شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


خانه زعفرانیه، پنجره، عشق و باقی قضایا


خانه زعفرانیه، پنجره، عشق و باقی قضایا
● نگاهی به فیلم «رؤیای خیس» ساخته پوران درخشنده
۱) پس از دیدن رویای خیس به این سوال فكر می كردم كه پیام آموزنده ای كه ما مخاطبان باید از این فیلم توشه راه زندگیمان كنیم و به عنوان درس عبرت همیشه آویزه گوشمان، چیست؟ پاسخ های متعددی را می شود در نظر گرفت، از این كه دوستی دختر و پسری كه از پشت پنجره ای آغاز شود، در حالی كه هر دو همسن هم هستند حتما منجر به مرگ یكی از آن دو می شود. (و خب چون اگر دختر بمیرد به علت بیشتر احساساتی بودن خانم ها ممكن است عواطف آنها جریحه دار شود ترجیحا پسر را می كشیم) تا اینكه اصولا وقتی شما یك خانه در زعفرانیه دارید و خانه ای در جای دیگر چه بهتر كه خانه زعفرانیه را برای زندگی انتخاب كنید چون اولا هر چه باشد زعفرانیه محله با كلاسی است و تازه احتمالا در چنین خانه ای پنجره ها طوری تعبیه شده كه راه را بر هر گونه عاشق شدن احتمالی شما می بندد یا مواردی از این قبیل كه ازدواج دوم یك زن مطلقه می تواند به طرز غیرمستقیم منجر به مرگ پسر او شود و این است نتیجه طلاق و فروپاشیدگی خانواده ها در جامعه.
بقیه درس ها را هم كه خانم درخشنده در آثار پیشین خودشان به ما گوشزد كرده بودند و بیان دوباره شان در این فیلم به نوعی تكرار مكررات بود. مواردی مثل بد بودن و خطرناك بودن سیگار و قرص اكس و پارتی و...
البته ظاهرا ایشان در این فیلم رقص پسر را در شرایطی محدود با اذن پدر و آن هم با ترانه های قدیمی دهه ۴۰ و ۵۰ جایز می دانند و از طرفی به كلیه پدرهای ستمگر و دیكتاتور مآب هم توصیه می كنند كه اینقدر محدودیت های الكی برای فرزندانشان (و به ویژه دخترانشان) در نظر نگیرند تا آنها عقده ای نشوند و بعد به نحو شگفت آوری الگوی ازدواج سنتی و روابط مردسالارانه بین زن و شوهر در خانواده را به چالش می كشند و خلاصه تقریبا هیچ كدام از معضلات مهم اجتماعی از نگاه تیزبین خانم درخشنده و خانم همكار نویسنده شان (شعله شریعتی) مخفی و پنهان نمانده است.
۲) اگر به دنبال چیزی به نام رابطه علیت در فیلم می گردید بیهوده تلاش نكنید! ظاهرا فیلمساز محترم پیرو مشرب فلسفی نسبی گرایی هستند و معتقدند هر چیزی می تواند علت هر چیزی بشود!
فیلم مانند پازلی است كه از قطعه های گوناگون و ناهمگون تشكیل شده، می شود بعضی از سكانس ها را پس و پیش كرد یا اصلا حذف كرد و اتفاقی هم نیفتد. بعضی سكانس ها شبیه آگهی بازرگانی ای هستند كه حامل پیامی آموزشی - تربیتی هستند و ابدا در ساختار فیلم به عنوان جزیی از كل قرار نمی گیرند.
۳) یكی از بزرگترین اشكالات فیلم كه آن را به ژانر كمدی ناخواسته (!) نزدیك می كند ادعای جدی بودن فیلم است. ظاهرا فیلم قصد هدایت نسل جوان و هوشیار كردن آنها را دارد و درست اینجاست كه بند را آب می دهد. اگر فیلم های سخیفی مثل شارلاتان از همان ابتدا به تماشاگرانشان می گویند قرار نیست چیزی در چنته داشته باشند، رویای خیس با قیافه ای جدی با تماشاگرش روبه رو می شود و بعد كه بی چیزی اش لو می رود تبدیل می شود به «شارلاتان» ناخواسته.
۴) راجع به «تقاطع» نوشتم كه نگاه عاری از خلاقیت و گرما به سینما و وسیله ای دیدن سینما چگونه می تواند منجر به فیلم نچسبی چون «تقاطع» شود. «رویای خیس» ظاهرا مصداق اكمل این نگاه است. و این قضیه وقتی بیشتر جلوه می كند كه بدانیم كارگردان این فیلم روحیه ای مادرانه دارد و اتفاقا در راستای ایفای رسالتی مادرانه دارد فیلم می سازد.
۵)در سینمای ایران معمولا دو جور فیلم ساخته می شود. یا از بیغوله ها و زاغه ها فیلم می سازند و بعد با نمایش در محافل خارجی (و نه فقط صرفا جشنواره ها) احتمالا جایزه ای به جیب می زنند و یا فیلم هایی كه از مناطق شمال شهر تهران فیلم می گیرند و بعد به خورد تماشاگر ایرانی می دهند. چون به هر حال گیشه به فیلمی با سر و شكل شیك و خانه های اعیانی و... نیاز دارد.
اكثر فیلم های مثلا اجتماعی سینمای ایران هنگام طرح موضوعات و معضلات و بحران هایی كه جوانان امروزی با آنها سر و كار دارند سراغ چند چیز مشخص می روند طوری كه می شود قبل از دیدن فیلم آن ها را پیش بینی كرد.
پس اشكال شد دو تا؛ نخست اینكه باور كنید ما در محلات جنوبی تهران و در شهرستان ها هم جوان هایی داریم كه اتفاقا معضلاتی دارند و البته از قضای روزگار تعدادشان هم كم نیست و دوم این كه معضلات گریبانگیر جوانان این جامعه باور بفرمایید چیزی فراتر از آن مسایلی است كه به نام بحران هویت به خورد تماشاگران می دهید.
بخش اعظمی از همان جوانانی كه عرض كردم دچار تحقیر و ریزش و فروپاشی از درون اند؛ بی آنكه در پارتی ها شركت كنند، سیگار بكشند، قرص اكس مصرف كنند یا پدر و مادرشان از هم جدا شده باشند و یا دچار روابط مبتذل خنده دار و سخیفی چون رابطه دختر و پسر فیلم رویای خیس شوند و بعد این رابطه جعلی را به نام عشق افلاطونی به تماشاگر فیلم قالب كنند. خانم درخشنده! در این زمینه به من جوان اعتماد كنید.
علیرضا نداف
منبع : روزنامه جوان


همچنین مشاهده کنید