چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا


شخصیت اجتماعی و هویت ارتباطاتی: تصویر انسانی از مطالعات فرهنگی


شخصیت اجتماعی و هویت ارتباطاتی: تصویر انسانی از مطالعات فرهنگی
● چكیده:
این مقاله خلاصه‌ای از كتاب «فرهنگ ، رسانه‌ها ،قدرت، مطالعات فرهنگی و تجزیه و تحلیل رسانه‌ها» می‌باشد كه آقای فریدریش كروتز استاد انستیتو علوم ارتباطات دانشگاه وین نوشته است .رویكرد اصلی كتاب به مقولات اجتماعی و هویت ارتباطاتی با تكیه بر تصویر انسانی برگرفته از مطالعات فرهنگی می‌باشد
به تعبیر دیگر تحلیل اثرات متقابل فرهنگ، رسانه ، قدرت و چگونگی تأثیر این مفاهیم بر ارتباطات انسانی با تاكید بر سیر تاریخی آن ها و همجنین تحلیل ضمنی رویدادهای برآمده از این كنش ها و واكنش ها ، موضوع كانونی این مقاله _ كه خلاصه ای از كتاب یاد شده است _ می باشد.
● متن مقاله:
مطالعات فرهنگی در مناطقی كه علم در آنها پیشرفت بیشتری داشته است به عنوان یك پژوهش نوین مورد توجه قرار گرفته است . در این مطالعات علوم ارتباطات جایگاه ویژه‌ای داشته است، جایگاهی كه باید هرچه بیشتر و بهتر توسعه بیابد. كشورهایی همچون آلمان و انگلیس پیشتاز این مطالعات‌اند. زیرا ماركس و فروید آغازگر تئوری انتقادی در علوم اجتماعی و تئودور آدورنو و هوركمایمر ادامه‌دهنده آن در آلمان بودند، در حالی كه تئوری‌های مربوط به مطالعات فرهنگی در انگلیس توسط ویلیامز و تامسون در خط مشی جداگانه‌ای سیر می‌كردند، خطوط اصلی تئوری‌های مربوط به مطالعات فرهنگی در آلمان بیشتر در مورد تنزل فرهنگ مردم و افزایش برنامه‌های مبتذل و عامیانهٔ رادیو و تلویزیون بودو این خطوط در تئوری‌های مربوط به مطالعات فرهنگی در انگلیس بیشتر بر این موضوع تأكید داشت كه رواج و انتشار گسترده سرگرمی‌ها از كجا شروع شد، و باید تا كجا ادامه یابد.
با وجود اختلاف‌نظرها در تئوری انتقادی آلمان و تئوری‌های مربوط به مطالعات فرهنگی در انگلیس، نظرات مشتركی نیز در این تئوری‌ها یافت می‌شد. در نظریه انتقادی سه موضوع مهم، «قدرت»، «فرهنگ» و «رسانه‌ها» بیش از سایر موضوعات مورد تأكید قرار داشت.
دو نظریه فوق‌الذكر هر كدام بر چارچوب‌های خاص خود قرار داشته و اساس و پایه آنها بر اساس نظریه علوم اجتماعی بنا شده بودند و مفاهیم صریح و اصلی آنها بر انسان تأكید داشته و دارد.
اكنون به این مسأله می‌پردازیم كه كدام تئوری در این زمینه نقش اصلی را بازی می‌كند.
ارتباطات میان فردی و بین رسانه‌ای می‌تواند به‌مثابه یك نظر ادغام شده فرهنگی مد نظر قرار گیرد زیرا به هیچ‌وجه نمی‌توان از تبادل سادهٔ اطلاعات بین افراد سخن به میان آورد. ارتباطات بیش از همه مجموعه‌ای از فرآیندهای نمادین است كه می‌تواند به وسیله واقعیات بوجود آمده باشد و توسعه پیدا كند. هنگامی كه فرهنگ به‌مثابه یك سیستم منظم از الگوها دیده شود، ارتباطات به كمك الگوهای فرهنگی می‌آید و در این حال است كه فرهنگ و ارتباطات زنجیروار با یكدیگر مرتبط می‌شوند. یعنی الگوهای مورد مطالعه از كنش و واكنش‌‍‌های اجتماعی به وجود می‌آیند و ناشی از فرآیندهای اجتماعی‌اند. فرآیندهایی كه انسان در آن با شخصیت اجتماعی خود و با محیط نمادین ارتباط مستمر دارد، و ما را به این نتیجه می‌رساند كه فرهنگ بدون ارتباطات نمی‌تواند به وجود آید و برعكس، ارتباطات با پیشینهٔ فرهنگی شكل می‌گیرد همان‌طور كه گفت‌وگو با زبان و عمل با تفكر.
بدین ترتیب است كه ارتباطات یك فرآیند را به واقعیت تبدیل می‌كند البته این سؤال باقی می‌ماند كه ارتباط بین فرد و رسانه چگونه اتفاق می‌افتد و شكل می‌گیرد. تفسیر و ساختار مفاهیم از یك طرف تجربیات انسانی و آگاهی‌های یك فرد را می‌سازند و از طرف دیگر متون فرهنگی مناسب و استدلال‌های اجتماعی را بنیان می‌نهند.
● چارچوب‌های علمی – فرهنگی با تأكید بر ارتباطات
هر ارتباط رسانه‌ای باید دارای سه شرط باشد: اولاً نشاندهنده چگونگی كاركرد ارتباطات بین رسانه‌ها و انسان‌ها باشد؛ ثانیاً تئوری اجتماعی مناسب داشته باشد تا بتواند هم دلایل ایجابی خود را و هم شرایط اجتماعی و تاریخی متون ارجاعی و مفاهیم اختصاصی را قابل شناخت نماید و ثالثاً دارای شكل قابل فهم، دائمی و كنشی باشد تا بتواند دیدگاه انسان را در مورد جامعه بسط و توسعه دهد. زیرا مطالعات فرهنگی باعث می‌شود تا ارتباطات قابل فهم گردد و به‌طور خلاصه مطالعات فرهنگی، ارتباط‌دهنده، منظم و بازسازی‌كننده شرایط اجتماعی و فرهنگی است.
رسانه‌ها، تولیدكنندهٔ پیام‌های رمزدار با موضوعات فرهنگی‌اند و نقش به‌سزایی در حمل و ارائه این پیام‌ها دارند، زیرا باعث می‌شوند افراد نگرش ویژه‌ای نسبت به جامعه داشته باشند نگرشی كه موجب نمایاندن واقعیات و مفاهیم شده و این واقعیات و مفاهیم را در دسترس عموم قرار می‌دهند. زیرا مفاهیم ناشی از كنش و واكنش‌های ساختاری رسانه‌ها و پیام‌های اجتماعی و فرهنگی مستدل هستند. رسانه‌ها نه تنها حامل پیام هستند بلكه به‌مثابه مؤسسات اقناعی و لوازم ارتباطی كه در چارچوب تسلط بر افكار عمومی‌اند فعالیت می‌كنند و این را با تفسیر جانبدارانه پیام و به پذیرش عامه درآوردن آن انجام می‌دهند. عملكرد رمزگشایی از پیام نخستین وظیفه رسانه‌ها برای برقراری ارتباط است.
پیام‌های با بار معنایی متوسط، زمانی برای افراد قابل پذیرش‌اند كه آنان را تا حدودی اقناع نماید و تسلط رسانه‌ها بر افراد یعنی پیام‌ها دست‌كم یك سطح برجسته داشته باشند تا پاسخگوی خواسته‌ها باشند و همچنین نیازهای مرسوم افراد را پوشش دهند.
براساس این دیدگاه، در مطالعات فرهنگی، موقعیت اجتماعی فرد به‌مثابهٔ هستهٔ اصلی و مركزی پذیرش رسانه‌ها قرار می‌گیرد زیرا ساختار معنایی با شیوهٔ زندگی افراد مشخص می‌شود ساختاری كه با انگیزه و اهداف جذب شده ارتباط تنگاتنگی دارد.
نوع زندگی، نسل، جنسیت، نظام ارتباط اجتماعی و علایق انسانی باعث شكل دادن به دیدگاه و جهت ارتباطی می‌شود. تكامل نگرش مطالعات فرهنگی موجب شده كه فهم ارتباطات میان كنش نمادین و خلاقیت‌های فردی از نظر تئوری ضابطه‌مند نماید و بر روی زمینه‌های شخصی و وصفی فرد در ارتباطات تمركز بیابد تا ارتباطات به‌مثابه تعامل اجتماعی مورد توجه قرار گیرد، تعاملی كه منشأ آن ارتباط رودررو است.
برای دستیابی به این تعامل و قرارگیری در وضعیت مورد نظر باید از مفاهیم خاص و تفاسیر منتظم استفاده نمود، هر دو نظریه، یعنی هم نظریه انتقادی آلمان و هم تئوری مربوط به مطالعات فرهنگی در انگلیس، اساس و پایهٔ تئوری ارتباطات را تشكیل می‌دهند زیرا هر دو اصولی مشابه دارند یعنی به طراحی مفاهیم انسانی اشاره می‌كنند و از طرف دیگر به تكمیل آن می‌پردازند تا جایی كه این تئوری‌ها بر هر گفتار، رفتار، كردار و موضوعات ساختاری و همچنین خلاقیت فردی و استدلال‌های اجتماعی شكل گرفته تأكید می‌ورزند.
● نتیجه‌گیری
در بخش اول این مطالب به موقعیت مطالعات فرهنگی و نقش آن در ارتباطات اجتماعی از منظر علمی پرداخته شد و بررسی دقیق، بین نظریه‌های مربوط به تئوری مطالعات فرهنگی و دیگر نظریه‌ها صورت گرفت تا بتوان پارادایم جامعه‌شناسی فرهنگی و علوم ارتباطات را توسعه بخشید. از آنجا كه مفهوم آموزشی رسانه‌ها به مثابه برنامه‌ای انعكاسی و انتقادی در این مقاله آمده و كاملاً در ارتباط با مفهوم آن در مطالعات فرهنگی مربوط به مفاهیم ارتباطی است می‌توان یك رابطه تبادلی مابین هدف آموزشی رسانه‌ها و مطالعات فرهنگی مشاهده نمود.
تعاریف مطرح شده در مفاهیم ارتباطی مطالعات فرهنگی بر این اساس استوار است كه ارتباطات اصولاً بر مفاهیم با محتوای فرهنگی بنا شده است و الگوهای آن نه تنها نشان‌دهنده واقعیات‌اند كه به وجودآورنده اصول كنش و واكنش اجتماعی‌اند و با داشتن این اصول مشابه در آموزش رسانه‌ها است كه اصطلاح واسطه "Medium" پدید آمد.
رسانه‌ها نقش به‌سزایی در نگرش افراد نسبت به جامعه دارند، نگرش‌هایی كه با آن واقعیات موجود را نمایانده، منتشر كرده و در دسترسی همگان قرار دهیم. و معنا و مفهوم آن در كنش با چارچوب‌های كاركردی متون رسانه‌ای ایجاد می‌شود و با استدلالات مقالات فرهنگی و اجتماعی مورد پذیرش مخاطبان قرار می‌گیرد. مطالعات فرهنگی به‌مثابه آموزش رسانه‌ای نیز می‌تواند به ساختارهای اجتماعی جهت بخشد.
پیام‌های رمزگذاری شده به‌وسیله مخاطبان بطور فعال مورد تحلیل و تفسیر قرار گرفته و مخاطبان در كنار تفسیر این پیام، آنها را با فرهنگ و تجربیات خود دوباره بازسازی و ارزش‌گذاری می‌كنند. منظور پیام‌ها و تجربیاتی است كه مخاطبان در آموزش‌های رسانه‌ای نیازمند آنند تا بتوانند در حیطهٔ ارتباطات پیام‌ها را با یكدیگر بسنجند.
در خاتمه می‌توان گفت كه نه تنها در آموزش‌های رسانه‌ای كه در مطالعات فرهنگی نیز، جامعه‌پذیری، فردیت و خصلت‌های شخصی نقش به‌سزایی بازی می‌كنند.
به عقیده ما تصویر انسانی در مطالعات فرهنگی فردی را می‌توان این‌گونه تعریف كرد تنها در زمینه اجتماعی است كه تصویر انسانی خلق می‌شود و می‌تواند واقعیات را بسازد. به همین دلیل در ابتدای این مقاله پارادایم‌های مربوط به فرهنگ مطالعات اجتماعی و علوم ارتباطات باز نموده شده است، پارادایم‌هایی كه در برابر توسعه پویایی جامعه مقاومت می‌‍‌كند یا آن را به بازی گرفته و یا با نگرش‌های جبرگرایانه خود آنها را محدود می‌نماید.
نوشته: كروتز فریدریش
ترجمه: مهرداد امیررضائی
عنوان اصلی كتاب:
Kultur – medien – macht cultural studies und medienanalyse
Westdeutscher Verlag ۱۹۹۹
Amazon – de
نشانی مقاله در محیط اینترنت:
http://www.thomasbauer.at/tab/media/rezensionen_medpaed/fbfaf۹۰۱۵۷ea۷۷۳۳.doc
منبع : مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه