شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


تیغی بر پیکر سینمای ایران


تیغی بر پیکر سینمای ایران
محمدرضا داوود نژاد، کارگردانی است که با ساخت فیلم «نیاز» در سال۷۰ خود را نشان داد. فیلمی انسانی و ارزشمند که علاوه بر غنای مضمون، از نظر هنری و سینمایی نیز یکی از آثار تحسین شده سینمای انقلاب محسوب می شود. اما افسوس که این کارگردان به مرور زمان نه تنها فیلم دیگری در حد و قوت نیاز خلق نکرد که روز به روز پله های نزول را طی نمود. به طوری که با ساخت آثاری چون «ملاقات با طوطی»، «بچه های بد»، «هوو» و در نهایت «تیغ زن» تبدیل به یک کارگردان گیشه ای شده است.
نکته بسیار مهم این است که گرایش به جذابیت نه تنها برای فیلم عیب نیست، بلکه یکی از لوازم ذاتی سینما، کشش است. فیلم هایی که نمی توانند مخاطب را به سالن بکشانند، باری بر دوش نظام سینمایی محسوب می شوند. چرا که بودجه سنگینی را مصروف خود می سازند، اما هیچ بازده ای ندارند. اما این که یک فیلم از چه طریقی به جذب مخاطب دست می زند، حکایت دیگری است.
«تیغ زن» فیلمی است که صرفاً با هدف گیشه ساخته شده است. نحوه تبلیغات این اثر، پیش از اکران عمومی، گواه این است که صاحبان اثر هیچ دغدغه فرهنگی نداشته اند. به همین خاطر سعی شده تا از هر وسیله ای برای جذابیت استفاده شود. وسایلی که برخی از آن ها برای سینمای ما یک عیب بزرگ محسوب می شوند. «تیغ زن» جزو آن دسته از آثاری است که با سوء استفاده از ضعف های انسانی، ظاهری فریبنده پیدا می کنند، اما از باطنی پوچ برخوردارند. فیلم مملو از تمهیدات سطحی برای فیلمسازی است. مثل نمایش چندباره نمای نزدیک از سیگار کشیدن زن. یا رقص های دیوانه وار جوانان و از همه بدتر تصاویری از نمایش یک زن به عنوان فشن (مدل لباس) که نمونه کار غیر انسانی استفاده ابزاری از زن است.
«تیغ زن» فیلمی به اصطلاح کمدی است که به جز انجام چند حرکت هیستریک، هیچ نشان دیگری از این ژانر ندارد. به عبارت بهتر از نظر گونه شناختی، هیچ مهری نمی توان به این فیلم زد. فیلم ملغمه ای از یک مشت نما از حرکات دیوانه وار چند جوان مفلوک، یک زن که تا آخر فیلم اصلاً مشخص نمی شود از چه هویتی برخوردار است و پلان هایی بی معنا از منظره های شهری و جاده ای شمال است. فیلم با یک مقدمه اضافه آغاز می شود که حذف آن نه تنها هیچ خسرانی را به کل فیلم وارد نمی کرد بلکه شاید بهتر هم می شد. فیلم روایتی به شدت مبهم اما فاقد پیچیدگی دارد.
مثلاً به روشنی معلوم نیست که دو پسری که به تعقیب دختر و راننده اش می پردازند، چه ارتباطی با یکدیگر دارند. هر چند معلوم است نقشی که رضا داوود نژاد بازی می کند عاشق دختر است، اما حضور نقش علی صادقی در فیلم، هیچ ضرورت روایی ندارد، بلکه فقط برای بهره گیری از قابلیت های طنزآمیز آن است. آن تعقیب و گریز که بخش زیادی از فیلم را به خود اختصاص داده هیچ مفهومی ندارد. اساسی تر از همه این که دختری که قرار است برای یک مرد سرمایه دار نمایش لباس دهد، انگیزه اش از پذیرش این کار معلوم نمی شود. زیرا در آغاز فیلم دختر را متعلق به طبقه سرمایه دار می بینیم.
همچنین فیلم پر از تصاویر اضافی است که فقط برای پر کردن زمان فیلم گرفته شده اند. مثل تصاویر پی در پی گردش دوربین دور یک میدان. هدف فیلم از به تصویر کشیدن جوانان عیاش و شرور، احتمالاً انتقاد از وضعیت بخشی از جوانان کشور است.
اما اگر این احتمال را قبول کنیم، نسبت فیلم با نسل جوان کشور، دوستی خاله خرسه حساب می شود. چرا که با این گونه تصاویر، جز تاثیری منفی و مخرب بر جوانان ندارد. تصاویر فیلم از کارهای مذموم، نه تنها جنبه انتقادی و تعلیمی ندارد، بلکه القاگر حس مثبتی نسبت به خلافکاری و استعمال قلیان، قرص روان گردان، سیگار و ... است.
به این ترتیب، «تیغ زن» لکه سیاه دیگری بر پرونده داوود نژاد است. فیلمی که یک گام رو به عقب برای کارگردان آن و یک امتیاز منفی به سینمای ایران محسوب می شود.
● حواشی:
مهم ترین حاشیه فیلم «تیغ زن» نحوه تبلیغات آن بود. مدتی پیش از اکران عمومی، تابلوهایی از تصویر مبهم یک زن همراه با نوشته «چگونه می توان یک... را دوست داشت» دیده می شد!!! اقدامی که یک نوع شانتاژ تبلیغاتی است. اما این کار چندان دوامی نداشت. چون مدتی بعد از سوی اداره ارشاد اسلامی تهران تبلیغات آن از سطح شهر جمع آوری شد. تا اینکه دوباره تابلوهایی با نوشته «این فیلم شبیه هیچ فیلم دیگری نیست» در شهر خودنمایی کرد. اما آن نیز طولی نکشید که این بار توسط خود شرکت تبلیغ کننده جمع شد. واکنش کارگردان فیلم نیز در نوع خودش جالب بود. داوودنژاد در این باره گفت: «احساس می کنم کسانی که مسئول تبلیغات هستند، ترجیح می دهند همه چیز کلیشه ای و تکراری باشد.» باید از این آقای کارگردان پرسید، جذب مخاطب به چه قیمتی؟
الف ـ صدرایی
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید