شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

بحران ورزش جدید و شیوه غلبه بر آن


بحران ورزش جدید و شیوه غلبه بر آن
در این مبحث، ضرورت شناخت اصول ایدئولوژیکی جهت غلبه بر بحران ورزشی جدید، در ابتدا با معضل دوپینگ نشان داده شده است. بخش اول تأثیرات قابل توجه دوپینگ را بر ورزش بررسی می‌کند و بخش دوم توان مقابله با این بحران ورزشی را مورد ارزیابی قرار می‌دهد. بخش سوم و نهائی به بعد پیشرفت، که از لحاظ مزیت، متفاوت است می‌پردازد و اهداف اصول ایدئولوژیکی را جهت غلبه بر بحران ورزش جدید بر پایه توسعه یک فرهنگ ورزشی نوین می‌داند که هدف آن به لحاظ کیفیت با ورزش جدید متفاوت است.
● مقدمه
بزرگترین تهدید ورزشی مدرن استفاده از داروهای نیروبخش است. استفاده از برخی داروهای نیروزا شرکت در مسابقات ورزشی، بسیاری از معضلات اخلاقی پیچیده را به‌وجود می‌آورده (مورگان، ۲۰۰۳). اصطلاح ”دوپینگ“ به پدیده خاصی در ورزش اطلاق می‌شود که به استفاده غیرقانونی از داروها در ورزش جهت بالا بردن عملکرد بدن مربوط است. ممنوعیت دوپینگ نه تنها به علت آثار نامطلوب آن بر نتایج مسابقات ورزشی، بلکه از آن مهمتر به‌دلیل تهدید سلامت ورزشکار است که ماهیتاً منجر بر زبان شدید شده و آثار وخیمی به‌جای می‌گذارد. عمل دوپینگ نه تنها بازی اخلاقی و جوانمردانه در ورزش را هدف قرار می‌دهد، بلکه سلامتی ورزشکارانی که برای به‌دست گرفتن نبض رقابت، دست به هر عملی می‌زنند نیز به خطر می‌اندازد. این موضوع همچنین اعتبار و آینده ورزش را نزد والدین و کودکانی که احتمالاً نگاه ارزشمندانه به برد و باخت ندارند، به مخاطره می‌اندازد. برنامه‌های ضددوپینگ درصدد حفظ و نگهداری ارزش ذاتی ورزش هستند. ارزش ذاتی اغلب به روح ورزش که منجر به بازی صادقانه می‌شود، اطلاق می‌شود. جوهرهٔ ورزش، مشارکت روح، جسم و فکر ورزشکار است که با ارزش‌های ذیل مشخص می‌شود: اخلاقیات، بازی جوانمردانه و صداقت، سلامتی، زیبائی در اجراء، تعلیم و تربیت، شوخی و خنده، همکاری، تسلیم و تعهد، احترام به قوانین و مقررات، احترام به خود و دیگران، رشادت و ارتباط حسی و مسئولیت‌پذیری. بنابراین، دوپینگ، اساساً با جوهرهٔ ورزش در تضاد است.
در تأیید زیبائی ورزش می‌توان به شعار ”بلندتر، بالاتر، قوی‌تر“ اشاره کرد (کمیته ملل المپیک، ۲۰۰۳). این بیانیه، مجموعه قوانینی که جوهرهٔ ورزش را در حد مطلوب حفظ می‌ند، فهرست کرده است. اجراء زیبا و تندرستی دو جزء اصلی ورزش مدرن هستند و بسیار مشکل است که با وجود دوپینگ به کیفیات پایبند بود. اشنایدر و باتر (۲۰۰۰) در این باره می‌گویند:
از آنجائی که برتری در ورزش به طور شایسته دنبال می‌شود، نباید به قیمت سلامتی و بهزیستی آتی شخص تمام شود. به‌دلیل اینکه ورزش حرفه‌ای از طریق عموم سرمایه‌گذاری می‌شود لذا جامعه در وضعیتی قرار دارد که در زمینه حمایت از آن محدودیت دارد. این محدودیت‌ها ناشی از میل به فازایش برتیر انسان در سراسر طول زندگی است.
چگونه عموم مردم درباره ورزش و ورزشکاران قضاوت خواهند کرد، اگر پدیده دوپینگ ادامه پیدا کند؟ ورزشکاران دیگر حمایت نخواهند شد و ورزش، ارزش اجتماعی و جایگاه خود را از دست خواهد داد. در این مقاله، ضرورت اصول ایدئولوژیکی جهت غلبه بر بحران ورزش مدرن یعنی دوپینگ به‌طور واضح بیان می‌شود.
● دوپینگ و بحران ورزشی
موضوعی که در اینجا باید مورد بحث قرار گیرد این است که دوپینگ تا چه اندازه بر ورزش اثرگذار است. یک نمونه خوب، اقرار ریتر (۲۰۰۰) در کتابش با عنوان (Positive) می‌باشد. این کتاب به سرعت قبل از مسابقات المپیک سیدنی منتشر شد، جائی که رئیس وقت کمیته ملی المپیک از آن به‌عنوان بهترین دوره بازی‌های المپیک یاد می‌کند (ساماراتش، ۲۰۰۰). رینر ورزشکاری بود که به نتایج جالبی در مسابقات المپیک سئول و نیز بارسلونا و سه دوره بازی‌های مشترک‌المنافع دست یافت. او در اذهان مردم یک ورزشکار طبیعی بود که از داروهای نیروبخش استفاده نمی‌کرد. این کتاب آشکار می‌سازد که چگونه وی سرانجام به این داروها دست می‌یابد و در جریان مسابقات ورزشی یک ورزشکار غیرمعمولی می‌شود. ریتر در این کتاب می‌گوید: من، هرگز ورزش سالم را نمی‌شناختم. زمانی که من در سال ۱۹۶۸ متولد شدم، دومین دهه‌ای بود که در بازی‌های المپیک استفاده از دوپینگ متداول شده بود، در مکزیکوسیتی در همان سال، بسیاری از ورزشکاران رده بالا از انواع داروهای نیروزا استفاده می‌کردند، معدود کسانی بودند که مصرف نمی‌کردند.
داروهائی که شاید با پیشرفت تکنولوژی علمی ساخته شده، زندگی روزمره ما را تحت‌تأثیر قرار داده و شرایط شیوع دوپینگ را فراهم کرده‌اند.
گسترش دوپینگ در ورزش‌های رقابتی جدید امری اجتناب‌ناپذیر شده است. پرسش این است که آیا دوپینگ از مرز اخلاق و سلامت گذشته است و سرانجام پرسش‌هائی از قبیل ورزش چیست؟ و موجودات طبیعی و انسانی کدامند؟ باید مطرح شوند.
مطالعات بتی و اسچیماتک (۱۹۹۵) به روشنی نشان می‌دهد که چگونه عوامل پیچیده با یکدیگر جمع شده‌اند تا موضوع دوپینگ را به‌وجود آورند. دوپینگ ساختار ورزش را بی‌اعتبار کرده و بنابراین هستی ورزشکار را به خطر می‌اندازد. اگر اینگونه باشد، بدین معنی است که آیا زندگی بشر در ورزش هم به خطر می‌افتد؟ مطمئناً، اگر مصرف دارو، سلامتی ورزشکار را به خطر اندازد، این پرسش درباره هستی بشر به‌وجود می‌آید. با این فرض معلوم که دوپینگ به‌طور پنهانی انجام می‌گیرد بنابراین ورزشکاران، اثرات جانبی‌ای که در نتیجه استفاده از دارو به آن مبتلا می‌شوند را در معرض دید عموم قرار نمی‌دهند. وقتی این اتفاق می‌افتد، ورزشکار به لحاظ ذهنی و جسمی در معرض خطر ناشی از دوپینگ قرار می‌گیرد کیمورا (۲۰۰۳) دیدگاه خود را در رابطه با این شرایط ارائه کرده و بخشی از نظریات فلاسفه آلمانی، ینک و پیلز (۱۹۸۹) را بیان می‌کند. ”ورزشکار بودن یعنی داشتن یک شغل پرخطر بدون اینکه جامعه، این را بداند“ (کیمورا، ۲۰۰۳). ما معتقدیم که تمام تلاشمان را برای کشف تمام زوایای پنهان استفاده از دارو به کار نبرده‌ایم، اگرچه این امر عملاً هم غیرممکن است.
گاردنر (۱۹۸۹) معتقد است که استفاده از مواد نیروزا، برخلاف طبیعت ورزشکار به عنوان یک انسان است. چیزی که از لحاظ فلسفی در مسئله دوپینگ اهمیت دارد، تصویب قوانین مربوط به منع دارو استفاده از آن و نیز موضوع فنی چگونگی پیش‌گیری از عمل ناجوانمردانه دوپینگ نیست. موضوعی که مدنظر است، اثر منفی دوپینگ بر ورزش و بشر است و اینکه چگونه می‌توان، ابزاری جهت غلبه بر آن از طریق یک تفکر فلسفی یافت. از منظر یک اندیشه فلسفی، استدلال هایلند (۱۹۹۰) به چیزی که مورد بحث ما است تأکید دارد. او در هنگام بحث اخلاق دوپینگ، موضوع این که کدام بخش از طبیعت انسان مورد تردید قرار می‌گیرد را مطرح می‌کند. مفهوم ماهیت بشر که در اینجا مطرح است منظور ماهیت بیولوژیکی او نیست، بلکه به معنی ماهیت ذاتی و اصلی او است. براون (۲۰۰۱) در این باره می‌گوید: شاید ما فقط مایل باشیم ورزشکارانی را که کاملاً طبیعی هستند به خدمت بگیریم. در صورتی که ورزش‌های ما با تکنولوژی عجین شده و طبق نتایج آماری بهترین ورزشکاران ما غیرطبیعی و دارای توانائی‌ها و ویژگی‌های دور از هنجار هستند.
در تأکید این موقعیت حساس باید گفت، بحران ورزشی مدرن که نشانه آن پدیده دوپینگ است، حقیقتاً یک بحران انسانی است. ضرورت دارد که به طبیعت بشر به دقت توجه شود تا رشه بحران آن مورد ارزیابی قرار گیرد. این یک مشکل جسمی - روانی و تجربی است که باید در ارتباط با این پدیده بحث و تبادل‌نظر انجام شود.
● خطر ورزش مدرن و نظریه جسم انسان
براون (۱۹۸۰) مسئله دوپینگ را از یک دیدگاه بی‌طرفانه مورد توجه قرار داده است. مطابق ادعای وی، این امکان وجود دارد که ممنوعیت دوپینگ رفع شود، با این حال، مجموعه مشکلات وسیع‌تر دوپینگ که در مورد آنها بحث شد را نمی‌تون حل کرد.
لاوین (۱۹۸۷)، اساس بحث خود را بر قانونمند کردن داروها می‌گذارد. وی معتقد است که در ارتباط با قانونمند کردن استفاده از داروها باید به توافق رسید. سیمون (۱۹۹۱) از این نظریه، با توجه به اتفاق نظر در میان یک گروه علاقه‌مند حمایت کرد. او می‌نویسد، این واقعیت وجود دارد که اگر انتشار این داروهآ، توسط مراکز مجاز ورزشی ایجاد شود جنبه اخلاقی خواهند یافت، مگر اینکه مشخص شود چنین تصمیماتی تعهدی، حکمی یا مقتدرانه هستند یعنی آنها دارای اشتراکات خاصی هستند و آن هم ممنوعیت دوپینگ از لحاظ تکنیکی است. ما معتقدیم که ایجاد شرایط جهت تحریک داروها به لحاظ تکنیکی اهمیت چندانی ندارد. ما ملاحظات فلسفی مربوط به ریشه این بحران‌ها در ورزش مدرن را ارائه می‌دهیم که به‌طور واقعی‌تر، به بدن شخص توجه دارد و در ادامه به آن می‌پردازیم.
قوانین اخلاقی مرسوم در ورزش بر موضوع سلامت جسمی ورزشکار، خصوصاً تأثیرات جانبی مصرف داروها تأکید دارند و بر این عقیده استوار هستند که دوپینگ به این دلیل باید ممنوع شود که به سلامت ورزشکار زیان می‌رساند.
ایناگاکی (۲۰۰۳) که پدیده دوپینگ را به تئوری‌های حاکم بر عصر جدید نسبت داد، نظریه کاملاً تفاوتی را در خصوص جسم شخص ارائه می‌دهد. ”اصلی‌ترین موضوع، هنگام نگاه فلسفی به جریان دوپینگ شامل اصول رقابت و موضوع استقلال در جامعه مدرن می‌شود“ (ایناگاکی، ۲۰۰۳). او مدعی است که موضوع دوپینگ، همانند پیوند اعضاء و لقاح مصنوعی به تعریف مجدد نظریه هویت انسانی نیاز دارد. اصل این مطلب در موضوع استقلال وجود دارد.
دکارت (۱۹۸۶) پدر تئوری مشهور دوگانگی جسم و روح است که به‌نظر می‌رسد بر جهان امروز حکمفرما است. پیشرفت علم و ایجاد استقلال بشر، یک پینش جهانی مبتنی بر گسترش دوگانگی را به‌وجود آورده، که مشخصه عصر جدید است. توسعه علوم در عصر جدید طبیعتاً بر علوم ورزشی تأثیرگذار است. موضوع اثر علم وزش، به روشنی، در جداسازی جسم انسان از هویت فرد در اهداف طالعات علمی مشخص است. اگر دکارت (۱۹۸۶) بانی عصر جدید است و ما در سایه تئوری وی زندگی می‌کنیم، این حقیقت که جسم شخص، هم موضوع مورد مطالعه علمی است و هم دریچه‌ای برای هویت او است، متناقض است. به این دلیل که روش تفکر دکارت (۱۹۸۶)، طبیعت را تنها به‌عنوان یک جنبه مادی و نه به‌عنوان جنبه‌ای از زندگی مورد بحث قرار می‌دهد. این نیست که یک طبیعت به چیزی که آن را احاطه کرده زندگی می‌بخشد. بلکه یک طبیعت با منطق و کنترل بشر شناخته می‌شود. با این دیدگاه درباره تفکر طبیعی است که می‌توان یک جسم انسانی را کنترل کرد.
افراد، اصطلاحاتی مانند، برای بدن مضر است یا برای بدنتان مفید است، را در بحث دوپینگ به‌کار می‌برند. این اصطلاحات، مصداق تأثیر این دیدگاه طبیعت هستند که به جسم بشر عینیت می‌دهند. نمونه این دیدگاه را می‌توان در ژاپن جدید به خوبی مشاهده کرد. دکوراسیون رایج بدن‌ها و جراحی‌های زیبائی نشان می‌دهد که مردم به جسم خود تنها به‌عنوان ابزار نگاه می‌کنند. آنها بدن‌هایشان را می‌آرایند و از اینکه به شکل دیگری به‌نظر برسند، لذت می‌برند.
افرادی که دوپینگ می‌کنند، با صورت خارجی دادن به جسم خود، در این دیدگاه شریک هستند. آنها می‌کوشند تا به‌وسیله تغییر در جسم خود از طریق دوپینگ برنده شوند. نه تنها سازمان‌دهندگان و مدیران برگزاری مسابقات، بلکه خود ورزشکاران نیز جسم خود را به‌عنوان یک ماهیت متفاوت از وجود خود نمایان می‌کنند. یکی از وظایف ما، توجه منتقدانه به این تفکر و بررسی راهکارها جهت حل این بحران‌های مواجه با ورزش مدرن است.● نظریه جسم فرد در رابطه با غلبه بر بحران مواجه با ورزش مدرن
مهمترین کاری که باید انجام شود، تأمین استقلال ورزشکار است. ما قصد داریم به موضوع جسم فرد در چارچوب هستی و مالکیت، توجه کنیم. فروم (۱۹۷۶)، موضوع هستی و مالکیت را تحت عنوان ”داشتن یا بودن“؟ مطر می‌کند. او شرح می‌دهد که داشتن و بودن، اصول بنیادی چگونه انسان بودن است. مالک بودن، یک فعالی طبیعی در زندگی است. در حقیقت، ما خانه، لباس و غذا برای زندگی کردن داریم لذا مالکیت بر جسم همانند مالکیت خانه یا لباس، از دیدگاه جدید طبیعت منشاء می‌گیرد که قبلاً ذکر شد و اما، بودن چیست؟ فروم (۱۹۷۶) در ادامه می‌گوید: ”داشتن به اشیاء اشاره می‌کند و اشیاء عینی و قابل توصیف هستند. بودن به تجربه اشاره دارد و تجربه بشر جزء قوانین غیرقابل توصیف است“ (فروم، ۱۹۷۶).
موضوع جسم شخص در ارتباط با دوپینگ به‌دلیل آنچه در بالا گفته شد به عنوان یکی از مسائل مالکیت (داشتن) و هستی (بودن) مطرح می‌شود. در این مبحث، بعد هستی و موجودیت مربوط به جسم شخص دارای اهمیت است. ما این نظریه‌ای که جسم را به‌عنوان مالکیت بر خود نقد می‌کند، پیشنهاد می‌کنیم که به‌عنوان ابزاری جهت غلبه بر بحران تنزل ارزش اجتماعی ورزش مدرن، از طریق ارزیابی فلسفه Zen کاربرد دارد.
در زمینه فلسفه ورزش، هایلند (۱۹۹۰) در توماس (۱۹۸۲) منابعی برای ورزش و فلسفه Zen به‌وجود آورده‌اند. آنها فلسفه Zen را تحت عنوان یک مسئله ”اوج تجربه برای خودشناسی“ (هایلند ۱۹۹۰) در دیگری ”یکپارچه‌سازی جسم و روح“ (توماس، ۱۹۸۳) به ترتیب مورد توجه قرار دادند تا اینجا درباره بسیاری از نظریات و افکار، از یک زاویه کاملاً متفاوت با دیدگاه آنها، صحبت شده است. مفهوم مربوط به این افکار در فلسفه ورزش، مفهوم پیشرفت است. پیشنهاد ما، یک تعریف از مفهوم پیشرفت براساس فلسفه Zen، است که با مفهوم پیشرفت در ورزش مدرن که براساس هستی آن که بر کمیت‌سازی و اصول رقابت، متمرکز است، فرق دارد (هاتا و سکن،۲۰۰۰). ”ما باید یک فرهنگ ورزشی جدید ایجاد کنیم، که با فرهنگ ورزشی مدرن از لحاظ کیفیت متفاوت باشد“ (کیمورا، ۲۰۰۳).
مطمئناً این امر، دور از واقعیت است که یک سیستم جدید و کاملاً متفاوت با ورزش مدرن طرح‌ریزی کنیم (انجام فعالیت‌های صرفاً تفریحی در بازی‌های المپیک به‌جای مسابقات رقابتی). ما قصد داریم که بر دیدگاه ”تفاوت در کیفیت“ در نظریه کیمورا (۲۰۰۳) تأکید کرده و به نظریات مختلف جهت غلبه بر بحران مواجه با ورزش مدرن توجه کنیم.
قبل از اینکه به تفصیل راجع به Zen صحبت شود، قصد داریم، از نظریات مهم در این زمینه به نکات قابل توجهی دست یابیم. Zen به مفهوم تجربه بیشتر از واژه‌ها اهمیت می‌دهد. در مقایسه با علم، Zen از تجربه برای درک صحیح استفاده می‌کند. در حالی که علم، از طریق معرفت و منطق ناشی از اطلاعات، آگاهی به‌دست می‌آورد (سوزوکی، ۱۹۳۸). فرد به ”ناخودآگاهی“ در تلاش برای درک صحیح نیاز دارد، که در ادامه به آن اشاره می‌شود مضمون بحث پیشرفت و فلسفه Zen را در جملات لینک (۱۹۹۰، ۱۹۸۳) می‌توان مشاهده کرد. وی فلسفه ورزشی خود را پیرامون مفهوم پیشرفت ارائه داده است و در این خصوص به عقاید هریگل (۱۹۵۱) و سوزوکی (۱۹۲۸) اشاره می‌کند.
Zen یک سبک کاملاً جدید در ورزش است: تکنیک‌های یوگا که با تمرینات ذهنی ترکیب شده‌اند. هنر رها شدن از اغتشاشات ذهنی که هنگام ناکامی در بین ورزشکاران مرد و زن به وفور دیده شده است. فرهنگ Zen به‌طور خاص راه خود را به‌سوی دوره‌های تمرینی جدید که با الگوهای سنتی تدریس، متفاوت هستند، پیدا کرده است. در این فرآیند، مرجع سوزوکی جهت تدریس Zen، هنر شمشیربازی ژاپن قدیم نقش ویژه‌ای را ایفاء می‌کند. نظریه اصلی این است که تمرین فنی به تنهائی کافی نیست، همان‌گونه که سوزوکی، مکرراً تأکید کرده است (لینک، ۱۹۹۰).
چه چیزی لازم است برای رسیدن به نقطه‌ای که شما، تنها از طریق تمرین فنی، نمی‌توانید به آن دست یابید؟ Zen می‌آموزد که رقابت، کافی نیست. در واقع، هر کسی نیاز به رقابت دارد تا رکورد خود را بهبود بخشد و یا به تنهائی در میان جمع برجسته باشد. ما از این سطح، به‌عنوان مرحله داشتن، یاد می‌کنیم، این امر باعث پایداری سیستمی می‌شود که دوپینگ و تجارت را در ورزش رواج داده است. تلاش برای برجسته بودن ز طریق رقابت، چارچوب فرهنگ غربی است. تأکید Zen بر تجربه و روش تمرین آن، برای بودن طرح‌ریزی شده است و نه برای داشتن آنها خود را در یک مسیر متفاوت با پیشرفت از طریق رقابت هدایت می‌کنند.
اهمیت تمرین برای بودن، فراتر از حدی است که شما مهارتتان را از طریق تمرین فنی بهبود بخشیده‌اید، که یک ارزش انسانی است. جلسات تمرین، در فرهنگ ژاپنی، جایگاه مثبتی دارد، همانگونه که توسط هریگل (۱۹۵۱) در تجربیاتش از هنر تیراندازی ژاپنی شرح داده شده است. اهمیت این موضوع از آن جهت است که دلسپردگی کامل به تمرین تغییراتی را در درون خود فرد ایجاد می‌کند.
تمرین Zen برای بودن به شما فرصت تجربه کردن حس سعادتمندی را می‌دهد، حسی که فراتر از برتری محض در به‌دست آوردن مهارت با نفع شخصی است. لینک (۱۹۹۰) در این باره می‌گوید: آیا فعالیت‌های ورزشی از قبیل شمشیربازی یا تیراندازی ژاپنی‌ها می‌توانند تجربیات غنی که موجب لذت بردن از این فعالیت‌ها شوند را فراهم کنند؟ همانگونه که سیر منت میهایلی در کتابش با عنوان ”فراتر از ملالت و ترس“ لقب داده استو همچنین حس تجربه لذت‌بخشی را فراتر از آشفتگی روانی و پاداش بیرونی می‌داند. از دیدگاه اساتید این ورزش‌ها، چنین فعالیت‌هائی در درون خود به هدف‌هائی که همان پاداش خود هستند منجر می‌شوند. به این صورت، این نوع فعالیت‌های ورزشی، درون جوش و بدون نیاز به اهداف بیرونی در عمل و تجربه با یک نوع پایبندی و کامل، معنای عمیق‌تری دارند.
Zen اعتقاد دارد لذت ناشی از این فعالیت‌ها آنی نیست بلکه جاودانی و پایدار مهمتر است. اگر ورزشکاران و سایرین با افکار جسمانی یا پاداش‌های مالی، فکر خود را معطوف به داشتن کنند، دنیای ورزش نمی‌تواند دور و تسلسل معیوب خود را بشکند.
منظور از بودن در این مبحث همان چیزی که Zen آن را تجربه و لینک آن را پیشرفت (رسیدن به هدف) مبتنی بر اعمال خود (خاص) می‌داند، نگرش‌های بودن را می‌توان از طریق حمایت اجتماعی از کیفیت مطلوب ورزش درک کرد و سرانجام ورزش را از بحران‌های وجود نجات داد.
چرا باید با بحران ورزش جدید مقابله کرد؟ ما می‌توانیم با اشاره به سخنان براون، پاسخ این پرسش را بدهیم و ذکر این نکته ارزشمند است که ”هر جا که احساس کنیم ذهن و جسم با یکدیگر یکی شده‌اند و جائی‌که جدائی بین انسان بودن و مالکیت بر جسم به‌نظر احمقانه برسد، تجربه چندانی در زندگی خارج از ورزش به‌دست نخواهد آمد“.
پاسخ ما به پیشنهاد کیمورا (۲۰۰۳) این است ”برای ایجاد یک فرهنگ جدید در ورزش، این فرهنگ باید از لحاظ کیفیت متفاوت با ورزش جدید بوده و مبتنی بر نتیجه‌گیری این تحقیق باشد. فرهنگ جدید ورزشی که قصد ایجاد آن را داریم باید بر بودن و کمتر داشتن (مالکیت) تأکید کند. این وضعیت مستلزم این است که جامعه ما شرایطی را فراهم کند که در آن ورزشکار به‌طور مستقیم درک ”بودن“ را تجربه کند. جامعه همچنین باید فرصت‌هائی برای تجربیات پیشرفت فردی فراهم کند. در مجموع، ویژگی‌های مهم تجربه پیشرفت فردی، آرامش و کمال مهم هستند. آرامش نگرشی است که ما از طریق برسی روابط فلسفه Zen و پیشرفت (رسیدن به هدف) نشان می‌دهیم. کمال به معنای تجربه مربوط به هستی (هویت) انسانی است.
لازم است ورزشکاران، کمتر به داشتن (مالکیت) به بخشی از جسم که پیروزی زودگذری را نصیب او می‌کند، توجه داشته باشند. به سخن دیگر، آنها باید از داد وجود خارجی (عینیت بخشیدن) به جسم از طریق دوپینگ دوری کنند. بودن برای ورزشکاران مهمتر است. آنها باید به بد خود نگاهی افکنده و آن را ارزیابی کنند و است. سوزوکی (۱۹۳۸) از حالت روانی ایجاد شده از طریق رقابت با عنوان ”ناخودآگاهی“ نام می‌برد. او بیان می‌کند، ناخودآگاهی به معنای داشتن فکر، ایده یا هیجان نیست، همانگونه که او می‌گوید: به معنای اجازه دادن به قوه طبیعی ذهن (روان) برای عمل کردن به‌صورت هوشیارانه، رها از هر نوع فکر، اندیشه یا عواطفی از این نوع هستند. این حالت از ذهن به نام ”خودناآگاهی“ معروف است. حالتی که در آن بدون افکار درونزا (از ضمیر خود) و هیچگونه هوشیاری نسبت به نیات خود، به مقصود خود می‌رسید (سوزوکی، ۱۹۳۸).
هر چند گفته شد هر دو میل، بودن و داشتن در انسان‌ها وجود دارد (فروم، ۱۹۷۶). ولی تکنولوژی‌های جدید به گونه‌ای پیشرفت می‌کنند که زندگی و تصورات ما را تغییر می‌دهند (براون، ۲۰۰۱).
لذت واقعی از عمل انسان به موضوع داشتن (مالکیت) ممکن است در کوتاه‌مدت فایده‌ای نصیب شما کند ولی هرگز چنین فایده‌ای جاودان نخواهد ماند. واقعیت این است که هر دو حالت داشتن و بودن در وجود انسان، قابیت‌های بالقوه طبیعت انسان هستند (فروم، ۱۹۷۶). در اینجا باید توجه داشته باشیم موجود انسانی به خصوص در اشاره به حالت‌های ذهنی، خود را وقف چه حالتی کرده است. پس ما پی می‌بریم که می‌توانیم به حالت ایده‌آل رسیدن به هدف به آرامش و کمال، هم در ورزش و هم در زندگی دست یابیم.
● نتیجه‌گیری
صرف‌نظر از موضوع نتیجه مسابقه با سلامت فرد برای ورزشکار، بودن از داشتن به زندگی بعد از دوران ورزشی خود توجه کنند. کسب فایده از طریق جسم مهم نیست بلکه مهم زندگی از طریق هماهنگ شدن با جسم است.
ما اصولی را پیشنهاد می‌کنیم که دنیای ورزش را از بحران‌های فصلی نجات می‌دهند. ما خالصانه امیدواریم برنامه‌های فرهنگی که برای ورزشکاران و مقدمات رسمی تدوین می‌شوند، براساس این اصول به ایجاد یک فرهنگ ورزشی جدید و برطرف کردن بی‌اعتمادی عمومی در دنیای ورزشی فعلی کمک می‌کنند. نتیجه اینکه ما اعتقاد داریم که شیوه غلبه بر بحران ورزش جدید از طریق توجه به عنوان اصل عملکرد ورزشکار میسر است.
الهه سجادی
منبع:
International journal of sport and Health science. Vol.۲, ۱۸۰-۱۸۶. ۲۰۰۷
منبع : ماهنامه علمی تحلیلی و آموزشی ورزش


همچنین مشاهده کنید