جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

به چشم دشمنان تیر از این کمان توان زد


به چشم دشمنان تیر از این کمان توان زد
سیزده سال پیش بود كه مهدی اسداللهی، ورزشی نویس مشهور كه در كیهان ورزشی هفته ای دو صفحه مقاله می نوشت، پیش از سفر تیم ملی ایران به مرحله دوم مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۴ كه در قطر برگزار می شد، این تیتر را عنوان مطلب خود كرد. او «فال حافظ» گرفته و نوشته بود حضرت حافظ چنین مقدر كرده است. آقای «د. اسداللهی» البته فوتبال نویس كاركشته ای بود و مشكلات فنی تیم ایران (به مربیگری علی پروین) را می دانست، بنابراین به سراغ شعری رفته بود كه دوپهلو و ۵۰ _ ۵۰ باشد!
آن روزها، سیاست، سیاست حمایت بود. حمایت تام و تمام از تیمی كه به نسبت تیم های قبلی بیشترین مسابقه تداركاتی را انجام داده و بعد از دو بازی آخر با اف ث كلن و هامبورگ در ورزشگاه آزادی با سلام و صلوات به قطر رفت، اما در حالی كه به نظر می رسید ایران مدعی اصلی صعود به جام جهانی است، آنها كه دقیق تر به فوتبال نگاه می كردند، دلشوره عجیبی داشتند. اول اینكه علی پروین به رغم اردوی چندماهه بالاخره روی گزینه دفاع چپ به نتیجه نرسیده و میان رضا رضایی منش راست یا كریم باقری (كه دفاع میانی بود) و جواد منافی دل دل می كرد. نكته دوم افت نامحسوس بهزاد غلامپور ستاره تیم ملی در دور مقدماتی بود كه در بازی های پاس در جام باشگاه های آسیا در لبنان خود را نشان داد و سوم نبود جانشین برای محمد پنجعلی كه دو سالی از خداحافظی اش می گذشت، اما نادر محمدخانی هنوز نتوانسته بود با قدرت او دفاع را رهبری كند. از اینها گذشته بعد از محرومیت فرشاد پیوس مهاجمی در حد و اندازه های او برای بازی كنار علی دایی (چهره نوظهور آن روزها) وجود نداشت. دیگر چه؟
مجید نامجومطلق كه مرتب مصدوم می شد و به رغم تكنیك درخشان نمی شد به او امید بست. ایران در این شرایط در یك بازی صدهزارنفری ۱ _ ۲ هامبورگ را شكست داد و به قطر رفت، اما ما در طبقه دوم ورزشگاه دیدیم كه هرگاه «توماس فون هسن» كاپیتان HSV اراده كرد از دفاع ایران گذشت. اما خب، درخت ها نمی گذاشت جنگل را ببینیم. وقت، وقت تشویق بود و فریاد. تا مبادا روحیه نرم و نازك ملی پوشان ترك بردارد.
القصه، ایران یكی دو روز بعد از انتشار مجله كیهان ورزشی كه تیتر بزرگ آن همین مصرع «بر چشم دشمنان تیر...» بود مقابل كره ایستاد و با نتیجه باورنكردنی ۰-۳ مغلوب حریف شده، یك شكست باورنكردنی دقیقاً به دلیل مشكلات ایران در دفاع چپ و میانی و دروازه به وقوع پیوست. یك باخت غیرقابل هضم كه هنوز از ذهن طرفداران فوتبال ایران بیرون نرفته و این اولین گام تورنمنتی بود كه حامل آن شكستی همه جانبه و حذف چهارساله علی پروین از فوتبال ایران بود.
سرمربی تیم ملی اگر روزهای مقدماتی را به بطالت نگذرانده بود می توانست اولین مربی صعودكننده به جام جهانی پس از انقلاب باشد.
امروز و در فاصله چند ساعت تا سرنوشت سازترین مسابقه ایران در جام جهانی اوضاع به شكل غریبی شبیه ۱۳ سال پیش است. تیمی كه هنوز دفاع چپ خود را پیدا نكرده، كاپیتان مسنی دارد كه به نظر نیمكت نشینی او به سود تیم خواهد بود، حكایت دروازه بان آن را همه می دانند و مثل آن دوره (كه حمید استیلی ستاره خط میانی مصدوم شد و مسابقات را از دست داد) به امید علی كریمی است كه هنوز درد دارد. نكته جالب دیگر شباهت های میان هر دو مربی است؛ پروین با پیروزی در بازی های آسیایی پكن ۱۹۹۰ مربیگری ملی خود را آغاز كرد و چهار سال بعد با حذف در مرحله مقدماتی جام جهانی اخراج شد، شاید مثل برانكو كه سال اول مربیگری او با قهرمانی در بازی های آسیایی بوسان (۲۰۰۲) به پایان رسید و حالا فقط ۱۸۰ دقیقه تا پایان دوره كاری خود در ایران فاصله دارد. در مورد آن تیم مثل تیم فعلی یك نكته عجیب وجود داشت. اینكه بعد از شكست سه گله روز اول هنوز به آن امیدوار بودیم، گرچه بعد از اتفاق روز اول- و كمی قبل تر از آن در روزهای آماده سازی- حساب كار دستمان آمده بود. به هر حال این فوتبال است!
آقای «دال اسداللهی» اگر حوصله ای مانده باشد، می نشیند پشت آن دستگاه مشكی قدیمی و «تق و تق» مقاله اش را تایپ می كند، گرچه سا ل ها است كه از كیهان ورزشی بیرون آمده و جز یك دوره كوتاه برای یك روزنامه نوپا دیگر برای هیچ جا چیزی ننوشته. او اولین نویسنده نوگرای فوتبال ایران است كه از بطن فوتبال به نویسندگی روی آورد. سرمربی سابق پاس در دهه های دور كه خواندن مقاله هایش در روزهای پس از جام جهانی ۱۹۷۸ بس كه خوش قلم و مسلط است، گیج ات می كند. آقای «دال» در خانه اش در الهیه منتظر بعدازظهر امروز است، به «چشم دشمنان تیر از این كمان توان زد». بله، می توان. اما اگر كمان كشی باشد و تیری. باید با این جمله تمام كنم. كدام كمان كش، كدام تیر؟
پژمان راهبر
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید