جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

هرکس دینی غیر از اسلام را قبول کند از او پذیرفته نمی شود


هرکس دینی غیر از اسلام را قبول کند از او پذیرفته نمی شود
وَمَن یَبْتَغِ غَیْرَ الإِسْلاَمِ دِیناً فَلَن یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ
هرکس دینی غیر از اسلام را قبول کند از او پذیرفته نمی شود
اللجنة الدائمة للبحوث العلمیة والإفتاء- السعودیة
هیئت بحث علمی و فتوی به سؤالاتی که از آنها شده و همچنین به آنچه در وسائل اطلاع رسانی از آراء و مقالاتی که دعوت به وحدت بین ادیان که عبارتند از اسلام، یهودیت و مسیحیت می کنند؛ و به درست کردن مساجد، معابد و کنیسه در یک مکان و در یک جامعه دعوت می نمایند؛ و همچنین به چاپ قرآن و انجیل در یک مجلد که از نشانه های این دعوت می باشد و آنچه که قانونها و اجتماعات و گروهها در شرق و غرب به آن دعوت می کنند، جواب می دهد. بعد از دور اندیشی و مطالعه، هیئت به شرح زیر پاسخ می دهد:
۱) از اصول اعتقادی که در دین اسلام معلوم و حتمی است و مسلمانان بر آن اتفاق نظر دارند این است که در جهان غیر از دین اسلام، دین حق دیگری وجود ندارد و آن ختم کننده ادیان است و نسخ کننده تمام آنچه قبل از آن، از دینها و آیینها و شریعتها بوده اند، می باشد. بر روی زمین دینی غیر از اسلام که بتوان با آن الله را عبادت نمود وجود ندارد. الله تعالی می فرماید:{وَمَن یَبْتَغِ غَیْرَ الإِسْلاَمِ دِیناً فَلَن یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ} [آل عمران : ۸۵] «هرکس غیر از اسلام دینی قبول کند از او پذیرفته نمی شود و در آخرت از زیانمندان قرار می گیرد.» و اسلام بعد از بعثت محمد_ صلی الله علیه و سلم _تنها به دین او اطلاق می گردد.
۲) از اصول اعتقادی اسلام این است که قرآن کریم آخرین کتابی است که خداوند نازل نموده و آن را حفظ کرده است و نسخ کننده تمام کتابهای قبل از خود یعنی تورات، انجیل و غیره است. و در عین حال شاهد بر آنهاست. قرآن تنها کتابی است که به پرستش خداوند دعوت می کند. الله تعالی می فرماید:{وَأَنزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتَابِ وَمُهَیْمِناً عَلَیْهِ فَاحْکُم بَیْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ عَمَّا جَاءکَ مِنَ الْحَقِّ} [المائدة : ۴۸]«ما این کتاب را به حق به سوی تو نازل کردیم که تصدیق کننده کتابهای پیش از خود و نگهبان بر آنهاست. در بین ایشان به آنچه خداوند نازل کرده حکم نما و از خواهشها و آرزوهایشان پیروی مکن و از حقی که به سوی تو آمده، تبعیت نما.»
۳) واجب است ایمان داشته باشیم به اینکه قرآن کریم نسخ کننده تورات و انجیل است و در این دو، تحریف، تبدیل، زیادی و نقصان راه یافته است همانگونه که بیان آن در آیاتی از کتاب خدا آمده است:{فَبِمَا نَقْضِهِم مِّیثَاقَهُمْ لَعنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِیَةً یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَنَسُواْ حَظّاً مِّمَّا ذُکِّرُواْ بِهِ وَلاَ تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَیَ خَآئِنَةٍ مِّنْهُمْ إِلاَّ قَلِیلاً مِّنْهُمُ} [المائدة : ۱۳] «بعد از آنکه نقض پیمان کردند، لعنتشان کردیم و دلهایشان را سخت گردانیدیم. کلمات را از جایگاه خویش تحریف می کنند و بخشی از آنچه را بدان اندرز داده شده بودند را به فراموشی سپردند تو بر خیانت ایشان آگاه می شوی و جز عده کمی از آنها از این خیانت دست نمی کشند.» و در جای دیگر می فرماید:{فَوَیْلٌ لِّلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتَابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هَـذَا مِنْ عِندِ اللّهِ لِیَشْتَرُواْ بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً فَوَیْلٌ لَّهُم مِّمَّا کَتَبَتْ أَیْدِیهِمْ وَوَیْلٌ لَّهُمْ مِّمَّا یَکْسِبُونَ} [البقرة : ۷۹] «ویل به حال کسانی که با دستان خویش کتاب را می نویسند سپس می گویند این از جانب خداست تا آن را به بهایی اندک بفروشند. ویل به حال ایشان از آنچه با دستان خویش نوشته اند و ویل به حال آنان از آنچه بدست آورده اند.» همچنین می فرماید:{وَإِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِیقاً یَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُم بِالْکِتَابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْکِتَابِ وَمَا هُوَ مِنَ الْکِتَابِ وَیَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ وَمَا هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ وَیَقُولُونَ عَلَی اللّهِ الْکَذِبَ وَهُمْ یَعْلَمُونَ} [آل عمران: ۷۸]« دسته ای از آنها زبانشان را به کتاب خداوند می پیچانند تا گمان شود آن از کتاب خداست در حالیکه از کتاب خداوند نیست و می گویند از جانب خداوند است در صورتی که از طرف خداوند فرو فرستاده نشده است و بر خداوند دروغ می بندند در حالیکه می دانند.» نکته ای که اینجا حائز اهمیت می باشد این است که فرقی نمی کند چه تحریف یا تبدیل شده باشد، به وسیله اسلام منسوخ گردیده است. از رسول الله صلی الله علیه و سلم ثابت است هنگامی ورقه ای را که در آن چیزی از تورات نوشته شده بود در دست عمر بن خطاب رضی الله عنه دید، خشمگین شد و فرمود:( أفی شک أنت یا ابن الخطاب؟! ألم آت بها بیضاء نقیة؟ لو کان أخی موسی حیاً ما وسعه إلا إتباعی) رواه احمد و دارمی و غیره"(آیا شک داری ای پسر خطاب؟! آیا آن روشن کننده پاک نیامده است؟ اگر برادرم موسی زنده بود چاره ای جز پیروی از من نداشت."
۴) از اصول اعتقادی اسلام این است که نبی و رسول ما محمد صلی الله علیه و سلم خاتم پیامبران و فرستادگان است همانگونه که الله تعالی می فرماید:{مَّا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِکُمْ وَلَکِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ} [الأحزاب : ۴۰] «محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست بلکه رسول خدا و خاتم پیامبران است.» پس تنها محمد است که باید از او تبعیت نمود و اگر یکی از انبیاء و رسولان خدا زنده باشد باید از محمد تبعیت نماید- و آن پیامبر غیر از محمد نمی تواند از سایر پیامبران تبعیت کند- همانگونه که الله تعالی می فرماید:{وَإِذْ أَخَذَ اللّهُ مِیثَاقَ النَّبِیِّیْنَ لَمَا آتَیْتُکُم مِّن کِتَابٍ وَحِکْمَةٍ ثُمَّ جَاءکُمْ رَسُولٌ مُّصَدِّقٌ لِّمَا مَعَکُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنصُرُنَّهُ قَالَ أَأَقْرَرْتُمْ وَأَخَذْتُمْ عَلَی ذَلِکُمْ إِصْرِی قَالُواْ أَقْرَرْنَا قَالَ فَاشْهَدُواْ وَأَنَاْ مَعَکُم مِّنَ الشَّاهِدِینَ}[آل عمران: ۸۱] «و هنگامی که الله تعالی از پیامبران پیمان گرفت، هرگاه به شما کتاب و حکمت عطا کردم سپس رسولی به سوی شما آمد که آنچه همراه شماست را تصدیق نمود به او ایمان بیاورید و او را یاری نمایید. فرمود: آیا اقرار می کنید و بر آن پیمانم را گرفتید؟ گفتند: اقرار کردیم. فرمود: گواه باشید که من با شما از گواه دهندگان هستم.» پیامبر خدا- عیسی علیه الصلاة و السلام- که در آخر الزمان نازل می شود از محمد صلی الله علیه و سلم تبعیت می نماید و به شریعت او حکم می کند. الله تعالی می فرماید:{ الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِندَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالإِنْجِیلِ} [الأعراف : ۱۵۷] «کسانی که از رسول امی که او را به صورت مکتوب نزدشان در تورات و انجیل می یابند، پیروی می کنند.» از اصول اعتقادی اسلام این است که محمد صلی الله علیه و سلم برای تمام مردم مبعوث گردیده است.{وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا کَافَّةً لِّلنَّاسِ بَشِیراً وَنَذِیراً وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ} [سبأ : ۲۸] «ما تو را نفرستادیم مگر اینکه بشارت دهنده و انذار کننده برای تمام مردم باشی ولی اکثر مردم نمی دانند.» و می فرماید:{قُلْ یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعاً} [الأعراف : ۱۵۸] «بگو ای مردم من فرستاده خداوند به سوی تمام شما هستم.»
۵) از اصول اعتقادی اسلام این است تمام کسانی که تسلیم نشده اند اعم از یهود، نصاری و غیره را کافر بدانیم و آنها دشمن خدا، رسولش و مؤمنان هستند و اهل آتش می باشند.{لَمْ یَکُنِ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ وَالْمُشْرِکِینَ مُنفَکِّینَ حَتَّی تَأْتِیَهُمُ الْبَیِّنَةُ} [البینة : ۱] «کافران اهل کتاب و مشرکان دست بردار نبودند تا اینکه دلیل و برهان آشکاری برایشان آمد.» الله جل و علا می فرماید:{إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ وَالْمُشْرِکِینَ فِی نَارِ جَهَنَّمَ خَالِدِینَ فِیهَا أُوْلَئِکَ هُمْ شَرُّ الْبَرِیَّةِ} [البینة : ۶] «کافران اهل کتاب و مشرکین در آتش جهنم برای همیشه می مانند و ایشان بدترین کسانی هستند که آفریده شده اند.» و آیات در این باره بسیار است.
در صحیح مسلم از رسول الله صلی الله علیه و سلم ثابت است که فرمود:(وَالَّذِی نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ لَا یَسْمَعُ بِی أَحَدٌ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ یَهُودِیٌّ وَلَا نَصْرَانِیٌّ ثُمَّ یَمُوتُ وَلَمْ یُؤْمِنْ بِالَّذِی أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَّا کَانَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ)"قسم به کسی که نفس محمد در دست اوست هیچ مجتمعی، یهودی یا نصاری باشد مادامیکه سخن مرا بشنود و به آن ایمان نیاورد،سپس بمیرد از اهل آتش است.) و به این دلیل کسی که یهود و نصاری را کافر نداند، کافر است. قاعده شرعی است**من لم یکفر الکافر فهو کافر**(کسی کافر را کافر نداند، کافر است.)
۶) از اصول اعتقادی و حقایق شرعی این است که دعوت به سوی وحدت ادیان و نزدیکی بین آنها در یک قالب واحد، یک دعوت خبیث و فریبنده است و هدف از آن اختلاط بین حق و باطل و ویران نمودن اسلام و استحکامات آن است و نتیجه آن بازگشت عمومی به کفر است. مصداق آن در این سخن الله تعالی گنجانده شده است که می فرماید:*وَلاَ یَزَالُونَ یُقَاتِلُونَکُمْ حَتَّیَ یَرُدُّوکُمْ عَن دِینِکُمْ إِنِ اسْتَطَاعُواْ«آنان از جنگ با شما دست نمی کشند تا اگر بتوانند شما را از دینتان برگردانند.» و همچنین می فرماید:{وَدُّواْ لَوْ تَکْفُرُونَ کَمَا کَفَرُواْ فَتَکُونُونَ سَوَاء} [البقرة : ۲۱۷] «آرزو دارند که شما هم مانند ایشان کافر شوید تا در کفر با هم برابر باشید.»
۷) از نشانه های این دعوت باطل عدم جدایی بین اسلام و کفر، حق و باطل، معروف و منکر، از بین بردن موانع نفرت بین مسلمان و کافر و از بین بردن ولاء و براء می باشد. با این کار جهاد و قتال برای اعلای کلمه حق در زمین خداوند از بین می رود. الله پاک و منزه می فرماید:{قَاتِلُواْ الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلاَ بِالْیَوْمِ الآخِرِ وَلاَ یُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَلاَ یَدِینُونَ دِینَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ حَتَّی یُعْطُواْ الْجِزْیَةَ عَن یَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ} [التوبة : ۲۹] «با کسانی از اهل کتاب که ایمان به الله و روز آخرت ندارند، و آنچه را که خدا و رسولش حرام نموده اند، حرام نمی دانند و دین حق را قبول نمی کنند بجنگید تا در حالیکه خوار و پست شده اند با دست خویش جزیه دهند.» و می فرماید:{وَقَاتِلُواْ الْمُشْرِکِینَ کَآفَّةً کَمَا یُقَاتِلُونَکُمْ کَآفَّةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ} [التوبة : ۳۶] «همگی با مشرکین بجنگید همانگونه که همه آنها با شما می جنگند و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است.»
۸) اگر دعوت به سوی وحدت ادیان از مسلمان صادر شود به منزله خارج شدن او از دایره اسلام است. زیرا این دعوت بر هم زننده اصول اعتقادی و راضی شدن به اینکه کفر به الله اشکالی ندارد. صداقت قرآن و اینکه آن نسخ کننده تمام کتابهای قبل از خود است، و اینکه اسلام نسخ کننده تمام شریعتها و ادیان قبل از خود است را باطل می نماید. بنای آن بر فکری استوار است که شریعت آن را نمی پذیرد و با استفاده از تمام دلایل شرعی اسلام که قرآن، سنت و اجماع می باشد، این دعوت قطعاً حرام است.
۹)اساس و بنای کار باید بدین صورت باشد که:
▪ برای مسلمانی که الله را پروردگار و اسلام را دین خود و محمد را نبی و رسول می داند جایز نیست که دعوت کننده، تشویق کننده و پیروی کننده این فکر خبیث باشد چه برسد به اینکه اجابت کننده این دعوت باشد و در قوانین و گروههای آنان داخل شود و در محافل آنها شرکت کند.
▪ برای مسلمان جایز نیست که تورات یا انجیل را چاپ کند. پس چگونه ممکن است آن را با قرآن در یک غلاف واحد قرار داد!! کسی که آن را انجام دهد یا به سوی آن دعوت کند در گمراهی دوری افتاده است زیرا با این کار حق که قرآن است با تحریف شده تورات و انجیل که توسط قرآن نسخ شده است را جمع می نماید.
▪ برای مسلمان جایز نیست به دعوتی که در آن می خواهند مسجد، کنیسه و معبد را در یک مکان بنا نهند، جواب مثبت دهد زیرا در این کار اعتراف کردن به این است که می توان به غیر از دین اسلام نیز خداوند را عبادت نمود و با این کار پیروز شدن اسلام بر تمام ادیان را انکار می کند و این کار دعوت نمودن به سوی سه دین است که اهل زمین هر کدام را بخواهند می توانند به وسیله آن دیندار شوند. و اقرار کردن به این است که این ادیان فرقی با هم ندارند و اسلام نسخ کننده ادیان قبل از خود نبوده است. شکی نیست که اقرار به آن یا همچون اعتقادی داشتن یا راضی بودن به آن، کفر و ضلالت است زیرا با این کار مخالفت صریح قرآن، سنت و اجماع را نموده است. و با این کار معترف می شود که تحریفات یهود و نصاری از جانب الله است. الله تعالی بلند مرتبه تر از این جملات است. جایز نیست که به کنیسه های آنها بیت الله بگوییم و عبادت آنان را عبادتی مقبول برای خدا بدانیم زیرا عبادت آنها در چارچوب اسلام نیست و الله تعالی می فرماید:{وَمَن یَبْتَغِ غَیْرَ الإِسْلاَمِ دِیناً فَلَن یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ} [آل عمران : ۸۵] «هرکس غیر از اسلام دینی قبول کند از او پذیرفته نمی شود و در آخرت از زیانمندان قرار می گیرد.» بلکه اینها خانه هایی هستند که در آن به الله تعالی کافر می شوند. از کفر و اهالی آن به خدا پناه می گیریم. شیخ الاسلام ابن تیمیه- رحمه الله- می فرماید:کلیسا و کنیسه، خانه های خدا نیستند بلکه مساجد، خانه های خداوند می باشند. در این خانه ها به خداوند کافر می شوند اگر چه در آن ذکر و عبادت کنند. خانه ها به منزله اهالی آن است و اهل آن کافر هستند پس این خانه ها محل عبادت کفار است." مجموع الفتاوی [۲۲/۱۶۲]"
۱۰) واجب است بدانیم که دعوت همه کفار به عام و اهل کتاب خصوصاً به اسلام بر مسلمانان طبق نص صریح از کتاب و سنت واجب است و این کار جز از طریق بیان و مجادله کردن به شیوه نیکو و بیان شریعت اسلام بدون کم و کاست انجام نمی گیرد. و آن اصولی هستند که یا به وسیله آن نسبت به اسلام خرسند و راضی گردند و داخل آن شوند یا با این کار نسبت به آنها اتمام حجت شود. هرکس دلیل و برهان را نادیده بگیرد، هلاک می گردد و کسی که به آن توجه نماید و آن را قبول کند، زنده می شود. الله تعالی می فرماید:*قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَی کَلَمَةٍ سَوَاء بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَلاَ نُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً وَلاَ یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَاباً مِّن دُونِ اللّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ}[ آل عمران ۶۴]«بگو ای اهل کتاب بیایید به سوی کلمه ای که میان ما و شما یکسان است و آن این است که غیر از الله را عبادت نکنیم و چیزی را با او شریک نگردانیم و بعضی از ما بعضی دیگر را به جای خداوند رب قرار ندهد. اگر روی گرداندند، بگویید: شاهد باشید که ما مسلمانیم.» اما مجادله، دیدار و گفتگو با آنها به منظور جلب میل و آرزوهای آنان و محقق کردن اهداف و خواسته هایشان و نقض کردن اسلام و پایه های ایمان، باطل است و الله و رسولش و مؤمنان از آن ابا دارند.
هیئت بحث و فتوی آن را اینگونه تقریر کرد و برای مردم تبیین نمود. این هیئت به تمام مسلمانان به طور عام و به اهل علم خصوصاً توصیه می کند که تقوای خدا داشته باشند و بر آن مراقبت نمایند، از اسلام حمایت کنند، از عقیده مسلمانان در برابر گمراهی و دعوتگران آن و کفر و اهل آن صیانت و حفاظت کنند و مسلمانان را از دعوت به سوی کفر و گمراهی که وحدت ادیان است و از واقع شدن در این دام برحذر دارند. بر خدا پناه می بریم از اینکه هر مسلمانی این گمراهی را به سرزمینهای اسلام آورد و در بینشان ترویج دهد. از خداوند به وسیله نامهای نیکو و صفات بلندش مسئلت می خواهیم که ما را از تمام گمراهی های فتنه انگیز پناه دهد و ما را وسیله هدایت، هدایت یافته گان و حامی اسلام بر طریق هدایت و نور از جانب خود قرار دهد تا در حالیکه از ما راضی است او را ملاقات می کنیم.
منبع : سایت اعجاز علمی


همچنین مشاهده کنید