شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مجله ویستا

نسب شناسی جریان های شورشی در عراق


نسب شناسی جریان های شورشی در عراق
بعد از فروپاشی رژیم صدام حسین در عراق، قدرت سیاسی در عراق که در طول تاریخ این کشور در دست اقلیت اهل سنت تمرکز یافته بود، به یکباره از دست آنها خارج شد که این امر برای سنی های عراق خوشایند نبود و این گروه، یک واکنش انفعالی و در حین حال خطرناک را در مقابل فرایند دولت سازی جدید عراق نشان دادند. بسیاری از گروه های سنی، با اکراه به روند سیاسی جدید پیوستند و شمار قابل توجهی از دیگر سنی ها تصمیم گرفتند مستقیم یا غیرمستقیم به جنبش مقاومت دربرابر تغییرات بپیوندند و خط مشی های مسالمت آمیز را در انتقاد از فرایند سیاسی کنار گذارند. طبق برآوردهای جدید ۷۷ هزار جنگجو که در کنار آنها صدها هزار نفر از سنی های عراق به صورتی مستقیم و غیرمستقیم از آنها حمایت می کنند، در شورش شرکت مستقیم دارند. هرچند جریان های موجود در شورش از طیف های یکدستی نمی باشند، اما به علت آنکه همه آنها اهداف مشترک زیادی را دنبال می کنند، همکاری نزدیکی با یکدیگر دارند. با توجه به ترکیب اعضای شورش که شامل ۷ درصد چریک های خارجی، ۱۶ درصد جنگجویان نظامی داخلی و ۷۷ درصد دسته های سکولار و نظامی بعثی سابق می باشند، جریان های مذهبی سنی نقش اندکی در پی ریزی شورش ها دارند و گروه عمده، همان بعثی های سابق هستند که در شرایط موجود، خود را با ایدئولوژی های اسلامی در داخل شورش حل کرده اند تا با سرپوشی مشروع، دست به اقدامات موردنظر خود بزنند. عمده هدف این جریان ها، بازگرداندن اقتدار گذشته سنی ها در عراق است که این امر، با فرایندهای ایجاد شده در عراق، بسیار بعید است. جریان های موجود و نیروهای مقاومت را می توان در ۳ طیف تقسیم بندی کرد که شامل موارد زیر است:
الف) دسته های قبیله ای
از آنجایی که قبایل عرب سنی عراق در روابط حسنه ای با یکدیگر به سر می برند و پیوندهای عدیده ای با یکدیگر دارند و به نوعی تهاجم به یک قبیله، عکس العمل سایر قبایل را نیز در پی دارد، کشتار غیرعمدی بعضی از سران قبایل و افراد قبایل گوناگون توسط نیروهای آمریکایی، نوعی حس انتقامجویی را در درون این قبایل تحریک کرد؛ به گونه ای که جریانی که می توانست به صورت معتدل تری با حمله آمریکا به عراق برخورد نماید در اثر خصوصیات فوق الذکر، مشکلات دامنه د اری را برای نیروهای ائتلاف به وجود آورد. به نوعی که حتی کنترل آنها از دست رؤسای قبایل خارج شد و بسیاری از افراد این گروه ها که تا قبل از آن نزدیکی خاصی به نیروهای مذهبی و بعثی موجود در شورش حس نمی کردند، به جریان مقاومت دربرابر تغییرات پیوستند. قبایل موجود در حال حاضر نه تنها خواستار خروج آمریکا از عراق هستند، بلکه وجود یک عراق تحت سیطره شیعیان را هم تحمل نمی کنند و در این راستا از حمایت های قبایل هم مسلک خود در عربستان و اردن نیز بهره مند می باشند. از جمله این قبایل که به عنوان سرچشمه ای برای تولید نیروهای موجود در جریان مقاومت و نیز اختفای جنگجویان وابسته به این جریان در زمان تعقیب آنان بیشتر مطرح اند، می توان به قبایل "جبوری"، "دلیمی" و "شمر" اشاره کرد. داخل شدن در طیف مذهبی یا بعثی جریان به هیچ وجه برای افراد مطرح نیست و آنچه در نظر آنان اهمیت دارد، صرفاً شرکت در پروسه مقاومت است. اما از لحاظ آمار بیشتر این افراد توسط نیروهای بعثی سازماندهی می شوند و در جریان مبارزه قرار می گیرند.
ب) دسته های سکولار بعثی
هر چند که این دسته از نیروها بیشتر از آنچه در طیف جریان سنی قابل طبقه بندی باشند، به طیف خشونت طلب جریان ملی گرا و "پان عرب" تعلق دارند، اما ادغام آنها در میان نیروهای قبیله ای سنی و اکثریت اعضای سنی این جریان، باعث شده که بتوان جریان موجود را یک جریان کاملاً بعثی سنی نام نهاد. از حدود تقریباً ۷۷ هزار عضو فعال در شورش، نزدیک به ۶۰ هزار نفر از آنان، نظامیان سابق بعثی می باشند که اکثریت آنان به سرویس های نظامی سابق تعلق دارند. این گروه ها بیشتر در نقاط استراتژیک، یعنی جاهایی که اکثریت جمعیت آنجا سنی هستند، مستقر می باشند و بیشتر قبایل مرزی را به عنوان محل استقرار خود برای سازماندهی نیروها، انتخاب می کنند. این جریان در راستای انجام عملیات بحران آفرین خود ۵ تاکتیک گوناگون را به شرح زیر مورد استفاده قرار می دهند:
۱) ساختار سلسله مراتبی ندارند و به صورت سلول های کوچک سازماندهی می شوند
۲) در هنگام عملیات از تاکتیک ازدحام کردن استفاده می کنند
۳) به آسانی در هنگام فرار، خود را در میان قبایل دوست پنهان می کنند
۴) عواطف و احساسات قبیله را تحریک می نماید
۵) با قتل عام در همه اقوام عراقی، سعی در به راه انداختن یک جنگ بر روی خطوط قومی، نژادی و مذهبی دارند.
جریان فوق از سه گروه مختلف تشکیل شده است که شامل :
۱) سپاه افسران
۲) فدائیان
۳) مقامات رسمی و سیاسی سابق حزب بعث است و گروه اول از بیشترین نظم و سازماندهی برخوردار است و تقریباً دو گروه دیگر را که از ابتدا مستقل بودند، در خود ادغام کرده است.
ج) دسته های مذهبی بنیادگرا
این گروه ها که تحت عنوان "جهادی ها" معروفند، همان جنبش سلفی ـ بنیادگرا می باشند که به عنوان شاخه ای از سازمان القاعده در عراق به فعالیت می پردازند و قبل از کشته شدن "ابو مصعب زرقاوی" تحت فرمان او عمل می کردند. این گروه هر چند از نظر منابع مالی، امکاناتی در حد بعثی ها ندارند، اما شدت حملات آنها در حد همان عملیاتی است که بعثی ها اجرا کرده اند. جریان مذکور در حدود ۱۶ هزار جنگجو دارد که از این بین در حدود ۵۳۴۰ نفر از آنان جزو نیروهای خارجی هستند که به ترتیب از کشورهای الجزایر، سوریه، سودان، مصر، یمن، عربستان و شمال آفریقا به این جنبش پیوسته اند. در سال ۲۰۰۶ به علت کنترل شدید مرزها، شمار نیروهای خارجی در ارتش مقاومت کاهش یافت، اما به علت جذب نیروهای جدید از میان قبایل داخلی، شمار کل نیروهای مقاومت افزایش یافت. از جمله مهمترین سازمان های وابسته به این دسته در عراق، می توان به موارد زیر اشاره کرد: سازمان القاعده در بین النهرین، جنبش الانصار، جیش الاسلام، جبهه اسلامی برای مقاومت در عراق، انصارالاسلام کردی، جنبش الراشدین، جنبش مقاومت اسلامی در عراق، ارتش محمد، طوایف مردم عراق، ارتش غصب اسلام و ارتش شمشیر عدالت. این گروه ها با درآمیختن ایدئولوژی بعثی، پان عربی، مذهبی و قبیله ای سعی در پیشبرد اهداف خود دارند. بنابراین دولت نوری المالکی که با شعار آشتی ملی بر سر کار آمد و اولویت دولتش را تامین امنیت عراق و مذاکره با گروه های شورشی اعلام کرد هنوز نتوانسته است اهداف دولتش را تامین کند. البته به نظر می رسد که تا وقتی این گروه های شورشی از ایدئولوژی و اهدافی که دنبال می کنند، دست بر ندارند نه تنها هیچ مذاکره ای صورت نخواهد گرفت؛ بلکه هرگونه مذاکره ای هیچ موفقیتی کسب نخواهد کرد، زیرا شیعیان و کردها که درحال حاضر در هرم قدرت عراق قرار دارند، سالیان متمادی بود که تحت ایدئولوژی های پان عربیستی و سنی گرایی رژیم های گذشته عراقی تحت ظلم و ستم و در شرایط غیرانسانی به سر برده اند و هرگونه مذاکره ای که بخواهد براساس آن ایدئولوژی های منسوخ صورت بگیرد، مورد پذیرش شیعیان و کردها نخواهد بود و آنها به هیچ عنوان با سنی هایی که درصدد بازگرداندن شرایط گذشته هستند، معامله نخواهند کرد. بنابراین چشم انداز آینده عراق – حداقل طی چند سال آینده- جنگ داخلی، کشمکش و ناآرامی خواهد بود.
محمد کیک
منبع : هفته‌نامه آتیه