شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

پیامدهای یک انتقال


پیامدهای یک انتقال
در روزهایی که لیگ های اروپا تعطیلات تابستانی را سپری می کنند، انتقال تیری آنری به بارسلونا مهمترین خبر فوتبال این قاره به شمار می رود. بهترین گلزن تاریخ باشگاه آرسنال پس از هشت سال فراموش نشدنی و در حالی که گفته بود تا پایان دوران حرفه ای بازیگری اش در این تیم شمال غربی لندن باقی می ماند، تصمیم گرفت به بارسلونا برود. این واقعه را نمی توان صرفاً به عنوان جابه جایی یک بازیکن فوتبال در نظر گرفت، بلکه این انتقال اثرات فراوانی در آینده آرسنال و حتی لیگ برتر و از طرف دیگر بر وضعیت بارسلونا خواهد داشت.
ابتدا به آرسنال بپردازیم که نظرات متفاوتی درباره دوران پس از آنری در این باشگاه وجود دارد. مهاجم فرانسوی در مصاحبه های اخیرش تاکید کرده که دلیل اصلی ترک آرسنال، جدایی دیوید دین نایب رئیس باشگاه و آینده مبهم آرسن ونگر مربی تیم بوده است. این دیوید دین بود که ونگر را به آرسنال آورد و به او اختیار تام داد تا فلسفه فوتبالش را در این تیم جاری کند. سپس ونگر، شاگرد سابقش در موناکو، یعنی تیری آنری را از یوونتوس به ورزشگاه هایبری آورد تا او جانشین آنلکا شود که به رئال مادرید رفته بود.
آنری به تدریج روابط نزدیکی با دیوید دین پیدا کرد، به طوری که پسر او را به عنوان شاهد مراسم ازدواجش انتخاب کرد. همین مثلث بود که توانست موفقیت های آرسنال در اواخر دهه ۹۰ را رقم بزند و پس از جدایی دو راس آن در چند ماه گذشته، شمارش معکوس برای پایان عصر ونگر در این باشگاه انگلیسی آغاز شده است. ونگر که یک سال دیگر از قراردادش باقی مانده، قول داده که تا آن زمان در آرسنال بماند ولی فعلاً حاضر نیست مدت اقامتش را تمدید کند. از سوی دیگر، خبر پیشنهادات رئال مادرید و بارسلونا به مربی فرانسوی شنیده می شود و همین موضوع احتمال جدایی او در پایان فصل را بیشتر می کند.
بنابراین جدایی آنری را می توان به عنوان نشانه پایان عصر ونگر در آرسنال تعبیر کرد. ویژگی این مربی فرانسوی کشف استعدادهای گمنام و مهمتر از آن بازی تهاجمی و تماشایی آرسنال بود. «سبک آرسنال» به تدریج طرفداران زیادی در جزیره پیدا کرد و راه را برای ورود سایر مربیان غیرانگلیسی مانند مورینیو و بنیتس هموار کرد و به لیگ برتر که تنها در روش سنتی «بازی مستقیم » تیم ها خلاصه می شد، بعد تازه ای بخشید.
ونگر در واقع با جدایی اش بخشی از هویت باشگاه را نیز با خود خواهد برد. با نگاهی خوش بینانه اما می توان فرض را بر ماندن ونگر گذاشت. اینکه مربی فرانسوی با نسل جوان فعلی می خواهد عنوان قهرمانی لیگ برتر را از چلسی و منچستریونایتد پس بگیرد. با چنین احتمالی، جدایی آنری حداقل از نظر فنی یک فاجعه نخواهد بود. ونگر در گذشته هم نشان داده که رضایتنامه هیچ بازیکنی را صادر نمی کند، مگر اینکه احساس کند موعد آن فرا رسیده و قضاوت او همیشه بی نقص بوده است.
کافی است آنلکا، امانوئل پتی، مارک اوورمارس و پاتریک ویرا را به خاطر بیاورید. همه آنها بازیکنانی فوق العاده برای آرسنال بودند ولی زمانی به فروش رفتند که جنجال فراوانی به پا شده بود و پول خوبی نصیب باشگاه می شد (آنلکا) یا اوج دوران بازیگری شان را پشت سر گذاشته بودند (اوور مارس، پتی و ویرا). شاید ونگر هم علاوه بر اینکه نخواسته مانع تحقق آرزوی آنری برای پیوستن به بارسلونا شود، احساس کرده که دوران اوج او سپری شده است.
