جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


مرشد و دار و دسته کلاشان


مرشد و دار و دسته کلاشان
● گاهی به آسمان نگاه كن
▪ كارگردان: كمال تبریزی
▪ نویسنده فیلمنامه: فرهاد توحیدی
▪ بازیگران: رضا كیانیان، آتیلا پسیانی، حمید امجد، هانیه توسلی و...
● خلاصه داستان
عده ای آدم فرصت طلب تلاش می كنند از جابه جایی مكان یك آسایشگاه نگهداری معلولین جنگی موقعیت مالی مناسبی را فراهم كنند. در این میان شخصی به نام مرشد تلاش می كند آنها را هدایت كند و در صورت هدایت نشدن به سزای اعمالشان برساند و...
● درباره فیلم
مسئله اقتباس ادبی در آثار سینمایی در كشور ما سال ها است كه بیشتر به یك معضل شبیه شده و اگر هم به صورت جسته گریخته با چنین فیلم هایی روبه رو بوده ایم بدون استفاده كامل از یك متن ادبی عنوان «برداشتی آزاد از...» جای اقتباس های ادبی را گرفته و در بیشتر موارد هم هرگز رضایت نویسنده را جلب نكرده است.
حتما شما هم فكر كرده اید كه این استفاده از عنوان «برداشتی آزاد» می تواند مجوزی برای این مسئله باشد كه خیلی از كاستی های فیلم و آن بخش از وجوه اثر كه به رعایت امانتداری مربوط است توجیه شود. از این رو در سینمای ما با اینكه از ریشه های غنی و پربار آثار ادبی برخوردار بوده ایم، هرگز مسئله اقتباس ادبی جدی گرفته نشده است.
جا نیفتادن این سنت همچنین موجب شده كه معدود فیلم هایی هم كه كاملا به متن وفادار بوده اند هرگز نتوانند موفقیتی هر چند اندك به دست آورند. این مسئله دقیقا به این قسمت ماجرا برمی گردد كه اقتباس ادبی هرگز به جریانی فراگیر در سینمای ما تبدیل نشده است و عدم استمرار روند اقتباس از آثار ادبی، معدود فیلم های این ژانر را در معرض داوری صحیحی قرار نمی دهد. با این مقدمه می توان به آسانی فهمید كه چرا كمال تبریزی برای یك اقتباس ادبی از كتاب «مرشد و مارگریتا» اثر بولگاكف روسی استفاده كرده است.
او بعد از ساخت این فیلم هرگز مجبور نبود انتقادها و ایرادهای نویسنده كتاب را تحمل كند و در كنفرانس های مطبوعاتی در مورد رابطه ادبیات و سینما سخنرانی كند. اجازه بدهید در مورد بحث كهنه و تكراری كپی رایت هم سخنی به میان نیاورم. به هر روی فرهاد توحیدی با نگاهی به این كتاب فیلمنامه «گاهی به آسمان نگاه كن» را نوشت كه شاید مهمترین ویژگی اش در همان نگاه اول ارتباط معنایی باشد كه عنوان فیلم با قصه آن برقرار می كند. این نكته را می توان در سكانس پایانی هم مشاهده كرد كه مرشد وقتی دكمه كتش را در دست گرفته آن را به آسمان پرتاب می كند و دوربین بر صفحه آبی و بی ابر آسمان زوم می كند.
آیا با این نگاه خیره به آسمان و تفكر در مفاهیمی كه بیرون از روند عادی زندگی جریان دارند می توان به معنویت رسید كمال تبریزی با همین سكانس پایانی نشان می دهد كه این گزاره را قبول دارد و مرشد كه وظیفه اش هدایت آدم های فیلم است در همین سكانس می خواهد به نوعی این رویكرد را به مخاطب هم انتقال دهد. گاهی به آسمان نگاه كن به رغم ساختار نامتعارفش در ژانر سینمای جنگ مورد بررسی قرار می گیرد.
عده ای آدم فرصت طلب می خواهند از رهگذر انتقال آسایشگاه معلولان جنگی به نقطه ای دیگر پولی به جیب بزنند و از فرصت پیش آمده نهایت استفاده را بكنند، اما مرشد با كمك دستیارش تلاش می كند كه آدم های منفی داستان را هدایت كند. هر چند كه جریان اصلی فیلم مربوط به همین آدم ها است اما فیلم با روایت زندگی مرد به ظاهر مذهبی و كلاشی به نام حاج آقا فاضلی شروع می شود و حتی می توان گفت پرداخت بیش از اندازه آن هم كمی فیلم را به حاشیه می برد. تبریزی در فیلمش از روایتی سوررئالیستی بهره گرفته كه در آن مرز میان واقعیت و رویا هرگز احساس نمی شود. به همین دلیل است كه حاج آقا فاضلی با اینكه مرده اما همچنان در فیلم حضور دارد و هیچ كس هم متوجه حضورش نمی شود.
اگرچه می توان تلاش تبریزی برای تجربه این فضاها را مورد توجه قرار داد اما باید قبول كرد كه حاصل كار به اثری مشتت و پراكنده گو تبدیل شده كه در حد یك تجربه باقی می ماند. این مسئله آنجایی نمود پیدا می كند كه نقش كم رنگ این فیلم در سینمای تبریزی مورد توجه قرار گیرد. با این اوصاف فیلم از نگاهی كلی و جامع نگر واجد نكته های مثبتی است كه تماشایش را هرگز با كسالت همراه نمی كند و در پاره ای اوقات مفاهیم قابل توجهی را نیز به چالش می كشد.
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید