جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


بحرانی شدن فقر در ایران


بحرانی شدن فقر در ایران
فقر مطلق عبارت است از عدم برخورداری انسان از مبرم ترین و اساسی ترین نیاز ها مانند غذا پوشاک و سر پناه ساده. کسانی که در زیرخط فقر مطلق زندگی می کنند دارای محرومیت های جدی و آزار دهنده ای مانند گرسنگی و سو» سکونت هستند و از حیث جسمی و روحی نیز رو به تباهی و نیستی با سرعتی شتابان و غیر معمول حرکت می کنند.
اما فقر نسبی بیان کننده استانداردهای بالاتری نسبت به فقر مطلق است در این مقوله از فقر گر چه خانواده ها در محرومیت و ناکامی بسر می برند اما این ناکامی در مقایسه با متوسط سطح زندگی و در آمد اقشار بالاتر جامعه مشخص می شود بنابر این نسبی است. هر دو نوع فقر علل مشخص و آثار و پیامد های اجتماعی جدی در پی دارد. فقر یکی از مشکلات اجتماعی است که ریشه غالب مشکلات اجتماعی دیگر است (انحرافات، افزایش جرم و جنایت که با شدت فقر اشکالی جدید و غیر معمول به خود می گیرد، بزهکاری، طلاق کودکان خیابانی، روسپیگری، و......) طبق ارزیابی بسیاری از کار شناسان برجسته اقتصادی و اجتماعی در ایران مهم ترین و اصلی ترین مشکل اجتماعی فقر است که نابسامانی های دیگر را در پی دارد.
آن چه مسلم است دو مقوله فقر در ایران به خصوص در ۳ساله اخیر افزایش غیر قابل انکاری داشته ضمن اینکه در این ۳ سال شاهد چند برابر شدن در آمد ارزی حاصل از فروش نفت و خالی شدن صندوق ذخیره ارزی نیز بودیم .با این اوصاف نه تنها بهبودی در اوضاع اقتصادی و معیشتی مردم حاصل نشده و پول نفت بر سر سفره های مردم نیامد بلکه به نظر می آید جمعیت قابل توجهی که در سال های اخیر در گروه فقر مطلق قرار نداشتند به ویژه جمعیت زیر خط فقر مطلق با روندی شتابان در حال افزایش می باشند.
این در حالی است که به همه اعتراض های صنفی کارگران فرهنگیان و صنوف دیگر نیز نه تنها پاسخ قانع کننده ای داده نمی شود بلکه برخورد غالب دولت نیز سرکوب و ارعاب است. این توجیه که قیمت جهانی غذا و افزایش یافته نمی تواند دلیل متقنی برای افزایش جمعیت فقیر ایران باشد چرا که این افزایش بها به هیچ عنوان نه تنها با افزایش چند برابر درآمد حاصل از فروش نفت ایران برابری نمی کند بلکه این افزایش فقط غذا را در بر می گیرد و شامل کالاهای دیگر نمی شود.
آن چه غیر قابل انکار به نظر می رسد این است که توزیع ناعادلانه در آمد ها موجب افزایش فقر نسبی و در نهایت فقر مطلق در کشور شده است و عدم بهره وری و کاهش رشد اقتصادی و تورم لجام گسیخته در کنار عوامل متعدد دیگر گروه های فقیر را منزوی نموده است.
در واقع سیاست ها و روش های نادرست اقتصادی دولت نهم نه تنها فقر زدایی ننموده بلکه تاکید بر روش های صدقه ای زمینه افزایش آن را نیز فراهم آورده است. اما آن چه مسلم است تداوم این سیاست ها موجب بحرانی شدن فقر در کشور خواهد شد و همین مسئله نیز منجر به بحران های سیاسی و اجتماعی و شورش های نامتعارف شهری خواهد گردید. به بیان دیگر با بحرانی شدن فقر آن چه وقوع آن محتمل تر به نظر می آید بروز انواع بحران های اجتماعی انحرافات و آسیب های اجتماعی سابقه دار و جدید است که در انتظار جامعه ما خواهد بود. (روند رو به تزاید مشکلات اجتماعی) اتفاقی که امنیت مورد اشاره آقای حداد عادل را به طور جدی زیر سوال می برد. وقتی توزیع در آمد ها نابسامان تر می شود وقتی میزان نقدینگی بدون برنامه در کشور افزایش می یابد شرایط نیز برای بی مصرف ماندن منابع مالی و در نتیجه فعالیت های تورم زا (مانند مسکن) فراهم شده و زمینه نیز برای افزایش غیر قابل کنترل تورم و رکود تورمی مهیا تر می شود. بدون تردید تشدید این وضعیت موجبات شورش های شهری بی مقدمه را فراهم می کند که نمونه این شورش ها را بارها در مناطق محروم کشور شاهد بودیم. تجربه چندین ساله چه در کشور ما و چه در جوامع دیگر ثابت نموده که هیچ فقری امنیت نمی آورد و اولین پیامد تداوم و تشدید فقر گسترش ناامنی و فقدان امنیت خواهد بود. راه کاهش فقر نیزوعده آوردن پول نفت بر سر سفره های مردم نیست همان طور که گسترش سهام عدالت نیز دردی از مسکینان در مان نکرده است.
نویسنده : عباس فاطمی
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید