جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


ضیافت شام در برابر شام آخر


ضیافت شام در برابر شام آخر
● تحلیلی بر اثر «ضیافت شام» جودی شیكاگو
اگر بخواهیم هنر معاصر را با ذكر مثال شرح دهیم، بی‌تردید اثر «ضیافت شام»(۱) جودی شیكاگو(۲) در زمره مثال‌ها قرار خواهد گرفت. مثالی كه در بطن دوران كثرت طلب خسته از موضوعات كسالت بار مسیح و جنگ، در ۱۹۷۹ یعنی در موج اول فمینیسم امریكا با هویتی تازه پا به عرصه نهاد. هویتی برگرفته از یك سیستم تصویری كاملا زنانه و با تلفیق تكنیك‌‌های كار خانگی و محصولات فرهنگی زنان كه تاكنون بیش از یك میلیون بازدید كننده در پانزده نمایشگاه را در شش كشور مختلف به خود جلب كرده است. نتیجه ۵ سال تلاش بی‌وقفه هنرمند با همكاری ۴۰۰ زن دیگر است.
ضیافت شام جودی شیكاگو یادمان مقدسی برای زنان اسطوره‌ای، تاریخی و فرهنگی محسوب می‌شود كه با مجسمه‌سازی، سارمیك، نقاشی چینی و سوزن دوزی تلفیق شده است. اثر یك میز مثلث متساوی‌الاضلاع با یال‌های ۴۰،۱۴ سانتی‌متری است كه ۳۹ جایگاه برای نشستن دارد،‌به اضافه ۹۹۹ نام زنان فراموش شده تاریخ كه بر سطح مرمرین كف حك شده است. هر جایگاه عبارت است از یك بشقاب سرامیكی، با یك موتیف برجسته مركزی ملهم از اندام زنانه یك رومیزی با رنگ‌هایی درخشنده همراه سوزن‌دوزی مختص دوره زمانی هر فرد، كارد، قاشق، چنگال و یك جام شراب.
اثر هنری چنان‌چه نمادپردازانه باشد، مخاطب را وا می‌دارد تا در ذهن خود به‌دنبال ارجاعات نشانه‌ها بگردد. اكثر هنرمندان فمینیست نمادها را تا بدان‌جا بكار می‌برند كه خاطره‌ای دردناك را بازگو كنند و به‌دلیل چند وجهی بودن نشانه‌ها اثر را به كل تاریخ درد انسانی گسترش می‌دهند. از آنجایی‌كه ضیافت شام در برگیرنده عناصر اسطوره‌ای، تاریخی و اجتماعی است، این تحلیل جستاریست در راستای كشف روابط درون ساختاری هر عنصر.
هر كدام از نمادها، از فرم كلی میز و غذای چیده شده بر روی آن گرفته تا مدعوین اعم از الهگان یا زنان تاریخی، نشانه ای‌است صوری برای ارجاع به جهان معنای دیگری كه پشت اثر پنهان است. در این میان شیكاگو برای تسری دادن اثرش به موقعیت زن در جامعه بشری، تقابل ضیافت شام با شام آخر داوینچی را طرح كرده است؛ چرا كه هنر، صادقانه‌ترین شكل بیان تاریخ است. شیكاگو در این اثر با انتخاب فرم متفاوتی برای میز و استفاده از تنیك‌های منسوخ شده هنر زنانه در قالب خیاطی و سوزن‌دوزی و نیز با ارائه شكل جدیدی از اندام زن به مثابه موجودی تازه شناخته شده، تصویر كردن زن به‌عنوان شی و منظره را به‌صورت فاحش و گزنده‌ای به سخره گرفته است. منظره‌ای كه تا به امروز بر اساس رویاهای مردانه به ارزش انسانی‌اش دست یافته و جمال مطالعه شده‌ای كه «دیگران» مطالبه‌اش كرده‌اند شیكاگو زن را نه بر اساس خواسته‌های زیبایی شناسانه «دیگران» بلكه بر اساس طبیعت پیكره‌اش در حالی‌كه هاله‌ای از نمادهای راز آمیز احاطه‌اش كرده، تصویر كرده است.
رازهایی كه تنها می‌تواند در وجود یك زن رخنه كند، اسراری دربا‌ره‌ی بردگی‌ها، تحقیرها و سو استفاده‌ها كه در قالب قصه‌ی مادربزرگ‌ها تجسد می‌یابد و شیكاگو آن داستان را درون بشقاب نهاده است. بنابراین در حركت به دور «میز/ زاهدان»، ۳۹ داستان تصویری كه اسم شخصیت اصلی بر آن حك شده است از نظرمان خواهد گذشت.
فرم سه گوش میز اقتباسی از تصویر «یونی»(۳) مادر- الهه‌ای هندی و نماد زاهدان این الهه و منبع نهایی همه آفرینش است؛ در حالی‌كه حوضچه كم عمقی را شامل می‌شود. این فرم بر خلاف نظریه فروید بیشتر از این‌كه حالتی پذیرنده داشته باشد، هجومی است به تاریخ هنر.
بالاخص- همان‌گونه كه از اسم اثر بر می‌آید- تابلو شام آخر لبه تیز ملامت بارش را به سمت جامعه پدر سالاری نشانه رفته كه در آن همه افراد سیاسی، مذهبی، تاریخی و در كل، قشر رویین جامعه را مردانی تشكیل می‌دهند كه به دور میزی كه در راس آن قدرت مطلقی بر مسند نشسته، جمع شده‌اند و بر اساس دوری و نزدیكی‌شان به آن مركز قدرت، ارزش می‌یابند. در این اثر، شیكاگو اضلاع مثلث را به تساوی تقسیم كرده به گونه‌ای كه همه افراد در آن برابر و هم سودند.
همچنین بر خلاف شام آخر داوینچی، همه سی‌و نه نفر به صورت ۱۳ نفر در هریال مثلث بدون تمركز بر یك محور قیم- مآب چیده شده‌اند در «میز/ زاهدان» همه چیز بر مدار یك ساختار وحدت بخش می‌گردد، تمایزات برچیده می‌شود، سازگاری محض رخ می‌نمایاند تا كودك به زاهدان باز گردد.
می‌توان اندیشید كه حتی اگر شكل میز، دایره انتخاب می‌شد- یعنی همان فرمی كه تا امروز نماد زن بوده- با قرار دادن یك جایگاه خاص، می‌شد نقطه عطفی برجسته‌تر از دیگر افراد پدید آورد؛ در حالی‌كه قدرت مطلق در زاویه ۶۰ درجه‌ای مثلث متساوی‌الاضلاع با شكست مواجه می‌شود. آن تهدید تهاجمی ساختار بیرونی، در درون مثلث به شكل مبارزه‌ای پویا برای از بین بردن تمایزات ادامه می‌یابد تا در این وحدت، اتفاق و هم‌زیستی، فارغ از جنگ و آشوب به آرامش خط مستقیم (۱۸۰ درجه) دست یابد.
بنابراین در اثر شیكاگو دیگر نشانه‌ای از ترس تسلیم شدن وجود ندارد؛ چرا كه همه چیز در صلح و سلامت بسر می‌برد، موقعیت خاصی دست نیامده تا بخواهد آن‌را تسلیم كند و در واقع زن پیش از آن‌كه قدرت و جایگاهی خاص داشته باشد همانند خدایانی كه خود فرزندان خود را می‌بلعند، قربانی زن بودن خود شده است. بر روی «میز/ زاهدان» خوراك‌ها چیده شده‌اند. بشقابی با قدحی شراب. در بشقاب غذایی نهاده شده: جسم جنسی زن. تصویر نان و شراب بی‌درنگ به ذهن متبادر می‌شود؛
شراب هست اما نان كجاست؟ از این نان بخورید كه گوشت من است؛ مسیح در شام آخر چنین می‌گوید كودك در زاهدان مادر است و از جسم مادر تغذیه می‌كند تا رشد كند و مادر در كودك جریان می‌یابد. زن در كودك جریان دارد و به وقت زایمان گویی دو پاره می‌شود، دو انسان، مثل نانی كه تقسیم می‌شود. زاهدان منبع زایش است و برای بار آوری نیاز به درگاه دارد: محلی برای وارد شدن به محیط زاهدان.
یونی، میزبان زنانگی است و زن‌ها اندام‌هایشان را به الهه تقدیم كرده‌اند. آن‌ها به دروازه‌های الهه تبدیل شده‌اند. غذا نهاده شده تا تناول شود و پس از بلعیده شدن، زنانگی درونی می‌شود: قربانی مقدس. همان‌گونه كه در قربانی عشا ربانی، با خوردن جسم و خون نجات دهنده فرد آن‌را به درون بدن خود می‌برد و هنگامی كه به درون خود باز می‌گردد او در آن‌جا حضور دارد. «در مراسم مربوط به دیونوسوس(۴) باكانت‌ها(۵) یعنی زنان سرسپرده دیونوسوس، دیوانه‌وار حیوان (گاو نر) را از هم می‌دریدند و گوشت آن را خام‌خام می‌خوردند.
