جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

سیطره جهانی شدن


سیطره جهانی شدن
● مقدمه
مواردی که پیرامون آن در این مقاله صحبت می‏شود در کلمه «تنافضات» به بهترین نحو خلاصه می‏شود. ما همه تصدیق می‏کنیم که در جهان تضادها زندگی می‏کنیم و تناقضات می‏‏توانند مدت زمانی طولانی ادامه یابند. مطمئناً همه رمان مشهور جرج اورول (۱۹۸۴) را می‏شناسند نکته‏ای که ممکن است ناشناخته باشد آن است که اورول در آن کتاب لغت جدیدی ابداع نمود. «فکر دوگانه» مفهومی است که توصیف جالبی را از شخصیت بسیاری افراد و موقعیت سازمان‏هایی که خود را اعضای گروه سیاست توسعه جهانی به شمار می‏آورند ارائه می‏کند. به قول معروف اورول:
«فکر دوگانه یعنی نگهداری دو اعتقاد متناقض در فکر یک نفر و پذیرفتن همزمان هر دوی آنها»
هر کسی آموزش را برای توسعه ضروری می‏بیند اما تا کنون تعداد خیلی کمی از سیاست‏گذاران آموزشی در کشورهای در حال توسعه ارزش آموزش عالی را درک نموده‏اند. این یکی از تناقضات متعددی است که آموزش عالی و سیاست آموزش عالی در کشورهای در حال توسعه نشان می‏دهد. به آموزش همواره به عنوان یکی از ضروریات توسعه موقعیت ممتاز داده می‏شود. اما در اکثر مواقع از آموزش عالی سخنی به میان نمی‏آید.
سازمان‏هایی چون بانک جهانی با دیدگاه سنتی امتیاز خیلی پایینی به آموزش عالی داده‏اند. اعتقاد بر این است که آموزش عالی به روشنفکران جامعه توجه دارد. آنچه سرمایه‏گذارای در آموزش عالی به جامعه باز می‏گرداند بسیار کمتر از میزان بازگشتی سرمایه‏گذاری در آموزش ابتدائی و متوسطه است.
▪ در گزارش جدید بانک جهانی «سازماندهی جامعه دانایی:
چالش‏های تازه برای آموزش عالی» بانک خودش پذیرفته است که «بیشتر حمایت‏های مالی فراهم شده برای آموزش عالی در بخش‏های دیگر خرج شده‏اند...» بانک به ندرت قادر به ارائه بلندمدت و فراگیر حمایت مالی برای آموزش عالی است که برای اصطلاح موفقیت‏آمیز آن و ساخت نهادی موثر مورد نیاز است.
▪ جهانی شدن آشکار می‏نماید:
چنین موقعیتی که از یک طرف اعتقاد به ضروری بودن آموزش وجود دارد و از طرف دیگر از بالاترین سطح آموزش غفلت می‏شود، اساساً با نیازهای کشورهای در حال توسعه همخوانی ندارد. همچنین استدلال می‏شود، فشارهایی که جهانی شدن به آموزش عالی اعمال می‏کند، اصلاح را ضروری می‏نماید.
اما این نظرات برای اصلاح کافی نمی‏باشند و اینجا تناقض دیگری در ارتباط با هر دو بحث، توسعه و آموزش عالی وجود دارد: خط مشی و سیاست‏گذاری زمان بیش از اندازه‏ای را برای پیدا‏ کردن ایده‏های هوشمند به منظور اصلاح صرف می‏کند، اما زمان اندکی را به پیاده‏سازی و نحوه بکارگیری موثر سیاست‏ها اختصاص می‏دهد. و در اکثر حوزه‏های اولویت دار توسعه این وضعیت وجود دارد. اما این مقاله صرفاً به آموزش عالی محدود می‏شود. بنابراین سه مرحله اصلی مورد نظر قرار می‏گیرد:
ـ مرحله اول: آموزش عالی برای ارتقای توسعه پایدار انسانی و رشد اقتصادی ضروری است. نعمت فراوان و شکوه و جلالی که صرفاً کشورهای غنی می‏توانند فراهم نمایند ادامه نخواهد داشت بلکه یک ضرورت مطلق برای همه کشورها و خصوصاً کشورهای فقیر است.
ـ مرحله دوم: فشارهای جهانی شدن ایجاب می‏نماید که ما به طور پایدار منابع بیشتری را به آموزش عالی اختصاص دهیم و اینکه ما همچنین در هر دو سطح نهادهای فردی و کل سیستم اصلاح انجام دهیم.
ـ مرحله سوم: ایده‏های خوب کافی نیستند. تمرکز بر بکارگیری، حداقل به اندازه طرح راهبرد مهم است. واقعیت مشکلات تبدیل یک ایده به عمل و تبدیل آن به مقیاس باید در نحوه‏ی بکارگیری در نظر گرفته شوند.
به ترتیب اهمیت به هر یک از این سه موضوع پرداخته می‏شود.
● اهمیت آموزش عالی:
جهانی شدن با دقت و توجهی موشکافانه و هدفمند به سیستم‏ها و موسسات آموزش عالی در هر کشوری روی آورده است. جهانی شدن به فرایندهایی که بواسطه آنها کشورها با انتقال کالاها، سرمایه نیروی کار و ایده‏ها بیشتر با هم تلفیق می‏شوند، معطوف و منتسب می‏شود. تجارت ـ مجرای اصلی‏ای که جهانی شدن از طریق آن اتفاق می‏افتد. مزایای هنگفتی عرضه می‏نماید.
چرا که هر کشوری را در اختصاصی کردن، آنچه را به نحو احسن انجام می‏دهد، مجاز می‏شمرد. به عبارت دیگر برای داشتن یک طبقه بین‏المللی ارتقاء یافته جهانی شدن هم‏ کار را ساده کرده و هم خود بواسطه پیشرفت‏ها با طبقه کارگری بین‏المللی ارتقا یافته همراه گشته و چنین برداشت می‏شود که ایده‏های جدید بسیار سریعتر از هر زمان در طول تاریخ به ثمر می‏رسند و تکنولوژی‏های جدید، توسعه یافته و جایگزین می‏شوند. دانش به شکل فراینده‏ای مشخصه‏ی مهم ثروت ملت‏ها گشته و دسترسی به دانش و توانایی انتشار آن منبع اصلی سود رقابت پذیر شده است.
آموزش عالی می‏تواند ابزاری حیاتی برای کمک به کشورهای در حال توسعه به منظور استفاده از جهانی شدن باشد. تاکنون بیشترین پیشرفت‏ها در جهان توسعه یافته بوجود آمده‏اند با اینکه کشورهای غنی تنها وطن ۱۵% جمعیت جهان می‏باشند. صاحب بیش از ۹۰ درصد حقوق ثبت اختراع تایید شده هستند. چنانچه کشورهای در حال توسعه تمایل به دستیابی به همان مرحله را دارند. آموزش می‏تواند ابزاری پایه‏ای برای تسریع این فرایند باشد.
آموزش چگونگی دسترسی به ایده‏ها و تکنولوژی‏هایی که در جای دیگری توسعه یافته‏اند و به عمل درآوردن آنها ـ مهارت‏هایی که آموزش عالی به طور منحصر به فردی مناسب ایجاد آنها می‏باشد ـ می‏تواند کشورهای در حال توسعه را برای برداشت مزایای جهانی شدن بدون فرایند دشوار و پرهزینه اکتشاف توانمند سازد. آموزش عالی همچنین می‏تواند بر کشورها در جذب سرمایه خارجی و شرکت موثرتر در فعالیت‏های بین‏المللی مختص مطالبات فنی دیپلماسی، تجارت بین‏المللی و دولت جهانی، کمک کند.
به عبارت دیگر آموزش عالی می‏تواند به کشورهای در حال توسعه در استفاده از دگرگونی اقتصادی ایجاد شده بواسطه جهانی شدن در جهش مراحل توسعه کمک کند. جهانی شدن به نوبه خود می‏تواند به یک کشور در بهره‏گیری از محصولات آموزش عالی کمک نماید. یکی از مشکلات در جهان عرب به نظر می‏رسد این باشد که در کشورهایی مانند مصر و اردن بسیاری افراد جوان، در حال بیرون آمدن از موسسات آموزش عالی، هستند بدون آنکه شغلی برای تصدی موجود باشد. بازارهای سخت کارگری و عدم توفیق در اتصال به جریان تجارت جهانی منجر به ایزوله شدن و رکود اقتصادی در بخش زیادی از خاورمیانه است. داشتن تعداد زیادی افراد جوان تحصیلکرده سرگردان بدون شغل می‏تواند راهی به سوی شرایط اجتماعی ویرانگر باشد.
الحاق مدیریت درست به اقتصاد جهانی، از طرف دیگر می‏تواند فعالیت‏های اقتصادی را ارتقا دهد، سرمایه‏گذاری خارجی را بالا برده و ایجاد اشتغال نماید و کشورها را در جهت بهره‏گیری از مزیت محصولات سیستم‏های آموزش عالی‏شان و بهره‏مندی از مهارت‏ها و دانششان توانمند سازد. جهانی شدن همچنین می‏تواند موسسات را در استفاده از درس‏های آموخته شده در دیگر کشورها و پیوند با موسسات خارجی برای حل مشکلات یاری نماید.
ترکیب جهانی شدن و آموزش عالی پتانسیل‏های عظیمی را برای توسعه استانداردهای زندگی ارائه می‏نماید. برای مثال، هند با افزایش دادن صنعت مهندسی نرم‏افزار هم در بخش آموزش مهندسان نرم‏افزار و هم صنعت خدمات اداری پشتیبان و پروژه‏ها و کمپانی‏های جدید فعالیت‏های اقتصادی از مزیت‏های جهانی شدن بهره گرفته است بخش‏هایی از اقتصاد هند مانند بنگلور و حیدرآباد ـ که به مرحله عمل رسیده‏اند و مثال خوبی است از کشوری که در حال استفاده از آموزش عالی به منظور بهره‏گیری از یک فرصت از فرصت‏های نوید بخش ارائه شده بواسطه جهانی شدن، می‏باشد.
بیش از هشتاد هزار نفر در صنعت high-tech بنگلور کار می‏کنند ـ تعداد زیادی از آنها محصولات ۱۰۰ دانشگاه تحقیقی و کالج‏های فنی شهر است. میکروسیستم‏های sun, microfoft, oracle, itel, ibm همه‏شان همچنین مراکز توسعه نرم‏افزار ایجاد کرده‏اند یا ارتباطاتی با شرکت‏های محلی به منظور بهره‏گیری از ذخیره فارغ‏التحصیلان کامپیوتر ماهر هند برقرار کرده‏اند.
جامعه بین‏المللی و بیشتر کشورهای در حال توسعه، خودشان تاکنون فواید عظیم آموزش عالی را درک کرده‏اند. منافع هنگفتی در ارتقا آموزش پایه و دبیرستان قرار داده شده اما اهداف توسعه‏ای اعلامیه هزاره سازمان ملل و آشکارسازی اخیر سران دولت‏های جهان در توسعه پایدار در ژوهانسبورگ هیچ توجهی به آموزش عالی نکرد. خصوصاً این مطلب به ذهن خطور می‏کند که آموزش عالی به عنوان ابزاری برای دستیابی به حداقل یکی از ۹ هدف توسعه‏ای هزاره سازمان ملل ذکر نمی‏شود. نگاهی به اهداف، این را کاملاً روشن می‏سازد که حصول به تقریباً هر یک از آن اهداف بسیار آسان خواهد بود، اگر یک کشور سیستم آموزش عالی قوی و تولید کننده‏ای داشته باشد.
دو هدف اولیه، به عنوان مثال ـ نسبت افرادی که درآمدشان کمتر از یک دلار در روز است و نسبتی که در گرسنگی به سر می‏برند ـ تا حد زیادی به توسعه اقتصادی و درجات کاهش فقر متکی است. بدون یک سیستم آموزش عالی چه کسی استراتژی‏های کاهش فقر را فراهم خواهد کرد؟ چه کسی تحقیقات کشاورزی را به منظور توسعه تکنولوژی‏های مناسب برای آنانی که از زمین کسب درآمد می‏کنند، انجام خواهد داد؟ و چه کسی سیاست‏هایی که توسعه اقتصادی و مذاکره جبران وام‏ها و دسترسی به بازارهای غنی جهانی را در سازمان تجارت جهانی (WTO) ارتقا می‏دهد را نشان می‏دهد؟
هدف بعدی ـ تضمین جهانی آموزش ابتدائی و دبیرستان ـ همچنین متکی بر آموزش عالی در پروش معلمانی است که هماهنگی و تناسب کمیت افزایش یافته آموزش عالی را با کیفیت بهبود یافته تضمین خواهند کرد.
برای اکثر اهداف دیگر هم مفید است. اختیار دادن قانونی به نیازهای زنان، در میان خیلی چیزهای دیگر، زنان را قادر به تصرف موقعیت‏های قدرت می‌نماید. کاهش دادن مرگ و میر کودکان نیازمند پرسنل پزشکی بهتر یا اموزش مناسب دیده است. جبران فقدان نیازهای منابع محیطی در میان بسیاری دانش‏های برگرفته از ابتکارات به تحقیق در منابع انرژی جایگزین، همگی به طور دقیق به موفقیت آموزشی پیوند می‏خورند و بویژه مهارت‏ها در توسعه و کاربرد دانش که آموزش عالی تولید می‏کند.
نکته این است که آموزش عالی فرصت‏های بزرگی را برای کشورهای در حال توسعه به منظور بهره‏گیری از آنها ارائه می‏کند و به طور مستقیم به فرایند جهانی شدن کمک می‏کند، می‏تواند در نیل به اهداف توسعه‏ای هزاره همکاری ‏نماید و می‏تواند کشورها را به منظور سازگاری با تکنولوژی جدید و برآورده کردن نیازهای بومی قدرتمند سازد و به آنها در رسیدن به اقتصاد جهانی کمک کند.
متاسفانه، نیاز آموزش عالی در کشورهای در حال توسعه در سطح وسیعی برآورده نمی‏شود. در بیشتر جهان در حال توسعه ارائه آموزش عالی به طور اسفناکی با نیازهای جهانی شدن ناهماهنگ است. سیستم‏های موجود نه نیازهای بازار کار جهانی و نه نیازهای اقتصادی و اجتماعی بومی را ارضا می‏کند، اینجا تنها سه موضوع اصلی وجود دارد:
۱) آنچه که جهان امروز نیاز دارد، مهارت‏های حل مسئله و قابلیت انعطاف‏پذیری است. بسیاری از دانشگاه‏های کشورهای در حال توسعه امروزی بر آموزش از روی عادت تمرکز می‏کنند، جایی که حافظه و نه خلاقیت و کنجکاوی جایزه داده می‏شود. در جهانی که به سرعت در حال تغییر است، موسسات آموزش عالی نباید به دانشجویانشان تنها یاد دهند که اکنون چه چیزی شناخته شده است بلکه چگونگی به روز نگه داشتن دانش را یادشان دهند. قابلیت انعطاف و اخذ تکنولوژی‏های جدید گردآوری دانش، حیاتی می‏باشند اما متاسفانه در اکثر جهان در حال توسعه توجه به این مسئله وجود ندارد.
۲) عدم توفیق برنامه‏ریزی آموزشی ـ تحصیلی در رشته‌های که نیاز جامعه است، دربرگیری و شمول دانش، مهارت‏ها و چشم‏اندازهایی که دانشجویان نیاز است آگاهی یابند، از اهمیت مشابهی برخوردار است، همان طور که انجمن‏های ویژه در آموزش عالی جامعه گزارش می‏کنند (مجدداً برای ذکر جزئیات بیشتر به آن پرداخته می‏شود)، فشار کارهای سازمانی و اتکا به سنت، بسیاری تحصیل‌کردگان علوم انسانی و هنر را در ردیف «بیکاران تحصیلکرده» جای داده است.
۳) در پایان، سیستم‏های آموزش عالی در اخذ و نگهداری فرصت‏های ارائه شده بواسطه پیوند جهانی ناموفق عمل می‏کنند. جهانی شدن به افراد اجازه بیرون آمدن از مرزهای موسساتشان و اتصال به دیگران به منظور حل مشکلات را می‏دهد، اما شبکه‏های نهادی و مرزهای متقاطع که امید زیادی برای ارتقا نوآوری علمی مناسب نیازهای کشورهای در حال توسعه می‏دهند، هنوز کم رنگ و خام هستند.
● نیاز به اصلاح
پس از ارائه اظهارت پیرامون اهمیت آموزش عالی اکنون به بحث نیاز به اصلاح پردازیم. این نیاز در حقیقت کانون گزارش اخیر انجمن ویژه آموزش عالی و جامعه بود که بواسطه یونسکو و بانک مرکزی جهانی در سال ۱۹۹۷ گردآوری شد. (Taskforce)، انجمن ویژه، پیشنهاد کرد که «اقدام فوری برای گسترش کمیت و بهبود کیفیت آموزش عالی در کشورهای در حال توسعه می‏بایست الویت اصلی توسعه گردد». گزارش بیان می‏دارد آموزش عالی «در آستانه اقتصاد دانایی همچون آموزشی ابتدائی در آستانه اقتصاد کشاورزی و آموزش دبیرستانی متوسطه در آستانه اقتصاد صنعتی است».
انجمن ویژه همچون نقطه عطفی در تفکر آموزش عالی است. رئیس بانک جهانی جیمز و نفتسون آن را به عنوان یک «نقشه راهنمای خارق‏العاده» برای سیاستگذاران توسعه، توصیف کرده است و در شروع گزارش می‌گوید: تحصیلکردگان خوب جهان در حال توسعه «می‏توانند نیروی پرقدرتی برای تغییر باشند، اما آنها نیاز به مدارس و فرصت‏های تحصیلی در کشورهایشان دارند».
گزارش، رئوس موارد اصلاح آموزش عالی را مطرح می‏کند و موانع و پیشنهادات جهت غلبه بر آنها را بیان می‏دارد.
● آموزش عالی و علاقه عمومی
اولین موضوع اصلی، شامل آموزش عالی و علاقه عمومی می‏شود. جهل و نادانی مدرن در مورد آموزش عالی بواسطه اقتصاد دانان هدایت شده است. ـ گروه دانشمندان سطح پایین، عادت به دانستن قیمت هر چیز و ارزش هیچ چیز، داشته و ما را به راه آسان و باور نکردنی تشخیص بازگشت سرمایه‏گذاری در آموزش عالی می‌رسانند.
در اینجا زمان کافی برای توضیح محاسبه به طور کامل وجود ندارد ـ اما نکته اصلی اندازه‏گیری بازگشت آموزش عالی منحصراً در تفاوت‏های درآمدی است. شخصی را که هیچ گونه تحصیلاتی ندارد، کسی که به مدرسه ابتدائی رفته است، کسی که دبیرستان را تمام کرده است و شخصی را با مدارک دانشگاهی در نظر بگیرید ـ هر کدام چه میزانی بیشتر از قبلی درآمد دارد؟ سپس این تفاوت‏ها با افزایش میزان سرمایه‏گذاری شده در آموزش آنها، برای پیداکردن بازگشت مقایسه می‏شوند. این نتایج به طور کلی اظهار می‏نمایند که آموزش عالی بازگشت پایین‏تری از آموزش ابتدائی و دبیرستان دارد ـ و جهت آنها توجیه تحریف بودجه‏های دولت (و وجوه توسعه) به دور از موسسات آموزش عالی مورد استفاده قرار داده شده‏اند.
نرخ محاسبات بازگشت اشتباه محاسبه می‏شود، زیرا آنها حدود تغییرات بهره را در کسانی که به تحصیلات عالی می‏رسند، در نظر نمی‏گیرند. برای مثال آموزش عالی می‏تواند کیفیت سلامتی را افزایش داده و کمیت را کاهش دهد. هم‏چنانکه نرخ تحلیل بازگشت نشان می‏دهد. فواید خصوصی برای افراد فواید مستقیم نیروی کار نمی‏باشند. انجمن ویژه در مورد منافع آموزش عالی دیدگاه وسیعتری به نرخ بازگشت صرف دارد». آموزش عالی به طور عینی بهره‏های بالاتر و بیشتر در جهت بهبود درآمدهای آنهایی که مدارکشان را دریافت می‏کنند اعطا می‏نماید و بسیاری از این فواید شکل فواید عمومی به خود می‏گیرد. مانند همکاری آموزش عالی در سرمایه‏گذاری، رهبری دولت، فرهنگ و دموکراسی اشتراکی و پتانسیل‏هایش برای برچیدن مضرات فقر، همه اینها سازه‏های حیاتی برای اقتصادها و جوامع قوی‏تر هستند و مسیرهایی که از طریق آنها سود سرمایه‏گذاری در آموزش عالی در سراسر جامعه تکثیر می‏شود.
● سیستم‏های آموزش عالی
دومین موضوع اصلی گزارش انجمن ویژه به ضرورت تطابق یک سیستم چشم‏انداز گسترده بر آموزش عالی مربوط می‏شود. در مورد سیستم‏هایی که کشورها را مجبور می‏کنند بر جنگ‏ها همانند درختان تمرکز کنند فکر کنید. در نظر گرفتن ساختار و عملکرد موسسات آموزش عالی به صورت کلی و دسته جمعی و نه فقط فردی. نظر ما در مورد سیستم‏های آموزش عالی همه نوع دانشگاه‏های تحقیقاتی عمومی تا مدارس حرفه‏ای خصوصی را شامل می‏شود. این دیدگاه جایگاه این موسسات را در مقایسه با یکدیگر همانند پیوندشان با مابقی سیستم آموزش و جامعه در سطح وسیعتر بیان می‏کند. چنین چشم‏اندازی، با انواع متفاوت موسسات از دانشگاه‏های تحقیقی گرفته تا کالج‏های حرفه‏ای که به ماموریت‏های متفاوتی اختصاص یافته‏اند، خودش به طور طبیعی به توسعه سیستم فکری و طبقه‏بندی شده آموزش عالی و علاقه عمومی کمک می‏کند. پیوند با موسسات آموزش عالی در کشورهای دیگر نیز به طور فزاینده‏ای در حال اهمیت یافتن است.
● اختیار:
سومین موضوع کلیدی اختیار است که بواسطه آن ما نوع چیدمان را معنی می‏کنیم، هر دو رسمی و غیر‏رسمی که به «تیم» آموزش عالی اجازه عمل می‏دهند. بسیاری از افرادی که به انجمن ویژه دلایل ارائه می‏کنند، به عنوان محور اصلی مشکل تأخیری وکندی تأثیرگذاری موسسات آموزش دقیقاً به اختیار اشاره نمودند و لذا ما اصول اختیار صحیح را مانند آزادی علمی، استقلال و خودگرانی، نیاز به کنترل و پاسخگویی، انتخاب شایسته‏وار و اصولی از این قبیل را بسط می‏دهیم.
هم‏چنین مجموعه‏ای از راهکارهای تغییر اصول دانشگاه مورد توجه قرار می‏گیرد. از مکانیسم‏های ویژه به منظور اکتساب و ارتقا دانشکده و انتخاب رؤسای دانشگاه به هیأت امنا شوراهای دانشکده کتب راهنمای سازمانی و کمیته‏های سرکشی.
● علم و تکنولوژی
علم و تکنولوژی حوزة بعدی گزارش انجمن ویژه است.
علم مجموعه بی‏نظری از چالش‏ها را به دانشگاه‏‏‏‏ها در سراسر جهان ارائه می‏نماید. ابتدا دانش پایه خود، کالایی عمومی است. تحقیق اساسی علمی اغلب نیازمند سرمایه‏گذاری هنگفت برای تحویل درازمدت فواید بسیار نامشخص است. بازار به خودی خود برای سرمایه‏گذاری در این تحقیق خیلی مناسب نیست. بویژه که بهره‏ها توسط فقرا بیشتر از افراد پولدار احساس می‏شوند. همان‏طوریکه اغلب مورد توجه قرار گرفته است، در جهان امروز یافتن تأمین اعتبار برای تحقیق روی یک شامپوی جدید شوره‏سر می‏‏تواند آسان‏تر از آزمایش و توسعه درمانی برای مالاریا باشد.
دوم، شیوه‏ای که دانش علمی تولید می‏شود به سرعت در حال تغییر است. تولید علم به طور فزاینده‏ای در تمام محدوده‏های سازمانی و انجام می‏شود و شامل مشارکت بخش خصوصی و عمومی می‏شود و اغلب (یک مشکل مهم استراتژیک هم‏چون توسعه واکسن HIV، ایدز معطوف می‏شود.) به جای داشتن دانشمندان منفرد در حال کار به شیوه نسبتاً ناهماهنگ در آزمایشگاه‏هایشان، به سمت کار گروهی به منظور حل یک مشکل مهم استراتژیک هم‏چون توسعه واکسن HIV (ایدز) معطوف می‏شود.
سوم موفقیت علمی منجر به افزایش عدم قطعیت به جای قطعیت می‏شود. تعصب بیش از حد پیرامون مواد خوراکی اصلاح شده (به طور ژنتیک) که دانش پیشرو، تجارت بزرگ و جهانی شدن را با هم در یک نوشابه مست کننده ترکیب می‏کند ـ مثال کاملی است از اینکه جایی که پیشرفت علمی ویژه‏ای رسیدن به تفاهم تا چه اندازه سخت است وجود دارد. ارتباط میان علم و جامعه به طور فزاینده‏ای در حال تغییر همراه آزاردگی است. زیرا به طور فزاینده‏ای کارشناسان باید بپذیرند که آنها واقعاً نمی‏دانند.
معنی این سه عامل این است که دانشگاه‏ها باید اساساً بیشتر انعطاف‏پذیر و مشارکتی باشند. اگر آنها می‏خواهند به طور شایسته‏ای بر علم سرمایه‏گذاری کنند، می‏بایست با مستعدترین گروه‏های علمی همکاری کرده، برنامه آموزشی متناسب جوامع مدرن ساخته و حمایت عمومی را برای تحقیقات علمی‏شان حفظ نمایند.
این مشکلات در بسیاری کشورهای در حال توسعه درهم آمیخته می‏شوند. جایی که به علت ضعف منابع انسانی تجهیزات ناکافی، فقدان با مابقی دنیای تحقیق و بسیاری عموامل دیگر، پایه علم و تکنولوژی به طور شایع و رایجی پایین است. انجمن ویژه معتقد است که توسعه مدت زیادی اختیاری نمی‏ماند بلکه در حال اجباری شدن برای تمام کشورهایی است که سعی در رقابت در اقتصاد دانایی جهانی دارند.
● اهمیت آموزش عمومی
موضوعی پایانی اهمیت آموزش عمومی است.
آموزش عمومی بر توسعه همه جانبه فردی و نه فقط آموزش حرفه‏ای‏شان تأکید می‏کند: آموزش عمومی توانایی فکر برقراری ارتباط، یادگیری و مطابقت یک چشم‏انداز وسیع تاریخی، تطبیقی نظام‏مند با موضوعات مختلف را مشخص، می‏نماید و پایه‏ای است برای مطالعه تخصصی آتی.
گزارش انجمن ویژه در مقدمه مصراً طالب آن است که موارد حتی در حد اندکی توسعه آموزش عمومی با کیفیت بالا، در کشورهایی در حال توسعه. چنین آموزشی برای همه دانش آموزان نیست، اما درخواست عمومی هر کشوری وجود افرادی است که توانایی سطح بالای فکری در زمان‏های در متغییرسریع عمل کنند ـ که بتوانند با آیا تصمیم‏گیری اینکه داروهای نوع ایدز صادر شود، تعمق کردن بر موضوعات اخلاقی شامل مواد خوراکی اصلاح ژنتیک شده، یا اقدام به توسعه یک سیستم قانونمند ملی که بتواند قویاً از حقوق اساسی انسان‏ها حفاظت کند؛ شامل مذاکره با صندوق بین‏المللی پول می‏شود.
مفهوم برنامه آموزش عمومی به طور طبیعی در میان کشورها متفاوت است. به طور مثال شمال افریقا نباید کورکورانه با مفهومی که برای مثال در کانادا وجود دارد تطابق یابد بلکه باید درس‏هایی که در دیگر مکان‏ها آموخته شده را بگیرد و با نیازهای جامعه آفریقایی سازگار نماید. شمال آفریقا جایی که انگلیسی به طور گسترده‏ای صحبت می‏شود برای مثال احتمالاً دوره‏های زبان را مانند کشور کره نیاز ندارند. هرچند ممکن است دوره‏های بیشتری در ساخت موسسات قوی نیاز داشته باشد. بنابراین کسی که در موضوعاتی مانند حقوق، فلسفه، اقتصاد و سیاست تحصیل کرده است ممکن است نسبتاً مهم‏تر باشد. طرح یک برنامه آموزش عمومی فرصت پرسش سؤالات است. یک تناقض وجود دارد ـ هم در عرصه توسعه به طور عام و هم در آموزش عالی به طور خاص ـ جایی که زمان بیشتری صرف بحث پیرامون سیاست و روش می‏شود.
تا اینکه روش واقعاً اجرا و انجام شود.
جهت توضیح روشن‏تر اجرای سیاست‏های جدید آموزش عالی در عصر جهانی شدن به طور خلاصه به ۲ موضوع اشاره می‏شود: اصلاح برنامه آموزشی (تحصیلی) و مهاجرت نخبگان یک نیاز به شمار می‏آید.
اگر موسسات آموزش عالی در کشورهای در حال توسعه قصد تولید تحصیل کردگان با استعداد را به منظور مشارکت و رقابت در جامعه جهانی در حال ظهور داشته باشند، اصلاح برنامه آموزشی یک نیاز گسترده به شمار می‏آید. اما اصلاح برنامه آموزش معمول به تنهایی به عنوان یک مشکل فنی، تکنیکی و مجزا از سیاست دیده می‏شود. در حقیقت این مشکل هم فنی و هم سیاسی است و عدم موفقیت در شناخت جوانب سیاسی اصلاح برنامه آموزشی معمولاً دلیل عدم انجام آن است.
در بسیاری موارد، معمولاً عدم توفیق اصلاح برنامه آموزشی دلیل عدم انجام آن است.
در بسیاری موارد، عدم موفقیت اصلاح برنامه آموزشی می‏تواند به اتخاذ یک کمیته نامناسب اجرایی نسبت داده شود. ملاحظه سهام داران در طرح برنامه آموزشی و اصلاح ضروری است و رها کردن گروه‏های علاقه‏مند و موثر می‏تواند بحران‏زا باشد. تمامی گروه‏های متمایل به اصلاح (شامل معلمان، دانشجویان، استادان دانشگاه، کارمندان و اعطاکنندگان) می‏بایست تشویق شوند که دیدگاه‏هایشان را به گوش دیگران برسانند. از آنجا که اغلب کسانی وجود دارند که بیش از همه احساس می‏کنند بواسطه تغییر برنامه آموزشی مورد تهدید قرار گرفته‏اند دانشکاه‌های فعلی باید با توجه ویژه‏ای مدیریت شود. بدون این همکاری گسترده اصلاح‏گران در به صحنه‏آوردن همان افراد مسئول ارائه برنامه آموزشی ناموفق خواهند بود.
موانع سیاسی اصلاح نیز با موضوع مهاجرت نخبگان به دقت روشن می‏شود. منابع انسانی که در سطح بالا تعلیم دیده‏اند می‏توانند اکنون به دلیل پویایی بیشترآسانتر بکار گرفته شوند. دانشجویانی که در توسعه و فراگیری دانش بامهارت هستند توجه کشورهایی که علاقه‏مندند در رقابتشان اندکی بهتر عمل کنند و برای دولت، و سازمان‏های توسعه بین‏المللی که نیازمند پرکردن پست‏های اشغال نشده‏شان هستند را جلب می‏نمایند. برای کشورهای در حال توسعه این جلب توجه به نگرانی‏های پیرامون مهاجرت نخبگان منجر شده است. دانشجویانی که هزینه تحصیلاتشان بواسطه یک کشور در حال توسعه پرداخته شده است مهارت‏های مورد نیاز را در خارج از کشور یاد گرفته و پس از اندکی همکاری با کشور خود هزینه‏شان را نقدی پرداخت می‏کنند.
فرار مغزها موضوع بحث پیرامون سرمایه‏گذاری در آموزش عالی را سخت می‏کند. چناچه تعداد قابل ملاحظه‏ای از بهترین دانشجویان یک کشور که تحصیلاتشان از بیت‏الممال عمومی پرداخت شده است به محض اینکه دانشگاه را تمام می‏کنند مهاجرت کنند، کشور چه بهره‏ای از سرمایه‏گذاری به دست آورده است؟ سولاتی مانند این تهدیدهای جدی برای فرایند اصلاح ایجاد می‏نماید. مگر اینکه مهاجرت مغزها در سیاست‏های مراحل توسعه در نظر گرفته شود. که ممکن است تصمیم‏گیری پیرامون سرمایه‏گذاری در آموزش عالی را پیچیده سازد و تضادهای سیاسی قوی ایجاد نماید.
نکته اینجاست که ملاحظه سیاست‏های اصلاح همچون جوانب فنی آن بسیار سخت است. در این رابطه اصلاح آموزش عالی که اخیراً در پاکستان اجرا شده است، اشاره می‏شود.
همانند مابقی جهان در حال توسعه، پاکستان به فرم سنتی آموزش را به طور مشخصی در آموزش ابتدائی و دبیرستان ارائه می‏نماید. هم کمیت و هم کیفیت ارائه آموزش عالی به طرز اسفناکی نامتناسب با نیازهای جامعه بوده، ساختارها، صلاحدید و مدیریت و عملکردها، استفاده غیر موثر از منابع، بودجه ناکافی، عملکردهای ضعیف جذب نیرو، فقدان توجه به تحقیق و سیاسی کردن دانشگاه‏ها، پرسنل و دانشجویان همه راه را برای ارائه خدمات موثر بسته‏اند بودند. بنابراین اصلاح اضطراری و فوری نیاز بود.
موقعیت مبهم سیاسی نیز در پاکستان اصلاح را پیچیده می‏سازد. کشور به طور موثری توسط یک دیکتاتوری نظامی و یک بوروکراسی نسبتاً آشفته و بی‏نظم که دستیابی سریع هر چیزی رامشکل می‏نماید، اداره می‏شود ـ نه یک بافت مورد انتظار برای اجرای یک فرایند اصلاحی دور از دسترس.
اخیراً یک گروه پاکستانی دارای تفکر اصلاحی گردهم آمدند. آنها شامل نمایندگانی از دانشگاه‏ها، جامعه مدنی، تجارت و گروه (Boston) بستن ـ یک گروه آمریکایی مبتنی بر، دانش پاکستانی ـ نه تنها جوانب فنی معمولی را بیان کردند، همچنین به اندازه کافی برای مواجه با جوانب سیاسی اصلاح و اجرای آن دانا و زرنگ بودند. برای اطمینان توصیه‏ها و پیشنهاداتی در موضوعات فنی هم‏چون طول مدت تحصیلی لیسانس، میزان سرمایه‏گذاری احساس می‏شد ،را ارائه کردند.
این گروه اعتبارات جدید لازم، ایجاد امتیاز و اعطای آن به منظور کمک به ترفیع بودجه، قطع حقوق دانشگاه از شاخص‏های پرداخت دولت را ارائه کردند (اطلاعات بیشتر در مورد مراحل فنی می‏تواند در بخش آموزش عالی انجمن ویژه دروب سایت WWW.The.Net) اما آنها هم‏چنین متفکرانه، سیستماتیک و محترمانه با مخلفان تغییر که متشکل از آرایش سرسختانه موسسات آموزش عالی بستن و در مجموع بسیاری از افراد مخالف با رژیم مشرف بودند، رفتار نمودند.
به منظور اجرا کردن تغییرات در یک چنین سیستمی انجمن ویژه آموزش عالی پاکستان بر آنچه آنها به عنوان مدل کارآفرینانه شرح می‏دهد تکیه می‏کند. این مدل به منظور ارتقا و تشویق «کارآفرینان اجتماعی» آنهایی که به دنبال «ورود به اهداف استراتژیک» در فرایند اصلاح هستند را می‏طلبد.
بنابراین به جای سعی در به صف آوردن افراد در آغاز و سپس تقبل بخشی از فرایند اصلاح به یکباره افراد و گروه‏های کوچک با تغییرات موثر در یک بخش کوچک سیستم پیشقدم می‏شوند و سعی در ایجاد تغییرات بزرگتر در دیگر حوزه‏ها می‏نمایند.
در این مدل، ایجاد اصلاح بدون حمایت دولت امکان‏پذیر است و حتی بدون حمایت کل جامعه آموزشی عالی بواسطه ایجاد و ترویج خبرهای جدید موفقیت، شما دیگران را تشویق به شروع مبارزه و ایجاد نیروی سرعت بخشی می‏کنید که بواقع توجه سیاستمداران را جلب خواهد کرد.
مدل انجمن ویژه پاکستان به منظور اعمال فشاری مطلوب بر رهبران کشور ارائه شد. هنگام شنیدن گزارش و نظریات و پیشنهادات انجمن ویژه، رئیس جمهور مشرف یک میلیون روپیه افزایش فوری اعلام نمود. افزایش بیش از یک سوم بودجه قبلی، برای دانشگاه‏های عمومی در سال مالی جاری اختصاص یافت.
او هم‏چنین تأسیس یک کمیته آموزش عالی و مضاعف کردن کل امتیازات دولت به آموزش عالی در سال ۵ـ۲۰۰۴ را تصویب کرد. اصلاح پاکستان هنوز در مرحله اولیه قرار دارد اما مثال یک مورد امیدوار کننده است، زیرا نشان می‏دهد چه کارهایی می‏تواند حتی از آغازهای ناامید کننده انجام شود. اصلاح آموزش عالی یک شبه اتفاق نمی‏افتد و یک فرایند درازمدت است اما جهانی شدن به سرعت در حال تغییر دادن جهان است و فرصتی برای هدر دادن شروع اصلاح وجود ندارد.
قصد آن نیست که مثال پاکستان را به عنوان بهترین یا تنها شیوه اصلاح، یا اینکه می‏تواند در جاهای دیگری تکرار شود، پیشنهاد گردد، بلکه سخن آن است که نیاز به توجه بیشتری به فرایند اصلاح و تفکر عمقی پیرامون سیاست‏ها داریم، هم‏چنانکه در مورد موضوعات فنی انجام می‏دهیم.
همانطوریکه در ابتدا گفته شد، بحث در مورد تناقضات آموزش عالی در جهان در حال توسعه آنچنان شایع و فراگیر می‏باشند که آنچه به ذهن خطور می‏کند، تصویر دو نفر است که برای پارو زدن یک قایق در جهات مختلف تلاش می‏کنند و لذا در مسیر دایره‏ای حرکت می‏کنند.
زمان حل تناقضات دربرگیرنده آموزش عالی در جهان در حال توسعه فرا رسیده است. برای شروع پارو زدن در جهت یکسان به افراد پاسخگوی آموزش به طور کل و افراد جوابگوی آموزش عالی به طور خاص نیاز است.
آنها می‏توانند کشورشان را به جلو سوق دهند، مسیر و فرایند جهانی شدن را شکل داده و از پتانسیل جهانی شدن بهره گیرند.
نویسنده: دیوید ای. بلوم
ترجمه: قدسی بیات
۱. متن سخنرانی کلارنس جی ـ گمبل، استاد اقتصاد جمعیت‏شناسی دانشگاه‏ها روارد. ۱۹ سپتامبر ۲۰۰۲
(clarencej. Gamble)
نویسنده: دیوید ای. بلوم (David & Bloom) ـ
۲. انجمن ویژه (Task force): بخش بایگان مستقلی که فرایند پژوهش، ارزیابی و برنامه‏ریزی در یک سازمان دانش مدار به عهده می‏گیرد.
۳. گزارش کامل را در وب سایت انجمن ویژه بیابید: WWW. The. Net
منبع : فراجو


همچنین مشاهده کنید