جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

عملیات انتحاری نخستین مادر فلسطینی


عملیات انتحاری نخستین مادر فلسطینی
معصومه پیروز بختوقتی كه او با سایر زنان فلسطینی در صف محل بازرسی ایستاده بود، باران سرد زمستانی با شدت به شیروانی آهنی می خورد. همه چیز عادی به نظر می رسید و ته سیگارها و كاغذ شكلات ها روی زمین ریخته شده بود. ردیاب فلزی یا تفتیش كننده، محل ورود با میله های سنگین اش، نكبت این مكان و فرایند كنترل مردم توسط سربازها در ساختمان ترمینال.
وقتی كه (ریم الریا شه) ۲۱ ساله از نخستین ردیاب یا دستگاه تفتیش عبور كرد سرباز اسرائیلی (گال شاپیرا) كه در نزدیكی در زرهی ایستاده بود، گفت در پایش فلز كارگذاشته اند. سرباز به او گفت به خانه برگردد. (ریم الریاشه) دامن بلند خود را بالا زد و پای باندپیچی شده اش را نشان داد و درخواست كرد تا یك سرباز زن او را تفتیش بدنی كند.(شاپیرا) ، پشیمان، اورا از میله های سنگین ورودی عبور داد، به نظر می آمد كه ریم باردار است، اما با توجه به پوشش او كه لباس گشاد و سنتی زنان فلسطینی بود، صحت تشخیص بارداری او آسان نبود. (ریم) رفتاری آرام ، مطمئن و سنجیده داشت.
از برابر در ضد انفجار و از برابر (شاپیرا) گذشت و به محدوده كنترل با اشعه ایسك، كیسه های شن، پایانه های كامپیوتر و سربازان اسرائیلی رسید. (ریم) ، مادر دو كودك، نزدیك جایگاه اشعه ایكس رسیده بود كه (لی مازكا) ، سرباز ۲۱ ساله او را متوقف كرد. وی بعدها چنین اظهار داشت : همه چیز درست به نظر می رسید . من به آن زن نگاه كردم به نظر می آمد كه دو یا سه ماهه باردار است. هیچ چیزغیرعادی در او وجود نداشت. او به من نگاه كرد و لبخند زد. سه متری از من دور شده بود كه من صورتم را برگرداندم و او منفجر شد. انفجار انرژی خالص است، اما مكانیسم كشتار آن امواج انفجارات كه به صورت گازهای فوق العاده گرم با سرعت ۲۰۰۰۰ متر در ثانیه در فضایی به اندازه كلاس درس حركت می كند و بدن انسان را تكه تكه كرده وهر شیء فلزی و پلاستیكی را به گلوله های انفجاری مرگ آور تبدیل می كند. در دایره مرگی كه اطراف (ریم) به وجود آمد، ۴ سرباز از جمله شاپیرا كشته شدندو ۹ نفر دیگر از جمله (مازكا) به سختی مجروح شدند.
بدن(ریم) ، یك بمب انسانی با ۶ كیلو مواد منفجره پر قدرت متلاشی شد سر اوكه هنوز روسری قهوه ای رنگ بر آن بود، در طرف دیگر اتاق پیدا شد.
این حمله ویران كننده یا مخرب، انفجاری درست در قلب قلعه نظامی امنیتی ومحافظت شده ای در نوار غزه بود چند ساعت بعد در نزدیكی شهر غزه، جنبش حماس (ریم الریاشه) رابه عنوان یكی از شهدای حماس، یك زن شهید اعلام كرد. آن شب فیلم ویدئویی شهادت ریم ، فیلمی كه قبل از شهادت به طور مخفیانه از او گرفته شده بود، در شبكه های تلویزیونی عربی به نمایش گذاشته شد.در فیلم ، (ریم) را در حالی كه سربند شهادت به سر داشت و محصور در بمب واسلحه بود، نشان داد كه با افتخار از آرزوی خود، زدن در بهشت با كاسه سر پسران صهیونیست صحبت كرد. او نخستین مادر فلسطینی بود كه در طول چهارسال انتفاضه خود را منفجر كرده است. تا لحظه مرگ، زندگی ریم عادی بود. (ریم الریاشه) در سال ۱۹۸۳ در غزه متولد شد. خانواده های فلسطینی پرجمعیت اند.دختران در نوجوانی ازدواج می كنندو در سال اول ازدواج نخستین فرزند خود را به دنیا می آورند و تا حدود چهل سالگی (سال های آخر دهه ۳۰ ) نیز بچه دار می شوند. (ریم) یكی از ۱۰ فرزند خانواده بود. وقتی كه با یك پسر فلسطینی ازدواج می كند، همسر خود را به خانه پدری می برد و ساختمان دیگری در خانه پدر بنا می كند. در فلسطین خانواده ای با ۵۰ یا ۶۰ عضو از چند نسل متوالی، بسیار عادی است.
در اینجا نظام قبیله ای نظام برتر است و فرضیه فردگرایی غربی، عجیب و مغایر با فرهنگ جامعه است. خواهر (ریم) ، (ایمن) ۱۵ سال از او بزرگتر بود و برای او مانند مادر بود. در دوره دبیرستان ریم آرزو داشت كه مهندس شود، اما همانند سایر دختران، در ۱۸ سالگی با (زیاد عواد) ۲۴ ساله كه در ساحل غزه به عنوان غریق نجات كار می كرد، ازدواج نمود.یك سال بعد دخترش ضحی و سال بعد محمد به دنیا آمدند. ۵ روز قبل ازعملیات انتحار (ریم) در حالی كه لباس شهادت پوشیده بود، با ضحی عكس گرفت. در یكی از عكس ها، ضحی دختر سه ساله یك خمپاره انداز به دست گرفته، در حالی كه مادرش نیز یك كلاشینكوف در دست راستش دارد. با معیارهای فلسطین، خانواده (ریم)، یك خانواده موفق بود. پدر اوصالح مالك كارخانه كوچك باتری سازی بود و محصولاتش را به بازار اسرائیلی ارائه می كرد. اما این زوج مرفه نبودند. حقوق (زیاد) به عنوان نجات غریق به سختی مخارج كودكان را تأمین می كرد.
(ریم) هرگز از نوار زندان مانند غزه، محدوده ای به طول ۴۰ كیلومتر و عرض ۶ كیلومتر با ۱‎/۳ میلیون نفر آواره فلسطینی كه از هر طرف درمحاطره سربازان اسرائیلی قرارگرفته است، پا بیرون نگذاشت.یك بار برای سفر حج و زیارت مكه نام نویسی كرد، اما چنین سفری برای او فقط یك رویا بود. (ریم) در بخشی از شهر زندگی می كرد كه تنها چند خیابان غبارآلود داشت. تنها راه تماس آنان با دنیای خارج، تلویزیون بود.او قرآن را خوانده بود، اما به نظر ایمن، هیچ انگیزه ای برای انتقام شخصی وجود نداشت چون هیچ یك از اعضای فامیل به وسیله سربازان اسرائیلی كشته یا زخمی نشده بودند. ایمن چنین گفت: (آخرین باری كه او را دیدم ۱۰ روز قبل از حمله بود او پیراهنی بانوارهای قرمز آورد وگفت: این را بگیر و هر وقت آن را پوشیدی مرا به خاطربیاور.او زنی مذهبی بود زیاد نماز می خواند، اما هیچوقت به من نگفت كه می خواهد شهید شود. من ازهمه به او نزدیك تر بودم.وقتی فهمیدم كه شهید شده، شوكه شدم. (ریم) هفتمین زن فلسطینی بود كه خود را منفجر كرد. تمام زنانی كه قبل از (ریم)به شهادت رسیدند یا ازدواج نكرده بودند ویا مطلقه بودند. وفاادریس، نخستین زنی كه در عملیات بمب گذاری انتحاری به شهادت رسید، به دلیل نازایی طلاق گرفته بود. زیاد عواد، شوهر (ریم) را كه مرد بلند و لاغر اندامی است و تركیب بدن او نشان دهنده علاقه او به شنای طولانی است، در شهر كوچك غزه، در خانه شخص دیگری ملاقات كردیم، زیرا او می ترسید كه هلی كوپترهای آپاچی اسرائیل محل او را پیدا كنند و انتقام سربازان را از اوبگیرند. البته این ترس او بی جا و فقط یك سوء ظن نبود ودر آگوست گذشته كارگاه پدر (ریم) توسط سربازان اسرائیلی ویران شده بود.
او با دو محافظ به این ملاقات آمده بود.ضحی با چهره ای جدی و بدون لبخند و محمد شیطان و شلوغ در كنار پای پدرشان بازی می كردند. زیاد گفت: (در آخرین شبی كه با هم بودیم، وقتی به خانه رسیدم او داشت خانه را تمیز می كرد. سپس شام را كه برنج و تاس كباب بود، خوردیم. من رفتم تا نماز بخوانم و بخوابم. روز بعد در ساحل مشغول كار بودم كه مردم آمدند و به من گفتند كه اودر عملیات بمب گذاری انتحاری شركت كرده است. من شوكه شدم باور كردنی نبود. چند روز قبل از عملیات (ریم) با بچه هایش عكس گرفته بود.
در این عكس اوبا لباس نظامی روی زمین زانو زده و در یك دست كلاشینكف و در دست دیگر قرآن و در كنارش ضحی و محمد دیده می شوند. یكی از انگشتان (ریم) طوری روی جلد كتاب قرار گرفته كه انگار دارد كلمه خدا را به بچه ها نشان می دهد و با عشق وعلاقه به كودكانی كه به زودی از آنان جدا می شود، نگاه می كند. محمد ۱۸ ماهه سربند خود را باز كرده و به شخصی كه عكس می گیرد، نگاه می كند وضحی كه لباس وسربند حماس را پوشیده، هنوز به مارد نگاه می كند. زیاد گفت: وقتی كه بچه ها بزرگ شدند، می فهمند كه مادرشان یك شهید بود و آنان به مادرشان افتخار خواهند كرد. نمی خواهم مسائل دهشتناك را به خاطربسپارند. البته (ریم) هر روز به فكر آنان بود. فقط عشق وعلاقه او به كشورش بیش از علاقه او به فرزندانش بود. ممكن است باران سرد زمستانی با شدت روی شیروانی ببارد، اما (ریم) قبل از آنكه در صف قرار گیرد زن مرده ای بود كه راه می رفت. به هر طرف كه می رفت چه شهر غزه و چه به طرف ترمینال و سربازان یهودی، مرگ در انتظار اوبود.
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید