شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


صد دشت رنگ


صد دشت رنگ
● مروری بر آثار مینو اسعدی، نقاش
مینو اسعدی با ۳۵ سال فعالیت هنری، در بیش از پنجاه نمایشگاه گروهی و انفرادی در داخل و خارج از كشور (مانند چین، تركیه، روسیه، كویت، بلغارستان، انگلستان، آمریكا و...) شركت داشته است و برنده جوایز متعدد و تقدیرنامه های گوناگون برای نقاشی و تحقیقاتش در هنر است كه می توان از دو مدال برنز و سه جایزه نقدی از آكادمی سلطنتی، دو مدال طلا از شهرداری تهران، مدال زنان نام آور ایران از دفتر ریاست جمهوری و مدال و جایزه نقدی اكو، نام برد.
«زیبایی مطلق» هدف اصلی این هنرمند در آفرینش آثارش است و منظور او از این زیبایی، خلق خصوصیاتی است كه توسط همه افراد و در همه اعصار با هر نوع تحصیل و فرهنگی، قابل ستایش باشد. نوعی از زیبایی كه مرزها را از بین ببرد و با داشتن هویتی ملی، همزمان بتواند در سطح بین المللی ارتباط برقرار كند.
او از هنرش با واژه های ساده، صریح و زیبا سخن می گوید و معتقد است كه هنر زبان بین المللی بین فرهنگ ها است چرا كه به وسیله همه انسان ها در سراسر جهان حس می شود و به هیچ كلامی برای واسطه شدن، نیاز ندارد.به نظر او نقاشی زبانی بصری است و پیام بصری می بایستی كامل و خودكفا باشد.
این پیام بصری به عنوان زبانی مشترك، بدون هیچ تلاشی عمل می كند، چرا كه بیان بصری، بی واسطه و مستقیم عمل می كند. زمانی كه تفاوت های زبان و فرهنگ، جدایی بین افراد را به وجود می آورند، ادراك هنری است كه به یاری مان می شتابد و تعادل ایجاد می كند.
تكنیك نقاشی های مینو اسعدی، رنگ و روغن است. موضوعات نقاشی های او، پس از بازگشت به ایران، طبیعت بی جان، منظره و گوشه هایی از خانه هستند. او نقاشی های خود را نوعی ذكر زندگی اش می داند و نه كاری تولیدی و می گوید كه اگر نقاشی برای همه افراد حرفی داشته باشد، می توان گفت كه هنرمند تا حدودی به كمال نزدیك شده است.
آخرین آثار این هنرمند در تكنیك فتوكلاژ است و با عنوان «جان بی پناه خاك» مربوط به تخریب محیط زیست و تهاجم انسان به طبیعت است. در این آثار مناظری به تصویر كشیده شده اند كه در آنها معماری نامانوس، همچون زائده هایی در دل چشم اندازهای طبیعت روییده اند. در این خاك بی پناه، آب ها آلوده، درختان مثله شده و دل مظلومش را شكافته اند و خورشید، دیگر پیدا نیست و با وجود اینكه گاهگاهی گریز به مناظر طبیعی وجود دارد كه حس نوستالژیك را در بیننده بیدار می كنند ولی اكثراً فاجعه ای را مطرح می كنند كه باید درباره آن جدی اندیشید.
در گالری كمال الدین بهزاد به دیدن آثارش می روم. با اجازه سركار خانم گلستان، می توان نام نمایشگاهش را «صد اثر، یك هنرمند» گذاشت. كارهایش را با دقتی بیش از پیش از نظر می گذرانم، چرا كه پیش از این، آنها را در خانه اش دیده بودم. رد پای سزان و سپس ماتیس را در برخی از آثارش دیده ام، با این تفاوت كه رنگ هایش، شرقی تر است.
مینو اسعدی با اینكه هنرآموخته كالج هنر انگلیس است كه تاكید بر طراحی و فیگور انسان از برنامه های آموزش دانشجویان و در واقع سد عبور برای ادامه تحصیل است، اما هیچ رد و نشانی از حضور انسان در آثارش دیده نمی شود. علتش شاید، تنهایی او است و دیگر اینكه آدم ها را دارای پیچیدگی های فراوانی می داند و او كه خود آدم ساده ای است، سادگی كارهایش نیز تهی از انسان های پیچیده است و این سادگی را در اشیای ساده خانه، بیان می كند.
آنچه در همه آثار او جلوه گر است، دقت فوق العاده اش در طراحی و سایه زدن و پردازش و اجرای اثر است. كنتراست تیرگی- روشنی آثارش به قدر رنگ های شاد و سرزنده اش، در رنگ های تیره نیز توجه را جلب می كند. فرم آشنای اشیا در مشاهده آثار او، مخاطب را در مقابل خودش نگه می دارد. او هدف از هنر را خلق زیبایی می داند، بر آن تاكید می ورزد و در خلق این زیبایی بسیار كوشیده است. به آثارش كه می نگری، گویی در خانه اش به سر می بری، فضای تابلوهای او صمیمانه تو را به خانه مهمان می كنند. در اطرافت همه زیبایی ها را می بینی، گلیم سنتی كه با عشق بافته شده، بار دیگر با عشقی فزونتر نقاشی شده، گل همیشه بهار، ماه كه از پنجره به اتاق دعوت شده، مناظر و اشیا به طور غریبی با تو صمیمی اند، همان صمیمیتی كه در وجود خودش موج می زند، از طریق تابلوهایش تو را فرامی خواند كه به دیدارشان بروی و دقایقی طولانی خیره آنها شوی.
انتظار در همه جای خانه موج می زند. بر صندلی های خالی، بر میوه هایی كه در انتظار خورده شدن هستند، بر پنجره ای كه به مهتاب می نگرد و انتظار می كشد. عناصر و اشیای درون خانه در نقاشی های مینو اسعدی حضوری بس آشنا دارند. این فضا، خانه ای است كه ذهنیات درونی آفریننده، مدام درگیر آن است. عشق به خانه و كاشانه كه تجربه كوتاه زندگی او بوده است و به قول خودش، بهشت خیالی اش را در آن دوران ساخته است. اصلی ترین منبع الهام او، خانه است. شاید از این جهت كه... دستمایه آثارش طبیعت، اشیا و مناظر است. فضای آثار او فضایی است كه مینو را پیوسته در خود دارد. او بیشترین ساعات خود را در درون خانه به سر می برد و با خلوت خانه انس و الفتی دیرینه دارد.
میترا پیشوازاده
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید