جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


هزاردستان


هزاردستان
اگر بنا باشد انواع دیدگاه های مستقل و ژرف به موسیقی اصیل ایرانی را برشماریم به قطع باید یادی از گروه دستان و نیز نامی از شهرام ناظری به میان آوریم، چرا که هر دو نامبردگان توانسته اند حق امضا و لحنی شخصی در موسیقی اصیل ایرانی داشته باشند که رسیدن به چنین جایگاهی مستلزم پیمودن بی وقفه راه های صعب العبور است. گروه دستان با آثاری چون بامداد و بوی نوروز از دامان موسیقی ردیف دستگاهی (دوره قاجاریه) سربرآورد و از تولید همان آثار بود که میل فراوان به نوآوری، دقت در اجرا و ضبط موسیقی ها و البته اعتقاد به حفظ ارزش های اصیل عیان شد. حمید متبسم، محمدعلی کیانی نژاد، حسین بهروزی نیا، کیهان کلهر، بیژن، پشنگ و اردشیر کامکار و... از جمله بنیانگذاران گروه موسیقی دستان بودند که نه در آن زمان، اما با گذشت حدود ۲۰ سال از تاسیس دستان امروزه همگی از چهره های سرشناس موسیقی اصیل ایرانی هستند. اما بعد از کوچ تعدادی از نوازندگان به دیار غرب، گروه دستان بعد از گذشت مدتی بار دیگر فعالیت خود را خارج از ایران و البته با نگرشی بسیار متفاوت از سر گرفت. بنا به اقتضای شرایط دستان مجبور بود سلیقه ایرانیان به دور از وطن و البته سلیقه اقوام دیگر در ملل دیگر را در نظر بگیرد. از این رو موسیقی دستان برخلاف دیگر آثار سنتی به موسیقی های باانرژی، پویا و پرتحرک بدل شد و برای همه فهم تر شدن (به قول معروف جهانی شدن) به پدیده ریتم و سازهای مجری آن (کوبه یی ها) جایگاهی ویژه عطا کرد تا اندازه یی که باید بی درنگ گفت هیچ گروه موسیقی ایرانی تا به حال چنین امکانی را در اختیار نوازندگان سازهای کوبه یی قرار نداده بود. این گروه همان موسیقی هایی را تولید می کرد که مدت ها بود فرهنگ شنیداری ایرانی خلاء آن را احساس می کرد و برای بقا به آن نیاز داشت. اما از آثاری که دستان دوره دوم را با عنوان گروهی صاحب سلیقه معرفی کرد می توان به مجموعه سفر به دیگر سو، مجموعه ساز نو آواز نو و... اشاره کرد که غالب این آثار از همکاری این گروه و شهرام ناظری حاصل شده است.
اهالی موسیقی اصیل ایرانی آثاری گوناگون از شهرام ناظری شنیده اند و او را باید سردمدار تولید موسیقی های گوناگون دانست؛ موسیقی سنتی به همراه گروه اساتید (به سرپرستی استاد فرامرز پایور) و گروه های ذوالفنون، چاووش، شیدا، عارف و مولانا موسیقی اقوام به همراه مرحوم سیدخلیل عالی نژاد، گروه شمس و خانواده های پورناظری و کامکار، موسیقی ارکسترال چون همکاری با ارکستر فیلارمونیک ارمنستان به رهبری لوریس چکناواریان و همکاری با هنرمندانی چون هوشنگ کامکار و کامبیز روشن روان و... و در نهایت همکاری با گروه دستان و نقش زدن طرح دستان بر پرده آواز. همه این آثار بی شمار حکایت از دیگراندیشی شهرام ناظری در طول عمر هنری اش دارد و گویی وی با آزمودن قالب های موسیقایی مختلف قصد پیمودن مسیری را دارد که به زایش سبکی منحصر به فرد در آواز ایرانی منتهی شود.
آنچه طرز تلقی شهرام ناظری را از موسیقی از دیگر هنرمندان فصل می کند، نوعی وابستگی به موسیقی زادگاهش (کرمانشاه) است. آواهای خانقاهی، آواز هوره و دیگر انواع موسیقی آن منطقه بر تحریرها، تاکیدگذاری ها، نفس گیری ها و به طور کلی بر پیکره تفکر شهرام ناظری طرحی کارا زده است و شاید تحریرهای ریتمیک که از شاخصه های آواز به شیوه شهرام ناظری است از دل همین موسیقی غنی، کهن و درونگرا متولد شده باشد.
جنس صدای شهرام ناظری به رغم مردانگی (به قول معروف قلندری) قابلیت اجرای اوج ها و فرازها را به خوبی دارد و از این رو صدای وی بالذات صدایی منحصر به فرد است.
دیگرگونی جنس صدا، بیان حماسی اشعار و نوعی پریشانی و درهم ریختگی مطبوع که در تحریرها و آواها نمایان است از دیگر شاخصه های آواز شهرام ناظری است. همان پریشانی و شوریدگی که در دستان دوره دوم شاهد آن هستیم.
سفر به دیگر سو؛ موسیقی اصیل ایرانی را می توان به نوشیدن مجموعه سفر به دیگر سو تجربه کرد.
پیش از آنکه به چند و چون کمی و کیفی این اثر بپردازم باید به حضور احساس ناب و حال خوش در تمام طول اجرای این موسیقی و در میان هر پنج هنرمند خالق این مجموعه موسیقایی اشاره کنم که بی شک اصلی ترین عامل موفقیت چشمگیر این مجموعه همانا همدلی و سپس هم اندیشی متولیان این اثر است. شهرام ناظری در این اثر به طور علنی نگرش مخصوص خود و رهایی از بند قواعد و چارچوب های موسیقی ردیف دستگاهی(دوره قاجاریه) را اعلام کرد. او با به تدریج قوی و ضعیف کردن اصوات(کرشندو و دکرشندو) فضایی مه آلود را به تصویر می کشد که البته شور و شوریدگی اشعار مولانا به خلق چنین فضایی یاری می رساند. حضور دو سه تار و یک بربط، ترکیبی جذاب را رقم زده است و آمد و شدهای پیاپی هر سه نوازنده(حمید متبسم، حسین بهروزی نیا و کیهان کلهر) به تاثیرگذاری فضای ذکر شده دامن می زند. حمید متبسم در این مجموعه بسیار خوش سونوریته و شفاف ساز نواخته است و در خلق ملودی های اصلی نقشی پررنگ دارد. کیهان کلهر که بیشتر وی را با عنوان نوازنده کمانچه می شناسیم، همچون دیگر آثارش در بسترسازی و ایجاد حاشیه صوتی برای دیگر نوازندگان و خواننده بسیار عالی عمل کرده است. از طرفی دیگر او با نواختن جملاتی که معمولاً از ذهن یک نوازنده سازهای آرشه یی می گذرد به طور قابل ملاحظه یی حضور دو ساز سه تار در کنار یکدیگر را توجیه می کند. حسین بهروزی نیا(نوازنده بربط) همچون آثار گذشته گروه دستان به نوعی مطمئن ترین نوازنده گروه است و در قطعات متریک این مجموعه حضوری باشکوه دارد. پژمان حدادی(نوازنده تنبک) یکی از اعضای اصلی دستان دوره دوم به شمار می رود. وی برخلاف دیگر آثارش با دستان بسیار کمرنگ و ساده و در عین حال مسلط تنبک نواخته است. درک کافی از ملودی ها و مهم تر حال نهفته در موسیقی این مجموعه باعث شده است وی بر جریان موسیقی شناور و همراه بماند. هماهنگی گروه دستان و شهرام ناظری در بیان اشعار مولوی تا به اندازه یی است که احساس می شود اگر هر یک از نوازندگان قصد زمزمه کردن این اشعار را می کردند چون ناظری بر کلمات نغمه می نشاندند. از دیگر گفتنی های این مجموعه گنجاندن چهار قطعه متریک(دو تصنیف و دو ضربی) در طول چهل دقیقه است و آنچه این موضوع را قابل تامل می کند پررنگ تر بودن و ماندگارتر بودن آوازها در ذهن شنونده نسبت به قطعات است، به گونه یی که شنونده بعد از شنیدن این مجموعه بیشتر مجذوب آوازها می شود و در فضای آوازها غوطه ور می ماند.
در مجالی دیگر شهرام ناظری ساز و آوازی دیگر را به همراه گروه موسیقی دستان اجرا کرد که با نام ساز نو و آواز نو عرضه شد. ساز نو آواز نو جدی ترین عرصه برای معرفی تحریرهای ریتمیک و متریک آواز شهرام ناظری بود و بعد از این مجموعه وی دیگر دست از آواز خواندن با محوریت تحریرهای یادشده نکشید و همواره به این موضوع در بداهه خوانی ها و نغمه پردازی هایش توجهی خاص کرد. همان طور که از عبارت ساز نو آواز نو برمی آید، هنرمندان علاوه بر اشاره به آوازهایی تازه، بر شیوه های جدید نوازندگی نیز تکیه دارند و در عمل هم هر یک از نوازندگان در اجرای تک نوازی ها و گروهی نوازی ها طرفی نو بربسته است و آهنگساز مجموعه (حمید متبسم) در چیدمان قطعات نیز از تنوعی غیرمنتظره بهره جسته است. از میان نوازندگان تک نوازی حسین بهروزی نیا (نوازنده بربط) بیانگر آن مدعی است. وی در این مجموعه علاوه بر ایرانی نواختن ساز عود تکنیک برجسته پنجه(دست چپ) و صداگیری خاص از مضراب نواختن را به نمایش می گذارد.به اعتقاد بسیاری از اهالی موسیقی، او اولین نوازنده یی است که از تکنیک بالا در بربط نوازی برخوردار است و در عین حال از دانش نوازندگی عودنوازان عرب بهره نجسته است و موسیقی اش لهجه یی عربی به خود نگرفته است. بسیاری از این افراد برای اثبات عقیده خویش به تکنوازی های وی در این مجموعه استناد می کنند. گفتنی است شیوه نوازندگی بهروزی نیا در تقابل با روش نغمه پردازی شهرام ناظری لحظاتی ناب را رقم می زند (البته تعامل هر چهار نوازنده با خواننده ستودنی است).
اردشیر کامکار (نوازنده کمانچه) دیگر نوازنده این مجموعه است. وی که از جمله نوازندگان دستان دوره اول به حساب می آید بازگشتی درخور تحسین به گروه موسیقی دستان داشت، اما صد حیف که این همکاری برای اولین و آخرین مرتبه صورت گرفت. هرچند سونوریته اردشیر کامکار را می توان شبیه به صدای ساز ویولن و بی ربط به تفکر دستان و ناظری نسبت داد، اما پرواضح است که قدرت پنجه و سلامت آرشه کشی وی هر نقیصه یی را مرتفع می کند. از نکات جالب توجه این مجموعه اجرای دو،چهارمضراب تکنیکی و پرتحرک به وسیله ساز کمانچه است و این در حالی است که در گذشته معمولاً نوازندگان کمانچه به نواختن جملات لخت و ملایم بسنده می کردند. به یاد دارم تصنیف کشتی شکستگان در ماه های اول انتشار این مجموعه نظر بسیاری از اهالی موسیقی را به خود جلب کرده بود و انتقادها و تشویق های بسیاری در پی داشت. فارغ از هرگونه تایید یا تکذیب باید اشاره کنم که این تصنیف از اصول اولیه و شاخصه های یک تصنیف ایرانی برخوردار است و از طرفی دیگر هیچ تصنیفی شبیه به آن تا قبل از تولید این مجموعه شنیده نشده است.متر هشت - هشت با سرعتی (تمپو) نسبتاً سریع بستری مناسب را در اختیار پژمان حدادی قرار داده است تا وی توان فکر و نیروی پنجه اش را به سمع برساند. ریشه آنچه که امروزه با عنوان تنبک نوازی به شیوه پژمان حدادی مطرح می شود را باید در ساز نو آواز نو و تصنیف کشتی شکستگان جست وجو کرد.در این تصنیف که بعدها توسط گروه کامکارها و شهرام ناظری باز اجرایی ناموفق داشت می توان از درهم تنیدن سه عنصر تاکیدها و تحریرهای خواننده، پایه ها و نغمه های سازهای ملودیک و همراهی قابل تحسین نوازنده تنبک با ملودی لذت برد. پرداختن به مجموعه ساز نو آواز نو به مجالی مفصل نیاز دارد اما همین بس که ساز نو آواز نو به واقع با ترفندهای سازی و آوازی نو ساخته و اجرا شده است.هر چند در دو مجموعه یاد شده از تفکرات نو و در عین حال اصیل، قابلیت های تکنیکی و اجرایی بالا در ارائه موسیقی، هماهنگی چشمگیر نوازندگان با یکدیگر و البته با خواننده سخن گفتم اما در توضیح پیرامون مجموعه لولیان باید از افول بی چون و چرای گروه دستان و شهرام ناظری یاد کنم. مجموعه لولیان نه تنها از خاستگاهی فکورانه سرچشمه نمی گیرد، بلکه از هر منظر در حد نام و سطح هنری گروه دستان و شهرام ناظری نیست. هر چند که گروه دستان به طرز تلقی منحصر به فردی دست یافته است اما در چند سال اخیر با تکرار بی اندازه ایده های گذشته اش دست به تولید موسیقی هایی قابل پیش بینی زده است؛ایده هایی که در همکاری های این گروه با خوانندگانی چون پریسا (افشاری - شوریده)، سیما بینا (اصفهان - محلی)، شهرام ناظری (دشتی - لولیان)، سالار عقیلی (اصفهان - دریای بی پایان) و مجموعه های بی کلام چون سه نوازی و سازدستان مداماً شنیده می شود. دیگر حمید متبسم آثاری متفاوت و نو نمی سازد و در تکنوازی هایش جملات جدید خلق نمی کند. دیگر حسین بهروزی نیا چون گذشته تکنیکش را در اختیار موسیقی و احساسش قرار نمی دهد و از وی تکنوازی هایی گیرا با جمله بندی های سالم نمی شنویم.
دیگر پژمان حدادی به طور ویژه یی با ملودی ها همراه نمی شود و مطالب موسیقایی اش قابل پیش بینی است. تکنوازی های وی در مجموعه های یاد شده و حتی در مجموعه های رنگینه و نغمه خوابگرد (گروه ضربانگ) کاملاً مشابه است. سعید فرجپوری (نوازنده کمانچه) عضو جدید گروه دستان به هیچ عنوان جای خالی اردشیر کامکار و کیهان کلهر را پر نکرده است و گویی شهرام ناظری در مجموعه لولیان به تولید موسیقی و البته در انتخاب همکارانش دقت نکرده است. در مجموعه لولیان تمامی جلوه های صوتی تکراری است. تکنوازی ها با عجله و غیرفکورانه به نظر می آیند. صدابرداری، میکس و مسترینگ نیز گویی از سر وظیفه انجام شده است. شاید نباید از گروهی که هر یک از نوازندگانش در ایران، اروپا، امریکا و کانادا ساکن هستند توقع زیادی داشت، چرا که اعضای گروه دستان دیگر زمانی برای هم اندیشی ندارند. هرچند که مجموعه لولیان با فروش قابل قبولی روبه رو شد اما به جرات باید گفت که مخاطبانش را به مدد اعتبار آثار گذشته شهرام ناظری و گروه دستان به دست آورد.فرجام سخن آنکه گروه موسیقی دستان امروزه با گروه های اساتید، چاووش، شیدا، عارف، کامکارها و... مقایسه می شود و نباید حرکتی در جهت مخالف پیشرفت داشته باشد. اما استاد شهرام ناظری در چند سال اخیر با جوانگرایی و البته تلاش بی وقفه همچنان به سمت تعالی در حرکت است و این تعالی را می توان در مجموعه مولویه و سفر عسرت مشاهده کرد. او بی شک یگانه دوران حاضر است.
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید