شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


درباره سیدمنصور سیدسجادی


درباره سیدمنصور سیدسجادی
▪ متولد ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ كرج
▪ تحصیلات ابتدایی و دبیرستانی در كرج مدرسه دكتر مرادیان، دبیرستان های فارابی و دهخدا
▪ دیپلم رشته ادبی ( تهران) ۱۳۴۷
▪ لیسانس در رشته باستان شناسی و هنر از دانشكده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران ۱۳۵۱
▪ درجه دوتوره (dottore) در رشته خاورشناسی از دانشگاه شرق شناسی ناپل ۱۳۵۷ با درجه عالی
▪ دكتری در ایران شناسی از دانشگاه شرق شناسی ناپل ۱۳۶۸
▪ عضو گروه های بررسی و كاوش در:
ـ تپه قبرستان قزوین، چغامیش خوزستان، حسنلو آذربایجان غربی، ماهیدشت كرمانشاه، ایذه بختیاری، غبیرا كرمان، شهر سوخته، بررسی سیستان،
▪ عضو و معاونت گروه باستان شناسی در:
ـ سیراف ( بندر طاهری) خلیج فارس، بررسی بروجرد، بررسی ایذه و بختیاری.
▪ سخنرانی های متعدد در باره تاریخ و فرهنگ ایران، بویژه شهر سوخته در همایش های ملی و بین المللی در ایران و سایر كشور ها
▪ طرح لزوم كاربرد علوم دیگر در باستان شناسی در سال ۱۳۶۵ برای نخستین بار
▪ انجام مطالعات زیست شناسی، گیاه شناسی و بویژه انسان شناسی به طوری كه در حال حاضر شهر سوخته دارای بزرگترین مجموعه انسانی در سرتاسر ایران است
▪ طرح مسأله انیمیشن شهر سوخته برای نخستین بار
▪ طرح مسأله جراحی جمجمه سر برای نخستین بار
▪ فهرست كتاب ها و مقاله های وی:
ـ ۲۷ مقاله به فارسی۶، كتاب به فارسی۱۲، تك نگاری به فارسی ۲، كتاب ترجمه از انگلیسی و ایتالیایی
ـ ۲ مقاله از انگلیسی و ایتالیایی۲۱، مقاله به انگلیسی۱، كتاب به ایتالیایی درباره قنات۱،. كتاب به انگلیسی. (تنظیم و ترجمه و ویرایش و چاپ كتاب كاوش های شهداد مرحوم علی حاكمی به انگلیسی)۶، مقاله به ایتالیایی،دو مقاله به فرانسه،دو مقاله به روسی،یك مقاله به آلمانی ۴، تك نگاری به انگلیسی
▪ ترجمه كتاب:
- آرمان ایران. گفتاری درباره ریشه ها و اصل نام ایران. نوشته گراردو نیولی ( از انگلیسی)
- كتاب تحقیقات تاریخی در باره سیستان باستان نوشته گراردو نیولی (از ایتالیایی)
▪ مقاله :
- «باستان شناسی بلوچستان»: دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی
- یك مقاله در باره شهر سوخته در یك مجموعه كتاب در باره این شهر ( انگلیسی)
- یك مقاله در باره منابع سنگ لاجورد جیرفت ( انگلیسی)
▪ از مهمترین كار های در دست تألیف یك دوره كتاب در باره كاوش های شهر سوخته:
ـ مقاله های فارسی ۱۳۵۷
ـ «بررسی های باستان شناسی در شمال خوزستان» در :
ـ Archaeological investigations in Northern Xuzestan ۱۹۷۶H.T.
۱۰-Ann Arbore, ۱۹۷۹,PP ۱ (ed. ) Wrigth ۱۳۶۲
▪ «نگاهی به فرهنگهای ناشناخته نیمه شرقی فلات ایران: شهر سوخته» در: فروهر۱ ( شماره پیاپی ۲۷۶)، تهران ص۸۶-۱۰۹
وقتی «ریچارد فرای»، باستان شناس آمریكایی در پی مطالعات باستان شناسی خود به سیستان و بلوچستان رسید، این استان را بهشت باستان شناسان خطاب كرد. شاید فرای به خاطر تعدد محوطه های تاریخی و تمدنی كه در این منطقه وجود داشته چنین نامی برای سیستان و بلوچستان انتخاب كرده است، اما دور از ذهن نیست كه او با دیدن «شهر سوخته» تصمیم به دادن لقب بهشت باستان شناسان در یكی از شرقی ترین مناطق فلات ایران را گرفته است.
شاید بی تردید بتوان گفت امروز نام شهرسوخته به عنوان یكی از مهمترین محوطه های باستانی كشور شهرتی جهانی دارد و هر ناآشنای باستان شناسی نیز نام این محوطه و شهر پیش از تاریخی شهر سوخته را شنیده است. شهر سوخته در شمال شرق استان سیستان و بلوچستان و در فاصله ۵۰ كیلومتری زابل واقع شده است.
در این نقطه جغرافیایی و در امتداد جاده ترانزیتی زابل - زاهدان تپه های عظیمی دیده می شود كه به شكل منظمی در هم تنیده شده است. وسعت این محوطه باستانی حدود ۱۵۱ هكتار است و یكی از بزرگترین محوطه های باستانی كشور محسوب می شود. تپه های در هم تنیده شده یادآور رازی بزرگ و مدفون هستند كه شاید انتظار باستان شناسی را می كشیدند كه پرده از راز چندین هزارساله آن ها بردارد.
داستان شهر سوخته داستان كاوش های باستان شناسی سید منصور سید سجادی است. شاید پیش از انقلاب هیأتی متشكل از باستان شناسان ایتالیایی كاوش های شهر سوخته را آغاز كردند اما بی تردید آنچه سجادی در این محوطه باستانی دنبال كرد منجر به شناخته شدن شهر سوخته شد.
سجادی تا به شهر سوخته برسد مسیری طولانی را دنبال كرده است، شاید آن كودك ۱۱ ساله كه نخستین مطالعه جدی خود را با رمان بینوایان ویكتور هوگو؛ كه از دایی خود هدیه گرفته بود آغاز كرد، هرگز باور نمی كرد روزی سرپرست هیأت باستان شناسی محوطه ای شود كه یكی از كهن ترین و بزرگترین تمدن های شرق فلات ایران است.
ادبیات، تاریخ و جغرافیا موضوع هایی بودند كه به شكلی غریزی سجادی را مجذوب خود می كردند. علاقه بیش از حد سجادی به این موضوع ها باعث می شد تا در دوره دبستان و دبیرستان نیز او این قبیل موضوع ها را دنبال كند و نمرات خوبی از آن ها بگیرد. در كلاس ششم نقش انسان های ماقبل تاریخ و جانوران عظیم الجثه روی كتاب تاریخ و جغرافیای آن دوران توجه سجادی نوجوان را به خود جلب كرده بود و خودش می گوید، این نخستین تماس وی با عالم باستان شناسی بود. او در رشته ادبیات و علوم انسانی دیپلم گرفت و به عنوان دانشجوی رشته ادبیات وارد دانشكده ادبیات دانشگاه تهران شد.
روانشناسی و ادبیات انگلیسی و فارسی و برخی دروس عمومی نخستین تماس او با این رشته بودند، اما زندگی سجادی از زمانی مسیر خود را تغییر داد كه او موفق نشد نمرات كافی برای رفتن به رشته جامعه شناسی و روانشناسی را كه در آن زمان، تحصیل در این رشته ها میان دانشجویان ادبیات «مد» شده بود را پیدا كند. البته سجادی شیفته تاریخ و جغرافیا بود و شاید با رفتن به رشته جامعه شناسی و روانشناسی خیلی دوام نمی آورد و دوباره به سوی علایق خود می رفت. سجادی تا آن زمان نمی دانست در دانشگاه رشته ای به نام باستان شناسی هم وجود دارد. او در سال ۱۳۴۷ برای تعیین رشته خود با این نام آشنا شد و از میان رشته های روزنامه نگاری و باستان شناسی، به گفته خودش خیلی تصادفی وارد رشته باستان شناسی شد.
«در آن زمان دانشجویانی كه نمرات كافی از دروس عمومی نمی گرفتند برای ادامه تحصیل و داشتن مدرك لیسانس به رشته باستان شناسی می آمدند. البته دراین میان بودند كسانی مثل من كه بر حسب علاقه این رشته را انتخاب می كردند. در میان دانشجویان این رشته بودند كسانی كه در سنین بالاتری بودند و برای ارتقای شغلی و مقامی ،رشته باستان شناسی را انتخاب می كردند تا با گرفتن لیسانس به اهداف خود برسند. خلاصه رشته باستان شناسی در آن زمان چنین وضعی داشت. »
تا پیش از سال ۱۳۴۸ دانشجویان رشته باستان شناسی به حفاری اجباری نمی رفتند به همین دلیل لیسانس گرفتن در این رشته آسان تر از دیگر رشته ها بود. اما ورود سجادی به رشته باستان شناسی همزمان با آمدن دكتر یوسف مجیدزاده از آمریكا به ایران شد و از سر اتفاق پس از ملاقات با سجادی جوان كه تازه باستان شناسی را در دانشگاه آغاز كرده بود، او را با خود به تپه «چغامیش» در خوزستان برد. این نخستین باری بود كه سجادی یك سایت باستانی را از نزدیك می دید و روی آن حفاری باستان شناسی انجام می داد. در این حفاری خانم كن تور و آقای دلوگاس، دو باستان شناس مطرح آمریكایی حضور داشتند و سجادی به مدت ۲۵ روز همراه این هیأت در تپه چغامیش مشغول حفاری شد.
«حفاری با كن تور و دلوگاس كه هر دو استادان رشته باستان شناسی در دانشگاه شیكاگو بودند شانس بزرگی بود. در آن حفاری تازه فهمیدم هر آنچه در دانشگاه خوانده ام تنها تئوری بوده و دنیای باستان شناسی جای دیگری است. »
برگشت سجادی به دانشگاه پس از یك دوره حفاری درست زمانی بود كه گذراندن ۲۰ واحد درسی به صورت حفاری از سوی دانشكده برای دانشجویان رشته باستان شناسی اجباری شد. این ایده دكتر نگهبان بود كه در آن زمان رئیس گروه باستان شناسی دانشكده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران بود. پیش از این دكتر نگهبان كاروانسرای سگزآباد را از ژاندارمری گرفته بود و به همراه دانشجویان رشته باستان شناسی به مرمت و آماده سازی این كاروانسرا پرداخت. هیچ یك از باستان شناسان نمی دانستند آماده سازی این كاروانسرا به منظور آماده سازی محلی برای سپری كردن حفاری اجباری است. در آن زمان نگهبان سجادی را مأمور كاوش در محل سردر كاروانسرا كرد. سجادی می گوید: «كار عبثی بود. خاكی كه روی سر در را گرفته به صد سال اخیر مربوط می شد و باید آن را تا رسیدن به كف دوره صفوی برمی داشتم. اما از خوش روزگار یك سكه دوره صفوی در سردر پیدا كردم و همین باعث شد تصویر و نام من در كتاب ۵۰ سال باستان شناسی ایران دكتر نگهبان برود. در آن كتاب نگهبان از من به عنوان دانشجوی سابقه دار یاد كرده است. »
سال ۱۳۴۹ نخستین سال حفاری اجباری برای باستان شناسان بود و به همین دلیل مورد اعتراض برخی از دانشجویانی قرار گرفت كه تنها برای گرفتن لیسانس به دانشگاه آمده بودند. اعتراض آنان به جایی نرسید و نگهبان همه را برای حفاری اجباری به تپه قبرستان سگزآباد قزوین برد. سجادی در حفاری تمام نمرات خود را الف گرفت و پس از فارغ التحصیلی از رشته باستان شناسی راهی خدمت سربازی شد. در این مدت شاید او از دنیای باستان شناسی فاصله گرفت اما در واپسین روزهای سربازی او متوجه شد مركز باستان شناسی برای استخدام تعدادی باستان شناس امتحان ورودی در نظر گرفته است. سجادی به همراه ۱۲ یا ۱۳ نفر دیگر در این امتحان ورودی شركت می كند و جزء نفرات اول تا چهارم شده و به استخدام مركز باستان شناسی كشور درمی آید. نخستین مأموریت اداری او به عنوان نماینده دولت به همراه هیأت باستان شناسی آمریكایی به سرپرستی «دایسون» در تپه حسن لو آذربایجان غربی بود. «من باستان شناس خوش شناسی بودم.در طول فعالیتم در مركز باستان شناسی با بهترین باستان شناسان خارجی همكاری كردم. بودن در هیأت دایسون به من چیزهای تازه ای آموخت. او یكی از بهترین باستان شناسان دنیا بود. مدت یك سال و نیم در هیأت دایسون بودم تا این كه «مائوریتسیو توزی» برای مطالعات گیاه باستان شناسی به تپه حسن لو آمد. »
توزی از سوی مؤسسه شرق شناسی ایزمئو مأمور كاوش های باستان شناسی در شهرسوخته شده بود. آمدن توزی به حسن لو باعث آشنایی سجادی با شهر سوخته و دعوت از وی شد. سجادی پذیرفت و سال بعد با توزی راهی شهر سوخته شد.
«از زاهدان تا زابل حدود ۷ ساعت راه بود. در آن زمان جاده خاكی تنها راه دسترسی به شهر سوخته بود. یك اتوبوس و جیپ ژاندارمری و تانكر نفتكش تنها ماشین هایی بود كه از آن منطقه عبور می كردند. كمپ باستان شناسان در زابل بود و ما هر روز زمانی كه به شهر سوخته می رسیدیم به قدری خاكی می شدیم كه كسی دیگر كسی را نمی شناخت. شرایط واقعاً غیرقابل تحملی بود. »
همكاری با توزی نخستین گام های سجادی در آشنایی با شهرسوخته بود. از خاطرات آن زمان كشف كتیبه شهرسوخته از همه برای سجادی شیرین تر است.
در آن سال ها سه بورس تحصیلی برای سجادی فراهم شد. دانشگاه مونترال كانادا، میشیگان آمریكا و شرق شناسی ناپل. دو دانشگاه مونترال و میشیگان باعث می شد سجادی ۶ تا یك سال در انتظار بماند و به همین دلیل او راهی ناپل شد.
پس از انقلاب فعالیت های باستان شناسی شهرسوخته متوقف شد، اما سجادی در مؤسسه ایزمئو و در سالن شهرسوخته به مدت ۱۸ سال مشغول مطالعه روی یافته های باستان شناسی این محوطه باستانی شد. پس از این دوران سجادی دوباره به ایران بازگشت و در سال ۱۳۷۶ خواستار ادامه كاوش های باستان شناسی در شهرسوخته شد. در آن زمان كسی را در ایران نمی شناخت و بر حسب اتفاق با چند اسم از طریق دوستان سابق خود آشنا شد. یكی از آن اسامی «ضروری» بود كه اكنون به مدت ده سال است با سجادی در گورستان شهرسوخته فعالیت می كند و اكنون سرپرست گورستان این محوطه باستانی است. یكی دیگر از اسامی فروزانفر بود. او از ابتدا با سجادی در شهر سوخته بود و در تمامی مطالعات انسان شناسی به هیأت سجادی یاری رساند.
سجادی در همان زمان ارتباط خود را با دانشگاه زابل آغاز كرد و هیأت علمی این دانشگاه كه حدود ۱۲ نفر بودند حاضر به همكاری با وی شدند. همچنین از سجادی خواسته شد تا دانشجویان این دانشگاه را آموزش حفاری بدهد.
سال ۱۳۷۶ بررسی منطقه با هیأتی كه تشكیل شده بود فصل جدیدی از كاوش های شهر سوخته آغاز شد. در همان آغاز سجادی در یك برنامه ریزی از قبل تعیین شده در كنار بخش های دیگر محوطه تصمیم به حفاری بخش گورستانی شهر سوخته كرد. برای این منظور یك زمان ۱۰ ساله در نظر گرفته شد. كاوش ها در گورستان شهرسوخته اطلاعات ارزشمندی را برای باستان شناسان به ارمغان آورد.
پیش از این دكتر سجادی برای نخستین بار در باستان شناسی ایران لزوم كاربرد علوم دیگر در باستان شناسی رادر سال۱۳۶۵ در مقاله ای مطرح كرد. این كار را در گروه باستان شناسی شهر سوخته كه امروزه مهمترین و كاملترین گروه باستان شناسی كشور هست انجام گرفت و سجادی مجموعه ای از علوم میان رشته ای باستان شناسی از قبیل انسان شناسی استخوانی، گیاه باستان شناسی، مطالعات باستان شناسی روی سنگ های قیمتی و. . . را در شهر سوخته راه انداخت. این مطالعات اكنون در بیشتر هیأت های باستان شناسی ایران انجام می شود. نهادینه شدن مطالعات زیست شناسی، گیاه شناسی و بویژه انسان شناسی به طوری دنبال شد كه در حال حاضر شهر سوخته دارای بزرگترین مجموعه انسانی در سرتاسر ایران است.
سفال منقوش به بز شهرسوخته از جمله اشیایی بود كه به وسیله ایتالیایی ها در شهر سوخته كشف شد. این نقش بزی را نشان می دهد كه در پنج حركت در حال خوردن برگی از درخت است. این سفال نخستین انیمیشن جهان شناخته شده است. سجادی پس از انقلاب نخستین بار مسأله انیمیشن شهر سوخته را مطرح كرد.
از دیگر یافته های باستان شناسی شهر سوخته كشف جمجمه ای متعلق به دختری ۱۳ ساله بود كه در ۴۵۰۰ سال قبل مورد جراحی قرار گرفته بود. نخستین بار مسأله جراحی جمجمه سر در شهر سوخته و به وسیله سجادی عنوان شد.
از جمله مهمترین یافته های باستان شناسی در شهر سوخته كشف طبخ غذا در این محوطه باستانی است. باستان شناسان تا كنون با بررسی های علمی روی اشیای به دست آمده و دانه های گیاهی و بقایای جانوری دستور تهیه بیش از ۵ نوع غذای باستانی كه در زمان مردم شهر سوخته رایج بوده است را كشف كرده اند.
یافته های شهرسوخته بسیار فراوان است، اما جدید ترین یافته باستان شناسی در این شهر به كشف نخستین چشم مصنوعی مربوط می شود كه سال ۱۳۸۵ در این محوطه پیش از تاریخی یافت شد. این چشم متعلق به فردی است كه ۴۵۰۰ سال قبل از آن استفاده می كرده است. مسأله اگر چه در ایران انعكاس زیادی نداشت اما در اروپا و آمریكا سرو صدای زیادی كرد.
سجادی درباره دیگر دستاوردهای خود می گوید: «شهر سوخته تا جایی كه من می دانم تنها محوطه باستانی است كه تعداد قابل توجهی از اعضای آن یا به طور مستقیم و یا به طور غیر مستقیم پس از شركت در آن موفق به اخذ دكترای باستان شناسی در ایران و خارج از ایران شده اند و یا مشغول اخذ آن هستند. نخستین دكتر باستان شناسی ایران كه رساله او رساله برتر وزارت علوم نیز شناخته شده است از شهر سوخته آمده است.
وی تا كنون در كنار فعالیت های خود به تعلیم كار میدانی به بیش از ۲۵۰ نفر از دانشجویان دانشگاه های سیستان و بلوچستان و دانشگاه زابل كه تعداد قابل توجهی از آنان اكنون در رده های نسبتاً بالای سازمان میراث فرهنگی كار می كنند و یا در دانشگاه ها مشغول تدریس هستند، پرداخته است.
سجادی امروز یكی از شناخته ترین باستان شناسان جهان است. او تا كنون علاوه بر فعالیت های باستان شناسی در ایران تعدادی محوطه های باستان شناسی را در ایتالیا و دیگر كشورهای جهان را نیز حفاری كرده است.
غبیرا ( كرمان)، بردسیر ( كرمان)، جیرفت وهلیل رود (كرمان)، نور آباد در لرستان، شهر سوخته، كوه خواجه، دهانه غلامان، تپه طالب خان و تپه بمپور در سیستان و بلوچستان و همچنین حفاری و بررسی در محوطه های دوران پیش از تاریخ و آغاز تاریخی در ایتالیا، و تركمنستان و گرجستان و مجارستان از جمله این فعالیت ها است.
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید