چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


ادبیات بومی لرستان


ادبیات بومی لرستان
نگاهی اجمالی به اسطوره ها در ادبیات جهان بیانگر این امر است که اسطوره در بین ملل کهن و صاحبان تمدن جلوه و فروغ بیشتری داشته است. به عنوان مثال کشورهایی چون ایران، یونان، چین، روم و ... صاحب اساطیر بزرگ هستند و اغلب تاریخ خود را به این اساطیر می پیوندانند.
لرستان سرزمینی است کهن که سابقه ی سکونت بشر در آن به چهل هزار سال قبل باز می گردد. غارهای باستانی فراوان، نقاشی ها و حجاری های ماقبل تاریخ، ادوات مفرغین، پرستشگاه های کهن، پل ها ، کتیبه ها و ... اثبات این مدعاست. نگاهی به نقاشی ها، حجاری ها و ادوات مفرغین مکشوفه از لرستان نشان می دهد در این سرزمین از قرن ها قبل مراسمات و آیین های مذهبی به باشکوهترین وجه ممکن وجود داشته است.
لذا اصلی ترین عامل شکل گیری اسطوره (حضور دین و آیین) در لرستان به روشنی مشهود است، زندگی شبانی و کوچ نشینی -که تا سده ی قبل رایج ترین اسلوب زندگی در این سرزمین بوده است- تقابل با بلایا و مصائب طبیعی و انسانی، حضور و بقای آیین های باستانی و... از دیگر دلایل اسطوره پردازی در لرستان است.
● تعریف و چگونگی شکل گیری اسطوره
«اسطوره» را معرب واژهی «هیستوریا» historaبه معنای داستان، آگاهی و نیز جستجو، دانستهاند. همچنین در زبان های اروپایی میتوان واژگان story و mytus را که هر دو به معنای داستان هستند از بقایای این مفهوم دانست.
در فهم عامه و برخی فرهنگها، اسطوره معنی «آنچه خیالی و غیر واقعی است و جنبهی محض افسانهای محض دارد» یافته است؛ اما اسطوره را باید داستان و سرگذشتی مینوی (آسمانی،روحانی و ماوراءطبیعی) دانست که معمولاً اصل آن معلوم نیست وشرح عمل، عقیده، نهاد یا پدیدهای طبیعی است که به صورت فراسویی دست کم بخشی از آن از سنتها و روایتها گرفته شده و با آیینها و عقاید دینی پیوندی ناگسستنی دارد. (آموزگار،۱۳۸۱ )
هر اسطوره را چهار بخش است: باورها، آیینها، مکانهای مقدس و پیروان. اسطوره اصطلاحی است کلی و در برگیرندهی باورهای مقدس انسان در مرحلهی خاصی از تطورات اجتماعی که در عصر جوامع به اصطلاح ابتدائی شکل میگیرد و باورداشت مقدس همگان میگردد. (بهار، ۱۳۸۱)
حوادثی که در اسطوره نقل میگردد همچون داستان واقعی تلقی میگردد زیرا به واقعیت ها برگشته داده میشود و همیشه منطقی را دنبال میکند. اسطوره گاهی به ظاهر حوادث تاریخی را دنبال میکند اما آنچه در این روایتها مهم است صحت تاریخی آنها نیست بلکه مفهومی است که شرح این داستانها برای معتقدان آنها دربر دارد. (همان، ص ۴ )
● حضور اسطوره در فرهنگ لرستان
▪ بیان اسطوره
از دیرباز در لرستان مرسوم بوده است که بزرگان و به ویژه معمرین هنگام خداحافظی و وداع با عزیزانشان جمله دعایی « کِرّ داؤِد وِه دؤرت» را عنوان میکردند.
در لرستان جملات دیگری نیز از این دست وجود دارد؛ یکی دیگر از سوگندان رایج در بین قُدما (بویژه مناطق تحت نفوذ عقاید اهل حق) «یا دیر وَخت داؤِد» Ya d&#۲۸۳;r vakht e dowed میباشد. و همچنین «یا دیون داؤد» Ya divon e dowe «یا صؤ صالؤ»Ya Sô Salô . همچنین مراسم عروسی نیز در لرستان «داؤَد Dowad » گفته میشود.
▪ شرح اسطوره
مرد لُر در جستجو و تکاپوی برای یافتن چراگاههای جدید رهسپار سرزمینهای جدید و اسرار آمیز میشود، شب هنگام فرا میرسد و مرد عشایر(یارمِرا= یارمراد) «اشگفتی» را برای بیتوته برمیگزیند. شال و ستره را از تن بر میگیرد و برای خوراک شبش «گرده»ای درست میکند و مشغول خوردن قوتش میشود.
هنگام استراحت موجوداتی ماورائی در هیئت زنان لُر با «کَت» و »گلوَنی» بر دهانهی غار ظاهر میشوند در لرستان این موجودات را «مِلاکَت»Melakat مینامند. ، بر «یارمِرا» ترس و وحشت فراوان مستولی میگردد بی درنگ با چوبدستی اش سه کِر Kerr(دایره) گرداگرد خود میکشد و با گفتن بسم الله و صلوات آرام و قراری در قلبش راه مییابد.
موجودات ماورئی تا بامداد بر داهانهی غار به پایکوبی میپردازند و سعی در آزار «یارمرا» میکنند اما هیچ یک از آنان را یارای نزدیک شدن به دوایر مقدس نیست. با طلوع سپیده همهی «ملاکتها» غیب میگردند به جز «دیدوکی» سردستهی آنها ؛ که یارمرا با گذاشتن چوب مقدس گز در بین گیسوان او قدرت غیب شدن را از او میگیرد. دیدوکی به اسارت یارمرا در میآید و به خانه یارمرا برده میشود. و باعث برکت در خانهی یارمرا میشود دیدوکی با دست زدن به مشک ماست تمام آن را به کره تبدیل میکند.
▪ تقدس«کِر» و دایره
در بیشتر فرهنگها شکل دایره به عنوان شکلی که اول و آخر آن یکی است هماره داری تقدس خاصی بوده است. در اندیشهی پیشینیان دایره بیشتر تقدس مییابد و سدی محکم در برابر اهریمنان میگردد چرا که آسمان گرد تلقی میشد و چونان سدی زمین و ساکنانش را در برابر اهریمنان محافظت میکرد.
بنا به عقاید زردشتی آسمان مانند پوستهی تخم مرغی از زمین و مایحتوی در مقابل هجوم اهریمنان محافظت میکرده است. شایان ذکر است که واژهی «کِر» در لری هر نوع خط را شامل میشود. در اعتقادات مهرپرستی علامت + یا چلیپا نمایندهی مهر بوده است.
▪ واژه ی «داؤِد» Dowed
یکی از منابع اصلی اکثر اساطیر ایرانی را باید متون کهن هندی یعنی «وَداها»-به ویژه ریگ ودا- دانست. که منابع مشترک اقوام هند وایرانی قبل از مهاجرت از نواحی قفقاز و اورآسیا است. به دلیل اصالت این متون ما نیز برآن شدیم تا ریشهی این اسطورهی لری را در میان منابع و متون کهن هندوایرانی بجوئیم.
اگرچه لرستان پیش از ورود اقوام آریایی مسکن کاسیان متمدن نیز بوده است. اما بنا به دلایلی چون ریشهی نژادی مشترک، ارتباطات مشترک کاسیان و اقوام هندوایرانی با تمدن های میان رودان و بابل، اساطیر و اعتقادات اقوام هندوایرانی قبل از مهاجرت بزرگ به سمت نواحی جنوبی، و کاسیان تا حدود زیادی به هم شبیه بوده است.
خدایان دوره ی ودایی هند سه گروهند:
۱) خدایان فرمانروا و روحانی یا اسوره ها(معادل اهوره یا اهورا در ایران) : در رأس این گروه «ورونه» قرار دارد. که ایزدی است بزرگ و با ابهت که معادل با اهورامزدا است
۲) گروه دوم خدایان ارتشتار یا دئوه Daeva :این گروه خدایان جنگجو هستند که در رأس آنها «ایندره» قرار دارد که خدای طوفان است و به وجود آورندهی بارانهای سیلابی.
۳) خدایان مظاهر طبیعت:این خدایان جلوههای گوناگونی از طبیعت را تجلی میبخشند. ایزدهایی مانند «اوشاس= ایزد سپیده دم»، «سوریا= خدای خورشید»، «اگنی= خدای آتش» و.... (آموزگار، ۱۳۸۱)
جالب آنکه راولینسون معروف نیز در دیدار خود از لرستان و کرمانشاه، سنت سوگند خوردن به داؤد Dowed را دیده و او هم اینگونه کلمات را سطحیوارانه این چنین توصیف کرده است: «بازمانده ی سنتهای یهودیان در این منطقه فراوان است چنانکه هنوز ایلات این نواحی داوود را بزرگترین پیغمبر و حامی خود می دانند» (راولینسون، ۱۸۳۸)
به نظر میرسد که لفظ «داؤِد» با واژه «دئوه» که نام عمومی ایزدان جنگ است در ارتباط باشد. در اساطیر ریگ ودائی نیز نام عمومی خدایان «دئوه» است.
در ریگودا به دو دیدگاه درباره ی سرآغاز هستی برمیخوریم یکی زایش و دیگری آفرینش. در یک روایت که با اساطیر هند و اروپایی نیز هماهنگی دارد به خدایی پدری برمیخوریم که همهی هستی از او پدید آمده است. او «دیئوس» خدای نخستین است که خدایان و جهان زاییده ی اویند. همسر او «دایاوا پرتهوی» است که الههی مادر، بارداری، باروری و زایش میباشد.
همانگونه که دیده میشود در این منظر نیز برای خدا از لفظ «دیئوس» نیز استفاده شده است که میتواند مشتقی از همان واژگان «دئوه»، «دئو»، «دایوه» و نیز «داؤِد» در زبان لری باشد.
اما نکتهی جالب تحول اعتقادی ایرانیان است که از زمان هخامنشیان شروع میشود و دئوه در کتیبههای هخامنشی به صورت دئیوه در میآید و سرانجام مفهوم امروزی «دیو» را پیدا میکند که در برابر اهورامزدا و خدایان اصلی -به خصوص امشاسپندان- قرار میگیرند. اما به راستی علت این تضاد در چیست؟
این تضاد در شخصیت میان دئوه هندی و دئیوه ایرانی را عموماً بر اثر تحول معنایی واژه درایران میدانند. میتوان باور داشت که این واژه در زبان هند و اروپایی نخستین یکی از رایجترین واژهها برای مفهوم خدا بوده است و در دورهی فرهنگ هند و ایرانی نیز عمومی ترین اصطلاح برای بیان مفهوم خدا به شمار میآمده است. (بهار، ۱۳۸۱)
این تحول معنایی در واژه «دئوه» در کتیبههای هخامنشی و همچنین اوستا نشانگر ناآشنایی ایرانیان آن زمان با این مفهوم بوده است. در حالی که مردم لرستان این معنا را از پیشینیان خود چون کاسیان و اقوام هندوایرانی وام گرفتهاند.
احتمالاً واژه دئوه از ریشه «دیو» گرفته شده است که به معنای نورانیت و درخشش است. در لرستان هنوز صفت «دیو» d&#۲۸۳;v (با یاء مجهول) برای آتش و زغال افروخته به کار میرود.
در مجموع می توان گفت که به احتمال قریب به یقین باید ریشه ی کلمه ی لری «داؤد» Dowed را از واژگان «دئوه»، «دئو»، «دایوه» و «دیئوس» در زبانهای کهن هند و ایرانی دانست. که بنا به دلایلی که آمد بعدها این واژگان در فارسی تغییر یافته اند. اما همچنان در لرستان معنای کهن خود را حفظ کرده اند.
▪ شب و روز در اسطوره
در ریگ ودا سخن از زمین، فضا و آسمان رفته است که به ترتیب در بالای هم قرار دارند، شاید تقسیم جهان در اساطیر ایرانی به سه بخش تاریکی ، تهیگی و روشنی ملهم از این برداشت هندوایرانی کهن باشد. بخش تاریکی قلمرو و حیطهی فعالیت اهریمنان است. بخش روشنی نیز قلمرو اورمزد و همکارانش(مهر) است. و سرانجام تهیگی نیز جولانگاه نبرد این دو نیرو است.
بنابراین به محض اینکه خورشید غروب میکند، اهریمنان بر شخصیت داستان (یارمرا) ظاهر میگردند. چراکه خورشید مجالی برای فعالیت آنها باقی نمیگذارد. تاریک و روشن (تهیگی) صبح جولانگاه اصلی نبرد اهریمنان با قهرمان داستان است، که سرانجام این «یارمرا» است که با پشتیبانی «دئوه» یا «داؤِد» سردستهی موجودات اهریمنی را به اسارت در میآورد.
ـ برکت بخشی «دیدوکی»
برکت بخشی و مفید فایده بودن موجودات ماورائی در این اسطوره را به اعتقاد حقیر باید در تعالیم آسمانی اسلام و همچنین باورهای عامیانه مردم لرستان جست؛ چرا که در آیات قرآن از تسخیر شدن دیوان و غواصی آنها در دریاها و به دست آوردن لؤلؤ و مرجان برای حضرت سلیمان (ع) سخن گفته شده است.(سوره انبیاء آیات ۷۸ تا ۸۲ )
علاوه بر این در بین عشایر لرستان مرسوم است که صدف و فسیلها را که در باور عامه به آنها «ناف پری» گفته میشود به مشک میبندند یا آنها را در ظرف گندم و آرد (تاپو) میگذارند تا موجب برکت و رزق و روزی گردد.
همچنین به کار بردن الفاظ مقدسهی «بسم الله» و «صلوات» نیز توسط قهرمان داستان برای فریب نخوردن از دیوان و آرامش قلبی وی، نیز باردیگر حضور اسلام را در این اسطوره بیانگر است. و یادآور آیهی شریفه ی « الا به ذکر الله تطمئن القلوب»
اما چرا موجودات ماورائی در هیئت زن بر قهرمان داستان وارد میشوند؟ در پاسخ باید گفت زن در ادبیات ملتها همواره به خاطر جذبه و زیباییاش همدست شیاطین معرفی شده است. اما در اکثر موارد به خاطر قدرت زایش و باروریاش از او به عنوان یک ایزدبانو و الهه نامبرده شده است. «اشه» یا «اشی» نمونه ای از این ایزدان است که در تمدن کاسیت مورد ستایش قرار گرفته است.
«اشه» یا «اشی» نیز خدای زیبایی، زایش، باروری، بارداری، نمو، رویش، آبادانی، نگهدارنده دختران جوان و زنان باردار و کشتزارها ، روییدنیها ، گیاهان بارور و باغات، نگهبان و نگهدارنده پیمان و راستی و پاکی ونگهبان آتش درون آتشگاه خانهها می باشد.او را کهنتر از میترا ، اهورا مزدا و آناهیتا در دین زردتشتی میدانند. (رستگارفرد ، ۸۴)
● سخن پایانی
همانگونه در بخش مقدمه گفتیم این نوشتار به هیچ وجه خالی از اشکال نیست، اما میتوان آن را فتح بابی برای پژوهشهای بیشتر در باب فرهنگ فولکلور و همچنین تاریخ پرشکوه سرزمین لرستان دانست. پژوهشهایی که میتوانند با افروختن چراغهایی در زوایای تاریک فرهنگ این دیار، به آشتی نسل امروز با فرهنگ کهن سرزمینیشان کمک کنند تا گمشدهشان را از بیگانگان طلب ننمایند.
منابع:
آموزگار ژاله، تاریخ اساطیری ایران، تهران، سمت، ۱۳۸۱ بهار مهرداد، پژوهشی در اساطیر ایران، تهران، آگه، ۱۳۸۱
راولینسون سرهنری، سفرنامه راولینسون، ترجمه سکندر امان الهی بهاروند، تهران،آگاه،۱۳۶۲
رستگارفرد احد، خدایان کاسیت، نشریه ی لور، ۱۳۸۴
روزنبرگ دونا، اساطیر جهان، ترجمه عبدالحسین شریفیان، جلد۱، تهران، اساطیر،۱۳۷۹
سهرابی محمد، لرستان و قوم کاسیت، خرم آباد، افلاک، ۱۳۷۶
صفی زاده بورکه ئی صدیق، دانشنامه نام آوران یارسان، تهران، اساطیر، ۱۳۷۶
فردوسی ابوالقاسم، شاهنامه، تهران، امیرکبیر، ۱۳۸۲
کریمی یوسف، روان شناسی شخصیت، تهران، نشر ویرایش، ۱۳۸۲
ورمازرن مارتین، آیین میترا، ترجمه بزرگ نادرزاد، تهران، چشمه، ۱۳۸۶
ویژه نامه دانشجویی دیار کاسیت، ۱۳۸۳
منبع : گیگاپارس


همچنین مشاهده کنید