حساب كرده و سبب پیدا شدن مسئولیت های سخت می شود» براساس این فرمان تهدیدآمیز جریان گذشتن به الفبای نو در مطبوعات به طریق ذیل صورت گرفت.
سال ۱۹۳۰ ـ ۳۵ در صد؛ سال ۱۹۲۳ – ۸۳ درصد.
سال ۱۹۲۹ «كمیته مركزی عمومی اتفاقی الفبای نو» در نزد (وابسته به) كمیته مركزی اجرایی اتحاد شوروی تأسیس گردید كه تمام مسائل مربوط به گذشتن به الفبای نو را در جمهوری های قفقاز، آسیای میانه و قزاقستان و سایر واحدهای خود روسیه اداره رهبری می كرد بدین مناسبت ۱۱ ژوئن سال ۱۹۲۳ با تصمیم كمیته مركزی اجرایی جمهوری شوروی سوسیالیستی تاجیكستان شماره ۲۱۵ «كمیته مركزی الفبای نو تاجیكی» عبارت از ۲۰ نفر در سطح بلند دولتی تشكیل شد این كمیته «در تحت رهبری عمومی دیر كیفی (اداری) كمیته مركزی الفبای نو عمومی اتفاق )اتحاد شوروی) بوده و در نزد پرزیدیوم (هیئت رئیسه) كمیته مركزی اجرایی جمهوری شوروی سوسیالیستی تاجیكستان می ایستاد»
۱۵سرانجام مطابق تصمیم بیوروی كمیته مركزی حزب كمونیست (بالشویك) اتحاد شوروی در آسیای میانه، «كه به معروضه كمیته مركزی فرقه كمونیست (بالشویك) تاجیكستان برآورده است (به تاریخ ۱۴ اوت سال ۱۹۳۲) و موافق قرار كمیته مركزی حزب كمونیست (بالشویك) تاجیكستان، از ماه آوریل سال جاری باید در سال ۱۹۲۳ در تاجیكستان همه كارها ۱۰۰ فایز(درصد) به الفبای نو گذرانیده شود»
ا۱۶ین تصمیمات به مباحثه و مذاكرات ۱۰ ساله فرهنگیان تاجیك و زبان شناسان روس در اطراف الفبای نو و جاری كردن آن خاتمه بخشید و مطابق آن «سال ۱۹۳۳ به الفبای كهنه چاپ كردن بر هم خورد» مطبوعات صد در صد به الفبای نو گذشت.
به همین طریق عمر رسمی الفبای عربی در این سرزمین به پایان رسید و الفبای لاتینی چند مدتی الفبای قانونی تاجیكان گردید.
تبدل الفبای سنتی تاجیكی به رسم الخط عربی به لاتینی اولا تحت تأثیر پانتركیسم منطقه ای و ثانیاً در زیر نفوذ و اثر سیاست تحریك آمیز و مفتون كننده سال های اول انقلاب در خصوص «برافكندن دنیای كهن» و «بنیاد جهان نو» كه همه در آن برابر و برادرند، صورت گرفت در این محراب برادری و برابری انقلاب فدا كردن الفبایی، قربانی چندان گرانی حساب نمی شد؛ وگرنه با تغییر و تبدیل الفبا، به نظر ما، هیچ ضرورت مهم علمی یا فرهنگی تاجیكان برآورده نشد.
در خصوص مهلت علمی كردن این هدف به نظر ما «سرعت و متدهای انقلابی آن سال ها استفاده نشد و آن نسبتاً آرام تطبیق شد زیرا چنانكه دیدیم جریان گذار به الفبای نو در تاجیكستان كم و بیش تقریباً ۱۰- ۹ سال ادامه یافت البته بحث زبان شناسان در مورد امتیاز الفباهایی كه در آنها تمام آوازها نسبی نوشته می شوند و عیب و نواقص الفبای غیر آن، مانند الفبای عربی، موضوع جداگانه است و ما در آن دخل نمی كینم.
در خاتمه سؤالی پیش می آید كه چرا ابتدا الفبای روسی قبول كرده نشد تا آنكه بعد از سرگردانی های مادی و معنوی ۱۲-۱۰ ساله باز ضروریت دیگر كردن الفبا نشود؟
این سؤال در آن سالها هم به میان آمده و چنین پیشنهادات نیز در این زمینه صورت گرفته بود ولی مورد قبول قرار نگرفتند بنا به اندیشه «نطریاتچیان و كارگردانان» این ایده، هدف و شرط اساسی مبین المللی كردن الفبای نو» بود نه روسی كردن آن در كتاب «از كهنه به نو» كه «كمیته مركزی» الفبای نو تاجیكی چاپ كرده بود این مسئله چنین شرح داده شده است «مادام كه الفبای كهنه خود را می تابیم (به دور می اندازیم) به جای آن یك الفبایی قبول كنیم كه بین المللی باشد اینك از همین نقطه نظر الفبای لاتینی را اساس گرفتن بهتر است»۱۸ به گمان ما، این اقدام سبب های دیگری هم داشت به طوری كه می دانیم جنبش تغییر الفبا بعد از انقلاب اكتبر «در بین ملت های تركی زبان خیلی وسعت گرفت.»۱۹ و از جانب مقامات حزبی و دولتی اتحاد شوروی سابق با سببهایی كه مختصر آن پیشتر ذكر شد دستگیری یافت. این زمانی رود كه دستگاه عالی ایدئولوژیك دولت شوروی هنوز از مفكوره «انقلاب عمومی جهانی» انقلاب بین المللی» دست نكشیده بود و تغییر اوضاع سیاسی جهان در عرف (آستانه) جنگ دوم جهانی تطبیق این شعار را باطل كرد و در مورد الفبای خلق های نامبرده تصمیمات دیگر گرفته شد كه درباره آن علی حده سخن خواهیم گفت.
پانوشت:
۱- اقتباس از روزنامه تاجیكستان سرخ، شماره ۱۷۸ (۱۴۷۷)، ۵/۸/۱۹۲۳
۲- راهبر دانش شماره ۷ ژویه ۱۹۲۹، ص ۱ و ۲.
۳- cyxapeba. ۳ aoo
۴- م، رسولی. مسئله الفبا را به زودی حل كردن در كار، مجله راهبر دانش شماره ۴ (۴۴) دسامبر ۱۹۳۱.
۵- ع. عصمتی الفبای نو در تاجیكستان مجله انقلاب مدنی شماره ۴ و ۵ (_۶-۷) اوریل و می ۱۹۳۱، ص ۲.
۹- همان روزنامه شماره ۱۲۳(۱۴۲۲)، ۱ ژوئن سال ۱۹۲۳
۱۰- همان روزنامه شماره ۲۳(۲۲۵) فوریه سال ۱۹۳۰.
۱۱- همان روزنامه شماره ۱۲۳(۱۴۲۲) ژوئن سال ۱۹۲۳.
۱۲- ع. منظم. راهبر دانش، شماره ۴، آوریل ۱۹۲۹.
۱۳- راهبر دانش شماره ۱، ژانویه ۱۹۳۱، ص ۲-۱.
۱۴- همان جا
۱۸- از كهنه به نو، ص ۷۷.
۱۹- همان جا.
برگرفته از: فصلنامه پژوهشهای ایرانشناسی ش ۶ سال چهارم شماره ششم بهار و تابستان ۱۳۸۳
منبع : شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی