شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

چرا به اصلاح طلبان رای دهیم


چرا به اصلاح طلبان رای دهیم
ردصلاحیت های گسترده که موجب غیررقابتی شدن انتخابات در قریب به نیمی از کرسی های نمایندگی مجلس در دوره هشتم - براساس آمار منتشره از سوی ستادهای انتخاباتی اصلاح طلبان - شده است، با توجه به جایگاه و مقبولیت اجتماعی اصلاح طلبان در میان توده های جامعه که همین امر مهر تاییدی بر آن است - چرا که در صورت اطمینان جریان حاکم از عدم اقبال اصلاح طلبان از سوی مردم، آنها را از گردونه رقابت حذف نمی کردند - اکثریت شهروندان را در آستانه برگزاری انتخابات با یک سوال جدی مواجه ساخته و آن سوال این است که آیا در چنین فضایی باید در انتخابات شرکت کنند یا نه؟
برای پاسخ به این سوال بیان مطالب ذیل ضروری به نظر می رسد.
شک و تردیدی وجود ندارد که مهم ترین ابزار تحقق دموکراسی در دنیا انتخابات است، اگرچه متاسفانه در کشور ما از ابتدای پیروزی انقلاب عده یی آن را برنتابیده و حتی با اعلام نام حکومت به «جمهوری اسلامی»، حاکمیت مردم بر سرنوشت اجتماعی خود و «اداره جامعه بر مبنای آزادی مدنی» که در اصول مختلف قانون اساسی مورد شناسایی قرار گرفته است، ابا داشتند و دیدگاه های بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی موجب شد این امور به رسمیت شناخته شود اگرچه در هر فرصتی این جریان با بیان تغییر نوع حکومت به «حکومت عدل اسلامی» یا انتساب ناحق دیدگاه خود به حضرت امام، دست خود را رو می کنند .
اگرچه گره نزدن سرنوشت نظام به یک تفکر که در بین مردم از جایگاه اجتماعی بالایی برخوردار نیست، میزان بودن رای ملت، دفاع از حقوق ملت، دفاع از قانونمندی جامعه، تاکید بر عملیاتی شدن همه اصول قانون اساسی به عنوان میثاق مردم و حکومت و گردش قدرت در درازمدت عامل ثبات و تداوم نظام جمهوری اسلامی خواهد بود و نمی توان در آن تردید داشت، منتها متاسفانه جریانی عاجز از رقابت سالم و عادلانه به دلیل فقدان جایگاه اجتماعی، تلاش می کند با ابزارهای غیرقانونی و زیر سوال بردن انتخابات حضور خود در قدرت را تثبیت کند و لذا قهر کردن جریان مقابل با صندوق های رای گام مهمی در جهت تحقق این امر و بلامنازع بودن حکمرانی آنها خواهد بود. بر همین اساس باید از کوچک ترین فرصت برای جلوگیری از تحقق دیدگاه های این جریان استفاده کرد و نگذاشت با قهر کردن با صندوق های رای آنها به اهداف خود برسند. نیازی به بیان تجارب کشورهای اروپایی و... نیست. تجارب کشورهای همجوار و کشور ما موید همین مطلب است. در کشور ترکیه به رغم سرنگونی دولت منتخب مردم از سوی ارتش که خود را متولی حفظ آرمان های آتاتورک در حکومت می دانست، شاهد بودیم که بالاخره در مقابل اصرار مردم و رای قاطع آنها در انتخابات پارلمانی ترکیه به حزب اسلام گرای عدالت و توسعه که رهبر آن (اردوغان) در انتخابات گذشته به دلیل فعالیت های اسلامی در زندان بود، ارتش تسلیم شد و با انتخاب عبدالله گل کاندیدای این حزب به عنوان رئیس جمهور به دلیل جایگاه اجتماعی در بین شهروندان مخالفت عملی نکرده و به آن تمکین کرد. یا در پاکستان پرویز مشرف رئیس جمهور نظامی بالاخره رقابت پارلمانی احزاب مخالف را پذیرفت و اکثریت (۷۵درصد) کرسی های پارلمان به حزب مردم به رهبری زنده یاد بی نظیر بوتو و مسلم لیگ شاخه نواز شریف اختصاص پیدا کرد و حزب حاکم پرویز مشرف و هم پیمانانش حدود یک چهارم آرا را کسب کردند یا در کشور ما به رغم اینکه پس از اولین انتخابات ریاست جمهوری، انتخابات های ریاست جمهوری بدون رقابت جدی برگزار می شد و در انتخابات هفتم ریاست جمهوری هم تمامی اوضاع و احوال و شرایط برای ریاست جمهوری ناطق نوری فراهم شده بود با حضور جدی مردم آقای خاتمی با آرای قاطع به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد.
پس این تصور که انفعال و عدم شرکت در انتخابات چاره درد است، صحیح نیست و باید هرگونه تغییر در حاکمیت را به رغم تمامی محدودیت ها در صندوق های رای جست وجو کرد و با حضور یکپارچه به تحقق آرمان های حضرت امام خمینی(ره) در اداره جامعه بر مبنای آرای عمومی کمک کرد.
همچنان که حتی در انتخابات مجلس خبرگان، به رغم ردصلاحیت قاطع اصلاح طلبان حضور مردم و رای دادن به کاندیداهایی که در جریان آقای هاشمی رفسنجانی قرار داشتند تاثیرگذار بوده و نتیجه آن انتخاب آقای هاشمی به عنوان رئیس مجلس خبرگان بود در حالی که تغییر چهار رای می توانست به انتخاب رقیب منجر شود.توصیه به اصلاح طلبان برای ثبت نام کاندیداهایشان در چندین لایه براساس همین پیش بینی بود که تعداد معتنابهی از کاندیداهایشان ردصلاحیت خواهند شد و لذا این ردصلاحیت ها نباید موجب شود که مردم در انتخابات حضور جدی پیدا نکرده و میدان را کاملاً به رقیب واگذار کنند. مجلس هشتم فضا را برای انتخابات ریاست جمهوری دهم فراهم می کند و همانگونه که اقلیت اصلاح طلب مجلس پنجم بالاترین تاثیر را در پیروزی این جریان در انتخابات دوم خرداد ۷۶ از خود نشان دادند اقلیت اصلاح طلب مجلس هشتم هم می تواند چنین نقشی را برای انتخابات ریاست جمهوری آینده ایفا کند. علاوه بر آن نباید فراموش کنیم که وزارت کشور لایحه یی تحت عنوان لایحه جامع انتخابات تدارک دیده که در صورت تصویب آن کاندیداهای ریاست جمهوری باید حداقل امضای ۱۰۰ نماینده مجلس را ارائه کنند و در صورت تصویب چنین طرحی، عدم شرکت در انتخابات مجلس به معنای واگذار کردن ریاست جمهوری آینده به جریان حاکم است.
ایجاد شور و نشاط انتخاباتی در جامعه و قانع کردن مردم به حضور در انتخابات با توجه به اینکه اکثریت قریب به اتفاق این آرا در سبد اصلاح طلبان قرار می گیرد و از طرفی مردم ایران ثابت کرده اند که طرفدار مظلومند، مظلومیت اصلاح طلبان را در ذبح سیاسی گسترده کاندیداهایشان با رای دادن به بازماندگان آنها جبران خواهد کرد.
راقم این سطور خود یکی از این ذبح شدگان است و اگر در انفعال و عدم شرکت در انتخابات خیری را برای ملک و ملت و جریان اصلاح طلب متصور می دانست خود اولی به عدم شرکت و یکی از ترغیب کنندگان آن بود. قطعاً برپایی میتینگ های تبلیغاتی با حضور چهره های شاخص اصلاح طلب همچون جناب آقای خاتمی می تواند چنین فضایی را برای اصلاح طلبان فراهم کند، البته به شرط آنکه جریان حاکم به همین مقدار بسنده کند و حداقل انتخابات سالمی در بین تایید صلاحیت شدگان برگزار کند و خود را امین مردم در صیانت از آرای آنها بداند و پروژه «رایانه یی کردن» انتخابات که امکان نظارت کاندیداها را بر جریان برگزاری انتخابات و شمارش آرا سلب می کند برای «یارانه یی کردن» انتخابات به سود کاندیداهای خاصی نباشد.
در هر حال در عرصه سیاست نباید به دنبال صفر و صد بود و همه چیز را نباید سیاه یا سفید دید ولو پایین بودن نمره یک جریان نه به خاطر عدم اقبال جامعه که به دلیل ایجاد محدودیت های غیرقانونی از سوی جریان حاکم باشد و به عبارت عامیانه «کاچی» بهتر از «هیچی» است.
سیدابراهیم امینی
عضو هیات علمی دانشگاه شیراز، حقوقدان
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید