جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

عصر دانش


عصر دانش
ویژگی‌های انقلاب صنعتی دو قرن گذشته ‌‌ـ که ما تحت عنوان انقلاب صنعتی اول می‌شناسیم ـ استفاده از ماشین‌ها و ابزار آلاتی بود که توانمندی‌های فیزیکی انسان‌ها را گسترش می‌دادند و تقویت می‌کردند. به کمک این ماشین‌ها توانستیم با اشیا و مواد، کارهایی بکنیم که خارج از توان ماهیچه‌های خودمان بود. همین‌طور کارهای خود را با سرعتی انجام دادیم که قبل از آن ممکن نبود. در نتیجه، طی این دوره، جهان به معنی واقعی کلمه تشنه‌ی مواد خام و نیروی کار بود. اصل مائو که می‌گفت "قدرت از لوله‌ی تفنگ بیرون می‌آید"، زمانی که بیان شده بود درست بود؛ در واقع افراد می‌توانستند از طریق اِعمال زور، منابع طبیعی را تحت کنترل در آورند و مردم را به کار وادارند، و اگرچه چنین طرز فکری، شادترین یا بهره‌ورترین کارگران را به ارمغان نمی‌آورد، اما به اندازه‌ی کافی خوب عمل می‌کرد.
انقلاب صنعتی دوم، که اکنون در حال پیش‌رفت است، بر پایه‌ی ماشین‌هایی شکل می‌گیرد که توانمندی‌های ذهنی انسان را گسترش می‌دهند و تقویت می‌کنند. یکی از ویژگی‌های چشم‌گیر فناوری‌های جدید، این است که تقریباً از منابع طبیعی هیچ استفاده‌ای نمی‌کنند. مثلاً برای ساخت تراشه‌های سیلیکونی رایانه‌ها، از مقادیر بسیار ناچیز شن و دیگر موادِ تقریباً بی‌ارزش استفاده می‌شود. این تراشه‌ها همین‌طور از مقادیر بسیار اندک نیروی برق استفاده می‌کنند.
هرچه الکترونیک، رایانه و دیگر اشکال فناوری، مثل زیست‌مهندسی، کوچک‌تر و کوچک‌تر می‌شوند، سهم مواد خام یا منابع طبیعی در ارزش نهایی آن‌ها کم‌تر می‌شود. در واقع هنگام نوشتن یک نرم افزار، عملاً از هیچ منبع طبیعی استفاده نمی‌شود. ارزش این فناوری‌ها، اساساً به خاطر دانشی است که برای طراحی سخت‌افزار و نرم‌افزار، و همین‌طور برای پیش‌رفت مستمر این طراحی‌ها به کار می‌رود.
امروزه، حتا در بخش‌های ساخت و تولید، محتوای دانشی بر منابع طبیعی یا نیروی کار غالب است. کافی‌ست که از کارخانه‌های پیش‌رفته و جدید بازدید کنید و ببینید روبات‌های برنامه‌ریزی‌شده و نرم‌افزارها چه‌گونه دانش را به ستون اصلی تولید ثروت تبدیل کرده‌اند. اهمیتِ رو به کاهشِ منابع طبیعی برای کشوری مانند ژاپن ـ که از این لحاظ فقیر است، اما از لحاظ دانش و تخصص غنی به شمار می‌رود ـ موجب شکوفایی و پیش‌رفت آن شده است. انقلاب صنعتی اول، تقاضا برای منابع طبیعی و ارزش آن‌ها را افزایش داد، اما انقلاب صنعتی دوم دقیقاً برعکس عمل می‌کند.
در مورد نرم افزارهای رایانه‌ای، کاملاً آشکار است که ما به خاطر دانشِ به کار رفته در طراحی آن‌ها پول می‌پردازیم و نه به خاطر مواد خامی‌ که یک دیسکت یا لوح فشرده با آن‌ها ساخته شده‌اند. آن‌چه که شاید کم‌تر به چشم بیاید، این است که همین الگو در سخت‌افزار نیز صادق است؛ هزینه‌ی ساخت یک تراشه‌ی پیش‌رفته، روی هم رفته، بیش‌تر از هزینه‌ی ساخت یک فلاپی‌دیسک نیست، همانند نرم‌افزار، هزینه‌ی اصلی ساخت یک تراشه، نه به خاطر مواد خام آن، و نه به خاطر نیروی کار است، بلکه به خاطر دانش به کاررفته برای طراحی آن است.
طبق برآوردها، سهم مواد خام در ارزش نهایی یک تراشه‌ی رایانه‌ای، کم‌تر از دو درصد است؛ یعنی تقریباً مساوی سهم مواد خام در ارزش نهایی یک نرم افزار. هم‌چنین، سهم مواد خام در ارزش نهایی یک رایانه، کم‌تر از پنج درصد است. هر چه‌قدر رایانه‌ها قدرتمندتر می‌شوند، سهم مواد خام در ارزش نهایی آن‌ها کاهش می‌یابد و به سمت صفر میل می‌کند.
حتا محتوای دانشی محصولات بسیار معمولی مثل میز و صندلی، به دلیل کاربرد مواد نو و روش‌های ساخت و تولید خودکار ـ که کم‌ترین استفاده را از نیروی کار می‌کنند ـ به سرعت رو به افزایش است. در واقع، ارزش محصولات تولیدشده به خاطر طراحی و نرم‌افزاری است که فرایند ساخت و تولید خودکار را کنترل می‌کنند. طراحی و نرم‌افزار، هر دو به نوعی دانش هستند.
روند چشم‌گیر حرکت به سمت دانش به عنوان ستون اصلی تولید ثروت، همه‌‌ی کالاها را تحت‌الشعاع خود قرار می‌دهد. به زودی قادر خواهیم بود بدون نیاز به خاک و زمین، محصولات کشاورزی را در حجم انبوه تولید کنیم. به عبارت دیگر، در کارخانه‌های آینده می‌توان هر چیزی را در حجم انبوه رشد و پرورش داد. به کمک زیست‌مهندسی، سبزی‌جات، غلات، و میوه‌های اصلاح‌شده‌ی ژنتیکی خلق می‌شوند که در آبی مملو از مواد معدنی ریشه دارند. فرایند کاشت و برداشت نیز، کاملاً بی‌نیاز از حضور انسان خواهد بود. از این رو، ارزش چنین محصولاتی فقط به خاطر نقشه‌های ژنتیکی آن‌ها، برنامه‌های کنترل کاشت و برداشت، و نهایتاً انرژی‌ست. دو مورد نخست، آشکارا دانش‌بنیان هستند و درباره‌ی مورد آخر نیز در سطرهای بعد بیش‌تر توضیح می‌دهیم.
با دست‌کاری در ساختار بنیادی حیات، ما قادر به خلق مواد نو و اشکال نوینی از حیات خواهیم شد که می‌توانند موجب درمان بیماری‌ها (یا ظهور بیماری‌های نو)، ارتقای فوق‌العاده‌ی کیفیت محیط زیست (یا تخریب و نابودی آن) و تحول بنیادی زندگی انسان‌ها شوند. شکی نیست که این فناوری دانش‌بنیان است و به ما در تغییر نرم‌افزار حیات کمک می‌کند.
شاید عجیب به نظر برسد که به رغم کاهش ارزش و اهمیت منابع طبیعی، اخیراً همه‌ی نگاه‌ها متوجه بحرانی شده است که حول قیمت یکی از حیاتی‌ترین منابع طبیعی، یعنی نفت، شکل گرفته است. در پاسخ باید گفت که انقلاب صنعتی دوم فرایندی تدریجی است که از طریق آن بعضی صنایع مشخص دچار تحولات انقلابی شده‌اند و تعادلی نسبی بین منابع مادی و فکری در آن‌ها ایجاد شده است، اما بخش انرژی تا حدودی در مراحل اولیه‌ی تحولات انقلابی قرار دارد. در واقع به دلایلی مشخص، صنعت انرژی هنوز در فضای انقلاب صنعتی اول دست و پا می‌زند.
اما رسیدن به جایی که بتوان به کمک فکر و دانایی جایگزینی بهتر و مناسب‌تر برای نفت پیدا کرد، آن‌چنان دور از تصور نیست. به عنوان مثال، با نوآوری‌های مناسب می‌توان برای سوخت خودروهای آینده، به جای بنزین از الکتریسیته استفاده کرد. علاوه بر این، تولید برق از طریق روش‌های نو و بی‌نیاز از مصرف منابعِ تجدیدناپذیر، هم‌چنان پیش‌رفت خواهد کرد. در این زمینه، ایده‌های مختلفی از راکتور بریدر گرفته تا انرژی خورشیدی و گرمازمینی وجود دارند. واقعاً جای شگفتی است که چرا صنعت انرژی تا این حد برای ورود به عصر انقلاب صنعتی دوم از خود مقاومت نشان می‌دهد.
عصر دانش در واقع نتیجه‌ی انباشته‌شدن تدریجی پیش‌رفت‌های عصر اتوماسیون است که دویست و پنچاه سال پیش هم‌زمان با ظهور صنعت نساجی انگلستان آغاز شد. هزاران ماشین و ابزاری که به‌تدریج و پس از انقلاب صنعتی اول ظهور کردند، موجب تغییر ماهیت کار شدند. در واقع، پله‌های پایین‌تر در نردبان مهارت‌ها توسط انواع و اقسام ماشین‌آلات اشغال شدند و از سوی دیگر، پله‌های بالاتر و جدیدی به نردبان مهارت‌ها اضافه شدند.
شاید مهم‌ترین ویژگی عصر دانش، تمرکززدایی از قدرت باشد. امروزه دانش صرفاً موجب افزایش ثروت یا قدرت نمی‌شود، بلکه دانش خودِ ثروت و قدرت است. هر چه توانایی ما در دانش‌اندوزی بیش‌تر شود، بهتر از گذشته می‌توانیم سرنوشت فردی خود را رقم بزنیم.
نویسنده: ری کورزویل
مترجم: وحید وحیدی مطلق
منبع : باشگاه‌ آینده ‌‌پژوهان‌ جوان


همچنین مشاهده کنید