جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

تحلیل رویکرد مراکز پژوهشی آمریکا در قبال پرونده هسته ای ایران


تحلیل رویکرد مراکز پژوهشی آمریکا در قبال پرونده هسته ای ایران
سیاست گذاری در دنیای امروز، بیش از آن که توسط سیاستمداران صورت پذیرد از دل مؤسسات و پژوهشکده ها بیرون می آید. در دنیای امروز نظرات متفکران و محققان مراکز مطالعاتی تأثیرگذاری شدیدی بر عملکرد دستگاه های امنیتی دولت ها دارد. در این مورد ایالات متحده آمریکا یک نمونه خوبی است. وجود بیش از ۴۰ مخزن فکری و مؤسسه مطالعاتی در حوزه سیاست خارجی و امنیت پژوهی مخزن نسبتاً کاملی از اطلاعات را برای سیاستمداران و نخبگان سیاسی و امنیتی این کشور فراهم آورده است. درک صحیح جریانات فکری حاکم بر این مؤسسات تحقیقاتی، بی شک ما را در یافتن منطق حاکم بر سیاست گذاری های امنیتی جاری در این کشور یاری خواهد کرد.
در این بین پرونده هسته ای ایران به دلیل اهمیت شدید مسئله و تبدیل شدن آن به یکی از مباحث جدی سیاست بین الملل مدت هاست که در این مؤسسات مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است و در این باب، این مؤسسات نظرات و ایده های متفاوتی را به دولتمردان و سیاست گذاران آمریکایی ارائه می کنند. گزارش حاضر تلاش می کند تا رویکردهای اصلی حاکم بر این مؤسسات را تبیین کرده و در نهایت راهکارهایی برای مقابله با این رویکردها ارائه کند.
● گفتار اول- رویکرد مذاکره و استفاده از قدرت نرم در برخورد با ایران
اولین رویکردی که توسط مخازن فکری چون شورای انگلیسی- آمریکایی «اطلاعات امنیتی» و «موسسه مطالعاتی بروکینگز» در ایالات متحده دنبال می شود رویکرد مذاکره محوری است. ایده اصلی قائلین این رویکرد این است که دولت بوش در شرایط کنونی و با توجه به درگیر شدن نیروهای آمریکا در عراق باید از پرونده هسته ای ایران به عنوان فرصتی مناسب برای باز کردن باب گفت وگو با دولت ایران استفاده کند. این رویکرد، برخورد نظامی با ایران را اشتباهی بزرگ می داند که عامل درگیر شدن آمریکا در جبهه ای بسیار سخت تر از عراق خواهد شد. آن ها حتی با حملات محدود نظامی علیه تاسیسات هسته ای ایران نیز مخالف بوده، بر این باورند که دولت بوش با تکیه بر قدرت نرم می تواند مسئله هسته ای ایران را به بهترین شکل جهت دهی کند که در صورت تحقق این مهم به دو دستاورد مهم دست خواهد یافت.
۱) کنترل توان هسته ای ایران با استفاده از قدرت نرم و به تبع آن پرداختن کم ترین هزینه.
دکتر «سرجان تامسون» محقق برجسته شورای انگلیسی آمریکایی «اطلاعات امنیتی» در گزارش نهایی پروژه مطالعاتی پرونده هسته ای ایران که در مارس ۲۰۰۷ به کاخ سفید ارسال شد، علی رغم تاکید بر کنترل توان هسته ای ایران بر این مهم تاکید می کند که راه های متفاوت و متعددی برای کنترل امیال هسته ای ایران وجود دارد اما نکته حائز اهمیت این است که بسیاری از این راه ها هزینه های سنگینی را برای آمریکا به دنبال خواهد داشت.
وی بهترین راه برای کنترل توان هسته ای ایران را ترغیب ایران به مذاکره و باز کردن باب گفت وگو با این کشور عنوان می کند که در این صورت دولت آمریکا با کم ترین هزینه به بهترین نتیجه خواهد رسید.
۲) کسب موفقیت بزرگ برای حزب جمهوری خواه و احیای پرستیژ ایالات متحده.
برآیند «دکتر ایودالدر و مایکل و دکتر مایکل لوی» از محققان برجسته مؤسسات مطالعاتی بروکینگز در تحقیقات خود در زمینه پرونده هسته ای ایران از لزوم همکاری آمریکا با اتحادیه اروپا در برخورد با ایران سخن گفته و بر این باورند که با در نظر گرفتن این نکته که تهدیداتی که از سوی ایران متصور است بیش از آمریکا، متوجه اروپاست، لذا آمریکا باید در حل این مسئله با اروپا همکاری کند. ایشان برخورد نظامی با ایران را عامل تشدید نیاز این کشور به افزایش ضریب امنیت تسلیحاتی عنوان کرده، بر این باورند که در صورتی که دولت بوش موفق شود پرونده هسته ای ایران را از طریق مسالمت آمیز حل کند. پیروزی بزرگی برای حزب جمهوری خواه رقم خواهد خورد و این موفقیت، پرستیژ آسیب دیده ایالات متحده، ناشی از سیاست خارجی یکجانبه گرایانه این کشور و ناکامی در عراق را ترمیم خواهد کرد.
● گفتار دوم- رویکرد فشار از داخل (ایجاد نارضایتی عمومی از سیاست های هسته ای دولت جمهوری اسلامی)
رویکرد دیگری که برخی از موسسات و شخصیت های برجسته آمریکایی آن را دنبال می کنند، رویکرد فشار از داخل است. یکی از برجسته ترین تئوریسین های این رویکرد، «ریچارد آرمیتاژ» معاون اسبق وزیر امورخارجه آمریکا و از شخصیت های برجسته جریان موسوم به «جریان وزارت خارجه ای» در ایالات متحده آمریکاست. آرمیتاژ و دیگر همفکران وی در موسسات تحقیقاتی وابسته به وزارت امور خارجی آمریکا نظیر موسسه تحقیقاتی هادسون و انستیتوی سیاست خارجی بر این باورند که دولت جمهوری اسلامی، تکنولوژی هسته ای را به عنوان مؤلفه ای محوری در حفظ امنیت ملی جمهوری اسلامی قلمداد کرده و آن را به عنوان یک باور پذیرفته شده، هر روز به متن جامعه تزریق می کند. ایشان با تاکید بر تأثیرگذاری باور توده های مردم در سیاست گذاری های دولت ها، این ایده را مطرح می کنند که دولت آمریکا باید حداکثر توان خود را برای بی اثر کردن تبلیغات دولت جمهوری اسلامی در مورد انرژی هسته ای به کار بندد تا پرونده هسته ای، حمایت داخلی خود در ایران را از دست بدهد.
بدین ترتیب دولت جمهوری اسلامی خود مجبور خواهد شد تا به خواسته های اروپا و آمریکا تن در دهد. استراتژی آرمیتاژ برای تحقق این طرح کلی، به راه انداختن بحث های داخلی در مورد مخاطرات دستیابی به فناوری هسته ای و اقدامات ایران در راستای غنی سازی است. وی بر این باور است که با به راه افتادن این مباحث، دولت جمهوری اسلامی سعی خواهد کرد تا با ابراز احساسات و بی اطلاعی مردم، جریان را احساسی کرده و از احساسات ملی استفاده کند. آرمیتاژ در ادامه از آگاهی دادن علمی با استفاده از روشنفکران داخلی حامی غرب و ابزارهای خارجی مانند، رسانه هایی چون صدای آمریکا، رادیو فردا و غیره به عنوان ابزار خنثی کردن اقدامات دولت جمهوری اسلامی یاد می کند.
● گفتار سوم- رویکرد تحریم محور (استفاده از تحریم و اعمال فشارهای سیاسی و اقتصادی علیه ایران)
شایع ترین رویکرد حاکم بر مراکز مطالعاتی و مخازن فکری در ایالات متحده رویکرد تحریم محور است. با بررسی گزارش سالانه و نتایج و گزارش های متعدد مخازن فکری مهمی چون شورای روابط خارجی آمریکا، بنیاد هریتج، انستیتوی امنیت جهانی، انستیتوی مطالعات خاورمیانه، موسسه کارنگی و مرکز مطالعات امنیتی آمریکا یک برآیند کلی حاصل می شود که بر لزوم فشار تدریجی، نه شدید و کوتاه مدت تاکید می کند. این فشارها که در قالب تحریم های اقتصادی شورای امنیت، تحریم های متنوع اقتصادی غرب، کاهش مراودات سیاسی جلوه گر خواهد شد با دو هدف کلی طرح ریزی شده است.
۱) اعمال فشار بر ایران به منظور افزایش ناکارآمدی تا سر حد ورشکستگی دولت
یکی از اهداف تحریم های فوق الذکر اعمال فشار بر دولت ایران و مشغول داشتن وی به درگیری ها و مشکلات متعدد و در نتیجه ایجاد ناکارآمدی در عمل به وظایف می باشد.
«گری سیک»- که سال ها به عنوان مشاور عالی شورای امنیت ملی آمریکا فعالیت کرده و هم اکنون نیز به عنوان یکی از محققان برجسته شورای روابط خارجی آمریکا فعالیت می کند بر این باور است که بهترین راه برای به زانو در آوردن دولت ایران و مجبور کردن این کشور به پذیرش خواسته های غرب و مهم تر از همه کنترل برنامه هسته ای ایران، ایجاد نارضایتی عمومی در داخل از طریق تحریم های دراز مدت و مرحله ای است.
وی بر این باور است که تحریم ها و فشارهای شدید و مقطعی، سبب ایجاد اتحاد در داخل و تهییج احساسات عمومی علیه آمریکا و غرب می شود، لذا با تکیه بر تحریم های دراز مدت و مرحله ای بدون تحریک احساسات ملی گرایانه می توان دولت ایران را با مشکلات متعدد و در نهایت ناکارآمدی رو به رو ساخت. بدین ترتیب دولت ایران به تدریج پایگاه مردمی خود را از دست خواهد داد و نارضایتی داخلی دولت مردان ایران را به شدت آسیب پذیر ساخته، زمینه تمکین ایشان را فراهم خواهد ساخت.
۲) به انزوا کشاندن ایران و بسترسازی برای ایجاد تصویر یک بازیگر مخل
تجارب امنیتی در ایالات متحده نشان داد که یکی از مهم ترین مقدمات طراحی استراتژی تهاجمی موفق علیه یک دولت، به انزوا کشاندن آن دولت و به دنبال آن ایجاد تصویر یک بازیگر منزوی و مخل امنیت بین الملل است. در این صورت امکان تحریک افکار عمومی بین المللی و افکار عمومی داخلی آمریکا برای اعمال فشارهای هر چه بیش تر بر آن دولت مهیا خواهد شد. دکتر «ایان بارمن» محقق برجسته موسسه شورای سیاست خارجی آمریکا و دکتر «مارشال بریت» از محققان وابسته به شورای سیاست خارجی آمریکا از قائلین این تئوری هستند.
آنها بر این باورند که اعمال فشار بر ایران بدون در نظر گرفتن افکار عمومی آمریکا و افکار عمومی جهانی به نوعی ساده اندیشی است. از سوی دیگر فشار بر ایران در صورتی معنا می یابد که ایران نتواند با دیگر دولت ها ائتلاف و اتحاد برقرار کرده و در یک محاصره واقعی قرار گیرد. بدین ترتیب با اعمال تحریم های تدریجی در قالب تحریم های سازمان ملل و هم در قالب تحریم های شورای اروپا و غیره می توان به تدریج ایران را به انزوا کشاند و در عین حال تصویر یک بازیگر مخل امنیت بین الملل را از ایران در جهان ارایه نمود که این خود زمینه را برای اقدامات احتمالی بعدی علیه ایران فراهم می کند.
● گفتار چهارم- رویکرد حملات نظامی محدود و از بین بردن تاسیسات هسته ای ایران
حمله به ایران و واردشدن در یک جنگ تمام عیار با ملت ایران هیچ گاه به عنوان یک گزینه جدی در موسسات تحقیقاتی آمریکا دنبال نشده و اگر چه این بحث در قالب جنگ روانی به طور مقطعی توسط برخی از سیاست مداران آمریکایی مطرح شده، اما هیچ یک از محققان و سیاست مداران آمریکایی به طور جدی و در قالب یک طرح عملیاتی از آن استقبال نکرده اند.
با درگیرشدن آمریکا در عراق و شکست جدی آمریکا در ایجاد ثبات در این کشور و کشته شدن هر روزه نظامیان این کشور در عراق، استراتژیست ها و امنیت پژوهان آمریکایی به خوبی دریافتند که به راه انداختن جنگی دیگر آن هم با کشوری بسیار پیچیده تر از عراق و با سابقه مقابله با تهاجم وسیع خارجی، به منزله فاجعه ای جبران ناپذیر برای دولت و ملت آمریکا خواهد بود.
با این وجود برخی از موسسات و پژوهشگران آمریکایی از متوسل شدن به اقدامات نظامی محدود برای نابودساختن تاسیسات هسته ای ایران سخن می گویند. این ایده بیشتر توسط لابی صهیونیستی موسوم به ایپک، انستیتوی سیاست خارجی دانشگاه جان هاپکینز و مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی آمریکا هدایت می شود. ایده اصلی این طرح، به پایگاه اصلی نو محافظه کاران آمریکا یعنی انستیتوی سیاست خارجی دانشگاه جان هاپکینز ارتباط می یابد. پرفسور راث و گوود استاد دانشگاه جان هاپکینز و تئوریسین دفاع پیش دستانه از بانیان این رویکرد به حساب می آید. رویکردی که بعدها توسط گروه موسوم به پنتاگونی ها بسط داده شد و هم اکنون پل ولفوویتز از شخصیت های برجسته سیاسی آمریکا که سمت معاون وزیر دفاع را نیز برعهده داشته، از قائلین این رویکرد هستند. رویکرد حمله نظامی محدود بر این نکته تاکید می کند که ما نمی توانیم دست روی دست گذارده و صبر کنیم تا ایران به تدریج توان هسته ای خود را رشد دهد و به آنجا برسد که بتواند به راحتی به سلاح هسته ای دست یابد. باید پیش از رسیدن ایران به چنین قابلیتی با حملات محدود نظام تاسیسات هسته ای ایران را هدف قرارداد. در این بین لابی صهیونیستی (آیپک) بیش ترین تلاش را در جهت تزریق این ایده به دولتمردان آمریکایی و نمایندگان کنگره و سنا انجام داده است.
● گفتار پنجم- راهکارهای مقابله با خطرات ناشی از رویکردهای حاکم بر مراکز پژوهشی آمریکا
بجز اولین رویکردی که بدان اشاره شد، مابقی رویکردها عملا تهدیدات امنیتی، برای تعریف پاداستراتژی مشخص جهت مقابله با این تهدیدها را طلب می کند. در این بین برای مقابله با رویکردهای تبیین شده، راهکارهای زیر پیشنهاد می گردد .
۱) بهره برداری متقابل و هدفمند از ابزارهای قدرت نرم
نظر به این که دولت آمریکا همواره به دنبال ایجاد نارضایتی عمومی در ایران بوده و همواره سعی کرده تا دولت جمهوری اسلامی را در عمل به وظایف خود ناکارآمد نشان دهد، در این مورد رسانه های گروهی و دستگاه های تبلیغاتی با ایجاد جنگ روانی رسانه ای تلاش می کنند این شائبه را به وجود آورند که بسیاری از کاستی های اقتصادی در جامعه، ناشی از توجه صرف و سرمایه گذاری کلان دولت در عرصه فناوری هسته ای به منظور دستیابی به تسلیحات هسته ای است، تا با این ترفند بتوانند در زمینه دفاع یکپارچه و منسجم از دانش هسته ای بومی، بین جامعه و حاکمیت شکاف ایجاد نمایند، در نتیجه شایسته است رسانه های همگانی ضمن انعکاس خدمات مثبت دولت، به تقویت مولفه های همگرایانه در جامعه نیز توجه نمایند.
۲) افزایش تعامل هدفمند میان مراکز پژوهشی و سیاست گذاری
نظر به این که براساس استراتژی آرمیتاژ، ایجاد بحث هایی با وجه علمی تاثیر بسزایی در تخریب اهمیت فناوری هسته ای دارد، پاداستراتژی که در مقابل این گروه از مرکز پژوهشی پیشنهاد می شود دارای سه مرحله است.
الف) کنترل عناصری که در قالب اساتید دانشگاه و شخصیت های علمی با اصل نهادینه شدن دانش هسته ای بومی مخالفند و با سوء نیت قصد دارند نوعی تشویش و نگرانی را در جامعه ایجاد نمایند.
ب) تبیین و تشریح این استراتژی خصمانه دشمن برای مردم از طریق رسانه های گروهی
ج) توجه به انسجام فکری- رویه ای میان نخبگان آکادمیک و رجال سیاسی از طریق تعامل با مراکز پژوهشی که می توانند مسیر دستیابی سریع تر، آسان تر و کم هزینه تر به دانش هسته ای بومی را تسهیل نمایند.
۳) ورود به ائتلاف ها و اتحادهای مختلف و ارائه چهره بازیگری فعال در نظام بین الملل
در مقابل تلاش های غرب در به انزوا کشاندن جمهوری اسلامی وارد شدن به ائتلاف های منطقه ای و فرامنطقه ای بهترین راهکار است.
۴) جلوگیری از ایجاد رویه در صدور قطعنامه های تحریم علیه ایران
تلاش غرب در شکل دهی یک رویه در صدور تحریم علیه ایران خطرات بزرگی را متوجه نظام مقدس جمهوری اسلامی خواهد ساخت. به منظور مقابله با این تهدید بزرگ، تأثیرگذاری بر قدرت های اروپایی، استفاده از نقاط اختلاف بین اروپا و آمریکا (به عنوان مثال اختلاف بین روسیه و آمریکا در برنامه جدید سپر دفاع موشکی)، استفاده از ابزار تطمیع و تهدید در مقابل اروپا همه می تواند در صف واحدی که برای صدور قطعنامه ی تحریم علیه ایران شکل گرفته خلل ایجاد کند.
۵) تبیین استراتژی دفاعی براساس بازدارندگی برای مواجهه با حملات نظامی محدود احتمالی
اگر چه احتمال وقوع حملات نظامی محدود بسیار اندک است ولی بی شک در نظر گرفتن یک استراتژی دفاعی برای مقابله با این تهدیدات در حوزه امنیت ملی یک باید است. این استراتژی دفاعی ابعاد متنوعی را پوشش می دهد که این خود تاسیسات ضدموشک، تاسیسات ضدهوایی و غیره را شامل می شود. از سوی دیگر توجه به مولفه های جنگ روانی متقابل در توسل به اقداماتی تلافی جویانه به موازات تهدیدات مقامات آمریکایی در این مورد می تواند تاثیرگذار باشد.
مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید