پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

همه دغدغه های خاتمی


همه دغدغه های خاتمی
تحرکات اخیر سید محمد خاتمی در صحنه سیاسی کشور و سخنان اخیر وی درباره انتخابات سال آینده ریاست جمهوری به ویژه دو شرط خاتمی برای حضور در انتخابات این گمان را در اذهان عمومی و سیاسیون پدید آورد که احتمالا رییس جمهور سابق در صدد حضور مجدد در رقابت های دهمین انتخابات ریاست جمهوری است.
تردیدهای خاتمی برای آمدن یا نیامدن از یک آبشخور سیراب نمی شود. او با اندوخته های هشت سال ریاست جمهوری دوران اصلاحات و بررسی آنچه در سه سال ریاست جمهوری احمدی نژاد بر کشور رفته است زوایای مختلفی را برای حضور یا عدم حضور می کاود و شاید نتیجه همین واکاوی ها وی را بر آن داشته برای آمدن دو شرط بگذارد.
شروط خاتمی در بدو امر این گمانه را تقویت کرد که او عزم حضور دارد اما چو نیک تر بنگری در میابی اینها بیش از آنکه شروطی برای آمدن باشد دلایل نیامدن او است. تفاهم با مردم بر سر خواسته هایشان قبل از انتخابات امکان پذیر نیست و اساسا قبل از انتخابات هیچ ساز و کاری برای عملی شدن این شرط وجود ندارد. نکته دیگری که خاتمی بر آن انگشت نهاده امکان عملی کردن برنامه ها با ساز و کار موجود است که «اگر واقعا امکان اجرای این برنامه ها برای رییس جمهور وجود نداشته باشد و موانعی بر سر راه قرار گیرند ارایه بهترین برنامه ها به مردم نیز به منزله فریب مردم است]۱[».
چه موانعی بر سر راه است و خاتمی به چه ساز و کار و اختیاراتی نیاز دارد تا بتواند با فراغ بال در انتخابات حضور یابد. جواب به این سوال به حدس و گمان و تئوریپردازی نیاز ندارد چرا که خاتمی در مجامع گوناگون و سخنرانی های اخیر خود تلویحا به این سوال پاسخ داده است و چنانچه اظهارات وی به دقت بررسی و تجزیه و تحلیل شود فضای انتخابات سال آینده شفافتر خواهد شد. وی در میان مدیران کل سیاسی و فرمانداران دولت اصلاحات به صراحت میگوید «کارشکنیهای وسیع و گسترده از سوی رسانه ملی و نهادهایی که میبایست حافظ کشور و انقلاب باشند اما در مقابل دولت قد علم میکردند و وظیفه خود می دانستند که حداقل همراهی را با دولت داشته باشند و حداکثر کارشکنی کنند]۲[» حال سوال اینجاست، آیا تضمینی هست «رسانه ملی» و «نهادهایی که باید حافظ منافع کشور باشند» این بار سیاستی دیگر پیشه کرده، با خاتمی نهایت همراهی و «حداقل کارشکنی» را داشته باشند؟ یا بر عکس، این نهادها به واسطه حضور در قدرت پشتوانههای محکمتری یافته، این بار میتوانند با عقبه، نیرو و توان بیشتری به کارشکنی برخیزند و به جای هر ۹ روز یک بحران، این بار برای سید اصلاحات هر روز، ۹ بحران بیافرینند. احمد پورنجاتی در مقاله ای در هفته نامه شهروند به این نکته اشاره دارد آنجا که می گوید «از همه اینها مهمتر و موثر تر برخی نهادها به ویژه در شرایط ضروری میدان عمل نقش تعیین کننده ای در قلمرو قدرت مجریه داشته اند خواه در شرایط همسویی سیاسی مانند دولت احمدینژاد و خواه در شرایط ناهمسویی سیاسی مانند دولت خاتمی]۳[.» البته با حضور احمدینژاد در راس قوه مجریه قدرت این نهادها و حتی حلقه مخالفان دوآتشه خاتمی در قم دو چندان شده است و خاتمی حداقل در این یک زمینه خیالی ناآرام خواهد داشت. حال چرا فردی به ذکاوت و تجربه خاتمی باید تصور کند تمام این نهادها تغییر رویه داده، با وی همدلی کنند و چرا ما باید فکر کنیم خاتمی باید چنین تصوری کند؟ یا ممکن است کسانی هستند که گمان میکنند شرایط به گو نه ای رقم خورده است که خاتمی قدرت و اختیاراتی افزون تر از قبل یافته، توان مبارزه و مقابله با نهادهای بحران ساز را دارد؟
حدود اختیارات و قدرت رئیس جمهور هنوز هم از دغدغههای اصلی محمد خاتمی است. وی در دیداری صمیمانه با نمایندگان انجمنهای اسلامی دانشجویان آزاد به تشریح این دغدغه خود پرداخته، میگوید: «رییس جمهور باید به عنوان ناظر اجرای قانون ضمانت اجرایی لازم را داشته باشد. من در دوره قبل هم این تذکر را دادم... اگر کسی میتواند با اختیارات موجود به عنوان رییسجمهوری در اجرای کامل قانون اساسی موفق باشد باید وارد صحنه شود و گرنه صلاح نیست که بیاید. شاید کسانی باشند که در حد پایین تری بتوانند کار کنند، بسمالله، ما هم برای تغییر و بهبود اوضاع پشت سر آنها خواهیم بود]۴[.» این اظهارات به روشنی ثابت می کند آنچه هنوز پس ذهن خاتمی را می آزارد و تردیدهای او را تقویت می کند محدوده اختیارات رئیس جمهور است. همه می دانیم خاتمی به لحاظ شخصیتی هرگز نمی خواهد و بلکه نمی تواند قولی و وعده ای به مردم بدهد که نتواند به آن جامه عمل بپوشاند لذاست که تا در این باره به نتیجه قطعی نرسد و برای اجرای برنامه هایش اختیارات لازم را کسب نکند هرگز پا به عرصه انتخابات نخواهد گذاشت. این نکته به روشنی در دومین شرط وی مشهود است. حال اگر به این فرضیه قایل باشیم که خاتمی برای حضور مجدد در عرصه قدرت خود را واقعا مقید به تحقق این دو شرط کرده است می توانیم از خود بپرسیم چقدر احتمال دارد این دو شرط محقق گردد؟
عباس عبدی درباره محقق شدن شروط خاتمی آن را به توهم و خیال تشبیه کرده، می گوید: «تحقق چنین شرایطی در درجه اول محصول مبارزه سیاسی است و باید به دنبال مبارزات سیاسی محقق شود ]در حال حاضر چنین مبارزه سیاسی برای نیل به آن اهداف وجود ندارد[... از آنجا که اعلان این شرایط به معنی فقدان آن در جامعه است و عواملی که باعث فقدان آن در جامعه است کماکان وجود دارد و امیدی به رفع آنها در آینده ای نزدیک نمی رود در نتیجه امکان تحقق این شرایط بدون مبارزه سیاسی توهم و خیال محسوب می شود]۵[.» اما همه نگرانیهای سید محمد خاتمی به این مسایل خلاصه نمی شود. میتوان تصور کرد تمام زمینه هایی که تردیدهای خاتمی را قوت میبخشد از بین رفته، وی در یک انتخابات سالم و بدون هیچ نگرانی از سلامت انتخابات و پس از گذر از راهروهای تنگ شورای نگهبان به کاخ ریاست جمهوری رسیده است و حتی می توان تصور کرد آنهایی که مصطفی تاج زاده از آنها نام میبرد]۶[
شرایط اقتصادی ایران در شرایط کنونی نمیتواند آتش انگیزه و اشتیاق را در هیچ یک از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری شعله ور کند. سقوط آزاد قیمت نفت که به گفته بهمنی رییس بانک مرکزی تاکنون بیش از ۵۴ میلیارد دلار کسر بودجه بر کشور تحمیل کرده است در حالی که با رشد نرخ واردات در کشور که به پیش بینی اکونومیست تا پایان سال ۱۳۸۷ از مرز ۶۸ میلیارد خواهد گذشت کمبود ارز به شدت گریبان دولت بعدی را خواهد گرفت و بر آتش تورم افسار گسیخته خواهد افزود، موج بیکاران تحصیلکرده، عدم سرمایه گذاری مناسب در صنایع مادر و بالا دستی و وضع وخیم تولید کشور که به گفته بسیاری از متخصصین در تاریخ پس از انقلاب بی سابقه بوده است، بالا رفتن نرخ سر به سری هر بشکه نفت از ۱۵ دلار در سال ۱۳۸۲ به ۷۰ دلار در سال جاری، خالی بودن صندوق ذخیره ارزی، پایان ماه عسل نفتی و بی سرانجامی کشتی بی قطب نمای اقتصاد دولت فعلی]۷[ تصویر دل انگیزی در برابر چشمان هیچ یک از نامزدهای احتمالی ریاست جمهوری و به ویژه خاتمی محتاط و متعهد به وفا ترسیم نمی کند. شاید اگر قیمت نفت در همان روزهای رویایی خرداد ۱۳۸۷ باقی می ماند; خاتمی حداقل به قصد بهبود وضع معیشتی مردم پا به عرصه می گذاشت.
اما اوضاع اقتصادی چنان در نگاه خاتمی آشفته است که او به صراحت از وضع موجود انتقاد می کند - کاری که کمتر از خاتمی دیده ایم - و در جایی آشکارا می گوید «با هیچ معجزه ای هم نمی توان وضعیت کشور را به چهار سال قبل باز گرداند.» حتی اگر سیاستمدار کهنه کاری مانند هاشمی رفسنجانی وی را به آمدن تشویق کرده باشد.
تجربه هاشمی رفسنجانی برای بازگشت به قدرت که دوبار با شکست انجامید نیز دور از ذهن خاتمی نیست و همان احساساتی که توانست هاشمی را از کرسی ریاست جمهوری دور نگه دارد شاید بتواند در فضایی شبیه سازی شده دست رد بر سینه خاتمی بزند و این چیزی نیست که خاتمی بتواند به راحتی با آن کنار بیاید. لذاست که با علم به این نکات و احتمالا موارد عمیق تری که او از آنها آگاه است و نمی خواهد بر زبان آورد]۸[ به این تصمیم می رسد که « قصد ندارم به هر قیمتی به قدرت برسم.»
نویسنده : محسن عسگری
پاورقی
۱) از شروط خاتمی برای حضور
۲) وب سایت محمد خاتمی - ۲۷ مهر ماه
۳) هفته نامه شهروند سال سوم شماره ۶۸ مهر ماه ۱۳۸۷ - صفحه ۳۹.
۴) سخنرانی خاتمی در میان دانشجویان دانشگاه آزاد -
۵) عباس عبدی - هفته نامه شهروند - شماره ۶۷ - مهر ماه ۱۳۸۷
۶) سخنرانی تاج زاده در میان دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران ۲۴ مهر ۱۳۸۷
۷) نقل قولها تمام از سخنان مسوولین و فعالین سیاسی اقتصادی است و چون شهرت دارد از ذکر نام تک تک آنها خودداری می کنم.
۸) خاتمی: به زبان آوردن بعضی چیزها به صلاح کشور نیست و بر مشکلات می افزاید. سخنرانی خاتمی در میان فرمانداران دوران اصلاحات.
منبع : روزنامه مردم سالاری