شاید او با این کار خواسته سایه سنگین آنری بر باشگاه و سایر همبازیان جوانش از بین برود. آنری فصل گذشته مصدومیت های متوالی را تجربه کرد و در هفده بازی لیگ برتر تنها ۱۰ گل زد که در مقایسه با متوسط بالای ۲۰ گل در هر فصل ناچیز بود. او پس از شکست در دو فینال متوالی (لیگ قهرمانان و جام جهانی ۲۰۰۶) از نظر روحی افت شدیدی را سپری می کرد و نتوانست مانند همیشه ناجی آرسنال باشد. مربی آینده نگری مانند ونگر، بی تردید برای جانشین آنری هم برنامه دارد. تا زمانی که او روی نیمکت آرسنال باشد، خیال هواداران باشگاه راحت است و می دانند که او به ندرت اشتباه می کند.
● آیا بارسا خوشبخت می شود
در سوی دیگر ماجرا باشگاه کاتالونیایی قرار دارد. آنها در فصل اخیر سقوط وحشتناکی داشتند و عناوین قهرمانی اروپا و اسپانیا را به حریفان تقدیم کردند. آنچه بارسلونا را ناکام کرد، بیش از قدرت حریفان افت فنی و روحی تیم بود. غرور بیش از اندازه ای که فضای تیم را فراگرفته بود و اختلافات میان ستارگان باشگاه و حتی مربی به از دست رفتن پنج جام مختلف انجامید و تغییرات رایکارد در میانه راه هم نتوانست گره گشا شود.
بسیاری از جمله یوهان کرویف به پایان دوره بازیکنان فعلی و نیاز تیم به یک دگرگونی اساسی معتقد بودند ولی لاپورتا، رایکارد، رونالدینیو و اتوئو را حفظ کرد تا مخالفت خود را با این نظریه ثابت کند. بارسا به محض پایان لالیگا فعالیت جدی اش را در بازار نقل و انتقالات آغاز کرد و توانست بزرگترین ماهی را صید کند؛ تیری آنری.
بررسی نام ستارگان فعلی بارسا به ویژه در خط حمله مجموعه ای مهار نشدنی را تداعی می کند ولی تجربه رئال مادرید در عصر کهکشانی ها موجب شده نگرانی هایی نیز احساس شود. رایکارد با این همه ستاره چه می کند؟ آیا مربی هلندی که به دلیل نیمکت نشین کردن اتوئو در یکی از بازی های فصل گذشته، بزرگترین جنجال سه سال اخیر باشگاه را تجربه کرد می تواند همه این ستارگان را راضی نگه دارد؟
هنوز کسی فراموش نکرده که رئال مادرید بابت سیاست کهکشانی های فلورنتینو پرس، رئیس وقت باشگاه چه تاوانی داد. سیاست خرید یک ستاره در ابتدای هر فصل کار را به جایی رساند که مربی رئال مجبور بود رونالدو، رائول، فیگو، زیدان و بکام را همزمان به زمین بفرستد، در حالی که مایکل اوون هم روی نیمکت قرار داشت. بارسای فعلی هم وضعیت مشابهی را تجربه می کند و رایکارد امسال باید راهی برای استفاده از رونالدینیو، آنری، اتوئو، مسی و دکو در ترکیب اصلی پیدا کند.
نیمکت نشین کردن اتوئو یا رونالدینیو باورکردنی به نظر نمی رسد و احتمالاً به جنجال بزرگی منجر خواهد شد. وضعیت برای مسی و دکو هم تقریباً مشابه است، ولی در هر حالت یکی از این دو قربانی می شود که به احتمال زیاد دومی خواهد بود. یعنی اگر رایکارد مانند دو سال اخیر از آرایش ۳-۳-۴ استفاده کند، مسی راهی جز نیمکت نشینی ندارد و اگر به آرایش ۲-۴-۴ روی بیاورد احتمالاً باید از دکو صرف نظر کند.
طرفداران فوتبال تهاجمی و فوتبال نتیجه گرا بحثی ابدی با یکدیگر دارند. آرمانگراها دوست دارند که یک تیم با حداکثر بازیکنان تهاجمی به میدان برود اما تجربه فوتبال مدرن نشان داده که این ایده معمولاً پایان خوشی ندارد و نمونه بارز آن رئال عصر کهکشانی ها است. در سوی دیگر نتیجه گراها ایستاده اند که لذت پیروزی را با هیچ چیزی عوض نمی کنند.
ایتالیا در جام جهانی ۲۰۰۶ و رئال مادرید در فصل اخیر نمونه های خوبی از این تفکر هستند. کاپلو، مردی که رئال را پس از سه سال به قهرمانی رساند ولی هنوز نتوانسته روسای ایده آلیست باشگاه را برای ماندن راضی کند، درباره فوتبال مدرن می گوید؛ «حداکثر باید با دو بازیکن حمله کرد، چرا که ۹ نفر باید در دفاع شرکت کنند.» تنها گذشت زمان درستی تصمیم مدیران بارسا در خرید آنری را مشخص خواهد کرد.
فرهاد آریا
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید