جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


درباره مطالعات فرهنگی


درباره مطالعات فرهنگی
مطالعات فرهنگی رشته ای دانشگاهی است که در بین گروه های مختلفی از پژوهشگران شناخته شده است. این رشته علمی حوزه های متفاوتی چون اقتصاد سیاسی، ارتباطات، جامعه شناسی، نظریه اجتماعی، نظریه ادبی، نظریه رسانه، مطالعات فیلم و ویدئو، انسان شناسی فرهنگی، فلسفه، مطالعات مرتبط با موزه ها و تاریخ هنر را با هدف مطالعه پدیده های فرهنگی در جوامع مختلف با یکدیگر ترکیب کرده است. پژوهشگران مطالعات فرهنگی اغلب به بررسی نحوه برقراری رابطه پدیده ای خاص با موضوعات مرتبط با ایدئولوژی، ملیت، قومیت، طبقه اجتماعی و جنسیت می پردازند. این واژه نخستین بار در سال ۱۹۶۴ توسط ریچارد هوگارت (Hoggart) موسس مرکز مطالعات فرهنگی معاصر بیرمنگام به کار رفت. مطالعات فرهنگی با معانی و اعمال زندگی روزمره سروکار دارد.
اعمال فرهنگی در بردارنده شیوه هایی است که افراد کارهای مشخصی چون تماشای تلویزیون یا خوردن غذا را در یک فرهنگ خاص انجام می دهند. در واقع این رشته علمی به مطالعه معانی و کاربردهایی می پردازد که مردم به اجسام و اعمال مختلف نسبت می دهند. اخیراً با گسترش همه جانبه نظام سرمایه داری در جهان (در چارچوب فرآیند جهانی شدن)، رشته مطالعات فرهنگی نقد اشکال محلی و جهانی مقاومت در برابر هژمونی غربی را آغاز کرده است. مطالعات فرهنگی موضوع مطالعه خود را در ارتباط با اعمال فرهنگی و رابطه آنها با قدرت مورد بررسی قرار می دهد. به عنوان مثال در مطالعه خرده فرهنگ (Subculture) طبقه کارگران سفیدپوست لندن، اعمال اجتماعی این کارگران در رابطه با طبقات مسلط مورد تحلیل قرار می گیرد. هدف این رشته درک فرهنگ در تمامی اشکال پیچیده آن و تحلیل متن سیاسی و اجتماعی است که فرهنگ خود را در درون آن متجلی می سازد. به طور کلی دو نسخه مطالعات فرهنگی (انگلیسی و امریکایی) را می توان از ابتدای تاسیس این رشته در اواخر دهه ۱۹۷۰ مشاهده کرد. نسخه انگلیسی مطالعات فرهنگی در دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ نخست تحت تاثیر ریچارد هوگارت، ای پی تامپسون و ریموند ویلیامز و بعدها تحت تاثیر متفکرانی چون استوارت هال و سایر اعضای مرکز مطالعات فرهنگی معاصر دانشگاه بیرمنگام شکل گرفت. در این رهیافت دیدگاه های سیاسی چپ گرایانه غالب بوده و نقد فرهنگ عامیانه به عنوان فرهنگ توده ای سرمایه دارانه متاثر از برخی دیدگاه های اعضای مکتب فرانکفورت در نقد «صنعت فرهنگ» در مرکز توجه قرار دارد. در نقطه مقابل، نسخه امریکایی مطالعات فرهنگی بیشتر به بررسی و درک وجه ذهنی عکس العمل های مخاطبان در برابر فرهنگ توده ای و کاربردهای این فرهنگ می پردازد. برخی از پژوهشگران به خصوص در حوزه مطالعات فرهنگی انگلیسی، مدل مارکسیستی متاثر از مکتب فرانکفورت را در بررسی های خود به کار می برند. رهیافت های دیگری چون مطالعات فرهنگی فمینیستی و تحولات اخیر در حوزه امریکایی مطالعات فرهنگی از دیدگاه مارکسیستی مذکور فاصله می گیرند. رهیافت های غیرمارکسیستی به نقد فرضیه اصلی «معنای مسلط» برای هر نوع محصول فرهنگی می پردازد، به این معنا این نظریه پردازان معتقد به وجود شیوه های متفاوت مصرف کالاهای فرهنگی هستند که معنای کالا را تحت تاثیر قرار می دهند. این رهیافت ها به نقد دیدگاه های سنتی می پردازند که مصرف کننده را عنصری منفعل فرض می کنند. مردم به شیوه های گوناگون مطالعه کرده و متون فرهنگی را دریافت و تفسیر می کنند. در حوزه مطالعات فرهنگی، ایده «متن» نه فقط به زبان نوشتاری بلکه به فیلم ها، عکس ها، مد یا مدل مو نیز اطلاق می شود، متون مطالعات فرهنگی مشتمل بر تمامی محصولات معنادار فرهنگ هستند.
«فرهنگ» از نظر پژوهشگران مطالعات فرهنگی نه تنها دربردارنده فرهنگ متعالی سنتی و فرهنگ عامه است بلکه معانی و اعمال روزمره افراد را نیز شامل می شود. به طور کلی می توان گفت مطالعات فرهنگی یک نظریه واحد نیست بلکه حوزه مطالعاتی گسترده ای است که رهیافت ها، روش ها و دیدگاه های آکادمیک مختلفی را دربرمی گیرد.
بابک حقیقی راد
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید