جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

خشونت تماشاگر و فوتبال


خشونت تماشاگر و فوتبال
اگر در زمینه پرخاشگری اقدامات اساسی صورت نگیرد، عوارض كلان آن قابل پیشگیری نیست. برای ریشه یابی در امر خشونت و حادثه در فوتبال باید به یك ریشه یابی تاریخی دست بزنیم .گرایش به ریشه یابی خشونت كمك خواهد كرد تا هر جامعه ای با شناخت از شرایط و موقعیت خود با آگاهی از دلایل اجتماعی جلوی این حركات را بگیرد. چنان كه بسیاری از كشورها به این موفقیت رسیده اند
ورزشگاه آزادی یكبار دیگر فضای مناسبی نداشت
پدیده پرخاشگری در تعریف امروز جامعه شناسی ورزش به ویژه فوتبال، گونه ای از واكنش های رفتاری است. انگیزش و مهار پرخاشگری در انسان، تا حد زیادی فرایندی فرهنگی است. اگر چه پرخاشگری ممكن است ریشه زیست شناختی نیز داشته باشد اما شرایط انگیزش آن، هدفهای آن و نحوه جلوگیری از آن، اجتماعی است. آنچه امروزه در ورزشگاههای ما در حال گسترش است، نوعی پرخاشگری توام با هتاكی و بددهنی است. جدا از واكنش های كلی تماشاگران، عكس العملهای ساخته شده گروهی از دست نشاندگان باشگاهها، مربیان و بازیكنان نیز در آن نقش دارد. هتاكی و دشنام به كاپیتان تیم ملی فوتبال در ماههای پیش و حالا به علی پروین نشانه های چیست؟
آیا هواداران سنتی فوتبال در این جریان دخالت نداشته و ندارند. آگاهی طبقاتی از فوتبال نسبت به جریانات روزمره ای كه در ورزشگاه های ما اتفاق می افتد چیست؟ چشم انداز چندان روشنی در این مورد خاص نداریم. و اگر این روند به همین شكل ادامه پیدا كند، عارضه های متداول در دیگر جوامع گریبانگیر ورزش و فوتبال ما خواهد شد.
آیا پشت كردن بازیكنان حرفه ای و رفتن به سمت طبقه مرفه باعث ایجاد واكنش در تماشاگران طبقه پائین تر وحتی متوسط نشده است؟ نوع زندگی بازیكنان و استفاده از امكان رفاهی غیرمعمول اجازه نزدیكی و دخالت تماشاگران تیم ها را در شرایط فعلی كمتر فراهم می كند. در واقع دموكراسی جمعی یا مشاركتی كه سابق بین باشگاه و تماشاگران وجود داشت از بین رفته و هیچ تیمی از آن پیروی نمی كند. زمینه و بستر مناسب برای اینگونه اعمال و پرخاشگری ها زمانی حس می شود كه عده ای با هدایت تماشاگران و به قصد تخریب شخصیت ورزشی بازیكنان و بدون دخالت نیروهای انتظامی هر آنچه دلشان می خواهد در ورزشگاه ها به شكل شعار گروهی عنوان می كنند. جالب اینكه این توهین ها و هتاكی ها كم كم در حال اشغال اكثر سكوهاست، غافل از آنكه اگر این حركت شوم تسری پیدا كند، مسئولین و حتی رئیس فدراسیون و سازمان تربیت بدنی را نیز زیر سئوال خواهد برد. جمع آوری عده ای قلیل كه در حال مسموم نمودن فضای سكوها و ورزشگاهها هستند، كار چندان دشواری نیست، این عده شناخته شده و سابقه دار در این زمینه اند و بارها شاهد بوده ایم كه با برنامه ریزی در دفاتر شخصی یا باشگاهی به ورزشگاهها می آیند واز معصومیت و سادگی نوجوانان و جوانان استفاده نموده و خواسته های خود را پیاده می كنند. این جریان در این چند سال در تمام مقابله های فرهنگی و ورزشی پیروز شده اند. هر رئیس باشگاه، هر سرپرست و هر مربی كه قدم به عرصه مقابله با آنها گذاشته است، مغلوب و مغضوب شده و رفته است. متأسفانه در این زمینه هیچگونه اقدام ریشه ای و معرفتی صورت نگرفته است و چند منفعت طلب توانسته اند بر فرهنگ و ورزش ما تأثیر مخرب بگذارند. جمعه گذشته دهها دستگاه اتوبوس و مینی بوس و حتی اتومبیلهای شخصی مورد تهاجم گروهی تماشاگر قرار گرفت. هتاكی در مسیرهای خروج به قدیمی ترین بازیكن فوتبال ما و خسارت به وسایل نقلیه كم كم باب شده است. اگر در این زمینه اقدامات اساسی صورت نگیرد، عوارض كلان آن قابل پیش گیری نیست. برای ریشه یابی در امر خشونت و حادثه در فوتبال باید به یك ریشه یابی تاریخی دست بزنیم.اینك با بحران فوتبال نه فقط در داخل زمین چمن، بلكه در جایگاهها و هم چنین طول مسیر ورود و خروج از ورزشگاه روبرو هستیم. خشونت در فوتبال مختص یك كشور، یك شهر و یك ورزشگاه نیست. پیونگ یانگ، هامبورگ، هیسل، ازمیر، سیداس، پورتو، لیورپول، منچستر، میلان، آمستردام، تورین، اسلو، لیما، ریودوژانیرو، مسكو، كلمبیا و... شاهد حوادث مشابه بوده است.اتفاق هیسل در بروكسل بلژیك و در فینال جام باشگاههای اروپا كه بین دو تیم یوونتوس و لیورپول انجام شد، از تلخ ترین و ناگوارترین حوادث ۲۰ سال اخیر بود. كمی قبل از شروع بازی از جایگاه هایی كه تماشاگران انگلیسی در آنجا مستقر بودند، بمب دست سازی به میان ایتالیایی ها پرتاب شد و چنان وحشتی به وجود آورد كه جمعیت پا به فرار گذاشتند و براثر هجوم آنها دیواری فرو ریخت و ۳۹ نفر زیر آوار جانشان را از دست دادند، كه بیشتر آنها ایتالیایی بودند. دولت انگلیس كه در آن زمان ریاستش با مارگارت تاچر بود سعی كرد این فاجعه را به غریزه پرخاشگری كه در همه آدمها هست نسبت بدهد. هیات تحقیقی تشكیل داد كه در گزارش نهایی اش اعلام كرد، اوباشگری درمان پذیر است، زیرا در طول تاریخ همیشه گروه كوچكی بوده اند كه صرف نظر از طبقه، سن و جنسشان خشونت برایشان جذابیت داشته است. ریشه های اجتماعی این حركات بررسی و در نهایت اعلام شد كه اقدامی عملی برای درمان آن انجام شود. مانند افزایش نیروی پلیس و نیروهای انتظامی داخلی، استفاده از دوربین های مداربسته و ایجاد كارتهای عضویت بسیار مشخص. اما با وجود این تدابیر تماشاگران انگلیسی در سال ۱۹۸۸در خیابانهای دوسلدورف و اشتوتگات با شكستن شیشه ها و حمله به تماشاگران مقابل، گروه بررسی كننده دلایل خشونت را با مشكل تازه ای روبرو ساخت. تحقیقات اولیه نشان داد كه این تماشاگران وابسته و یا از علاقه مندان به باشگاه های فوتبال هستند، اما زمانی كه در سال ۱۹۷۷ در لوگزامبورگ، ۱۹۸۰ در تورین، ۱۹۸۱ در اسلو، انگلیسی ها برای حمایت از تیم ملی فوتبال كشورشان شهرها را به هم ریختند، گروه تحقیق به ارزیابی های گسترده تری پرداخت. مطبوعات آنها را تعدادی «اوباش و زبان نفهم» معرفی كردند و افكار عمومی در مجموع آنها را محكوم كردند. این گرایش به ستیزه جویی و ویرانگری از كجا ناشی می شود؟ تصمیم داور، حضور بیش از حد تماشاگران در ورزشگاه ها، مصرف مشروبات الكلی و... اما این نگاه نیز تك بعدی و غیركارشناسانه بود، چون در پدیده فوتبال پیچیدگی وجود دارد كه گروه كارشناسان هنوز از نظر اجتماعی به آن نرسیده بودند. بخش مثبت مسئله در آنجاست كه اقلیتی این گروه را تشكیل می دهند و این ناهنجاری اجتماعی بین تماشاگران عمومیت ندارد. آن اقلیت را نیز با شناسایی بهتر و شرایط موجود در ورزشگاه می توان خنثی كرد.گروه تحقیقات با قراردادن خود در بین تماشاگران انگلیسی، هلند، بلژیك، مكزیك و برزیل به دستاوردهای تازه ای دست یافتند.حوادث مختلف مورد ارزیابی قرار گرفت. در سال ۱۹۶۴ در لیما، در بازی آرژانتین با پرو، زمانی كه داورگل پرو میزبان بازی را مردود اعلام كرد، آشوب درگرفت و طی آن ۳۱۸ نفر كشته شدند. روزنامه های آمریكای جنوبی برای آن دلایل سیاسی زیادی تراشیدند تا فوتبال را از زیر بار آن نجات دهند. آنها معتقد بودند، فوتبال خود عامل خشونت نیست، بلكه خشونت را بدنبال خود می آورد كه باید آن را مهار كرد. در سال ۱۹۶۸ در آرژانتین ۷۴ نفر جان خود را از دست دادند. در سال ۱۹۸۲ در مسكو ۶۹ نفر هلاك شدند و در همان سال دركلمبیا در اقدام خشونت بار تماشاچیان ۲۹ نفر جان باختند. در سال ۱۹۶۷ نیز در تركیه طرفداران دو تیم باشگاهی با چاقو و چوب و آهن به جان هم افتادند و ۴۴ نفر كشته شدند و ۶۰۰ نفر بطور فجیعی زخم بر داشتند. حوادث نظیر آن در میلز بورو و دیگر شهرهای دنیا نیز روی داد. طرفداران فوتبال با ارائه آمار و ارقام و به دفاع از فوتبال اعلام كردند، این خشونت ها مختص فوتبال نیست. دربیسبال، فوتبال آمریكایی و بسكتبال در مجموع ۲۰۷ نفر جان خود را از دست دادند. حتی در اتومبیل رانی، اسبدوانی، مشتزنی، گلف و دو و میدانی و... نیز كشته های بسیار داده اند، اما تعدادشان و تكرار حوادث آن به اندازه فوتبال نبوده است.گرایش به ریشه یابی كمك خواهد كرد تا هر جامعه ای با شناخت از شرایط و موقعیت خود با آگاهی از دلایل اجتماعی جلوی این حركات را بگیرد. بسیاری از كشورها به این موفقیت رسیده اند. اوباشگری در این كشورها معلول فوتبال نیست. رسانه ها و هواداران نیز در این زمینه مقصر نیستند.بررسی علمی و جامعه شناسانه خشونت در فوتبال را به دلایل و كمبودهای اجتماعی نسل امروز نیز نسبت می دهند، اما آنچه در تحقیقات پیوسته اكثر كشورهای صاحب فوتبال بدست آمده، گریز ناپذیری نسل بسیار جوان ورزشگاهها و فوتبال در مقابل خواسته های مدیران و برنامه ریزانی است كه به هر شكل پیروزی می خواهند.
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید