جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


تزریـق معنویـت در هیچکـاک!


تزریـق معنویـت در هیچکـاک!
رضا کریمی کارگردانی است که سعی کرده در "سینمای بدنه" فیلمهای منسجم و آبرومندی را کارکند. فیلمهای "عشق +۲" ، "هزاران زن مثل من" و "تـب" کارهای پیشین این کارگردان است که بستر داستانی هر سه، مبتنی بر بحران های عاطفی و خانوادگی است. فیلمنامه "انعکـاس" با آن که توسط نویسنده ای مستقل از کارگردان (محمد هادی کریمی) نوشته شده، اما باز هم در ادامه روند بحران های زناشویی، مسئله "خیانـت و وفـاداری" زوجین را دستمایه روایتی پرتعلیق قرار می دهد.
فیلمنامه نویس و کارگردان سعی کرده اند با وسواس حرفه ای روی فیلمنامه ، جزئیات و ظرائف مربوط به یک اثر معمایی را درست و حساب شده در بیاورند. این جزئیات و اتفاقات مکمل در دو بخش کلی در فیلم ارائه می شود. در نیمه ابتدایی، بیننده خودش را در مواجه با ماجرایی مشکوک به "خیانـت زناشویی" می بیند؛ در حالیکه از پس زمینه اتفاقات و جزئیات روابط شخصیت ها اطلاع کاملی ندارد. پرداخت نیمه اول فیلم به گونه ایست که با ایجاد پیش فرض ها و گمانه زنی های احتمالی، تعلیق و التهابی درونی در تماشاگر پدید آید. در این میان اشارات و جزئیات تصویری زیادی به منظور کدگذاری در داستان فکر شده است که کارکرد آنها در نیمه دوم فیلم هویدا می شود. اگرچه ریتم منسجم و روند قصه در نیمه اول فیلم در مخاطب کشـش ایجاد می کند، اما در نیمه دوم و پس از گره گشایی اصلی، این مخاطب است که از فیلم جلـو می افتد. وجود صحنه های تکراری بیمارستان و کش دادن رابطه بین "شهروز"(کامبیز دیرباز) و "فرشته"(شهره قمر) نه تنها اطلاعات بیشتری به تماشاگر نمی دهد، بلکه باعث درجا زدن داستان نیز می شود.
شاید بتوان بستر تعلیق گونه و شیوه روایتی فیلم "انعکاس" را متاثر از سبک فیلمهای "هیچـکــاک" در آثار معمایی پر تعلیقش دانست. اما آن چه فیلم را از رسیدن به جایگاهی ارزشمند -در قیاس با اینگونه آثار کلاسیک- باز می دارد، "خلاء شخصیتـی" موجود در فیلم است. به عنوان مثال فیلم "سـرگیجـه" (که در فیلم نیز مورد ارجاع قرار می گیرد) ، بر پایه یک درام روانـکاوانه بنا شده که پیچیدگی های ذهنی-روحی شخصیت هایش در بستر داستانی عشقی-معمایی تصویر می شود. در این گونه فیلم ها همانطورکه روابط علی-معلولی حوادث و جزئیات دراماتیک داستان مهم است؛ بازتاب دنیای ذهنی شخصیـت ها و انگیزه های درونی آنها نیز اهمیت دوچندان می یابد.
فیلمنامه "انعکاس" با آن که سعی در رعایت قوائد ژانر داشته، اما در شخصیت پردازی و روانشناسی قهرمان هایش ضعیف عمل می کند. شخصیتهای اصلی فیلم "انعکاس" نسبت به برخی اتفاقات فیلم غیر واقعی و گنگ عمل می کنند. به عنوان مثال شخصیت "شهروز"(کامبیز دیرباز) فردی متعصب و تا حدی بـددل معرفی می شود. این خصوصیات را میتوان در نحوه مواجه با همسرش، زمانی که دوست و همکارش در منزل آنها مهمان است، درک کرد. بازی لمپن مآبانه "کامبیز دیرباز" هم این ذهنیت را تشدید می کند. با در نظر گرفتن این پیش فرض ها "نشانه های معنـوی" کارشده در فیلم برای تاثیر گذاری بر "شهروز"، چندان با روحیات دلال منش او سنخیتی ندارد. "شهروز" با دیدن کبوتر بر زمینه گنبد مسجد خود را از رابطه با "فرشته" مصون می دارد؛ و یا به هنگام گفتگو با "سینا"(گودرزی) به یکباره روشنی و مثبت اندیشی در او زنده می شود. این "نشانه های معنـوی" برچسبی است که چندان با شخصیت مادی گرای "شهروز" سازگار نیست.
تزریق معنویت و ارتباط ملکوتی را در شخصیت "نسیم"(مهناز افشار) هم می بینیم. نیایش و عهد بستن نسیم با خدا می توانست با فرمی ساده و باورپذیر تصویر شود. بر فرض اگر "صـدای اذان" نباشد، امکان برقراری ارتباط با خـدا وجود ندارد؟! سکانس غلـو شده دعا و نیایش در مسجد هم پرداختی اغراق گونه و به دور از واقعیت دارد. "نسیم" در وقت نماز ودرمسجدی خـالـی! زانو زده و فضای غبارآلود و موسیقی کـُر او را همراهی می کند. این گونه فضاسازی بیشتر شبیه فضای کلیسـا و مناجات کلاسیک مسیحیان است تا نیایش و دعای زنی مستاصل در شرایطی بغرنج.
در شخصیت پردازی و بازی "سینا" (حمید گودرزی) هم این تناقضات رفتاری وجود دارد. زندگی و آینده "سینا" با یک حادثه کاملا متلاشی شده و نه تنها به حالت نیمه فلج درآمده بلکه همسر و آینده شغلی اش را هم از دست می دهد. حال در این شرایط سخت؛ واکنش "سینا" (حمید گودرزی) بیشتر از موضع قدرت است تا ضعف! "سینا" چنان با غرور و نفرت "نسیم" را تهدید می کند که گویی سال‌ها منتظر این فرصت بوده تا از "نسیم" انتقام بگیرد. اما برای آن که فیلم از هرجهت پایان خوشی داشته باشد، باید این موضع انتقام جویانه به رویکردی مصلحانه از جانب "سینا" تبدیل شود. در این حالت ساده ترین و دم دست ترین راه حل برای فیلمساز، "معجـزه" ایست که سلامتـی "سینا" را باز می گرداند! که این توجیه هم در ادامه همان معنویـت تـزریقـی و باسمه ای فیلم اتفاق می افتد.
اشکال محتوایی دیگری که به فیلم وارد است، آشتی و اطمینان سریع الوقوعی است که علی رغم تمامی آن سوءتفاهمات، مابین "نسیم" و "شهروز" حاصل می شود. در واقع مشکل پایانی فیلم این است که عشق و علاقه در رابطه زناشویی نسیم و همسرش به درستی به تصویر در نیامده تا اطمینان زود هنگام دوباره شان به یکدیگر باور پذیر و منطقی باشد. حتی پیش از پیدایش چنین شبهاتی نیز شاهد رابطه سرد و خشک آنها هستیم. اگرچه "نسیم" و "شهروز" در شکل رایج و عملی به هم خیانت نکرده‌اند ولی آن چه آن‌ها را در مسیر حرکت برای خیانت قرار داده و در واقع دلایل این گرایش همچنان سوال برانگیز است. تا جائی‌ که "نسیم" در توصیف رابطه با شوهرش علنی می گوید که: "عاشق شوهرش نیست و تنها دوستش دارد...". طرز برخورد و حرکات "شهروز" با همسرش نیز همواره توام با تعصبی خشک و آمرانه است. این گونه است که عشق و علاقه ایجاد شده در پایان فیلم چندان باورپذیر در نمی آید.
اگرچه ایده مرکزی فیلم"انعکـاس" بر مبنای تفکری هستی گرایانه (اگزیستنسیالیستی) بنا شده و "انعکـاس" اعمال و رفتار انسانها را در تقدیر و سرنوشت آنها نشان می دهد؛ اما این رویکرد تنها در سطح و رویه ظاهری داستان لحاظ شده و در بنیان شخصیت ها عمق نمی یابد. با تمامی این اوصاف و در شرایطی که سینمای ایران در تولید آثار "کمدی سبک" درجا می زند، حضور فیلمهایی در ژانرهای دیگر را باید به فال نیک گرفت. از ویژگی های مثبت "انعکاس" میتوان به انسجام روایی، حرکت جسورانه در کنار خطوط قرمز و عدم افتادن به ورطه ابتذال اشاره کرد، که مخاطب را به ادامه این سبک فیلمسازی امیدوار می کند.
مهدی پورامین
منبع : سایت خبری ـ تحلیلی سینمای ما


همچنین مشاهده کنید