این امر نمادی رازگونه داشت: آنان خود خدا را به مصرف می‌رساندند همان‌گونه كه خونش را به شكل شراب می‌نوشیدند. كشته شدن قربانی، آن نیروی خدا را رها می‌ساخت كه به پرستندگان منتقل می‌شود. «با این حال در ضیافت شام یك جسم منفرد به‌عنوان نجات دهنده وجود ندارد بلكه هر فرد در مقام منجی خود، زنانگی را به درون خود باز می‌گرداند.
در این‌جا موقعیتش حالتی دو پهلو می‌یابد یعنی هم قربانی و هم منجی است و او از خودش تغذیه می‌كند، شخصیتی خدای‌گونه می‌یابد و با لبریز شدن از زنانگی‌اش به ازل باز می‌گردد. در حالی‌كه اثر داوینچی، پایان را به تصویر می‌كشد و تابلو لحظه‌ی دردناك قبل از فاجعه را نشان می‌دهد: قربانی برگزیده شده و مسیح مصلوب می‌شود. مسیح روبه‌رویمان نشسته و ما تمام داستان پس از شام را می‌دانیم. اما اثر شیكاگو روایتی بدون گذشته و آینده است؛ آغاز و پایان ماجرا در اسارت ذهن در نمی‌آید. مهمانان هیچ‌گاه نیامده‌اند یا آمدگانی هستند كه هیچ‌گاه نرفته‌اند.
شیكاگو در ضیافت شام با گرامیداشت ویژگی‌های به ظاهر پست سرشت زن كه تاكنون شرمی عظیم بر پیكرش نهاده بود چرا كه او انسانی ناقص می‌نمود و نیز با ارج نهادن بر هنرش، هنری كه مایه‌ی مباهاتش نبود بلكه در قالب وظیفه‌ای پیش پا افتاده برای كسب معیارهای انسانی به آن می‌پرداخت، هویتی نوظهور به او می‌بخشد و به شكرانه آن، جشنی مرثیه‌وار برای شب عمیق زندگی زن برپا می‌كند؛ جشنی كه قربانیان مقدس در آن فدیه می‌شوند تا زندگی دوباره بیابند؛ همچنان‌كه مسیح نیز پس از صحنه شام آخر با حواریون به پایكوبی می‌پردازد.
مسیح، در واقعیت تاریخ و به‌دست جامعه مردسالار جنگ طلب مصلوب می‌شود، انسان به این امر واقف می‌شود و به تامل در جایگاهش می‌پردازد اما زن كه در درون خویش قربانی می‌شود تا نسلی دیگر در بطنش متولد شود، نه تنها صاحب مرتبتی نمی‌گردد كه به‌صورت موجودی مطرود در گوشه عزلتی جبرگونه وانهاده می‌شود؛ چرا كه «در جامعه بشری برتری نه به جنسی كه به‌وجود می‌آورد بلكه به آن‌كه می‌كشد داده شده است» (دوبوار، ۱۹۶۸)
نویسنده : سمانه سرچمی
پی‌نوشت:
۱.The dinner party
۲. Judy Chicago
۳. Yoni
۴. IONYSUS
۵. acchan
منابع:
انجیل لوقا- باب ۲۲- آیه ۱۹
انجیل لوقا- باب ۲۲- آیه ۲۰
انجیل متی- باب ۲۶- آیه ۲۱
بوار، سیمون دو، ۱۹۶۸ (۱۳۸۰). جنس دوم. قاسم صنعوی. تهران: توس
فالاچی، اوریانا، (آبان ۲۵۳۶). به كودكی كه هرگز زاده نشد. مانی ارژنگی. تهران: موسسه انتشارات امیركبیر
كمبل، جوزف، (۱۳۸۴). قدرت اسطوره، عباس مخبر. تهران: نشر مركز
هال، جیمز، ۱۹۱۷،‌(۱۳۸۰). فرهنگ نگاره‌ای نمادها در هنر شرق و غرب، تهران: فرهنگ معاصر
فروید، زیگموند، ۱۹۸۱ (۱۳۸۲). «مقاله‌ روانكاوی زنان»: در «كاربرد تداعی آزاد در روانكاوی كلاسیك»، دكتر سعید شجاع شفتی، صص ۲۸۵-۲۸۷، تهران: ققنوس
Whitney Chadwick Women, Art, and Society thames and Hudson.
-http://Iayersofmeaning.org
- http:// www.jwa.org/discover/today/news/Chivago/dinner.htm
منبع : دوهفته‌نامه هنرهای تجسمی تندیس


همچنین مشاهده کنید