شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


چرا باید از خوشبختی نوشت؟


چرا باید از خوشبختی نوشت؟
چرا باید از خوشبختی نوشت؟ این جمله را این‌روزها مدام از خودم می‌پرسم. چرا باید به یاد خوشبختی بود؟ حالا كه احساس می‌كنیم روی از ما برگردانده و تحویلمان نمی‌گیرد، آیا باز هم باید منت‌كشی كنیم و برویم دنبالش؟ اما آیا واقعا «خوشبختی» روی از ما برگردانده؟
اگر این لحظه توی ترافیك گیر كرده‌اید، وسط صدای بوق و بوی بنزین سوخته و فریاد راننده‌ها بر سر هم، اگر فكر اجاره‌خانه و غصه شهریه دانشگاه و نان شب، مدام زندگی امروز را یادآوری‌تان می‌كند، احتمالا «خوشبختی» را سیمرغی دست‌نیافتنی می‌دانید بر قله قاف و نوشتن درباره خوشبختی را بحثی می‌دانید از سر شكم‌سیری و بی‌دردی.اگر با وجود یك بنیه مالی قوی، با وجود داشتن بهترین خانه و اتومبیل و لوازم رفاهی، غمی بزرگ در سینه داشته باشید، حرف زدن از خوشبختی را كاری عبث می‌دانید. بدون شك همه ما، با هر درجه از تمكن مالی، با هر میزان مساله عاطفی و روحی و جسمی و... با مشكلاتی روبه‌رو هستیم كه گاه اسم آن را «بدبختی» می‌گذاریم.
مفهومی كه همان‌قدر تعریف‌ناپذیر است كه برادر ناتنی‌اش خوشبختی. با این وجود میزان استفاده ما از واژه «بدبختی» بسیار بیشتر از استفاده‌مان از واژه «خوشبختی» است. آنچه كه به عنوان «احساس بدبخت بودن» در زندگی روزمره به ما دست می‌دهد بسیار بیشتر از «احساس خوشبخت بودن» است و نكته اصلی نوشتن از خوشبختی دقیقا به همین معناست.ما بهانه‌های بدبخت بودن را بسیار زودتر از بهانه‌های خوشبخت بودن كشف می‌كنیم و نسبت به آن واكنش نشان می‌دهیم. انگار سیستم عصبی ما، برای درك بدبختی آماده‌تر است از درك خوشبختی. چرا؟ آیا واقعا بهانه‌های خوشبخت بودن به مراتب كمتر و كمرنگ‌تر از بهانه‌های بدبخت بودن است؟ یا این یك حس به غلط تربیت شده در جامعه ماست كه سبب می‌شود ناآگاهانه در قله‌های خوشبختی چشممان در جست‌وجوی دره‌های بدبختی بگردد. زندگی برای بسیاری از ما جنگیدن برای رهایی از بدبختی‌هاست، نه تلاش برای رسیدن به خوشبختی. حتی اگر این دو در نهایت به یك نتیجه مشترك برسند اما در حوزه روش‌شناسی و عملگرایی، زندگی را به دو شیوه مختلف پیش می‌برند. دو شیوه‌ای كه بخش مهم و شاید به جرات بتوان گفت «همه» زندگی را در بر می‌گیرد. «جنگ برای رهایی از بدبختی» همواره در جریانی منفی، تنها به واكنش‌هایی منتهی می‌شود برای دفع مشكلات بدون آنكه دیگر هیچ انرژی فكری و جسمی برای آدمی باقی بماند كه به خوشبختی بیندیشد. در حالی كه «جنگ برای رسیدن به خوشبختی» روشمندی زندگی را مبتنی می‌كند بر انرژی‌های مثبت و انتظار فعال و هدفمند برای دریافت شرایطی بهتر، مساعدتر و دلپذیرتر در زندگی. حتی اگر «جنگ برای رهایی از بدبختی» چنانچه می‌خواهیم به «رهایی از بدبختی» منجر شود، این به معنای واقعی خوشبخت بودن نیست.«خوشبختی» نه تعریف‌پذیر است و نه درك آن با مراجعه به فرهنگ‌های لغت و دایره‌المعارف‌ها صورت می‌گیرد. «خوشبختی» مفهومی است كاملا شخصی و وابسته به شرایط پیرامونی آدم‌ها. تعداد تعریف‌های خوشبختی به اندازه آدم‌های سراسر دنیاست. اگرچه جامعه‌شناسان معمولا برخورداری از امتیازاتی چون مسكن، سلامتی، كار، بیمه و ... را از عوامل «خوشبخت بودن» می‌دانند اما حتی آنان نیز اذعان دارند كه داشتن همه این امتیازات الزاما به معنای خوشبخت بودن نیست كما اینكه نداشتن آنها هم نتیجه‌ای صددرصد معكوس به دنبال ندارد.عنصر گمشده جامعه امروز ما نه در «خوشبختی» كه در نبودن «احساس خوشبختی» است. غالب افراد جامعه چنان درگیر مشكلات مختلف اقتصادی‌اند كه دیگر نگاه خوشبینانه خود را برای كشف راه‌های خوشبختی از دست داده‌اند.
تفاوت «خوشبختی» و «احساس خوشبختی» در این است كه برای رسیدن به اولی نیازمند فراهم آوردن لوازم بسیاری هستیم در حالی كه دومی در هر لحظه و تحت هر شرایطی قابل دسترسی است، تنها باید مهارت تقویت چنین احساسی را داشت و به دنبال نشانه‌های دستیابی آن بود. یك پرسش نگران‌كننده می‌تواند در این لحظه ذهن خواننده را به خود مشغول كند: «آیا جست‌وجو برای احساس خوشبختی، بدون آنكه مفاهیم دقیق خوشبخت بودن فراهم باشد، آدمی را به یك موجود منفعل بدل نمی‌كند؟ موجودی كه به كم قانع است و به دنبال تجربه‌های جدید نیست...» احساس خوشبختی یا به تعبیر دیگر رضایتمندی در زندگی یك مفهوم نسبی است كه تقابلی با عوامل خوشبختی ندارد. نمی‌توان تمام زندگی را منتظر ماند تا به شرایط كامل خوشبختی رسید و آنگاه احساس رضایتمندی كرد كه تازه برای كسی كه عادت به رضایتمندی ندارد در آن شرایط هم بعید است كه چنین حسی به وجود آید. می‌توان برای به دست آوردن آنچه آن را ضامن خوشبختی می‌دانیم، تلاش كنیم و در مسیر این تلاش «احساس خوشبختی» هم بكنیم. تكرار واژه خوشبختی در این نوشته و در نوشته‌های فراوانی كه هر هفته در این ویژه‌نامه می‌خوانید، گریزناپذیر است. نمی‌خواهیم از راه تكرار این واژه به خواننده القا كنیم كه خوشبخت است. این كار نه اعتقاد قلبی ماست، نه واقع‌بینانه است و نه سرانجام به آنچه مورد نظر ماست منتهی می‌شود.ما قصد نداریم به كسی بقبولانیم كه خوشبخت است، خودمان را هم چنین فریب نمی‌دهیم. تنها می‌خواهیم احساسمان را از خوشبختی ـ با توجه به همه مشكلاتی كه به آن اعتراف می‌كنیم ـ افزایش دهیم.
بی‌تردید هیچ‌كس را نمی‌توان پیدا كرد كه بگوید خوشبخت است. حتی اگر چنین ادعایی هم كند، می‌توان به او ثابت كرد كه به همان اندازه كه خوشبخت است می‌تواند بدبخت هم باشد. همه ما در زندگی روزهایی داریم كه بسیار خوشحالیم، حالمان خوب است و احساس خوشبختی می‌كنیم و در مقابل روزهایی داریم گاه تلخ و بی‌بهانه و با بهانه در آن احساس شكست و زوال می‌كنیم. قصد اصلی ما این است كه بتوانیم از این طریق تعداد روزهای دسته اول را افزایش دهیم، حتی اگر به اندازه یك روز...
بهانه‌های كوچك خوشبختی یا اگر راضی‌‌ترید خوشوقتی در اطراف ما كم نیستند. شاید خنده‌دار به نظر برسد اگر بخواهیم بگوییم كه «گل» عامل خوشبختی ماست اما «گل» می‌‌تواند احساسی به وجود بیاورد كه حال ما خوش‌تر باشد. چنانكه نگاه كردن به طلوع خورشید، جست‌وجو برای كشف یك پرنده میان شاخه‌های یك درخت، تماشای بزرگ شدن بچه‌ها و ...
باور كنید اینها شعار نیست، كلیشه‌های رایج شعرهای شاعران طبیعت‌گرا و پیروان سهراب سپهری نیست، جلوه‌هایی است از بهتر زندگی كردن كه در اطراف ما فراوان است و در پس غبار مشكلات اقتصادی و اجتماعی گم شده است. ما نیز می‌دانیم كه تماشای میوه كاج بر سر شاخ درخت نمی‌تواند دردهای مادری كه فرزندش دچار یك بیماری لاعلاج است را جبران كند، نمی‌تواند بر نگاه شرمگین پدری كه شامگاه دست خالی به خانه بر می‌گردد، غلبه كند اما می‌تواند تحمل این رنج‌ها را كمتر كند.
ما می‌خواهیم ـ در اینجا ـ حال شما را بهتر كنیم. می‌خواهیم مدام یادآوری كنیم كه چیزهایی برای لذت بردن در اطراف ما وجود دارد كه اتفاقا تعدادشان كم هم نیست. می‌خواهیم بگوییم هوا و ماهی و لبخند می‌تواند جریان پرمخاطره زندگی را دلپذیرتر كند. همین. ادعایی هم نداریم. ما را تحمل كنید و بخوانید. بگذارید با هم راه بیفتیم و ببینیم تا كجا می‌شود رفت. تا كجا می‌شود از خوشبختی گفت بدون آنكه شعار داد. ما تنها یادآوری می‌كنیم، این با شماست كه بپذیرید یا نه.
منصور ضابطیان
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید